تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۷۵۶۴

گفت‌و‌گوی دعبل با محمد‌علی بهمنی : شناخت، معرفت و صداقت در شعر دینی

گفت‌و‌گوی دعبل با محمد‌علی بهمنی : شناخت، معرفت و صداقت در شعر دینی
محمدعلی بهمنی را همه به عنوان چهره غزل می‌شناسند، بهمنی متولد ۱۳۲۱ش. در شهر دزفول، شاعر و غزل سرای ایرانی است. نخستین شعر بهمنی در سال ۱۳۳۰ش. یعنی زمانی که او تنها ۹ سال داشت، به چاپ رسید و در سال ۱۳۷۸ش. موفق به دریافت تندیس خورشید مهر به عنوان برترین غزل‌سرای ایران گردید. ایشان معتقدند: «شاعر زمانی كه وارد حيطة ادبيات دینی می‌شود، بايد روايتی را ارائه دهد كه اولاً دور از هر گونه غلو و خرافات باشد، ثانياً تنها به وجه عاطفی قضيه توجه نكند؛ چرا كه استفاده از اين بعد به‌تنهایی، شعر را بی‌مايه و ضعيف خواهد ساخت.»
بحث آسيب‌شناسی ادبيات دینی را گاهی در حوزه ادبيات معاصر مطرح می‌شود و همواره شاعران بر اهميت توجه به آن صحه گذاشته‌اند، در گفت‌وگو با محمدعلی بهمنی پی گرفته‌ایم و آن را با هم می‌خوانيم.

دعبل: جناب بهمنی شما مهمترین ضرورت حال حاضر ادبیات دینی را در چه می‌دانید؟
به نظر من در وهله نخست در ادبیات دینی، چیزی که بیش از همه بدان نیازمندیم، ویرایش آثار است. ويرايش يك اثر هنری به‌ويژه در حوزة شعر، هيچ‌گاه برای خود هنرمند خوشايند نيست؛ چرا كه متأسفانه در باور عموم، از هر گونه ويرايش اثر، تعبير به مميزی می‌شود، درصورتي‌كه بين مميزی و كار كارشناسی بر روی يك اثر، تفاوت بايد قائل شد. معمولاً هر اثر هنری پس از خلق، نياز به بازبينی و رفع نواقص و ويرايش دارد؛ درحالي‌كه شاعران ما از اين كار تعبير به مميزی دارند و عملاً اجازه نمی‌دهند هيچ‌گونه ويرايشی روی يك اثر صورت گيرد.

در يك نگاه جامع می‌توان هر اثری را پس از سروده شدن با ديد كارشناسی مورد غلط‌گيری و ويراستاری قرار داد؛ تا اثری كه حاصل اين فرآيند است، بدون هيچ‌گونه نقصی به منصة حضور بنشیند. بنابراين ما بايد پيش از هر چيز اين تفكر را جا بياندازيم كه هر اثری پس از خلق شدن، نياز به نقد كارشناسانه برای به كمال رسيدن دارد. در اين صورت بخش بسياری از مشكلات و آسيب‌های احتمالی رفع خواهد شد.

دعبل: بررسی اجمالی آثار آيينی در يكی دو دهه گذشته نشان می‌دهد كه بعدی كه بيش از ساير ابعاد در شعر دینی نمود يافته، بعد عاطفی است. به نظر شما جلوه شدن و پرداخت بيش از اندازه به بعد عاطفی در ادبيات آيينی را نيز مي‌توان نوعی آسيب به شمار آورد؟
در ادبيات آيينی، نكته‌ای كه بايد در نظر داشت اين است كه اساساً شاعر با موضوعی سر و كار دارد كه شايد خود به صورت عينی آن را لمس نكرده، چرا كه در واقعه‌های دینی گذشته حضور نداشته است؛ بلكه از روايت‌ها و نقل ‌قول‌ها پس از قرن‌ها، حس و حالی به شاعر دست داده و موجب خلق اثری می‌شود؛ بنابراين شاعر زمانی كه وارد حيطة ادبيات دینی می‌شود، بايد روايتی را ارائه دهد كه اولاً دور از هر گونه غلو و خرافات باشد، ثانياً تنها به وجه عاطفی قضيه توجه نكند؛ چرا كه استفاده از اين بعد به‌تنهایی، شعر را بی‌مايه و ضعيف خواهد ساخت، چيزی كه اكنون در ادبيات آيينی شاهد آن به وفور هستيم. برای نمونه شاعر يا مداح سوگنامه‌ای را می‌خواند كه تأثير آنی بر مخاطب دارد و اشك مردم را هم در می‌آورد، اما اگر با نگاهی كارشناسانه به اين گونه شعرها توجه كنيم، خواهيم ديد كه نه تنها تأثيری بر شناخت صحيح از موضوع ندارند، بلكه حتی گاهی موجب تخريب چهره‌ها و واقعه‌های مهم دینی هم می‌شوند.

گاهی با عزيزانی كه اينگونه شعرها را رواج می‌دهند، به بحث می‌نشينم و اعتراض می‌كنم كه كاری كه انجام می‌دهيد، شايسته نيست؛ در پاسخ می‌گویند، مگر تو داستان «موسی و شبان» را نخوانده‌ای؟ مگر شبان با لحن عاميانة خود با خداوند صحبت نمی‌كرد كه موسی از او ايراد گرفت و خداوند بر موسی خرده گرفت كه هر كس با زبان خود با من سخن می‌گويد؛ در صورتي‌كه اين دو با هم قابل قياس نيستند. شبان نيت درونی‌اش حمد و ستايش پروردگار بوده و اثری فراگير نداشته است؛ در صورتي‌كه شاعران و مداحان اولاً برای كار خود دستمزد دريافت می‌كنند، ثانياً شعرشان بر روی مخاطبان گسترده اثر می‌گذارد.

دعبل: به مخاطبان گستردة اشعار دینی اشاره كردید؟ به نظر شما آيا شعر دینی توانسته در طول قرن‌ها تمامی قلمروهای موجود را طی كند؟ آيا ما برای همة گروه‌های مخاطب، توليد اثر داشته‌ایم؟
پاسخ پرسش قطعاً منفی است. ببينيد، ورود به هر حوزه و هر حيطة سنی برای توليد اثر هنری، نيازمند شناختی جامع از فضای حوزه، نيازهای مخاطب آن و شرايط است. به عبارت ديگر برای توليد شعر آيينی كودك و نوجوان، شاعر علاوه بر اينكه بايد در حوزة ادبيات دینی شناختی جامع و دقيق داشته باشد، بايد از شعر كودك و نوجوان نيز سررشته داشته باشد، روحيات كودك و نوجوان را بشناسد و به نيازهايشان آگاهی داشته باشد، آنگاه به گونه‌ای شعر بگويد كه جاذبة لازم برای مخاطب فراهم باشد. درحالي‌كه ادبيات آيينی در حوزه كودك فقير است و تنها در شعر عاشورا برخی آثار باارزش به چشم‌ می‌خورند.

دعبل: در حوزه‌های ديگر، مانند حوزة زنان و حوزه جوانان وضعيت چگونه است؟
در حوزة زنان نيز ما شعرهايی داريم، اما نمی‌توانيم بگوييم به همة ظرفيت‌های موجود در اين زمينه دست يافته‌ايم؛ بلكه راه بسيار است. چرا كه ادبيات آيينی يك فضای كاملاً شناخته‌شده نيست. می‌توان گفت، هنوز مرزهای ادبيات دینی را نشناخته‌ايم. ادبیات آیینی گستره‌ای وسيع و عميق است كه بايد شناخت دقيقی از آن داشته باشيم. درحالي‌كه شاعران ما شناخت اندكی از اين قلمرو ـ آن هم از طريق روايات ـ كسب كرده‌اند؛ بنابراين در اين زمينه بيشتر از آن كه علمی و معرفتی كار شود، عاطفی كار شده است.

دعبل: خوب، اين ديد عاطفی موجود در شعر دینی، چرا موجب تخريب شده است؟
ديد عاطفی، به خودی خود موجب تخريب نمی‌شود، اما نگاه صرف عاطفی داشتن چرا؛ برای نمونه شعرهای دینی عاطفی بيشتر توصيف حالات و چهره هستند و بر روی احساس مخاطب اثر می‌گذارند، در صورتي‌كه می‌توان به شناخت، معرفت و صداقت در شعر دینی نيز توجه داشت و از ديگر ابعاد نيز با آن برخورد كرد؛ تا علاوه بر حساس كردن احساس و عاطفة مخاطب، تفكر، تعقل و فهم مخاطب را نيز بيدار كرد و او را به نوعی هدايت كرد.

دعبل: بررسی شعرهای دینی تازه منتشرشده نشان می‌دهد که شعر دینی حوزه ای‌ست که هم شاعران پیشکسوت را در خود جای داده و هم خیل عظیم شاعران جوان را، شما این جوان‌گرایی در شعر آیینی را تأیید می‌کنید؟
بله، خود شاعران جوان نیز طی سال‌های گذشته به ادبیات دینی علاقة وافر نشان داده‌اند و این بسیار مثبت است؛ اما نکته‌ای که در این میان مغفول مانده این است که برخی شاعران که اتفاقاً تعدادشان هم اندک نیست، برای خالی نبودن عریضه سری هم به حوزة شعر دینی زده‌اند و تلاش کرده‌اند، شعری آیینی نیز در کارنامة کاری خود ثبت کنند؛ این موضوع چندان شایسته نیست و یکی از آسیب‌هایی است که می‌توان برای ادبیات آیینی برشمرد. این شاعران وضعیتی را رقم زده‌اند که می‌توان گفت، تنها حدود ۲۰ درصد اشعار دینی پویایی لازم را دارند و می‌توان از آن‌ها به عنوان آثار شاخص نام برد. باقی آثار به شدت ضعیف هستند و این نشان‌دهندة وضعیت خوبی نیست.

البته در این میان استثنا هم وجود دارد. گاهی شاعرانی را در محافل خصوصی می‌بینیم که اصلاً باور نداریم که چنین آثاری را خلق کرده باشند و ما از شنیدن اشعارشان شگفت‌زده می‌شویم. این به دلیل خلوصشان است که وارد این حوزه شده‌اند و در خلوت خود آثار بسیار شگفتی را خلق کرده‌اند؛ بنابراین باید گفت، درحوزة کارهای عبادی و عاشورایی تنها خلوص درون شاعران مهم است که می‌تواند، حق مطلب را ادا کند، نه ساخت و تولید یک اثر. خلوص یک امر ذاتی است و عینیت ندارد، اگر کسی بخواهد خلوص را نشان دهد، تظاهر خواهد شد.

دعبل: با توصیفات شما، این سؤال برایم مطرح شده که چرا شما شاعران پیشکسوت، وارد این میدان نمی‌شوید و کاری انجام نمی‌دهید؟
برای این که کاری نمی‌توان انجام داد. زمانی که جشنواره‌ها و بزرگداشت‌های پرشمار برگزار می‌شود و به شاعران جوان شرکت‌کننده با آثار ضعیف جایزه داده می‌شود. بدون اینکه آثار ارائه‌شده مورد بررسی کارشناسانه‌ قرار گیرند و ویرایش شوند، چاپ و منتشر می‌شوند. به همین دلایل است که من ورود هر گونه نهاد و سازمانی را به حوزة ادبیات دینی و آیینی، مخرب و بازدارنده ارزیابی می‌کنم. درکارهای هنری نباید نهادی وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت باید آثار درخواستی آن نهاد تولید شود و در نتیجه با آثاری ضعیف و فرمایشی روبرو خواهیم شد و مخاطب دلش می‌سوزد که چرا چنین آثاری خلق شده و آن را یک توهین می‌داند.

هنر امری درونی و جوششی است و هرگاه از این جوششی بودن گرفته شود، مسلماً فرمایشی خواهد شد؛ مانند اتفاقاتی که در کنگره‌ها و ... می‌افتد و در نهایت می‌بینید که یک شعر خوب هم نتوانسته‌‌اید بشنوید، چون این محافل موضوع خاصی دارند و از افتتاحیه تا اختتامیه همان موضوع خاص دنبال می‌شود. با این وضعیت شاعران پیشکسوت چه کاری می توانند انجام دهند؟

دعبل: من این دیدگاه شما را نمی‌پذیرم؛ به هرحال پیشکسوتان ما می‌توانند تجربیات خود را منتقل کنند، به نقد اشعار شاعران جوان بپردازند و با روشنگری در این راه، حداقل به شناخت آسیب‌ها و بر طرف کردن موانع بیاندیشند.
من می‌پذیرم که ما حوزة نقد شعر دینی را فعال نکرده‌ایم؛ اما باید گفت برای حرف‌های دلسوزانه گوشی برای شنیدن نیست. من تاکنون دو بار در این مقوله اظهار نظر‌های اندکی کرده‌ام، ولی با همین دو بار نیز تا به حال برخی افراد، با جملات کوبنده به من حمله کرده‌اند و زبان اعتراض گشوده‌اند. طبیعی است که شاعران جوان نیز گوش‌های شنوایی برای پیشکوتان نیستند.


دعبل: آقای بهمنی در پایان اگر نکته‌ای را دربارة وضعیت ادبیات دینی ضروری می‌دانید، بفرمایید؟
آسیب دیگری که فراموش کردیم از آن نام ببریم، استفاده نکردن از منابع متقن در اینگونه ادبیات است. شاعران ما معمولاً منابع ادبی و تاریخی مستند را مطالعه نمی‌کنند؛ بلکه تنها به شنیده‌ها که منبع موثقی نیستند، اکتفا می‌کنند. برای همین است که ادبیات آیینی، به مانند بیماری شده که حالش از درون ناامید کننده است و تنها ظاهر را حفظ کرده است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما