تاریخ انتشار
يکشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۸:۳۰
۰
کد مطلب : ۱۳۰۲۷

تاريخچه عمارت حرم حسينی عليه السلام

تاريخچه عمارت حرم حسينی عليه السلام
فرهنگ-خیمه: حجت‌الاسلام رسول جعفریان در گزارشی مبسوط  به شرح «تاریخچه عمارت حرم حسینی علیه السلام» پرداخته است. در این گزارش می‌خوانید:

تعيين محل قبر امام حسين‌(ع)
پس از شهادت امام حسین علیه السلام و آنگاه که دشمنان، میدان جنگ را با بدن‌های برهنه شهیدان ترک کردند، طایفه بنی اسد که از محبان اهل بیت‌(ع) بودند، و مسکن آنان غاضریه بود، در میدان حاضر شده و شهدا را دفن کردند. اعتنای آنان به امام حسین، فرزندش علی اکبر و برادرش عباس، سبب توجه خاص آنان به محل دفن آن بزرگواران بود.

جابر بن عبدالله بن حرام انصاری روز اربعین شهادت امام حسین‌(ع) وارد کربلا شد و بر سر مزار امام رفت. این نشان از آن دارد که قبر کاملا مشخص و معین بوده است.

چهار سال بعد از آن، در سال ۶۵ توابین به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی پیش از رفتن به سوی شام از کوفه عازم کربلا شده و بر سر قبر آن حضرت چنان که مردمان در اطراف حجر الاسود گرد می‌آیند جمع شده سوگواری کردند «‌ازدحموا على قبره اكثر من ازدحام الناس على الحجر الأسود».

این هم نشانی از آن است که چهار سال پس از واقعه عاشورا، قبر امام حسین تشخّص داشته و کوفیان شیعه به زیارت آن می‌شتافته‌اند.

به روایت خوارزمی، مختار بن ابی عبید،‌اندکی پیش از قیامش در کوفه ، علی القاعده در سال ۶۶ ، زمانی که از مکه به کوفه میآمد ابتدا به قادسیه آمده، از آنجا به کربلا بر سر قبر امام رفته و آن حضرت را زیارت کرد. وی خطاب به حضرت گفت: لباسم را از تنم درنخواهم آورد مگر آن که انتقام شما را بگیرم، آنگاه با قبر تودیع کرد.

در نقل دیگری آمده است که مصعب بن زبیر هم در وقت رفتن به جنگ عبدالملک بن مروان در سال ۷۲ بر سر مزار امام حسین‌(ع) آمد. در این نقل آمده است «فلمّا بلغ الحیر دخل فوقف علی بر أبی عبدالله علیه السلام». از این عبارت چنین برداشت شده است که دست کم سایبانی روی مزار آن حضرت بوده است. این «حیر» می‌تواند نخستین استعمال کلمه «حائر» برای مزار امام باشد.

روایات فراوانی داریم که شیعیان از زمان امام سجاد علیه السلام به زیارت امام حسین می‌رفتند. خود امام سجاد‌(ع) نیز گاه گاه از محلی که در بادیه برای زندگی انتخاب کرده بود، راهی عراق شده و به زیارت قبر پدرش می‌شتافت.

دهها روایت از امام باقر و امام صادق علیهما السلام وجود دارد که از شیعیان می خواهد تا به زیارت قبر امام حسین بروند. این که در دوره امویان در آنجا بنایی هرچند مختصر بوده است یا نه، هرچند به لحاظ سیاسی پذیرفتن آن دشوار است، اما اشاراتی در برخی از نقل‌ها هست. برای مثال از حسین بن ابی حمزه نقل شده است که گفت: در اواخر دوره اموی اراده زیارت قبر حسین را کردم ... حتی اذا کنت علی باب الحائر....

در برخی از این نقل‌ها از امام صادق (ع) وجود حائر و باب و سقیفه یاد شده است. حتی در روایاتی از امام صادق‌(ع) از «باب الذی یلی المشرق» «الباب الذی عند رجل علی بن الحسین» و همین طور «خارج القبة» یاد شده است. همه اینها حکایت از آن دارد که پیش از سال ۱۴۸ که سال رحلت امام صادق علیه السلام است، بر مزار حسین علیه السلام، بنایی هرچند مختصر بوده است.

جسارت به قبر امام حسین‌(ع) می‌تواند از دوران سختگیری هارون‌الرشید (خلافت از ۱۷۰ – ۱۹۳) نسبت به علویان آغاز شده باشد. اشاراتی در این باره در برخی از منابع آمده است. گفته شده است در نزدیکی قبر آن حضرت، درخت سدری بوده است که آن را کندند. تحلیل شیعیان این بود که هدف از این کار «تغییر مصرع الحسین» بوده تا مردم بر محل آن واقف نباشند «حتی لایقف الناس علی قبره».

هشام بن محمد کلبی هم خبری از آب انداختن بر قبر حسین علیه السلام نقل کرده است. در این خبر هم از یک نفر از بنی اسد – طایفه ای که اکثر آنان شیعه بودند - یاد شده است که دوباره آمد و محل قبر را معلوم ساخت.

از آنجایی که هشام کلبی متوفای ۲۰۵ یا ۲۰۶ هجری است، این برخورد نباید مربوط به زمان متوکل عباسی (خلافت از ۲۳۲ – ۲۴۷) باشد؛ چرا که چنان که خواهد آمد واقعه هائله زمان متوکل مربوط به سالهای ۲۳۶ – ۲۴۷ است. در منابعی که خبر مزبور نقل شده ، به نقل از همان فرد اسدی آمده است که هدف مخفی کردن قبر آن حضرت از چشم محبان بوده است: أرادوا لیخفوا قبره عن صدیقه فطیب تراب القبر دلّ علی القبر

ابن کثیر با نقل این خبر این استنباط غلط را دارد که تا آن زمان محل قبر امام مشخص نبوده است! در حالی که درست به عکس، خبر مزبور نشان از آن دارد که توطئه‌ای از سوی دستگاه خلافت برای از میان بردن آثار قبر در کار بوده است.
در منبعی دیگر پس از نقل این خبر می‌نویسد که آب بستن به قبر حسین یک بار در عصر امویان و بار دیگر در عصر عباسیان بوده است.

هرچه رخ داده، و در زمان هر خلیفه، اما می‌توان یقین کرد که بار دیگر بنایی روی مزار امام حسین‌(ع) ساخته شده است که از چگونگی آن و یا بانی آن آگاهی نداریم. علی الاصول باید کار شیعیان سواد عراق باشد. این همان بنایی است که مردمان تا روزگار متوکل به زیارت آن می‌رفتند.

مهم‌ترین جسارت نسبت به مزار امام حسین در تاریخ مربوط به متوکل عباسی است که از سال ۲۳۲ تا ۲۴۷ تحت تأثیر اهل حدیث متعصب بغداد بر امور سیطره داشت. منابع وی را دشمن اهل بیت دانسته‌اند: «شدید البغض لعلیّ بن ابی طالب و لاهل بیته». ابوالفرج اصفهانی هم در وصف او نوشته است «کان المتوکل شدید الوطأة علی آل ابی طالب غلیظا علی جماعتهم مهتما بأمورهم شدید الغیظ و الحقد علیهم».

بر این اساس بود که متوکل تصمیم گرفت تا مرقد امام حسین را که مهم‌ترین نماد تشیع بود، ‌ویران کند. در همین منبع در علت این اقدام آمده است که متوکل مغنیه‌ای را طلب کرد. وقتی به او گفتند که وی به زیارت امام حسین رفته است متوکل خشمگین شده و دست به این اقدام زد. اگر این خبر صحت داشته باشد،‌ صرفا باید یک بهانه باشد.

طبری این واقعه را ذیل رویدادهای سال ۲۳۶ گزارش کرده و نوشته است: «أمر المتوکل بهدم قبر الحسین بن علی و هدم ما حوله من المنازل و الدور».

متوکل ضمن انهدام مرقد، با گذاشتن نگهبانان در راه‌های ورودی دستور داد هر زائری را در مسیر یافتند او را دستگیر کرده یا وی بکشند یا به شدت تنبیه کنند.

خبری که شیخ طوسی روایت کرده آن است که متوکل در سال ۲۳۷ لشکری را برای انهدام قبر فرستاد، اما اهل سواد شورش کرده و مانع شدند. این کار متوقف شد تا آن که آن را در سال ۲۴۷ به انجام رسانده مردم را تهدید کردند که هیج تعهدی در قبال زائرین ندارد.

به نظر می‌رسد روایت شیخ گرچه جزئیاتی در این باره دارد، اما بر اساس منابعی چون طبری و مسعودی باید بپذیریم که در همان سال ۲۳۶ یورش آغاز شده اما به تدریج بر محدودیت‌ها افزوده شده است.

ابن عساکر نوشته است که در سال ۲۳۶ دستور انهدام قبر حسین را صادر کرده خانه‌های اطراف را تخریب کرده همه را مزرعه کرده، مردم را از زیارت آن منع کرده آن را صحرا کرد. سپس می‌افزاید که مسلمانان از این کار ناراحت شده و مردمان بغداد روی دیوار منازل و مساجد او را دشنام دادند و شعرا او را هجو کردند (فتألم المسلمون من ذلك. و كتب أهل بغداد شتمه على الحيطان و المساجد، و هجاء الشعراء).

متوکل به سال ۲۴۷ کشته شد و عبدالله بن دانیه گوید که در همین سال ۲۴۷ وی مخفیانه به زیارت امام علی علیه السلام رفته و وقتی به کربلا رسیده آنجا را صحرا و پر از آب دیده است.

به نظر می‌رسد مرقد امام حسین که مورد علاقه اعراب سواد عراق بود، به زودی ساخته شد. نوشته‌اند:‌ منتصر عباسی که طی سالهای ۲۴۷ – ۲۴۸ خلافت کرد، دوباره تربت امام حسین را برپا داشت. مسعودی هم از حسن برخورد منتصر با زائران امام حسین سخن گفته است.

در خبری از فروریختن سقف مرقد امام حسین علیه السلام در سال ۲۷۳ یاد شده است که نشان از بازسازی بنای روی مرقد دارد.

آل بویه که برای نخستین بار در سال ۳۳۴ وارد بغداد شدند، فضای عراق را که برای شیعه آماده بود، کاملا متحول کرد. شیعیان تا نزدیک یک قرن بعد از آن که آل بوه در عراق بودند، پشتیبانی استواری در عراق و ایران به دست آوردند. یکی از مظاهر حمایت آنان رسیدگی به عتبات، عمارت حرم ائمه در شهرهای مختلف و سادات مقیم این شهرها بود.

در این دوره امیران محلی دیگری هم در عراق بودند که شیعه بوده و علاقه‌مند به بازسازی حرم امام حسین علیه السلام بودند. در سال ۳۶۸ رواقی از سوی عمران بن شاهین (موسس سلسله شاهینیه در منطقه البطیحه) در حرم غروی و حائری ساخته شد. وی یک امیر محلی بود که کسی از بویهیهان قادر به آرام ساختن وی نبود و در سال ۳۶۹ درگذشت.

عضدالدوله بزرگترین سلطان بویهی در سال ۳۷۱ به زیارت نجف و کربلا رفت و کمک زیادی به فقرای این شهرها کرد. زمانی که ضبة بن محمد اسدی به کربلا یورش برده حرم را غارت کرد، توسط نیروهای عضدالدوله تعقیب و مجازات شد.

ساکنان شهرهای کربلا و نجف، د‌ر همه ادوار،‌ همه از شیعیان بودند و این دو شهر از اساس، به عنوان دو شهر شیعه بنیانگذاری شد. طبیعی است که مردم عرب و قبایل اطراف، نهایت توجه را نسبت به مراقد آن بزگواران داشتند. این بزرگترین حمایت از برقراری و پایداری بناهای ساخته شده بود.

همزمان برخی از بادیه نشیان که زندگی سختی داشتند به کربلا یورش می‌آوردند. این امر سبب شد تا در سال ۴۰۰ با حمایت حسن بن فضل بن سهلان رامهرمزی وزیر بهاءالدوله بویهی، دولت دیواری دور شهر کربلا کشیده شود. اخباری حکایت از آن دارد که کشیدن این دیوار تا سال ۴۰۳ ادامه یافته است.

در ۱۴ ربيع الاول سال ۴۰۷ به دلیل بی احتیاطی، مشهد امام حسین‌(ع) آتش گرفت. علی القاعده باید به سرعت بازسازی شده باشد. این زمان هنوز بویهیان ولو ضعیف، در بغداد حکمرانی می‌کردند. جلال الدوله ابوطاهر فرزند بهاءالدوله در سال ۴۳۱ با تواضع تمام به زیارت عتبات رفت. وی از یک فرسخ پیش از رسیدن به مشهد، پیاده شده و به زیارت رفت.
از نیمه دوم قرن پنجم تا نیمه نخست قرن هفتم، کثرت شیعیان در عراق از یک سو، و حضور برخی از وزیران و امیران شیعی در مناطقی از عراق – ماند آل مزید در حله – سبب توجه خاص به عتبات بود.

در این میان، گاه مشکلاتی هم پدید می‌آمد. برای مثال گفته شده است که مسترشد عباسی، در سال ۵۲۹ اموال خزینه مشهد امام حسین را تصرف کرد و گفت «ان القبر لایحتاج الی الخزانة». وی این اموال را صرف سپاهیانش کرد که عاقبت به خیر هم نشد.

سقوط عباسیان، مانع عمده ای را از سر راه شیعیان برداشت. در دوره ایلخانان (۶۵۶ – ۷۳۶) به خصوص در روزگار غازان و سلطان محمد خدابنده معروف به الجایتو، به دلیل تمایلات شیعی آنان،‌توجه خاصی به تمامی مزارات اهل بیت در عراق شد. مشهد امام علی و امام حسین علیهما السلام دایما زیارت شده و به اصلاح عمارات آنها همت می‌شد. چنان که برای آبادانی آن منطقه نیز اقداماتی صورت می‌گرفت که از آن جمله کندن نهری به نام نهر غازانی در اطراف حله برای شیعیان بود. غازان در سال ۷۰۳ به زیارت مشهد امام حسین علیه السلام رفت به طور معمول اموالی هم میان علویان مقیم عتبات تقسیم می‌شد.

آل جلایر که از سال ۷۳۶ تا ۸۱۴ بر عراق مستولی بودند، نسبت به عمارت مشهد امام حسین‌(ع) اقداماتی داشتند. تاریخ کتیبه‌ای در حرم حسینی سال ۷۶۷ را به عنوان سال بنای آن بخش نشان می‌دهد. بانی این عمران و آبادی حرم،‌ مرجان امین الدین بن عبدالله والی عراق از سوی جلایریان بود. سلطان احمد جلایری دو مناره برای حرم حسینی در سال ۷۸۶ بنا کرد.

تیمور گورکان نیز که در سال ۷۹۵ بغداد را تصرف کرد، به زیارت امام حسین علیه السلام رفت و هدایای به علویان شهر داد.
ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو نیز کاملا موافق با توجه به عتبات بودند. میر اسپهد میرزا از امیران قراقویونلو که گفته‌اند به خاطر پیروزی ابن فهد حلی در مناظره با مخالفان شیعه شده بود، توجه خاصی نسبت به کربلا مبذول داشت. وقف‌نامه‌ای هم برای در ضریح امام حسین‌(ع)‌از روزگار دولت ترکمانان یافت شد که طی آن مقدار زیادی از اراضی کربلا وقف حرم امام حسین‌(ع) شده بود.

شگفت آن که به نقل از برخی از منابع، مولی علی بن محمد بن فلاح از امرای خاندان مشعشعی در سال ۸۵۸ وارد کربلا شد و بسیاری از اموال حرم حسینی را برد. این به رغم ادعای تشیع آنان بود. این وضعیت بلافاصله توسط امیر پیربوداق جبران گردید.

صفویان در سال ۹۰۷ بر تخت سلطنت ایران نشستند و بهترین دوران آبادی عتبات، پس از روزگار آل بویه، ‌در دورانی است که صفویان قدرت را در اختیار داشتند ( از سال۹۰۷ تا ۱۱۳۵).

صفویان هر از چندی که بر عراق تسلط می‌یافتند، تمامی تلاش خود را برای بازسازی و تعمیر و گسترش عتبات به کار می‌گرفتند. نام صفویان و بعدها قاجار در جای جای عمارات عتبات نشان از حضور جدی آن در عمارت عتبات و حرم ائمه‌(ع) در عراق دارد.

در دوره شاه اسماعیل (۹۰۷ – ۹۳۰) ، طهماسب (۹۳۰ – ۹۸۴) شاه عباس اول (۹۹۶ – ۱۰۳۸) و شاه صفی (۱۰۳۸ – ۱۰۵۲)‌ در دوره‌های کوتاهی که عثمانی ضعیف می‌شد، عراق در اختیار دولت صفوی بود و هر بار، بر طبق اسناد و منابع موجود، مهم‌ترین دغدغه آنان رسیدگی به امور حرم امامان و فراهم کردن تسهیلات برای زایران بود.

شاه اسماعیل که نخستین بار در سال ۹۱۴ به عراق رفت و بر آن تسلط یافت، دستور داد شش صندوق زیبا با پوشش پارچه‌ای بسیار زیبا برای شش امام مدفون در عراق ساخته شود و جایگزین صندوق های قبلی که روی مزار امامان بود، گذاشته شود.

اما در بیشتر این دوره، عراق در اختیار عثمانی‌ها بود. در این دوره، برخی از سلاطین عثمانی خود به تعمیر حرم امامان در عراق از جمله حرم امام حسین‌(ع) می‌پرداختند. شاه سلیمان عثمانی (سلطنت از ۹۲۶ – ۹۷۴) که عراق را از دست صفویان گرفت، در سال ۹۴۱ خود به زیارت امام حسین رفت.

عثمانی‌ها به صورت طبیعی اجازه مداخله به دولت صفوی و ایرانیان برای بازسازی و تعمیر حرمین و حتی اهدای نذورات و هدایا نمی‌دادند. گاهی هم که پذیرفته می‌شد در انبارها نهاده می‌شد. در عوض برای این که نشان دهند که به اهل بیت علاقه‌مند هستند، خود تلاش‌هایی در این باره داشتند.

بر پایه اشاراتی که علامه مجلسی در شرح صحن قدیم امام حسین دارد، چنین به دست می‌آید که در دوره صفوی و به طور خاص در روزگار طهماسب، حرم حسینی در سمت مخالف قبله توسعه یافته است. طهماسب در سال ۹۳۶ بغداد را تصرف کرده و در کشیدن برخی از نهرها برای آبادی عتبات تلاش کرد.

شاه عباس در سال ۱۰۳۲ به زیارت عتبات رفت و در سال ۱۰۳۳ تلاش زیادی برای تزیینات داخلی مشهد حسینی صورت داد. در سال ۱۰۴۰ شاه صفی به زیارت عتبات رفت. به دستور او بود که مسجد پشت سر را توسعه داده و رواقی در شمال حرم بنا کردند که به نام رواق شاه شهرت یافت. دیوار شمالی صحن نیز خراب شده، زمین‌های آن سمت خریداری شده و صحن توسعه یافت. این اقدامات در سال ۱۰۴۸ صورت گرفت.

بعد از آنی که دوباره عراق تحت سلطه عثمانی‌ها درآمد، گاه گاه اخباری در باره توجه برخی از امرای عثمانی در عراق نسبت به مشهد حسینی داریم که از آن جمله مربوط به حسن پاشا (حکومت در بغداد از ۱۱۱۶ – ۱۱۳۶)‌ است که طی سالهای ۱۱۱۷ تا ۱۱۲۹ اقدامات تعمیری صورت داد. تجدید و بازسازی نهر حسینیه از جمله اقدامات حسن پاشا بود. وی همچنین در سال ۱۱۲۹ ایوان بارگاه حسینی را تعمیر کرده و کاروانسرای بزرگی هم در کربلا ساخت تا مورد استفاده زائران قرار گیرد.

در سال ۱۱۳۳ در روزگار شاه سلطان حسین (سلطنت از ۱۱۰۶ – ۱۱۳۵)، صندوقی برای قبر امام حسین علیه السلام ساخته شد که در زمان حمله وهابی‌ها به کربلا در سال ۱۲۱۶ صدماتی دید و سال ۱۲۱۹ و ۱۲۲۵ تعمیراتی در آن صورت گرفت.
در روزگار نادر شاه هم توجه ویژه به عتبات وجود داشت و گفته شده است که همسر او گوهر شاه خانم – دختر شاه سلطان حسین - مبالغ هنگفتی (۲۰ هزار نادری) برای تعمیر و تزیین حرم حسینی ارسال شده است.

در دوره قاجار، همان احساس دوره صفوی بلکه با شدت بیشتری وجود داشت. روابط آنان با عثمانی‌ها در این دوره بهتر بود و آنان می‌توانستند اقدامات بهتر و گسترده‌تری در مقایسه با زمان صفویان، انجام دهند.

آقامحمد خان قاجار، نخستین سلطان این سلسله، در سال ۱۲۰۵ دستور تجدید گنبد و تذهیب و تزیین آن را صادر کرد. اقدامات وی به خصوص در خصوص گنبد بسیار استوار و متین بوده است.

در سال ۱۲۱۳ با تلاش مرجع وقت سید علی طباطبائی، راهی میان مزار شهیدان و مرقد امام حسین‌(ع) گشوده شده و هر دو در یک مقبره قرار گرفت.

در سال ۱۲۱۶ وهابیان به عراق یورش آورده و نه تنها کربلا را غارت کردند بلکه آسیب جدی به حرم وارد آوردند. آنان ضریح و صندوق را از جا کنده و زیورآلاتی را که در آنجا بود غارت کردند. خبر این غارت در بسیاری از منابع تاریخی آن دوران ضبط شده است. در این حمله تعداد زیادی از زائران حسینی به شهادت رسیدند.

اهمیت تجدید بنای گنبد و صحن در دوره محمد شاه چندان بود که حتی بعد از این خرابی، در سال ۱۲۱۷ – ۱۲۱۹ همچنان او را به عنوان بانی بنای جدید می‌شناختند. در سفرنامه ناصرالدین شاه در سال ۱۲۸۷ نیز از طلاکاری گنبد توسط محمد شاه یاد شده است.

در سال ۱۲۱۶ ضریح تازه ای به دستور فتحعلی شاه برای حرم امام حسین ساخته شد و در سال ۱۲۱۸ نصب گردید. محمدعلی میرزا والی کرمانشاه از سال ۱۲۲۰ به بعد، اقدامات بسیار زیادی برای اصلاح و تعمیر حرم حسینی انجام داد.
در دوره فتحعلی شاه، نه تنها سلطان قاجار بلکه برخی از درباریان از جمله زنان درباری مبالغ هنگفتی هزینه تزیین حرم حسینی کردند. همسر فتحعلی شاه در سال ۱۲۳۲ ایوان مقابل قبر را طلاکاری کرد. در سال ۱۳۳۷ همین زن، مناره‌های حرم حسینی را طلاکاری کرد.

طی سال ۱۲۵۹ و ۱۲۶۰ نجیب پاشا حاکم بغداد به بهانه مبارزه با اشرار، به کربلا یورش برده و شمار فراوانی ازمردم را به قتل رساند.

به طور معمول برای تعمیرات در عتبات کسی از طرف شاه یا درباریانی که اصل هزینه را می‌پرداختند،‌ انتخاب می‌شد و بر کار تعمیرات نظارت داشت. در این میان برخی از علما مسؤولیت این کار را می‌پذیرفتند. طی سالهای ۱۲۷۰ – ۱۲۷۶ شیخ عبدالحسین تهرانی از علمای برجسته وقت، تعمیرات مفصلی را در حرم امام حسین علیه السلام انجام داد. کمکهای مالی از سوی ناصرالدین شاه بود. گفته‌اند که بخشی از هزینه‌ها برای انجام کارهای حرم ائمه، که توسط شیخ عبدالحسین هزینه شد، از ثلث مرحوم امیر‌کبیر بود.

یکی از بهترین وصف‌ها از بنای حرم امام حسین در اواخر قرن سیزدهم هجری، از ادیب الملک است که در سال ۱۲۷۳ به عتبات رفته و وصف جامعی از حرم و سابقه آن و تعمیرات انجام شده به دست داده است. گزارش دیگری از سال ۱۲۸۰ از سیف الدوله در دست است. گزارش دیگری از وضعیت حرم در سال ۱۲۸۴ را عضد الملک آورده است. پیش از وی خود ناصرالدین شاه هم در سفرنامه عتباتش که در سال سال ۱۲۸۷ انجام شده، توضیحاتی در باره حرم امام حسین علیه السلام داده است.

از حوالی سال ۱۳۰۰ قمری به بعد، تعمیرات فراوانی در حرم حسینی توسط قاجارها، اعم از شاه یا شاهزادگان ادامه داشت. جزئیات این تعمیرات در منابع سفرنامه‌ای و تواریخی که برای این شهرها نوشته شده، آمده است. در این دوره، شماری از تاجران برجسته ایرانی و عراقی نیز در این قبیل اقدامات سهیم بودند. تجار هندی هم به خصوص از بهره‌های اسماعیلی مذهب در این قبیل امور مشارکت فعال داشتند. از آن جمله سید طاهر سیف الدین هندی اسماعیلی مذهب بود که در سال ۱۳۵۵ ق با دیدن وضعیت اسف بار حرم حسینی، دست به اقدامات جدی زد.

درتمام نقاط حرم حسینی – بسان دیگر مراکز زیارتی عراق – نام سلاطین صفوی، قاجار، امیران این دو سلسله روی کتیبه‌ها دیده می‌شد که همگی آنها در دوره صدام نابود گردید تا آثار ایرانی در عتبات به طور کامل محو شود. امروزه این نام‌ها تنها در کتاب‌ها، برخی تصاویر و به احتمال اسنادی که در آرشیوهای عثمانی برجای مانده، قابل رؤیت است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما