تاریخ انتشار
يکشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۳
۰
کد مطلب : ۲۶۵۲۷
درباره رمان «ولادت»

حیرانی دعبل و پسر کاتب از عشق حضرت رضا(ع)

حیرانی دعبل و پسر کاتب از عشق حضرت رضا(ع)
«لیلا! نامی که ابوالقاسم برای او انتخاب کرده بود. حس کرده بود ... این نام برای او مناسب است. اکنون به خود می‌گفت:

- لیلایت را ببین. ببین که چطور شده؟ نگاهش کن! خوب و بُرنا و به کمال، قد کشیده، بزرگ شده و وقت آزمون اوست. هر آن‌چه را آموخته، تو یادش داده‌ای ابوالقاسم! حس می‌کرد دیگر او را نخواهد دید. می‌دانست به زودی به سراغ او می‌آیند.»

این چند خط، در واقع آغاز رمان «ولادت» به قلم سعید تشکری نویسنده خراسانی است که در آن به ماجرای ورود حضرت امام رضا (ع) به ایران به اجبار خلیفه ملعون عباسی و ارتباط ایشان و خواهر بزرگوارشان حضرت معصومه (س) با شیعیان ایران اشاره کرده است.

در ورودی داستان خواننده همین که با عبارت لیلا روبرو می‌شود باید پی ببرد که در این داستان با قصه عشقی روبرو است که لیلا را نیز به جنون خواهد کشید. عشقی که مقدس است و خواننده جرعه جرعه با آن مواجه می‌شود.

در همین بند ابتدایی و سطرهای بعدی آن نیز خواننده متوجه می‌شود که با یک فضایی روبرو است که شخصیت داستان نیز از پایان آن خبر ندارد، چون شخصیت ابوالقاسم حس می کند قرار است به دنبالش بیایند و دیگر نمی‌تواند همسر و فرزندش را ببیند و از همین رو می‌خواهد توصیه‌هایی به او داشته باشد.

در این رمان نویسنده در تلاش است تا سیر سفر حضرت رضا (ع) و دلایل هجرت ایشان از مدینه به طوس را با زبان ادبیات به خواننده منتقل کند و از شرایط خفقان‌آور دوران هارون‌الرشید و مامون عباسی و فشاری که به واسطه دارا بودن ولایت حضرت رضا (ع) و امام کاظم (ع) بر شیعیان وارد می‌آمد را با زبان شیرینی برای خواننده بیان کرده است.

در این اثر خواننده با یک متن شاعرانه روبرو است، این شاعرانگی ویژگی قلم سعید تشکری است و در کارهای او به چشم می‌آید و خواننده با این حس سرشار شعرگونه با قلم و نوشته او زندگی می‌کند.

داستان از خانه ابوالقاسم کاتب شروع می‌شود که از شیعیان است و در آخرین ساعات زندگی‌اش در حال انتقال برخی اسرار به دخترش لیلا است دختری که در واقع فرزند واقعی او نیست بلکه به واسطه بشارتی که در دیدار با موسی‌بن جعفر به او و برادرش فتاح صحاف می‌دهد آنها صاحب فرزند می‌شوند: «در راه که بازمی‌گردید، به سردابی می‌رسید. حوالی بستان. غاری در دهانه رود بهمن شیر. هارون زردشتیان آن دیار را کشته است. دو طفل زنده‌اند. یک دختر و یک پسر...» و این همان راز است که تا مرگ ابوالقاسم و فتاح باید سر به مهر بماند. قرار است لیلا و هاتف(پسر فتاح صحاف) ملازمان فرزندان موسی‌بن‌جعفر باشند و حدیث زنجیره طلایی را از کام مبارک امام رضا (ع) بشنوند.

در نوع روایت تشکری باید گفت که او با توجه به اینکه در بدو ورود به قصه، کمی خواننده را نگه می‌دارد (که می‌توان این مقدمه طولانی را حمل بر شخصیت پردازی تشکری کرد تا خواننده در ادامه داستان با شخصیت‌ها حس همذات پنداری داشته باشد) ولی پس از نشان دادن روابط شخصیت‌های داستان، خواننده روان و بدون اینکه متوجه گذر زمان باشد قصه را خواهد خواند و در یک لذت ادبی با نویسنده مشارکت می‌کند.

یکی از نکاتی که در مورد کتاب باید گفت این است که رمان «ولادت» در دسته رمان‌های دینی قرار می‌گیرد و اثری دینی محسوب می‌شود. اما تشکری در این رمان هم به شخصیت نورانی امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) می‌پردازد و هم خطوط قرمز یک اثر دینی را رعایت می‌کند. نویسنده بدون اینکه به ساحت نورانی امام معصوم اشاره کند و آنها را از جایگاه قدسی‌شان پایین بیاورد در رمانش این ذوات نورانی را برای خواننده ترسیم می‌کند. این نکته وجه بارز و اصلی یک رمان دینی است که تشکری با هنرمندی به آن پرداخته است و از خطوط قرمز عدول نکرده است.

در مجموع «ولادت» یک اثر متعادل است که هر طیف خواننده با هر سلیقه‌ای را با خود همراه خواهد کرد. تعادل متن و محتوا در آن بسیار رعایت شده و لبه تیز و بیرون‌زده‌ای از داخل داستان خواننده را اذیت نمی‌کند.

رمان «ولادت» کتاب اول از مجموعه ۵ جلدی سعید تشکری است که در آن به سلسله خاندان رضوی در ایران اشاره کرده و انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده است. این رمان در ۴۴۴ صفحه با قیمت ۲۳ هزار تومان برای دومین بار به تازگی منتشر شده است.
مرجع : فارس
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما