تاریخ انتشار
شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۲۴
۰
کد مطلب : ۱۹۲۰
رسانه منبر

آسیب شناسی خطابه و منبر در عصر ارتباطات در گفت و گو با دکتر «مهدی محسنیان راد»

آسیب شناسی خطابه و منبر در عصر ارتباطات در گفت و گو با دکتر «مهدی محسنیان راد»
* قبل از ورود به بحث خطابه و منبر و کارکرد ارتباطی آن لطفا بفرمایید که در صدر اسلام، ارتباطات دارای چه ابعادی بود؟ آیا دعوت مردم به دین اسلام با استفاده از شیوه‌های ارتباطی صورت می‌گرفت یا اینکه عاری از هر گونه پیچیدگی ارتباطی بود؟
لازم است برای فهمیدن بهتر این مسأله که ارتباطات در صدر اسلام چه جایگاه ویژه‌ای داشت، کمی ساده‌تر صحبت کنم. وقتی من سیزده یا چهارده ساله بودم، هنگامی که می‌شنیدم یا می‌خواندم، معجزه پیامبر ما قرآن و معجزه حضرت موسی و حضرت عیسی تبدیل عصا به مار و زنده کردن مردگان است، احساس می‌کردم نمره ما مسلمانان در کنکور «معجزه» از دیگران کمتر است؛ این احساس در میانسالی تغییر کرد.
 
در این سن، من حدود 25 سال در مورد علم ارتباطات، تحقیق و مطالعه کرده بودم، هنگامی که من می‌اندیشیدم، پیامبری 1400 سال پیش فقط با استفاده از «کلام» و «پیام» دعوت خود را جهانی کرد، با اطمینان کامل دریافتم که نمره معجزه پیامبر اسلام بهتر و بیشتر از سایر معجزات است. 

اکنون این معجزه با گذشت 14 قرن همچنان با صلابت پابرجاست و شما می‌توانید آثار جهانی شدن آن را با دیدن مسجدی بزرگ در کوالالامپور(مالزی) و یا سایر نقاط جهان ببینیدبنابراین، ما در صدر اسلام «پیام» های داشته ایم که علی رغم سادگی، تأثیرات زیادر در دل «مخاطبان» داشت. 

این مسئله گویای این است که «اعتبار و ارزش منبع» این پیام‌ها یعنی حضرت محمد(ص) بسیار بالا بوده است. 


* آیا در صدر اسلام از منبر به عنوان وسیله‌ای ارتباطی استفاده می‌شد؟ و آیا منبر و خصلت ارتباطی آن مربوط به دین اسلام است یا در سایر ادیان هم وجود داشته است؟
فکر نمی‌کنم که خطابه و منبر مخصوص دین اسلام باشد؛ در مسیحیت نیز می‌توان خطابه و منبر را با نام محراب دید و شکل
و صورت آن مهم نیست، مثلا ممکن است منبر یک مجموعه پله‌دار نباشد.
 
به طور کلی باید توجه داشت که همه ادیان به ابزار ارتباط نیازمند بوده‌اند، در این میان وسیله ای به عنوان منبر بسیار مورد استفاده قرار می‌گرفت. چون منبر اولا، از سطحی که مخاطبان ایستاده و یا نشسته‌اند مرتفع‌تر است و بنابراین صورت می‌تواند مسافت بیشتری را طی کند؛ دوم اینکه، شخصی که روی منبر نشسته است، می‌تواند با مخاطبان خود ارتباط غیر کلامی برقرار کند.
 
همین الان نیز اگر به مسجدی بروید، خواهید دید که مخاطبان علاوه بر اینکه صدای خطیب را می‌شنوند، با او ارتباط غیرکلامی هم برقرار می‌کنند؛ مرتفع بودن، ذاتی منبر است و اگر عاملی برای رساندن بهتر پیام به مخاطب است اما همه ماجرا نیست. 

قطعا کسی که برای ایراد خطابه روی منبر می‌نشیند، باید خصلت‌هایی از دیدگاه «ارتباطات» داشته باشد؛ این خصلت چیست؟ اول اینکه، بر راز و رمز ارتباطات در منبر آگاه شوید، به کتاب «آیین منبرداری» که در نشریه مسجد منتشر شد، مراجعه کنید آیین منبر داری یک مجموعه‌ای با چاپ سنگی که یکی از دانشجویان دوره کارشناسی ارشد آن را به دست آورد. در این مجموعه، با نثری کهن شیوه و آیین منبرداری توضیح داده شده است؛ دوم اینکه، «خطیب» یا «منبری» از «اعتبار منبع» برخوردار باشد. «اعتبار منبع» یک پدیده سه وجهی است و یکی از وجوه آن بهره‌مندی از دانش و علم در حوزه‌ای است که «منبری» وارد آن می‌شود. 


* آقای دکتر، اینها شروط معمول و سنتی‌ای است که درباره منبر حاکم است لطفا با در نظر گرفتن شرایط جدیدی و عصر ارتباطات بفرمایید که آیین منبرداری در دنیای مدرن چگونه است؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید روشن کنیم که منبر در عصر ارتباطات دچار چه مشکلات و بدفهمی‌هایی
شده و سپس بگوییم که آیین منبرداری با چه «باید‌ها و نبایدهایی» مواجه است؛ بنابراین، ابتدا دوره مشروط را مورد بررسی قرار می‌دهیم. 

زمانی که جدال سنگینی میان روحانیت و مطبوعات به وجود آمد در این دوره منبر با رقیب جدیدی به نام مطبوعات روبرو شد که قواعد سنتی مورد نظر منبر را رعایت نمی‌کرد؛ به همین دلیل، اشخاصی که از منبر صحبت می‌کردند، علیه آنچه که از طریق مطبوعات منتشر می شد، به شدت موضع می‌گرفتند. آنها انتظار داشتند که مطبوعات کارکردی شبیه منبر داشته باشد؛  این نخستین سوء تفاوهم در حوزه ارتباطات در ایران بود. 

این سوء تفاهم در مورد رادیو نیز به وجود آمد؛ به ویژه اینکه، رادیو با به کار گیری چند عنصر از عناصر پیام از جمله موسیقی، به حد کافی مورد نفی بود. اما برای تلویزیون، مجوز نفی محکم‌تر بود؛ چون اولا آیات 30 و 31 سوره نور مردم را از نگریستن به کسانی که حجاب خود را رعایت نمی‌کردند، نهی کرده و ثانیا تلویزیون به وسیله و با سرمایه کسی بنیان گذاشته شد که به فرقه‌ای طرد شده، ایمان داشت.
 
بنابراین نگاه منبر به رسانه‌های مدرن، از «رقیب» شروع شد و به «ضاله» منتهی گردید؛ اما اتفاق مهم، هنگامی روی داد که انقلاب اسلامی پیروز شد؛ حالا منبر، این «رقیب» و عامل «ضاله» را در اختیار داشت. عده‌ای گمان می‌کردند که منبر باید هر سه اینها، «مطبوعات، رادیو و تلویزیون» را تعطیل کند، اما چنین وضعی حاکم نشد. چون اولا نوع نگاه رهبر انقلاب با نظر آنها متفاوت بود و ثانیا یکی از خواسته‌های مهم و اساسی انقلاب، آزادی بود می‌دانید که رابطه تنگاتنگ و محکمی بین آزادی و آزادی رسانه‌ها وجود دارد و وجود آزادی با آزادی رسانه‌ها آشکار می شود.
 
اما آنچه که اتفاق افتاد این بود که منبر، تلویزیون را به
رادیو و رادیو را به منبر تبدیل کرد؛ یعنی تلویزیون به یک رسانه (تصویر ثابت کلامی) تبدیل شد و رادیو هم به یک رسانه «رسانه کلامی بدون موسیقی» مبدل گردید. 


* پس به این ترتیب، هم منبر و هم رسانه‌های مدرن آسیب دیدند؟
بله. علاوه بر این شباهت موجود میان منبر و رسانه‌های مدرن ما را فریب داد؛ یعنی ما فکر کردیم، چون هر دو پیام می‌فرستند و هر دو مخاطب دارند، پس حتما از یک جنس هستند ولی این شبیه خوانی به اختلاف شدیدی منجر شد و همان‌طور که گفتید هم منبر و هم رسانه‌های مدرن آسیب دیدند. 


* ادعای عدم تجانس منبر و رسانه‌های مدرن بر چه پایه یا پایه‌هایی استوار است؟
عدم تجانس این دو در این نهفته است که ارتباط یک فراگرد است؛ وقتی می‌گوییم یک فراگرد است، یعنی چهار خصلت هر فراگردی بر ارتباط حاکم است. یکی از این خصلت‌ها، کنش متقابل عناصر تشکیل دهنده هر فراگرد می باشد. بنابراین نمی‌توان گفت که عنصری همیشه بر عنصر دیگر برتری دارد بلکه ممکن است هر یک از عناصر در شرایط خاص بر عناصر دیگر برتری یابند.
 
برای مثال: در محله ثابت با درجه‌ای ثابت از مومنان و وجود یک امام جماعت ثابت برای مسجد آن محله با توانایی‌هایی ارتباطی و اعتبار منع ثابت، اما در دو عید فطر بارانی و غیر بارانی، دو شرط ارتباطی متفاوت به وجود می‌آید؛ یعنی تعداد مخاطبین، محتوا و مدت خطبه و... از بارانی یا غیر بارانی بودن هوا تأثیر می‌گیرد. 

پس، ارتباط یک فراگرد است و همکاری عناصر مختلف بر آن تأثیر می‌گذراد؛ حال، یک مقطع از تاریخ جامعه که منبر تنها رسانه است، با مقطع دیگری از تاریخ که مخاطبین در پیام‌های متنوع از تلویزیون‌های ماهواره‌ای، مطبوعات متکثر داخلی، نوارهای زیرزمینی ویدیویی و... را دریافت می‌کنند، متفاوت است. 


* آقای دکتر شما فرمودید که منبر
اشتیاق زیادی برای تسلط بر رسانه‌های مدرن و شبیه کردن آنها با خود داشته است؛ شاید یک دلیل مهم این انگیزه، خصوصیات اغواکننده این رسانه‌ها بوده است. یعنی منبر فکر می‌کرد با تسلط بر تلویزیون و امکاناتی که این رسانه دارد، می‌تواند پیام خود را به صورت وسیع‌تر و عمیق‌تر به مخاطبان برساند من فکر می‌کنم، این مسأله ناشی از عدم اعتماد به نفس باشد شاید اگر منبر از تمام توانایی‌های خود استفاده می‌کرد، همچنان می‌توانست مخاطبان انبوه خود را در اختیاط داشته باشد؛ حال سوال این است که آیا در عصر ارتباطات منبر چنان توانایی‌هایی دارد که بتواند به عنوان یک رسانه، شأن ارتباطی خود را حفظ کند و یا اینکه ناچار است منبر را به رسانه‌های مدرن تبدیل کند؟
منبر شدن تلویزیون، رادیو و مطبوعات هیچ سودی ندارد؛ چون هر سه این رسانه‌ها مخاطبان آگاهی دارند و به درستی می‌دانندکه اگر تلویزیون به منبر تبدیل شود، نمی‌توانند نیازهایی را که انتظار دارند، تأمین کند؛ بنابراین، یا تلویزیون را خاموش می‌کنند و یا سراغ ابزارهای ارتباطی دیگر، از قبیل ماهواره، اینترنت و... می‌روند.
 
اما نکته مهم این است که در عصر ارتباطات نیز خطابه و منبر خصایلی دارد که سایر رسانه‌ها ندارند و اگر از این خصایل پاسداری و مافظت شود، همچنان پراهمیت خواهد ماند.
 
خصلت اول این است که مخاطب منبر، دارای الگویی محتوایی است که خاص منبر است؛ مخاطب بر حسب تجربه می‌داند که در پای منبر باید انتظار محدوده‌ای مشخص از پیام را داشته باشد و اتفاقا آنچه که از سوی خطیب در این محدوده بیان می‌شود، برای مخاطب معتبر است؛ هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند در این محدوده به اندازه منبر اعتبار داشته باشد. 
خصلت دیگر این است که مخاطبان منبر خیلی کم این ارتباط را قطع می‌کنند؛
به ندرت ممکن است که مخاطب منبر در نیمه راه مجلس خطابه را ترک کند؛ در حالی که هر لحظه ممکن است مخاطب سایر رسانه‌ها، رادیو یا تلویزیون خود را خاموش کند یا روزنامه را کنار بگذارد. 
خصلت سوم، نبودن اختیار انتخاب در مخاطب منبر است؛ مخاطب منبر اگرچه از نظر محتوایی محدوده مشخصی برای خود معین می‌کند، اما وقتی پای منبر خطابه می‌نشیند، نمی‌خواهد حرف‌های خطیب را گزینش کند. حال آنکه مخاطب تلویزیون چنین نیست و هرگاه که بخواهد کانال تلویزیونی را عوض می‌کند. این اختیار انتخاب در مورد سایر رسانه‌ها نیز دیده می‌شود. 
مسأله دیگر اینکه، مقدار پارازیت در منبر فوق العاده کم است. در سایر رسانه‌ها احتمال وقوع انواع پارازیت‌ها که ارتباط را مختل می‌کند، فراوان است. (از تلفنی که وسط تماشای یک برنامه تلویزیونی زنگ می‌زند گرفته تا مهمان ناخوانده‌ای که موقع دیدن یک برنامه دلخواه وارد منزل می‌شود) در جلسه منبر و خطابه احتمال وقوع چنین پارازیت‌هایی بسیار کم است.
 خصلت دیگر منبر که در میان تمام رسانه‌ها منحصر به فرد است اینکه همیشه در جلسه خطابه و منبر بازخورد به صورت دایمی کنترل می شود و حتی هنگامی که خطیب احساس می‌کند شرایط یکنواخت حاکم شده، می‌تواند با طلب یک صلوات از مخاطبینش فرصت بگیرد. بنابراین منبر تنها رسانه‌ای است که کنترل دریافت بازخورد در اختیار خود اوست. نه در اختیار مخاطب اگرچه همه این موارد بسیار مهم است. اما چون دسته‌بندی نیست، نمی‌توان گفت کدام یک از اهمیت بیشتری برخوردار است.
 
خلاصه کلام آن که منبر باید به این خصایل خود ببالد و نباید به تقلید از سایر رسانه‌ها وارد حوزه‌هایی شود که از محدوده تعریف شده مخاطب خاص منبر، خارج است. در غیر این صورت لطمات فراوانی خواهد دید. 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما