تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۴۵۷۸
بررسی نقش صبر در زندگی پیامبران

صبر پیامبرانه

بردباری و شکیبای همزاد پیامبری است
صبر پیامبرانه
فرهنگ-اندیشه: قبل از هر چیزی شاید بد نباشد که صبر را تعریف کنیم و در پس چنین تعریفی به بررسی نقش صبر در زندگی پیامبران (ع) بپردازیم. صبر گونه‌ای ثبات نفس و اطمینان و آرامش قلبی است که در بلایا و مشکلاتی که ناگزیر پیش می‌آید، از اضطراب جلوگيري کند و انسان به وسيلة آن در برابر مشکلات چه با زبان و چه با سایر اعضا و جوارح از خود تحمل و مقاومت نشان دهد.

در حقیقت صبر همین خویشتن‌داری‌ها و خود نگهداری‌هاست. ملا احمد نراقی نیز در معراج السعاده صبر را همین‌گونه تعریف می‌کند و اوصاف الاشراف نیز به همین طریق معتقد است که صبر آن است که در مشکلات زبان به شکوه گشوده نشود.

حال اگر قرار است زبان به شکوه باز نشود، چرا در زندگی برخی پیامبران (ع) شکوه و ناله‌ رخ می‌دهد؟ مثلاً حضرت یعقوب (ع) می‌گوید: «قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى الله وَأَعْلَمُ مِنَ الله مَا لاَ تَعْلَمُونَ»؛ «گفت: «من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مى‏برم و از [عنايت] خدا چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.»»

مسئلة اصلی اینجاست که وقتی از صبر سخن می‌گوییم، منظور شکوه‌نکردن در برابر مخلوقات است و نه اینکه در پیشگاه خدا نیز شکایت نکنیم. انبیا (ع) نیز اگر شکوه و بی‌تابی دارند، همه در برابر خداست و هیچ‌کجا مشاهده نمی‌شود که پیامبری در برابر مخلوقات خداوند شکوه کرده باشد.

از طرفی بنا بر روايتي اگر کسی نزد برادر مؤمنش شکایت کند، مانند آن است که در محضر خدا درددل کرده است. در اینجا باید توجه داشت که این واگویة مشکلات با نیت درددل‌کردن و حل مشکل است و با قصد بی‌صبری و بی‌تابی صورت نمی‌پذیرد. این موارد از موارد بی‌صبری به حساب نمی‌آید. همة انسان‌ها نیازمند درددل‌کردن هستند؛ اما این درددل نباید به کفرگویی برسد. اگر انسانی در مشکلات و سختی‌ها گرفتار شود و این را به عنوان کاهش رنج‌هایش نزد پروردگار ببرد، به آن صبر جمیل می‌گویند. «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ»، همین است.

حضرت علی (ع) به نقل از پیامبر (ص) صبر را به سه دسته تقسیم می‌کنند:
۱. صبر در مصیبت
۲. صبر در معصیت
۳. صبر در طاعت
وقتی می‌خواهند صبر را معنی کنند، اول چیزی که به ذهن می‌رسد، صبر در ناملایمات و مصایب است؛ اما گاهی منظور از صبر، صبر در معصیت است؛ به این معنا که انسان باید کف نفس داشته باشد. زمانی نفس چیزی را طلب می‌کند و انسان خود می‌داند که این مسئله مورد رضای خداوند نیست. باید خویشتنداری وجود داشته باشد تا انسان بتواند از امر حرامی بگذرد؛ به همین دلیل گفته می‌شود که صبر در لذت‌ها بسیار سخت است. نفس، دشمن عزیز انسان است؛ یعنی ضمن آنکه دشمن انسان است،‌ آدمی آن را دوست دارد و این دوست‌داشتن باعث می‌شود که گاهی نفس از انسان چیزی را طلب می‌کند که با رضای خدا سازگاری ندارد. اینجاست که صبر در لذت‌ها مصداق پیدا می‌کند.

اما به‌راستی صبر در طاعت به چه معناست؟ گاهی انسان می‌اندیشد، مگر عبادت نیز صبر می‌خواهد؟ باید گفت، بله؛ يعني باید صبر و استقامتی باشد تا باعث شود که انسان نیمه‌شب از بستر برخیزد و به نماز و تهجد بپردازد. همین روزه‌داری خود عبادتی است که صبر طلب می‌کند. انسان در طول روز بارها و بارها هوس خوردن و آشامیدن دارد؛ اما به دليل اطاعت فرمان خدا بر آن صبر می‌کند.
فرای این تقسیم‌بندی شایع، تقسیم‌بندی‌های دیگری نیز دربارة صبر وجود دارد که شاید با حال و احوال انبیا (ع) سازگاری بیشتری داشته باشد.

این تقسیم‌بندی نیز عبارت‌ است از:
۱. صبر فی الله: یعنی اهل سلوک در مجاهدت‌ها ثبات قدم و استقامت دارند.
۲. صبر مع الله: بیشتر در مورد اهل حضور و درجات بالای ایمان مصداق دارد و آن را متجلی‌شدن قلب به تجلیات الهی تعریف می‌کنند.
۳. صبر بالله: به معنی تخلق به اخلاق الهی است.
در مرحلة عشق صبر عن الله هم وجود دارد که امیرالمؤمنین (ع) در دعای کمیل به آن اشاراتی دارد؛ به هر حال همة این انواع صبر را در زندگی انبیا (ع) مشاهده می‌کنیم.
اگر به زندگی انبیا (ع) توجه کنیم، خواهیم دید که به انواع سختی‌ها و مصایب دچار شده‌اند، در برابر اشکال مختلف لذت قرار گرفته‌اند و در برابر آنها صبر پیشه کردند؛ همچنین ایشان هریک اسوة صبر در طاعت نیز هستند.

دربارة حضرت نوح (ع) در قرآن سخن از صبر و استقامت درازدامنی است که ایشان در عرصة تبلیغ دارد. در این دوران حضرت مردم را به سوی خداوند دعوت می‌کرد؛ اما تعداد اندکی هستند که دعوت ایشان را لبیک می‌گویند. اگر ما خود را به جای ایشان قرار دهیم، متوجه می‌شویم که تا چه اندازه سخت خواهد بود که پس از ۹۵۰ سال تبلیغ، عدة اندکی دعوت را بپذیرند.
در مقابل مردم نه‌فقط نمی‌پذیرفتند، بلکه حتی ایشان را مسخره می‌کردند؛ به همین دلیل نقش صبر را در جنبه‌های تبلیغی حضرت نوح (ع) به وضوح می‌توان دید. اینکه حضرت هرگز ناامید نمی‌شود، نشان از صبوری بالای ایشان است؛ چراکه پس از مدتی این ناامیدی بر شما مستولی می‌شود و گریزی ندارید؛ بنابراین بارزترین نوع صبر دربارة حضرت نوح (ع) همان استقامتی است که در عرصة تبلیغ داشت.

یکی دیگر
از پیامبرانی که صبوری بسياري به خرج داده، حضرت یعقوب (ع) است. ایشان در طول زندگی مصیبت‌های بسياري کشید و حوادث تلخی را پشت سر گذاشت و کمتر کسی تحمل این اندازه مشکلات را دارد.
در حیات القلوبِ علامه مجلسی روايتي است که نقل می‌کند که فراق یوسف (ع) خود بالاترین سختی برای یعقوب (ع) به حساب می‌آمد‌ه است؛ اما حضرت یعقوب (ع) همواره صبر پیشه می‌کند؛ در حالی که شما حتی در سریال حضرت یوسف (ع) مي‌بينيد که حضرت یعقوب (ع) همیشه بی‌تاب است و صبر و تحمل او را هیچ‌کجا نمی‌بینید؛ به هر حال حضرت یعقوب (ع) با توکل،‌ صبر و امیدی که به خداوند داشت، به یاری خداوند از این مسائل و مشکلات گذر کرد.
ایشان بارها به دیگر فرزندانش می‌گوید که من برای شما از خداوند طلب استغفار می‌کنم. دربارة حضرت یعقوب (ع) فراق یوسف (ع) یک طرف ماجراست و دردداشتن بچه‌های ناخلف نیز طرف دیگر است که وقتی با یکدیگر جمع می‌شود، بسیار طاقت‌فرساست. تا جایی که می‌گوید:
من از بیگانگان ترسی ندارم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

اگر دربارة سایر پیامبران (ع) بشود بیشتر صبر در برابر مصیبت و سختی را دید، دربارة یوسف (ع) و در داستان یوسف و زلیخا صبر در برابر لذت مورد توجه است که خداوند می‌فرماید: «أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ...»، یعنی اگر نشانه‌های پروردگارش را ندیده بود و اگر براي خدا نبود، قطعاً نمی‌توانست صبر کند و از مهلکه جان سالم به در ببرد. در چاه افتادن و به غلامی رفتن در مصر و سایر اتفاقاتی که برای او می‌افتد نیز همگی از سختی‌هایی است که نیازمند صبر است.
پیامبر دیگری که قرآن از صبر ایشان صحبت کرده است، حضرت ایوب (ع) است. صبر ایوب آن‌قدر معروف است که امروز به ضرب‌المثل تبدیل شده؛ چراکه مصایبی که به ايشان وارد می‌شود، بسیار طاقت‌فرساست که گاهی انسان را از پا در می‌آورد.

این مصیبت‌ها به حدی است که نه‌فقط انسان را از پا در می‌آورد، حتی ممکن است انسان را به ورطة کفر ببرد. وقتی قرار است انسان ناشکیبایی به خرج دهد، ممکن است که سر از کفر درآورد. صبر و استقامتی که حضرت ایوب (ع) دارد، به‌مراتب شخصیت ایشان را بالاتر می‌برد.

ایشان به مصیبت‌های فراوانی از جمله نقص در اموال و مرگ فرزندان دچار و حتی در انتها به بیماری‌ سختی مبتلا می‌شود؛ به هر حال سختی‌هایی که ایشان متحمل شدند، به گونه‌ای است که هرکدام نیز می‌توانست انسانی را از پا در ‌آورد و ایوب پیامبر با همة آنها یکجا دست و پنجه نرم کرد؛ در عین حال عنان از کف نداد.
آنچه سختی مشکلات را افزایش می‌دهد و نمکی بر زخم‌های اوست، طعنه‌ها و زخم زبان‌های اطرافیان است. تا جایی که حتی یاران و نزدیکان ایشان مشکلات این فرستادة‌ خدا را نتیجة گناهان و اشتباهات ایشان تصور می‌کردند. این نیش زبان یکی از مصیبت‌هاست.

در جامعة ما هم بسيار اتفاق می‌افتد که وقتی برای کسی گرفتاری و مشکلی رخ می‌دهد، اطرافیان به جای یاری‌رساندن به او برای حل مشکل، او را متهم می‌کنند که گناهی مرتکب شده و این نتیجة اعمال اوست. این کنایه‌ای است که حال او را بدتر می‌کند؛ بنابراین وقتی مصیبتی بر سر کسی می‌آید، نباید فکر کنیم که این به دليل گناهان اوست. مصایب الزاماً نتیجة عمل انسان نیست. شاید خداوند برای ارتقاي درجه و مرتبة او بر وی مصیبتی نازل می‌کند که دربارة انبیا (ع) از آنجا که به عصمت ایشان معتقدیم، سختی‌ها و مصیبت‌ها برای ارتقاي درجه و رشد کمال آنان است.

سختی‌های حضرت ایوب (ع) به حدی می‌رسد که ایشان دست به دعا بر می‌دارد و مي‌گويد: «وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» یعنی خدایا خودت می‌دانی، این همه مصیبت‌ها بر من نازل شده و سر تا پای مرا گرفته است؛ ولی تو ارحم الراحمین هستی. تعبیری که قرآن در برابر این گفتة ایوب (ع) به کار می‌برد، این است که می‌فرماید: «و وجدناها صابراً»؛ «و ما او را فردی صابر یافتیم.» و از جمله کسانی که صبرشان از جانب خدا پذیرفته می‌شود، ایوب (ع) است.

حضرت اسماعیل (ع) یکی دیگر از پیامبرانی است که صبرش در قرآن بيان شده است. وقتی حضرت ابراهیم (ع) به او می‌گوید که چه خوابی دیده است؛ یعنی آنجا که ابراهیم (ع) می‌گوید: «يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» اسماعیل (ع) در جواب می‌گوید: «قَالَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ» یعنی ببین چه دیدی، همان کار را بکن و همان‌گونه که به تو امر کردند عمل کن.

این هم صبر بزرگی است؛ چراکه باید برای امر پروردگار از جان خود بگذری. در کنار حضرت اسماعیل (ع) صبر حضرت ابراهیم (ع) نیز صبر عظیمی است. وقتی خداوند به او فرمان می‌دهد که فرزندت را قربانی کن، از خود گذشتگی بالایی را طلب می‌کند؛ حتی دربارة مقابله با نمرود و سوزانده‌شدن در آتش، ابراهیم (ع) بسیار صبوری به خرج می‌دهد.

مولوی می‌گوید:
چون رها از منجنیق آمد خلیل
آمد از دربار عزت جبرئیل
می‌گوید، وقتی قرار شد که ابراهیم (ع) را به آتش بیندازند، جبرئیل (ع) مي‌آيد و به ابراهیم (ع) مي‌گويد:
«تو خواسته و حاجتی داری؟» ابراهیم (ع) می‌گوید: «حاجت دارم؛ اما از توی جبرئیل نه.»
گفت اینجا هست نامحرم مقال
عِلْمُهُ بِالحالِ حَسْبِی مَا السُّؤال
توی جبرئیل بین من و خدای من نامحرمی. همین که خداوند احوال مرا می‌داند، از اینکه من بخواهم از تو درخواست کمک کنم، مرا بی‌نیاز می‌سازد. این اوج صبر است. ابراهیم (ع) نمی‌دانست، آتش گلستان می‌شود؛ ولی در راه اثبات حق و مبارزه با ظلم و دروغ نمرودیان صبر و استقامتی عظیم به خرج می‌دهد.

به نظر می‌رسد که خداوند نمایش‌های بلند و پرجاذبه‌ای از صبر را در زندگی پیامبران (ع) به نمایش گذاشته است؛ همچنین در قرآن از صبر الیاس نبی (ع) سخن به میان آمده است. ايشان نیز در برابر قومش صبوری فراوانی به خرج می‌دهد و برای هدایت آنان سختی‌های فراوانی را متحمل می‌شود.

حضرت موسی (ع) نیز پیامبر دیگری است که البته صبرش همراه با حرف و حدیث‌هایی است؛ دربارة مشکلات ايشان شاید بد نباشد، از اینجا آغاز کنیم که همان‌گونه که صبر ایوب (ع) ضرب‌المثل است، ایرادهای بنی‌اسرائیل نیز ضرب‌المثل شده است. نوع رفتار بنی‌اسرائیل در قرآن بسیار روشن است که چگونه مردمانی بودند و تا چه اندازه حضرت موسی (ع) را آزار و اذیت کردند تا ایمان بیاورند؛ بنابراین یکی از جنبه‌های صبر حضرت موسی (ع) صبر در تبلیغ است.
شاید شایعة بی‌صبری موسی (ع) از داستان رويارويي ايشان با آن بندة خدا ناشي می‌شود که بسیاری معتقدند، وی خضر نبی (ع) بوده است. نکته‌ای که در این رويارويي مورد توجه است، این است که آن بندة صالح می‌گوید: «قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» يعني دربارة آنچه من به تو تعلیم می‌دهم، کم‌صبری.

نمی‌گوید، صبر تو در برابر خدا کم است. حضرت موسی (ع) رفتار آن مرد را با فرمان‌هاي خدا می‌سنجید و به همین دلیل بی‌تابی می‌کرد. می‌گفت، در فرمان‌هاي خداوند قتل نفس حرام است و تو چرا آن بچه را از بین می‌بری؟‌ و...
آن مرد تأکید می‌کند، تو تحمل با من بودن را نداری. نمی‌گوید، در برابر دستورها، مصیبت‌ها و عبادت خدا بی‌صبری. اگر قرار باشد، کسی خلاف دستورهاي خداوند بگوید و عمل کند، هر کسی باشد، صبر خود را از دست خواهد داد.

وقتی جلوه‌های صبر انبیاي الهی در قرآن تصویر می‌شود، تابلو‌های زیبایی به وجود مي‌آيد. قرآن همة این صبرها را بیان می‌کند و وقتی به پیامبر اکرم (ص) می‌رسد، در آیة‌ آخر سورة احقاف می‌فرماید: «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» یعنی‌اي پیامبر همان‌طوری که پیامبران اولوالعزم قبل از تو صبر کردند، تو هم صبر کن.
مشخص می‌شود که پیامبران قبلی هم صبر داشته‌اند و همة این صبرها بیان می‌شود تا برای ايشان قوت قلب باشد؛ يعني فقط قریش نبودند که این‌گونه برخورد می‌کردند. قرآن مي‌خواهد، به نوعي پيامبر (ص) را دلداري دهد.

از حیث مراتب کمال و شخصیت و جایگاه نزد خداوند، بالاتر از انبیا (ع) کسی وجود ندارد. وقتی قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»، تکلیف دیگر بندگان روشن است، بنا بر این آیه، ما نیز به صبر امر شده‌ایم.

وقتی خداوند از پاداش اعمال سخن می‌گوید،‌ بیان می‌کند، برخی اعمال را عین خودش پاداش می‌دهیم، بعضی اعمال را ۱۰ برابر و برخی را ۷۰ برابر پاداش می‌دهیم، تا در جایی می‌گوید، ۷۰۰ برابر جزا می‌دهیم: «فِي كُلِّ سُنبُلَـ‹ٍ مِّئَـ‹ُ حَبَّـ‹ٍ» اما به صبر که می‌رسد، می‌فرماید: «إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ»؛ «ما اجر صابران را بی‌حساب پاداش می‌‌دهیم.»

شاید تعبیر بی‌حساب‌بودن اجر صبر، ما را به این نکته می‌رساند که از آنجا که خداوند عادل است، هر چیزی را به اندازة خودش پاداش می‌دهد. شاید صبر بی‌اندازه سخت است که پاداش آن هم بی‌اندازه و بی‌حساب است؛ یعنی اگر کسی بتواند آن صبر را عملی کند، می‌تواند به آن درجات معنوی که پیامبران (ع) رسیدند، برسد.

در روایت است که صبر برای ایمان همانند سر است برای بدن. وقتی که کسي مؤمن است، اولین ویژگی او این است که صبور است؛ يعني همان‌گونه که وقتی سر را از بدن جدا کنید، بدن، کالبدی مرده خواهد بود، ایمان بدون صبر نیز دوام نخواهد یافت؛ بنابراین اگر کسی صبر نداشته باشد، از دایرة ایمان خارج است.

انبیاي الهی که هدایت مردم را بر عهده دارند، خود باید در بالاترین درجات قرار گیرند و طبیعی است که برای آنها صبر از لوازم اصلی به حساب می‌آید. يونس (ع) نيز به همين دليل به آن سرنوشت گرفتار مي‌شود و اگر ایشان با گذشت بیشتری عمل می‌کرد، چنين نمي‌شد؛ يعني از آنجا که از پیامبران انتظار بیشتری می‌رود، به دليل همین ترک اولی به عقوبت سختی دچار مي‌شود و پس از دچارشدن به عذاب الهی، خداوند می‌فرماید، اگر یونس (ع) استغفار نمی‌کرد، در شکم ماهی می‌ماند.
ان‌شاءالله که خداوند به همة ما توفیق صبر و استقامت عطا فرماید تا از درجات معنوی آن بهر‌ه‌مند شویم.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما