تاریخ انتشار
شنبه ۲ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۵۵
۰
کد مطلب : ۱۵۶۱۱
بررسي سير مقتل نگاري و تحريفات روضه خواني در گفتگو با حجت الاسلام وافي

آفت اصلي، نشناختن جايگاه کربلا و عاشوراست

*زهره کهندل
آفت اصلي، نشناختن جايگاه کربلا و عاشوراست
فرهنگ-اندیشه: در حالي بر ضرورت احياي مقتل خواني در ايام عزاداري تأکيد مي شود که با مسائل و مشکلات بسياري درباره روضه خواني مواجه هستيم و گاه بدعت‌هايي محتوايي بنا به جو مراسم از سوي برخي روضه خوانان گفته مي‌شود.
اگرچه بارها از بايدها و نبايدها در اين حوزه بحث شده و مي‌شود، در عمل تغيير خاصي رخ نداده است. با آگاهي از جايگاه مقتل‌خواني، سير تاريخي آن و تحريفهايي که روضه خواني را تهديد مي‌کند، با حجة الاسلام مرتضي وافي، مدير مرکز مطالعات راهبردي خيمه، گفتگو کرده‌ايم که در ادامه مي‌آيد:

* در آغاز، در خصوص سير تاريخي مقتل نگاري و روضه هاي مکتوب و پيشينه آن، توضيح دهيد.
** در رابطه با مقتل نگاري، چهار دسته روايت و روايتگري وجود دارد. دسته‌اي از راويان که به کربلا آمده و همراه با کوفيان در رابطه با ماجراي کربلا روايتگري کرده‌اند. دسته دوم راوياني هستند که در کاروان اهل بيت‌(ع) بودند؛ همچون خود حضرت زين العابدين‌(ع) و فرزند ايشان همچون امام باقر‌(ع) که آن زمان کودکي چهار- پنج ساله بودند. کساني هم بودند که با سيدالشهدا‌(ع) همراه بوده و در ميانه راه از چنگ دشمن گريختند.

بسياري از روايات تاريخ طبري، از ضحاک بن عبدا... مشرقي و ديگر ياران حضرت بوده که از ميانه راه از کاروان سيد الشهدا(ع) جدا شدند. دسته سوم از راويان کساني هستند که در کاروان دشمن بوده و به جنگ با اهل بيت‌(ع) آمدند. اين نقل دشمن است که با اسبها بر بدن سيد الشهدا(ع) تاختند و در مجلس ابن زياد واقعه را بازگو کردند.

بعضي از نقل‌هاي دشمن نيز مربوط به پس از قيام مختار است که مختار از قاتلان مي‌پرسيد؛ بگوييد خودتان چه کرديد و آنها جزئيات قيام عاشورا را روايت مي‌کردند.دسته چهارم رواياتي است که از امامان معصوم‌(ع) همچون امام صادق‌(ع) و امام موسي کاظم‌(ع) نقل شده است. هدف همه مقاتلي که آمده، چه آنها که جزو اولين‌ها بوده و چه مقتل ها و مستند نگاري‌هايي که بعدها آمده، تلاشي در جهت تحريف‌زدايي بوده است.

* در حوزه تحريفات، آن بخش که امروز ما در روضه‌خواني‌ها شاهد هستيم، آگاهانه بوده يا ناآگاهانه و چه تبعاتي در پي دارد؟
** ما با دو بعد از تحريف در جريان مقتل نگاري تاريخ سيد الشهدا‌(ع) مواجه هستيم؛ يکي تحريف‌هاي خرد است که عمدتاً از سوي دوستان و ارادتمندان آن حضرت اتفاق افتاده و از باب کج فهمي و کم فهمي آنها بوده است. در اين رابطه، سه دسته کار کرده‌اند. يک دسته آن، نقل‌هاي تاريخي با اطلاعاتي ناقص، غير مستند و غيرمعتبر است که عمدتا از جانب دوستان بوده است.

قسمت دوم، رواياتي است که در بحث ولايت، امام شناسي، بحث معرفت به اهل بيت‌(ع) و قيام عاشوراست. دربخش سوم اين موضوع، کتاب‌هاي تحليلي است که عمدتا ناظر بر تحريف‌هاي خرد بوده و در مقابل کساني که شبهات و خرافات و بدعت‌هايي را در رابطه با قيام عاشورا داشته‌اند. در هر برهه تاريخي، هميشه علمايي بودند که اينها چه آسيب‌هاي رفتاري و اعتقادي و گفتاري را شناسايي و تحليل کرده‌اند.

اما بخشي داريم با عنوان «تحريف‌هاي کلان» که قطعاً از ناحيه دوستان نيست و دشمنان برنامه‌ريزي مي‌کنند. در همين جريان عاشورا و از طريق روضه‌خواني و عزاداري و از مسير همين توسل، جريان کار را منحرف کرده و تلاش دارند آن را به نقطه مورد هدف خود برسانند.

اين جريان، بلافاصله از عصر واقعه عاشورا آغاز مي شود و تا جريان انحرافي مدرني که در عصر کنوني پديد آمده، ادامه دارد.

* به نمونه هايي از اين انحراف‌هاي کلان اشاره مي‌کنيد؟
** يکي از اين انحراف‌ها اين است که تلاش دارند يک بعد فردي از جريان توسل، عزاداري و مقتل خواني را ارائه دهند و هيچ کارکرد و ظهور اجتماعي از اين جريان را بروز ندهند. يا غلبه بعد صرفاً عرفاني جريان عاشورا، بدون در نظر گرفتن درسها، عبرت‌ها و آموزه‌هاي اين واقعه بزرگ. اينها جريان‌هاي داخلي و تحريف‌هاي خرد نيست.

در مقابله با تحريف کلان، بايد به گونه اي عزاداري کنيم و مقتل و روضه امام حسين‌(ع) را بخوانيم که با هدف‌هاي عاشورايي همراه باشد. چگونه مي‌توان عزادار بود و با مسائل و معضلات جامعه امروز کنار آمد؟! البته، اين چيزي است که بيشتر در مناسک و آيينهاي عزاداري و مذهبي، خودش را نشان مي‌دهد.

* ارزيابي شما از رصد شرايط کنوني در باب عزاداري، بويژه در حوزه روضه خواني، چيست؟ هستند روضه خوانهايي که بنا به جو عزاداري، مواردي را مطرح مي کنند که به لحاظ عقلاني با واقعيت همخواني نداشته باشد. چه بايدهايي براي يک مقتل خوان و روضه خوان خوب وجود دارد؟
** مقتل خوان بايد سه کار را انجام دهد؛ پرورش مصيبت، تجسم مصيبت و ترسيم مصيبت. به بيان ديگر، روضه خوان بايد واقعه تاريخي کربلا را به زباني هنري و در يک قالب بديع براي مستمع بازخواني کند. براي رخ دادن اين اتفاق به معناي واقعي، بايد مقتل خوان روندي را طي کند.

بجز انتخاب يک مقتل که خودش سيري دارد که چگونه مي شود از يک مقتل معتبر درست استفاه کرد، روضه خوان بايد به فضاي کار خودش نيز آشنايي داشته باشد، زيرا مقتل خواني صرفا بازخواني وقايع نيست. به بيان ديگر، مقتل خواني، نقالي نيست.

نخستين اقدام، بهره گيري از نکات تفسيري با آشنايي به آيات و روايات است. پيش از درک مصيبت سيد الشهدا‌(ع) بايد به شخصيت ايشان معرفت داشت. ابعاد مختلف شخصيت شناسي را مي توان در جاي جاي زيارت عاشورا ديد. اگر روضه خوان نکات تفسيري آيات و روايات را درباره شخصيت امام حسين‌(ع) بداند، قطعاً با آگاهي از شأن سيدالشهدا‌(ع)، وقايع مرتبط با ايشان را بازگو مي کند. اين نکته را يادآور شوم که در روضه خواني، فقط بحث دروغ و تحريف نيست، بلکه بعضي از راستها را نبايد گفت، زيرا برخي نقل‌ها، حريم دارد.

در مقتل خواني، شأن و موقعيت مجلس بسيار مهم است که خواندن برخي از ابيات و بازگو کردن بعضي از وقايع در برخي از روزها و در برخي از مجالس، منع شده است.

شعر مشهوري در رابطه با حرکت حضرت زينب به سمت قتلگاه وجود دارد که «او مي دويد و من مي دويدم». اين در مجلس عزاداري، شأن خاصي دارد که در هر موقعيتي امکان بيان آن نيست. خيلي‌ها آن را فقط يک بار در روز عاشورا مي‌خوانند. بنابراين، بهره‌گيري از نکات تفسيري موجب مي‌شود شخصيت اهل بيت عصمت و طهارت‌(ع) و ويژگي‌هاي فردي و اجتماعي آنان با رعايت حريمها حفظ شود.

نکته دومي که يک مقتل خوان بايد داشته باشد، آشنايي به ادبيات عرب و فارسي در نظم و نثر است. توصيه مي‌شود روضه خوانها با ادبيات عرب آشنا شوند تا به راحتي بتوانند از مقاتل عربي استفاده کنند، زيرا جمله‌هايي در متن مقاتل عربي به نقل از اهل بيت‌(ع) وجود دارد که بسيار دقيق بوده و در آن از تعبيرهاي ظريفي استفاده شده است.

اگر کسي آن تعبير را نداند، نمي‌تواند به درستي از تمثيل‌ها، توصيف‌ها و عبارت‌ها استفاده کند. بحث سوم، آشنايي به رجال و صحابه شناسي است که براي بازخواني مقتل‌ها ضرورت دارد.

برخي به گونه اي ماجراي حر و يا حبيب را نقل مي کنند که اصلا آنها را نمي شناسند و يا اطلاعات کمي در اين باره دارند. روضه «مسلم» مي خوانند، در حالي که ويژگي‌هاي شخصيتي ايشان را نمي‌دانند.
ضرورت بعد، آشنايي با جامعه شناسي عرب و آداب و رسوم آن است.

بسياري هستند که جمله ها را غلط مي‌خوانند، زيرا فضا و شرايط آن دوران را نمي‌دانند. لازمه اين، آشنايي فرد با جغرافياي عرب است. براي نمونه، آمدن «حر» به سوي خيمه‌ها، آداب و رسومي داشته است، برخي اين را نمي‌دانند و چون نمي‌توانند آن را به زبان ديگري بيان کنند، شکل و شمايلي به آن مي‌دهند که با واقعيت سازگار نيست.

نکته مهمي که در بحث مقتل خواني وجود دارد؛ برداشت‌هاي عالمانه است. تعبيري که از بداهه‌گويي داريد، اين مي‌تواند خوب باشد به اين شرط که روضه خوان، ذوق و استعداد آن را داشته باشد. ما چند مقتل خوان مثل شيخ جعفر شوشتري داريم که هنگام مقتل خواني، ذوق عالمانه داشته و به مستندات تاريخي پايبند باشند؟ صرف اينکه کسي بگويد، اين برداشت من است و يا موردي ناگهاني به ذهنم آمده، نمي‌توان روي آن حساب کرد.

مقتل خوان به پيشينه مطالعاتي و تخصص در برخي از حوزه‌ها نياز دارد، بايد به فن اجرا آشنا باشد تا بداند زبان حال چيست و کجا مي‌شود از آن بهره برد و يا گريز و ساير فنون زباني و نحوه استفاده آنها چگونه است. يا اينکه کجا مي‌تواند به مسائل روز در جريان مقتل خواني خود با حفظ مرزها و حريم‌ها اشاره کرد. اينها شرايطي است که مقتل خوان با هنرمندي مي‌تواند محتوايي مستند را در قالبي بديع ريخته و به شنوندگان ارائه دهد. مقتل خواني که با شعر وادبيات آئيني آشنا نباشد، گاه صد تا کلمه مي‌گويد اما به اندازه يک بيت شعر تأثيرگذار نيست.

لذا جريان مقتل خواني نواقصي دارد. بحث ما درباره نقايص نيست. نقيصه‌ها، نبايد‌ها و آسيب‌ها يک بحث است و کمبودها و نيازهايي که در بحث مقتل‌خواني داريم بحث جدي ديگري است که بايد به طور اصولي به آن پرداخت. مي‌شود فارغ از ورود به مسائل حاشيه‌اي و جنجال برانگيز، راجع به نواقص عزاداري بحث کرد. يکي از نواقص عزاداري، عدم ورود تخصصي به بحث مقتل خواني است که مي توان پيشنهادهايي هم براي رفع آن داشت.

* راهکارهاي پيش رو براي رفع اين نقيصه چيست؟
** من معتقدم بزرگترين آفت و آسيبي که ما را در جريان عاشورا تهديد مي‌کند، هيچ کدام از تحريف‌هاي زير مجموعه جريان عاشورا و کربلا نيست. آفت اصلي، نشناختن جايگاه کربلا و عاشوراست. به دليل نشناختن اين جايگاه در مسائل کلان جامعه، آسيب‌هاي وارده آن نيز طبيعي است.

به همين دليل، در مسائل مربوط به مناسک آييني عزاداري سيدالشهدا(ع) همچون مقتل خواني، ذکر مصيبت، خطابه‌ها و هيئت‌هاي مذهبي، دچار آسيب‌هايي هستيم. معتقدم، جريان مناسک آييني در مقتل خواني، عزاداري، نذر، زيارت و... بايد روزي به سرعت در حوزه‌هاي علميه مقنن شود.

لازم است در حوزه هاي علميه و دروس خارج فقه و اصول حوزه هاي علميه، اين موضوعات بحث شود؛ يعني درس خارج زيارت عاشورا، درس خارج مناسک آييني، درس خارج عزاداري و توسل داشته باشيم. مقنن شدن و نظام مند شدن اينها، بسياري از مسائل را حل و رفع مي کند. ديگر نيازي نيست بخشنامه‌هايي برايش ابلاغ شود و رفتارهاي سلبي و برخوردهاي دفعي و مقطعي نسبت به برخي از رفتارها صورت گيرد. نکته آخر اينکه نيازمند مراکز تخصصي براي آموزش اين امور هستيم.

اگر در کل حوزه و دانشگاه و در رشته‌هاي دانشگاهي و حوزوي، اين کار را به عنوان يک هنر مي‌ديديم، همچون هنر مرثيه خواني، امروز بايد دانشکده‌اي به نام دانشکده عاشوراپژوهي و رشته‌اي با عنوان مرثيه خواني و مقتل خواني داشتيم. اما هنوز هيچ مرکزي را در اين باره نداريم.

در آخرين نامه اي که به مديريت مرکز حوزه علميه قم نوشتم، درخواست کردم مرکز تخصصي آموزش فن رسا و خطابه را راه‌اندازي کنند. ما هم اکنون در حوزه‌هاي علميه چنين مرکزي را نداريم که مقتل خواني و درست مقتل خواني را آموزش دهند. اين از نيازهاي ضروري است که در اين مسير بايد اتفاق بيفتد.
مرجع : قدس
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما