تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۳۶
۴
کد مطلب : ۳۵۰۰۳
گفت‌وگو با رضا کوچک‌زاده کارگردان و نویسنده‌ی تئاتر

حاضرم یک مجلس‌ شبیه‌خوانی تکیه‌ی دولت را کارگردانی و اجرا کنم/ کار جشنواره‌ شناسایی استعدادها و رشد آن‌هاست

حاضرم یک مجلس‌ شبیه‌خوانی تکیه‌ی دولت را کارگردانی و اجرا کنم/ کار جشنواره‌ شناسایی استعدادها و رشد آن‌هاست
 سمیه قربانی/ دعبل: با رضا کوچک زاده که دانش آموخته کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس است، درباره وضعیت آثار هنری در حوزه عاشورا به گفت و گو نشستیم و تاثیر جشنواره ها از جمله جایزه کتاب سال عاشورا را با او بررسی کردیم.


 آیا  در 40 سال اخیر آثار درخشان و به یادماندنی در حوزه ادبیات نمایشی عاشورایی در رده بزرگسال و نیز کودک و نوجوان داشته‌ایم؟
بله. هر هنرمند آگاهی می‌کوشد از گنجینه‌ی نمایشی سرزمینش برای پشتوانه ساختن آثارش به‌درستی بهره گیرد و از آن‌جا که نیای هنرهای نمایشی ایران به شبیه‌خوانی بازمی‌گردد، بسیاری کوشیده‌اند از درون‌مایه و ساختار این گونه‌ی نمایشی ــ که پیدایش، گسترش و رشدش تنها در ایران جریان داشته ــ بهره‌ها برند. برخی به‌روشنی و برخی دیگر در لایه‌های پنهان آثارشان وام‌دار شبیه‌خوانی بوده‌اند؛ حتا اگر به چنان درون‌مایه‌ای نپرداخته باشند. برای نمونه، شاید مهم‌ترین آن‌ها «روز واقعه»ی استاد بیضایی‌ست که برای سینما تنظیم شده است و می‌دانید که روایت آن از نسخه‌های شبیه‌خوانی پیشین سرچشمه گرفته است. کاش مانع تولید ایشان نمی‌شدند تا اینک نسخه‌ی فاخر و نمونه‌وار خودشان را از این فیلم می‌دیدیم و به گنجینه‌ی سینمایی ما افزوده می‌شد.
بهرام بیضایی بررسی ژرفی در نسخه‌های شهادت حضرت عباس هم داشته ‌است که اگر «روز واقعه» برای‌شان تلخ نمی‌شد، چه‌بسا همچنان به بهره‌گیری از درون‌مایه‌های شبیه در آثارشان می‌پرداختند. البته ایشان در نشانه‌گذاری و ساختار آثار دیگرشان هم به‌درستی از جهان شبیه‌خوانی بهره‌ها برده‌اند. شاخص‌ترین اثرشان در این گستره، نمایش‌نامه‌ی «ندبه» است که از شکل و درون‌مایه‌ی شبیه و همانندی مصایب روزگار دوره‌ی مشروطه با رویدادهای عاشورا بهره برده است و نام شخصیت اصلی آن زینب است. در نمایش‌نامه‌هایی از محمد رحمانیان نیز شاهد بهره‌گیری از فضای شبیه‌خوانی هستیم. برای نمونه، نمایش‌نامه‌ی «اسب‌ها سال 59 هجری» که در بخش‌هایی به روایت شهادت قاسم نیز می‌پردازد و در دوره‌ی گذشته نیز از برگزیدگان جایزه‌ی دعبل بود. نمایش‌نامه‌ی دیگر ایشان «پل» نیز به شکلی شگفت‌انگیز به بازگویی نوینی از عاشورا دست می‌یابد. یا نمایش‌نامه‌ی «طوفان» از سیدحسین فدایی‌حسین که در دهه‌ی گذشته نوشته شده و اینک زیر چاپ است. این متن به تصمیم مهم مسلم عقیل برای رفتن یا نرفتن به کوفه می‌پردازد و او با خودش دچار کشمکش است که آیا اگر نرود می‌تواند مانع رویداد عاشورا شود؟ بهره‌گیری از رویداد عاشورا به این دوره هم محدود نمی‌شود. آثاری مهم از پیش از انقلاب هم در این حوزه نگارش یافته‌اند؛ برای نمونه می‌توانم از نمایش‌نامه‌ی «ناگهان هذا حبیب‌الله...» یاد کنم که برداشتی روزآمد و اجتماعی از ماجرای عاشورا دارد. این متن را عباس نعل‌بندیان نوشت و آربی اُوانسیان در دهه‌ی 1350 و در تئاتر شهر اجرا کرد.
 
کیفیت آثار نمایشی عاشورایی را در مقایسه با آثار نمایشی دیگر حوزه‌ها چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا می‌شود گفت که آثار نمایشی دینی و بویژه عاشورایی عقب‌تر از حوزه های دیگر است؟
نه. راستش در هنرهای نمایشی مرزی نمی‌بینم که آثار عاشورایی یا جز آن را از هم جدا کند؛ حتا میان آثار ایرانی و خارجی نیز چنین مرزبندی را درست نمی‌دانم. جهان هنرهای نمایشی نیازمند استانداردهایی است که اگر در اثری باشد آن را ماندگار و تاثیرگذار می‌کند. نمونه‌هایی که در پاسخ پیشین یاد کردم از بهترین‌های ادبیات نمایشی ما هستند که اصلا و ابدا از نمونه‌های غیر عاشورایی‌شان چیزی کم ندارند.
 
تاثیر حمایت‌های سازمان‌ها مثل سازمان تبلیغات یا حوزه علمیه و... از این دسته آثار را چقدر لازم و نیز مثبت می‌دانید؟
شوربختانه هیچ‌گاه مدیران و مسؤولان دولتی ما هوش‌مندی درستی برای بهره‌گیری مناسب از پتانسیل هنرمندان نداشته‌اند و چون به جهان هنر آگاه نبوده‌اند، نتوانسته‌اند اثر کارآمد و تاثیرگذار را به‌درستی شناسایی کنند و به حمایت آن برخیزند. شاید هیچ‌یک از آثار جاودان ما با حمایت دولتی پدید نیامده‌اند و گاه حتا برای هنرمندان سدهایی ساخته‌اند که نتوانند آثارشان را به‌درستی شکل دهند. حوزه‌ی علمیه آگاهی و نگرش درستی نسبت به هنرهای نمایشی ندارد و سازمان تبلیغات تنها به بعد تبلیغی آن می‌نگرد. شاید بهتر باشد همانند رشته‌های تازه‌ای مثل زبان‌های خارجی و رایانه که سال‌هاست به حوزه افزوده شده‌اند، آشنایی و آگاهی‌بخشی هنری نیز به ایشان افزوده شود که شاید مهم‌ترین و پیروزترین روش تبلیغ باشد که به آن آگاهی کافی ندارند. در کشور ما همواره میان بودجه و هنرمند فاصله‌ها بوده است؛ سازمان‌ها و نهادهایی که بودجه‌ی فرهنگی دارند آن را از هنرمندان راستین دریغ می‌کنند و برای چیزی هزینه می‌کنند که نه ماندگار است و نه ارزش پرداختن دارد. پس از چهل سال آزمودن و مرتب خطا کردن در این زمینه، وقت آن است که روش حمایت و نگاه مدیران به هنر دگرگون شود.
 
نویسندگان قوی و زبده کمتر تمایل دارند در این حوزه قلم بزنند دلیلش را چه می دانید؟ آیا مخاطب ندارد؟
به نظرم این‌طور نیست. زیرا نویسندگان کاردان می‌توانند با پرداخت درست، حتا موضوعی تکراری را برای‌تان جذاب کنند. مساله این است که وقتی وارد فضای دینی می‌شوید، مجبورید به کسانی پاسخ‌گو باشید که اصلا آشنایی درستی از فضای هنرهای نمایشی و کارویژه‌های آن ندارند. شاید برای یکی دو اثر بتوانید مقاومت کنید و به هر شکل آن را به نتیجه برسانید ولی در ادامه سیر ماجرا سبب فرصت‌سوزی و زوال انرژی می‌شود. این است که بسیاری می‌کوشند دیگر به این فضای خلاق بازنگردند. شاید باورش کمی مشکل است ولی سه سال است که برای گرفتن مجوز بازنشر یکی از نمایش‌نامه‌های دینی نویسنده‌ای نام‌دار بارها به وزارت ارشاد رفته‌ام ولی هنوز نتوانسته‌ایم برای مهم‌ترین اقتباس قرآنی از داستان یوسف پیامبر مجوز بگیریم. حاصل این برخوردهای ناشایست، دوری نویسنده و ناشر از چنین فضاهایی‌ست. در مورد مخاطب هم می‌توانم بگویم هر اثری ــ با هر موضوعی ــ که به‌درستی شکل گرفته باشد و پرداختی دقیق و کارآ داشته باشد، می‌تواند تماشاگرش را جذب کند. همین امروز اگر بودجه‌‌ای مناسب فراهم شود، حاضرم یکی از مجلس‌های شبیه‌خوانی تکیه‌ی دولت را به شکلی روزآمد کارگردانی کنم و در جای مناسبش اجرا بگذارم تا دریابید هنوز هم چنان جذاب هست که در آن فضا دیگر کسی سراغ تلویزیون یا حتا گوشی همراهش نرود.
 
 
به نظر شما وضعیت ادبیات نمایشی عاشورایی در حوزه کودک و نوجوان در مقایسه با بزرگسال چگونه است؟
در کل ادبیات نمایشی کودک در کشور ما با آن‌که گاهی پیش‌تاز بوده است، رشدی مناسب و درخور (در برابر ادبیات نمایشی بزرگ‌سال) نیافته است. بخشی از آن به نگاه ناکارآمد نهادهایی مانند کانون پرورش فکری در دهه‌های نزدیک بازمی‌گردد و بخشی دیگر به هنرمندان ما. می‌دانید شاید از معدود کشورهای دنیا هستیم که هنر در آن نهادینه نشده و همچنان به عنوان حرفه در سازوکار اداری ما تعریف نشده است. وقتی نویسنده و هنرمند ما مجبور است به شکلی گه‌گاهی و تنها زمانی که از پس مسائل روزمره برآمد به آفرینش بپردازد، در بهترین شرایط تنها اثری روزمره پدید می‌آید که به‌زودی هم فراموش می‌شود. سیاست‌های کشور ما برای کشاورز و صنعت‌گر و... فضایی برای رشد فراهم کرده است. برای همین رشد ایشان بسیار روشن است. ولی آیا همین فضای رشد برای هنر ما هم فراهم شده است؟

 
سومین دوره کتاب سال عاشورا جایزه دعبل امسال برگزار می‌شود. کتاب‌های دو سال گذشته داوری و برگزیده می‌شوند. به نظر شما این جشنواره‌ها در چه شرایطی اثر گذار و مثبت خواهند بود؟
هنگامی که پس از داوری، آثار برگزیده و پدیدآوران‌شان را رها نکنیم و برای آن‌ها در طول سال و برای بهره‌گیری از توانایی‌شان برنامه داشته باشیم. کار جشن‌واره‌ شناسایی استعدادها و رشد آن‌هاست. بدبختانه جشن‌واره‌های کنونی کشور ما تنها به بخش نخست می‌پردازند ولی برای بخش مهم‌تر رشد و به کار گیری توان‌مندی‌ها برنامه‌ای ندارند. جشن‌واره‌ی دعبل دست کم می‌تواند بخشی از شمارگان آثار برگزیده را خریداری کند و به اهالی هر بخش اهدا کند تا ناشر هم برای چاپ چنین آثاری شوق داشته باشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما