تاریخ انتشار
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۶
۱
کد مطلب : ۳۲۹۳۹

در معرفی اهل‌بیت بیشتر دقت کنیم/ هر کسی نمی‌تواند مناجات سحر بخواند

در معرفی اهل‌بیت بیشتر دقت کنیم/ هر کسی نمی‌تواند مناجات سحر بخواند
 سید علی صالحی/ دعبل: به مناسبن ماه رمضان به سراغ مناجات خوان ها و دعا خوان ها رفته ایم و با چند نفر از آنها گفت و گویی کرده ایم. محسن حسن زاده از جمله مناجات خوان هایی است که کمتر شناخته شده و بیشتر صدایش شنیده شده است. تغییرات و سرگذشت او خواندنی است؛

چطور حاج محسن حسن‌زاده وارد عالم مناجات‌خوانی به ویژه مناجات‌خوانی سحرهای ماه مبارک رمضان شد؟
از کودکی مداحی می‌کردم. شش ماهه بودم که مادرم مرا در آغوش می‌گیرد و مقابل مسجدی می‌ایستد که کودکان عزاداری می‌کردند. ایشان همان‌جا از امام حسین (ع) می‌خواهد تا پسرش بزرگ شده و برای اهل بیت (ع) بخواند؛ وقتی بزرگ‌تر شدم در مدرسه و دبیرستان می‌خواندم. در رژیم گذشته به دلیل جوانی، خامی، نداشتن دوستان خوب و به دلیل علاقه به هنر به سوی خوانندگی رفتم؛ حتی صفحه پر کردم؛ ولی با ورود به این وادی متوجه فساد آن شدم. آن زمان هیئتی و مؤذن و آبدارچی مسجد بودم و متوجه شدم جای من آنجا نیست. مادرم وقتی متوجه این قضیه شد از ناراحتی از حال رفت با خدا درد و دل می‌کرد و می‌گفت؛ خدایا از تو چه خواستم و چه اتفاقی افتاد.
هفت الی هشت سال قبل از پیروزی انقلاب تصمیم گرفتم تا با شخصی طرح دوستی بریزم تا دوستان نابابم نزد من نیایند؛ بنابراین به مسجد امیرالمؤمنین (ع) شهر ری رفتم که حضرت آیت‌الله صالحی خوانساری آنجا منبر می‌رفت. ایشان روضة بسیار زیبایی خواندند و صحبت‌های خوبی کردند؛ وقتی از منبر پایین آمدند نزد ایشان رفتم و گفتم؛ می‌خواهم به منزل شما بیایم. این ماجرا متعلق به زمانی است که آیت‌الله سعیدی توسط ساواک دستگیر و مسئلة شهادتش مطرح بود؛ به همین دلیل حاج آقا صالحی خوانساری شک داشتند که نکند من مأمور ساواک باشم به همین دلیل اکراه داشتند؛ ولی من اصرار کردم و ایشان آدرس دادند و من فردای آن روز نزد ایشان رفتم. تعدادی عکس از خوانندگی‌ام در جیبم بود آنها را به ایشان نشان دادم و گفتم من این هستم و می‌خواهم دیگر این‌گونه نباشم شما من را در آغوش بگیرید. ایشان چنین کرد و من را در آغوش گرفت و شب و روز همراه ایشان بودم. من شرمندة خانوادة ایشان هستم مرتب به منزل ایشان می‌رفتم و رفاقت نزدیکی با برادران ایشان حاج شیخ احمد آقا، مرحوم اکبر آقا، مرحوم آقا مصطفی، حسین آقا و علی آقا داشتم به طوری که حاج آقا مرتضی صالحی خوانساری می‌فرمود که خدا برادر دیگری به من داده است. پس از پیروزی انقلاب نیز در خدمت ایشان بودم.
پس از آشنایی با حاج آقا صالحی خوانساری در هیئت‌ها مداحی می‌کردم؛ البته قبل از آشنایی با ایشان نیز نوحه‌خوان هیئت‌ها بودم؛ ولی پس از آشنایی با ایشان اوج بیشتری گرفتم.
هنگام پیروزی انقلاب کارمند مخابرات بودم و درگیری شدیدی با رئیس و رؤسای طاغوتی آن زمان داشتم. آنها من را که کارمند طرفدار امام (ره) بودم به جرم تشنج‌گر از مخابرات اخراج کردند. ماجرا از این قرار بود که امام (ره) به همة اداره‌ها ده روز فرصت دادند تا آثار طاغوتیان را از بین ببرند؛ بنابراین من هم سنگ بزرگی که در مخابرات شهر ری وجود داشت و روی آن نوشته شده بود؛ در زمان سلطنت پر افتخار اعلی حضرت همایون شاهنشاه آریامهر با چکش شکستم و پایین ریختم. رؤسا من را به جرم تشنج در اداره به مرکز بازار تبعید کردند؛ ولی من به آن مرکز مراجعه نکردم؛ از طرفی اوایل انقلاب مرجعی وجود نداشت تا به آن مراجعه کرده و گرة‌ کار را باز کنم. من به آن مرکز مراجعه نکردم و قانون مخابرات هم این بود که اگر 15 روز به کار وارد نشوید اخراج خواهید شد؛ بنابراین حکم اخراجم از یک وزیر انقلابی به نام شهید قندی صادر شد؛ البته ایشان از ماجرا آگاهی نداشت.
بعد از اخراجم به ستاد مرکزی سپاه رفتم و پس از شش ماه که در سپاه بودم دوستان انجمن اسلامی مخابرات سراغم آمدند و مجدداً به مخابرات بازگشتم؛ اما پس از بازگشتم ماجرایی پیش آمد و آن اینکه یکی از وزرا که با معرفی  انجمن اسلامی مخابرات به وزارت رسیده بود به تعهداتش در مقابل این اداره عمل نکرد و ما با او درگیر شدیم؛ حتی معاونان او را از پشت میز اخراج کردیم. امروز وقتی به این موضوع فکر می‌کنم متوجه غیر قانونی بودن آن می‌شوم؛ ولی خوشبختانه آقای باریک‌بین امام جمعة قزوین با امام صحبت کرده و ایشان فرموده بودند که حق با ماست. من به آن وزیر نامه نوشتم و گفتم؛ تا شما وزیر مخابرات هستید من در مخابرات کار نمی‌کنم.
بعد از آن ماجرا به سازمان تبلیغات اسلامی می‌رفتم و برنامه اجرا می‌کردم که مرحوم حاج آقا صبحدل، عضو دارالقرآن سازمان تبلیغات از من خواست تا به رادیو بروم و با ایشان همکاری کنم. به رادیو رفتم و مشغول کار شدم. تولید برنامه‌های معارف اسلامی را بر عهده داشتم و گاهی ناپرهیزی می‌کردم و می‌خواندم. کم‌کم برنامة مناجات فارسی، عربی، مرثیه و مولودی‌خوانی را در حد توان انجام می‌دادم. کم‌کم از حرم امام رضا (ع) خواستند تا برای مناجات‌خوانی و سرودهای‌شان با آنها همکاری کنم. همکاری‌ام را با حرم امام رضا (ع) پس از پیروزی انقلاب و پس از آنکه به رادیو آمدم در سال 60 آغاز کردم. اخیراً نیز 120 مناجات 18 الی 30 دقیقه‌ای برای آنها تولید کرده‌ام. پس از آن شبکه‌های
تلویزیونی و رادیویی هم خواستند و توفیق را پیدا کردیم که مناجات بخوانیم.
 

آیا مناجات‌خوان‌ها باید شرایط خاصی داشته باشند؟
مناجات‌خوانی دو شکل دارد؛ شکل اول آن به این صورت است که یکی از خواننده‌ها در یکی از دستگاه‌های آوازی با یکی از گوشه‌ها شروع به خواندن می‌کند؛ مثلاً در دستگاه شور یا دشتی یا دستگاه‌های دیگر، به تعبیر دیگر شغل او آوازخوانی است و مذهبی‌خوان نیست و در میان آوازخوانی خود گاهی مناجات هم می‌خواند این فرد با ذاکر اهل بیت (ع) که مداحی می‌کند، متفاوت است. گاهی به شوخی به دوستان می‌گویم صدای مناجات‌خوان باید خروسی باشد به ویژه چون در سحرگاه پخش می‌شود باید صدای صاف و کشیده داشته باشد و بتواند برای سحر پرده‌های بالا بخواند.
صدا و توجهات قلبی مداحان، حال و هوا و روح دیگری دارد؛ اگر مناجات‌خوان با شعر مناجات ارتباط برقرار کند یقیناً برنامة چند دقیقه‌ای او بر شنونده یا بیننده اثر بسیاری خواهد گذاشت.
 
امروز بسیاری از مناجات‌خوانی‌ها به ویژه سحرهای ماه مبارک رمضان مبتنی بر شخصیت‌هاست و از منظر مردم این شخصیت‌ها هر سال در شبکه‌های مختلف تکرار می‌شوند. آیا در این سال‌ها تربیت مناجات‌خوان نداشته‌ایم یا مناجات‌خوانی کار هر کسی نیست؟
با یک دنیا عذرخواهی نمی‌توانم میان خوانندگان مذهبی و مناجات‌خوان‌ها تفکیک قائل شوم. خوانندگان مذهبی مناجات هم می‌خوانند. یک مداح، هم مولودی، هم مرثیه و هم مناجات می‌خواند و برای او تفاوتی ندارد. امروز اگر مناجات‌خوانی به شخصیت‌ها اختصاص یافته به دلیل جنس صدای آنهاست؛ چون هر مداحی نمی‌تواند مناجات سحر را با سبک خود بخواند. ما به مناجات‌های سحر با سبک آوازی و گوشه‌ها و دستگاه‌های ایرانی عادت کرده‌ایم؛ چون به ریشه‌های کار بازمی‌گردد و این گوشه‌ها و ردیف‌های آوازی ریشه در تعزیه‌خوانی‌ها دارد و مردم با تعزیه‌خوانی‌ها که به آن شبیه‌خوانی هم می‌گویند ارتباط خوبی برقرار کرده‌اند.
مناجات‌خوانی کلاس مخصوصی ندارد؛ بلکه به جنس صدای مداح بازمی‌گردد. هر مداحی که مرثیه می‌خواند قادر است مناجات هم بخواند. مداحی که دعای کمیل، دعای ندبه و زیارت را می‌خواند؛ اگر صدای آوازی هم داشته باشد، می‌تواند مناجات هم بخواند به همین دلیل از این شخص استقبال می‌شود.
سؤال کردید که چرا صدا و سیما از خواننده‌های تکراری استفاده می‌کند؟ من چهار سال در سحرگاه مناجات می‌خواندم و همیشه به تهیه‌کننده گلایه می‌کردم که چرا فقط ما باشیم؟ چرا دیگران نباشند؟ چرا صداها و تصویرها تکراری باشند؟ در کل کشور مناجات‌خوان‌های بسیاری هستند که می‌توان از آنها تست گرفت و از صدای آنها استفاده کرد؛ البته این مشکلات به تهیه‌کننده مربوط نمی‌شد او گرفتاری‌های بسیاری داشت؛ مقصر متولیان فرهنگی هستند که برنامه‌ریزی درستی ندارند.
اوایل انقلاب به سازمان تبلیغات پیشنهاد دادم که برای مداحان فیلتری قرار دهند تا هر کسی نتواند در حسینیه‌ها، تکایا و ... میکروفن به دست بگیرد و مداحی کند؛ ولی کسی به پیشنهادم توجه نکرد و ما از این ناحیه ضربه خوردیم. امروز بسیاری از مداحان، قرآن، حدیث و روایات نمی‌دانند. از طرفی مدیون مداحان هستیم؛ ولی از بعضی از آنها در این زمینه ضربات جبران‌ناپذیر خورده‌ایم که حالا حالاها جبران نمی‌شود. در زمان صفویه شکل عزاداری‌ها تغییر کرد و طبل، دهل، سنج، کتل، علامت و ... وارد آنها شد پس از پیروزی انقلاب هم با تغییراتی در عزاداری مواجه شدیم.
امام (ره) آقای کوثری را آوردند و سبک و سیاق مداحیِ اصیل را باب کردند؛ اگر زندگانی امام رضا (ع) را مطالعه کنید متوجه شکل عزاداری‌ها خواهید شد. شکل عزاداری‌ها در آن زمان به شکل امروزی نبود؛ ولی ما نمی‌توانیم نام کسی را بیان کنیم و دست ما کوتاه است.
کار تبلیغی باید ریشه‌ای باشد. مداح برنامه‌‌اش را با صوت ارائه می‌کند؛ بنابراین اثر بهتری دارد؛ مثلاً خواننده‌ای که بدون ساز می‌خواند با خواننده‌ای که با ساز می‌خواند تفاوت بسیاری دارد و مسلماً خواننده‌ای که با ساز می‌خواند جاذبة بیشتری دارد.
مداح، سخن و حرفش را با صوت بیان می‌کند؛ چون اثر بیشتری دارد؛ بنابراین اگر ریشه‌یابی و معایب را برطرف کنیم، مداحان بزرگ‌ترین خدمت را می‌توانند داشته باشند؛ بنابراین از بسیاری از آنها ممنون و سپاسگزاریم و برافراشته ماندن این پرچم را مدیون آنها هستیم؛ اما آنچه بسیار مهم است و من نه تنها گله دارم؛ بلکه دلم می‌سوزد؛ اینکه مداحان اهل بیت (ع) همه ساله در روز میلاد حضرت زهرا (س) خدمت رهبر انقلاب حاضر می‌شوند و ایشان رهنمودهایی می‌کنند که اگر آن رهنمودها پیاده می‌شدند تغییرات اساسی و کلی صورت می‌گرفت و کار تبلیغی در حد اعلا انجام می‌شد؛ بنابراین مناجات کلاس مخصوص ندارد.
 
یعنی هنوز کاری برای کشف استعدادها در نوجوانان و جوانان نسبت به مناجات‌خوانی انجام نشده است؟
بله. من در مصاحبه‌هایم پیشنهاد دادم که از متولیان بخواهیم به دبیرستان‌ها بروند و جوانان
و نوجوانان علاقه‌مند و خوش‌صدا را انتخاب و هر ماه کلاسی برگزار کنند. به نظرم ماهی یک ساعت کلاس برگزار و به علاقه‌مندان قرآن، حدیث، شعرشناسی و ادبیات آموزش داده شود تا مداحان باسواد در چارچوب درست داشته باشیم به این صورت که در ابتدا به یک مسئلة شرعی کوتاه اشاره کنند و یک شعر اخلاقی و تربیتی بخوانند؛ سپس وارد موضوع شهادت یا میلاد شوند و در انتها برنامه‌شان را پایان دهند در واقع چاووشی کنند. یکی از وظایف مهم مداحان این است که مردم را جمع کنند تا روحانی بالای منبر برود و به آنها آموزش دین دهد؛ اما امروز به محض اینکه مداح، مداحی‌اش را تمام کرد و روحانی بالای منبر رفت همه بلند می‌شوند و می‌روند. این مداحان تربیت نشده‌اند.
معتقدم باید دانشکدة قرآن و عترت داشته باشیم و پیشنهاد دیگری که دادم این بود که در کنار دانشگاه «حدیثِ» شهر ری دانشکده‌ای دیگر با آزمایش‌ها و امتحانات لازم دانشجو بپذیرد. از طرفی استاد این دانشکده هم مداحان نباشند؛ بلکه اساتید حوزوی باشند. در ابتدا باید بدانیم که اصلاً مداحی چیست؟ و چرا آن را ارزشمند می‌دانند؟ معتقدم هر کاری در مسیر درست قرار نگیرد انحراف ایجاد می‌کند. منِ مداح می‌خواهم از اهل بیت (ع) دفاع کنم و اگر بد عمل کنم به ضرر اهل بیت (ع) کار کرده‌ام. مگر نمی‌گویند؛ اگر می‌خواهید کسی را ضایع کنید از او بد دفاع کنید. منِ مداح از اهل بیت (ع) بد دفاع می‌کنم ضمن اینکه وظیفة‌ یک مداح این است که اول خود را بسازد.
اگر این دانشکده ایجاد و برنامه‌ریزی شود و فیلترِ مشخص، آزمایش، امتحان و کنترلی وجود داشته باشد خوب خواهد بود؛ از طرفی هیئت‌مدیرة بسیاری از حسینیه‌ها و مساجد سواد ندارند و اگر یک مداح اشتباه هم بخواند اینها متوجه نمی‌شوند؛ در حالی که اینها باید به همة اوضاع واقف باشند و هر کسی را دعوت نکنند و اجاره ندهند که میکروفن مسجد در اختیار هر خوانندة مذهبی قرار گیرد. اینها باید چارچوب مشخص کنند و پیشنهاد دهند که برای هیئت‌مدیره‌تان ماهانه کلاس برگزار کنید.
 
مخاطب مناجات‌خوانی‌ها در طول سال مداوم و مستمر نیستند؛ بلکه فصلی هستند آیا با این نظر موافق هستید؟
به نظرم اشتباه کار همین‌جاست که فقط، ماه رمضان مناجات‌خوانی وجود داشته باشد. به نظرم ماه رمضان کلاس درسی در همة زمینه‌ها برای یازده ماه دیگر است. فقط ماه رمضان نیست که باید عبادت کنیم. ماه رمضان می‌تواند درسی باشد برای اینکه همة سال عبادت کنیم. مناجات هم این‌گونه است. به نظرم باید قبل از قرآن سه الی چهار دقیقه مناجات پخش شود و در اذهان جا بیفتد. پیشنهادم این است که وقتی زائران در حرم امام رضا (ع) حضور دارند مداحی بیاید و روضه و دعا و مدح و منقبت امام رضا (ع) را بخواند؛ توقع نداریم که زائران گریه کنند؛ بلکه قصد داریم شخصیت امام رضا (ع) و ائمه (ع) بیان شود.
به نکته‌ای اشاره کنم و آن اینکه اگر بیگانه‌ای به مجالس مذهبی ما بیاید تصور می‌کند دشمنان چهارده معصوم (ع) قهرمانان زبردستی بودند که آنها را زدند و کشتند و اسیر کردند و از ما خواهند پرسید که از چه کسانی می‌خوانید؟ ما می‌گوییم؛ از رهبران دینی‌مان. می‌گویند؛ چقدر رهبران دینی شما ناتوان بودند.
مداحان از قهرمانی اهل بیت (ع) نمی‌گویند و امام حسین (ع) را مردی ضعیف و ناتوان که به قتل رسید و خانواده‌اش اسیر شد معرفی می‌کنند. عده‌ای روی اقیانوس عاشورا شنا می‌کنند که البته خوب است؛ اما عدة قلیلی هم به عمق اقیانوس می‌روند و دُر و گوهرهایی از اقیانوس عاشورا بیرون می‌آورند و آنها را زینت جان و جهان‌شان معرفی و سراسر سال زندگی می‌کنند. اینها کسانی هستند که خطاب به اطرافیان خود شخصیت واقعی اهل بیت (ع) را معرفی می‌کنند.
اهل بیت (ع) در زیارت‌نامه‌ها معدن علم خدا معرفی شده‌اند. امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید که اهل بیت (ع) جایگاه اسرار خداوند هستند. حال برخی مداحان جایگاه اسرار خداوند و معدن علم خداوند و ستون‌های استوار یقین را برای اشک‌ریزی تعدادی بیان می‌کنند و واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرند و فقط به ذکر مصیبت می‌پردازند؛ وقتی می‌گویند اینها ستون‌های استوار یقین یا حامل کتاب‌های آسمانی هستند یعنی چه؟
مداحان باید شخصیت اهل بیت (ع) را معرفی کنند؛ وقتی شخصیت آنها بیان شود مخاطبان گریه خواهند کرد؛ ولی دیگر برای سر بریدة امام حسین (ع) گریه نمی‌کنند؛ بلکه با خود می‌گویند؛ چرا حسین (ع) را کشتند و سر از بدنش جدا کردند و نگذاشتند سکان هدایت بشریت را در دست بگیرد همان‌طور که امیرالمؤمنین (ع) را در غدیر رها کردند و سفارش پیامبر (ص) را نپذیرفتند. شهادت اهل بیت (ع) ادامة غدیر است.
مداحی، مناجات‌خوانی و مراسم مذهبی بارِ سنگینی است. منِ مداح می‌خواهم از کسی سخن بگویم که جایگاه اسرار پروردگار است یا از کسی بگویم که معدن علم پروردگار است؛ بنابراین باید آگاهی داشته باشم؛ سپس در مورد آنها سخن بگویم. لااقل کتابی بخوانم و یادداشتی بنویسم و از روی آن بخوانم. تکلیف من این است که به مستمع اطلاعات بدهم تا وقتی از مجلس بیرون می‌رود دست پر باشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما