تاریخ انتشار
شنبه ۶ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۱۰
۰
کد مطلب : ۷۰۴۲
موزه عاشورایی -۵

راهکاری برای احیای فرهنگ عاشورا

گفت و گو با سید مهدی حائری
راهکاری برای احیای فرهنگ عاشورا
 روز دوم محرم، برای مصاحبه با او به حسينیة‌ «محبان الزهرا (س)» که شب‌ها در آنجا سخنرانی می‌کرد، رفتم و قبل از اینکه منبر برود، با او مصاحبه کردم. ولی کلامش آن‌قدر گرم و شیوا بود که در شب‌های بعد نیز بدون نیت مصاحبه، پای منبرش حضور ‌یافتم.

وقتی از موضوع مصاحبه که در خصوص زمینه‌سنجی برای تشکیل موزه‌ای با هدف بررسی رسوم و سنن قدیمی عزاداری برای امام حسین‌(ع) و بررسی سیر تاریخی عزاداری‌های محرم در اقوام مختلف کشور در طول تاریخ بود، آگاه شد، از این ایده خیلی استقبال کرد.

به اعتقاد او، این کار گذشته از اینکه می‌تواند منجر به حفظ ارزش‌های تاریخی و معنوی مردم ایران شود، می‌تواند به سنگ‌ بنایی برای آفت‌زدایی از مراسم عزاداری سیدالشهداء(ع) و ترویج فرهنگ تفکر و پژوهش در خصوص پیام و درس‌های عاشورا نيز تبديل شود.
***
نظر شما در مورد تشکیل موزه‌ای با هدف بررسی سیر تاریخی عزاداری‌های ماه محرم و به نمایش گذاشتن رسوم و سنن عزاداری اقوام مختلف در ایران با هدف حفظ سنت‌ها و میراث گذشتگان چیست؟

من گمانم این است که تشکیل چنين موزه‌اي می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود، زیرا با تحقیق و تفحص در سیر تاریخی عزاداری‌های حضرت سیدالشهداء(ع) می‌توان بسیاری از آفاتی را که امروزه هیئت‌های عزاداری گرفتار آن شده‌اند، از بین برد. گمان من این است که همۀ فرهیختگان اهل فرهنگ نیز از این موضوع استقبال خواهند کرد، زیرا با بررسی تاریخ است که می‌توان الگوهای صحیح را از ناصحیح تشخیص داد و به همین علت احساس می‌کنم که وقتی اشکال قدیمی عزاداری‌ها را جمع‌آوری و بررسی کنیم، می‌توان مسیر عزاداری صحیح را حفظ کرد. مثلاً یکی از روش‌های غلطی که طی سال‌های اخیر در مجالس عزاداری برای امام حسین(ع) شیوع پیدا کرده بود، قمه‌زنی بود. در صورتی که ما هیچ سند و روایتی نداریم که در آن اشاره‌ای به قمه‌زنی شده باشد. این کار هر چند با دستور مقام معظم رهبری و سایر مراجع عظام تقليد، تقريباً از مجالس عزاداری حضرت سیدالشهداء(ع) برچیده شده، ولی به نظر من چنین رسوم بی‌پایه و اساسی وقتی وارد فرهنگ عزاداری ما می‌شود که ما از تاریخ و سنن گذشته آگاه نبوده و مطالعه‌ای در این خصوص نکرده باشیم. به همین علت ضروری است که تاریخ را بررسی کنیم و از گذشته آگاه باشیم تا از صحت و سقم مسائل مطلع باشیم تا رسوم این‌چنینی که هیچ اساس معنوی‌ای براي انسان ندارند، امکان ورود و ترویج در مجالس عزاداری ما را نداشته باشند.

یکی دیگر از انگیزه‌های زمینه‌چینی برای تشکیل چنین موزه‌ای، جمع‌آوری و حفظ نوحه‌های قدیمی و ابزار و ادواتي است که هیئت‌های گوناگون مذهبي در گذشته مورد استفاده قرار مي‌دادند. نظر شما در این خصوص چیست؟

جمع‌آوری اذکار و نوحه‌های قدیمی، اقدام بسیار مؤثر و خوبی است و باعث می‌شود در مجالس عزاداری، بتوان از اشعار اصیل استفاده كرد. متأسفانه چند سالی است که مشاهده می‌کنیم اشعاری به همراه آلات موسیقی وارد مجالس عزاداری حضرت سیدالشهداء (ع) شده که مثل اشعار و نوحه‌های قدیمی از اصالت و محتوای زیادی برخوردار نیستند. اشعار گذشته بیشتر حالت معرفتی داشتند و گذشته از گریه‌آور بودن در خود پیامی داشتند، ولی امروزه بعضي شعرها و نوحه‌ها در مجالس شیوع یافته‌اند که انگیزه‌شان تنها گریاندن عزاداران و یک بیان موزیکال از حادثة بزرگي چون عاشوراست!

به نظر من، شعر باید حماسی و حاوی پیام باشد، بعضی‌ اشعار فقط گریه‌آورند و پیام ندارند، در صورتی که در روایات گفته‌اند دور هم بنشیند، اشک بریزید، حلقۀ ماتم تشکیل دهید و بصیرت و معارف ما را درک کنید. در مورد نوحه‌های قدیمی هم باید آنها را جمع‌آوری کرد، چون بسیاری از آنها به دلیل کمبود امکانات در گذشته سینه‌به‌سینه نقل شده و با وفات مداحان قدیمی، ممکن است برای همیشه آنها را از دست بدهیم.

من احساس می‌کنم وقتی چنین اتفاقی بیفتد و ما بتوانیم اشعار و نوحه‌های قدیمی را در کنار تصاویر قدیمی هيئت‌ها و عزاداران به مخاطبان ارائه دهیم، مجموعه‌ای تشکیل می‌شود که مخاطبان آن، حق انتخاب رسم و فرهنگ درست را پیدا می‌کنند، چون از اين طريق امکان مقایسه پیدا خواهند کرد. در مجموع باید بگویم که تشکیل چنین موزه‌ای می‌تواند، منشأ برکات بسیاری باشد تا سنت عزاداری صحیح را حفظ كنيم و در اختیار مردم قرار دهیم.

شما در اظهارات خود به این موضوع اشاره کردید که تشکیل چنین موزه‌ای می‌تواند منجر به آسيب‌شناسي و آفت‌زدایی از مراسم عزاداری حضرت‌ سید‌الشهداء (ع) شود. می‌توانید کمی بیشتر در این خصوص توضیح دهید؟

متأسفانه در جامعه ما تاکنون روال این‌طور بوده که از چند روز مانده به محرم، صدا و سیما و احیاناً بعضی از ارگان‌های دولتی، بحث آسیب‌شناسی عاشورا را مطرح می‌کنند. ولی به نظرم این کار تأثیر زیادی ندارد و مصداق حرف من نیز مسائلی است که گاهی در هیئت‌ها مشاهده می‌کنیم. این کار مثل این است که بخواهیم در زمین بازی، عیب بازیکن را به او بگويیم، در صورتی که عیب بازیکن را بايد قبل یا بعد از بازی به او گوشزد ‌کرد.

در زمینة عاشورا و دهۀ عاشورا نیز وضع به همین صورت است. از یک طرف که وهابی‌ها حمله می‌کنند و از یک طرف نیز خودمان منتقد هستیم که این گاهی باعث می‌شود کیفیت عزاداری برای امام حسین (ع) تنزل پیدا کند. برای آسیب‌شناسی عاشورا قبل از اینکه محرم فرا برسد، باید اقدام کرد و با بسترسازی مناسب سعی کرد که مشکلات را به صورت ریشه‌اي حل کرد.

تشکیل این موزه از این جهت که می‌توان در تمام طول سال برای مسائل مختلف عاشورا در آن فعاليت کرد، می‌تواند بسيار مؤثر واقع شود. مثلاً یکی از کارکردهای این موزه یا نمایشگاه می‌تواند این باشد که عملکرد سال جاری را بررسی کند و برای سال بعد برنامه‌ریزی کرده و این برنامه‌ها را در اختیار هیئت‌ها، حسینيه‌ها و تکایا بگذارد. من مطمئنم که مردم نیز در هر اقدامی که با هدف آفت‌زدایی از مجالس امام حسین (ع) صورت گيرد، مشاركت و همكاري خواهند كرد. نمونۀ آن نيز همکاری جامعه برای جمع‌آوری و عدم استفاده از تمثال‌های منتسب به امام حسین (ع) و ساير اهل‌ بيت (ع) در هیئت‌ها بود.

در نتیجه می‌توان گفت که اگر بسترسازی و ظرفیت‌سازی شود، مردم هم به صحنه می‌آیند و هر ساله می‌توان به اهداف بیشتری براي ايجاد موزه‌اي كامل و جامع دست یافت.

به نظر شما مردم، سازمان‌ها و مراکز دولتی چه نقشی می‌توانند در تأسیس این موزه ایفا کنند؟

من فکر می‌کنم در صورتی که برای تأسیس این موزه از کمک مردم، سازمان‌ها و مراکز مختلف استفاده شود، موج قشنگی برای بهتر احیا کردن فرهنگ عاشورا ايجاد می‌شود. منظورم این است که اگر ما قبل از اینکه این کار را انجام دهيم، مثلاً با سازمان تبلیغات اسلامی، بنیاد شهید، سازمان صدا و سیما، سازمان رسیدگی به امور مساجد، شهرداری، حوزة علمیة قم و ... نامه‌نگاری کنیم و نظر آنها در این خصوص جویا شویم، می‌توانیم زوایای مختلف این کار را مورد بررسی قرار دهیم و با هم‌فکری یکدیگر قبل از هر اقدامی، ابعاد مختلف این کار را مشخص کنیم تا از همۀ نظرات استفاده کرده باشیم. این مراکز و سازمان‌ها نه تنها ابزار و امکانات مختلفی دارند که می‌تواند در این خصوص مثمرثمر واقع شود (مثلاً شهرداری می‌تواند ساختمان این موزه را تهیه کند) بلکه از طریق همکاری با آنها می‌توان به نوعی وحدت در این خصوص دست یافت تا از تمام ظرفیت‌های موجود استفاده شود.

مردم چطور؟

از آنجایی که مخاطبان و بازدیدکنندگان این موزه مردم هستند، آنها می‌توانند مهم‌ترین نقش را ایفا کنند و استفاده از توان آنهاست که سبب زنده‌تر و پویاتر شدن این موزه می‌شود.

به نظر من، نه تنها می‌توان در قالب فراخوانی در نشریاتي همچون خیمه از نظرات و پیشنهادات مردمی استفاده كرد، بلکه می‌توان مردم را تشویق كرد تا عکس‌ها و فیلم‌های قدیمی‌اي که احیاناً در این خصوص در دست دارند، در اختیار این موزه بگذارند تا بخش وسیعی از جامعه بتواند از آنها استفاده كند. برای این کار می‌توان حتی از اهرم تشویق بهره برد تا مثلاً هر فردي عکس خوبی را به این موزه اهدا کند، جایزه‌ای نیز بگیرد.

من فکر می‌کنم مردم در حفاظت از میراث معنوی خیلی مشتاقانه کمک خواهند کرد. چون این کار به نوعی باعث هدایت نسل جوان و آینده نیز مي‌شود. شما الآن را نبینید که در ماه محرم سر هر کوچه چندین هیئت تشکیل می‌شود؛ در قدیم این‌طور نبود. نسل جوان ما از قدیم چه می‌داند؟ آیا نباید آگاهش کرد که در گذشته مردم برای یک هیئت رفتن چه سختی‌هایی را تحمل می‌کردند؟ ولی از آن موقع هیچ دستاویزی نداریم، به جز تعدادی عکس و فیلم که آنها هم در سراسر کشور پراکنده یا در اختیار عدۀ معدودی است که با مشارکت مردم، قشر وسیعی از جامعه می‌توانند از این میراث معنوی بهره‌مند شوند.

فرض کنید که مدیریت این موزه را به شما دادند و مردم و سازمان‌ها هم در حد امکان کمک کردند. شما چطور این موزه را مدیریت می‌کنید و برای آن، چه اهدافی را تعریف می‌کنید؟

فکر می‌کنم اصلاً قبل از اینکه این موزه تشکیل شود، باید برای آن نیازسنجی، آسیب‌شناسی و مخاطب‌شناسی شود تا بتوان با یک مدیریت خوب به اهداف مد نظر از تشکیل این موزه دست ‌یابیم.

به نظرم بعد از طی این مرحله، دست‌اندرکاران باید مدیریت هر قسمت از این موزه را بسته به نوع فعالیت آن به افرادی که در آن زمینه اهل معرفت هستند و در تخصص‌های مرتبط با آن حوزه قابلیت دارند، بسپارند.

منظورتان چیست؟

مثلاً اگر قرار است در این موزه تابلوهای نقاشی مرتبط با عاشورا نگهداری شود، مدیریت آن بر عهدۀ یک نقاش باشد که هم اهلیت دارد و هم بر این حوزه اشراف دارد. یا اگر قرار است در این موزه عکس‌های قدیمی مذهبی به نمایش گذاشته شود، مدیریت آن بر عهدۀ یک عکاس باشد که غیر از تخصص بر فن عکاسی، با مسائل مذهبي هم آشنا باشد. یا اگر می‌خواهیم اشعار و نوحه‌های قدیمی را جمع‌آوری و نگهداری کنیم، مدیریت این کار بر عهدۀ یک مداح خُبره باشد که هم اشعار و نوحه‌های اصیل و دارای سند محکم و هم اشعار و نوحه‌های بی‌سند را می‌شناسد.

حرف آخر شما در خصوص این موزه چیست؟

من همیشه گفته‌ام که عاشورا یک سفره آماده است و ما بدون هیچ زحمتی، وارث سفره و مائده حضرت سیدالشهداء (ع) هستیم. نه کتک و سیلی خورده‌ایم و نه فحش شنیده‌ایم. شکنجه‌هایش را هم افراد دیگری تحمل کرده‌اند، زندانی‌هایش را افراد دیگری کشیده‌اند؛ این هم لطف خدا و حضرت سیدالشهداء (ع) است که همة ما سر یک سفرة آماده نشسته‌ایم.

حرف آخر من این است که هدف این موزه، باید فرهنگ‌سازی برای عاشورا و عزاداری صحیح برای حضرت سیدالشهداء (ع) باشد. یعنی در کنار اینکه بايد فرهنگ عزاداری درست را تبيين ‌كند و به تصویر ‌کشد، نشان‌دهندۀ فرهنگ غلط، آفت‌ها و آسیب‌های ناشی از آن نیز باشد.

به نظرم این موزه نه تنها باید عزاداری سنتی و صحیحی را که مورد تأيید اهل بیت (ع) بوده به تصویر کشد، بلکه باید برای محبان امام حسین (ع) به وضوح و به صورت عيني نشان دهد که یک مجلس یا جلسۀ خوب از چه ویژگی‌هایی برخوردار است و بايد بيانگر اين واقعيت باشد كه هدف از برپايي این‌گونه جلسات دعوت به سوی امام (ع) است، در غیر این صورت اگر زیباترین جلسه نیز با شكوه و عظمت غير قابل وصفي هم برگزار شود، ولی هدف آن دعوت به سوی امام (ع) نباشد، دستاوردی ندارد.

متأسفانه طی سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که در جلسات عزاداری بیشتر به شور عزاداری پرداخته شده است. ولی این موزه می‌تواند شور، شعور و شهود را یکجا نمایش دهد. اگر این سه رکن اصلی را در کنار هم بگذاریم، اصالت مکتب عاشورا ظهور می‌یابد.

محمدصادق امینی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما