تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۲ شهريور ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۰۲
۱
۰
کد مطلب : ۲۵۵۳

عاشورا در آينه آمار و ارقام

عاشورا در آينه آمار و ارقام
به گزارش خيمه، يكى از مباحث تاريخ عاشورا كه بايد بحث و بررسى درباره آن صورت گيرد، حادثه كربلا در قالب آمار و ارقام است. اهميت اين بحث از آن روست كه با توجه به بستر تاريخى اين واقعه و تغيير شرايط و اوضاعى كه بر اين حادثه از آغاز تا فرجام آن حاكم بوده است، اعداد و ارقام گزارش شده درباره آن، متفاوت و گاه متناقض است.

با توجه به همين نكته، پژوهش حاضر انجام شده، با مقايسه بين منابع كهن تاريخى در اين باره، گزارش شفافى از اعداد و ارقام به كار رفته در اين رخداد تاريخى ارائه مى شود.

گفتنى است در اين نوشتار در خصوص آمار و ارقامى كه از آغاز تا فرجام حادثه، قابل توجه و تأمّل است2 به ويژه آمار سپاه طرفين، شهدا، كشته هاى دشمن و... به ترتيب حوادث، تحقيق و بررسى شده است.


1 ـ آمار نامه هاى كوفيان به امام حسين(عليه السلام)
مورّخان، آمار نامه هاى رسيده به امام حسين(عليه السلام) را در مكه گوناگون نوشته اند. گروهى 150 نامه نوشته اند كه هر نامه متعلق به يك يا دو و يا چهار نفر بوده است.3طبرى، تعداد نامه ها را حدود پنجاه و سه4 و بلاذرى 50 نامه نوشته است.5

اما ابن سعد تعداد نويسندگان نامه را 18هزار نفر نگاشته است،6 چنان كه سيّد بن طاووس گزارش كرده است كه در يك روز 600 نامه براى امام(عليه السلام) آمد تا آن كه 12هزار نامه جمع شد.7

گزارش ابن سعد و ابن طاووس را نمى توان پذيرفت، زيرا ـ چنان كه خواهيم نوشت ـ آن چه در برخى منابع كهن آمده، آن است كه بيعت كنندگان (نه نويسندگان نامه ها) 12 يا 18 هزار نفر بوده اند، از اين رو به نظر مى رسد اين دو مورخ بين تعداد نويسندگان نامه ها و آمار بيعت كنندگان خلط كرده اند.

در جمع بندى ديدگاه مورخان در اين باره، به نظر مى رسد گزارش 150 نامه با توجّه به كثرت قائلان و قدمت برخى منابع آن، به واقعيت نزديك تر باشد.


2. تعداد بيعت كنندگان با حضرت مسلم در كوفه
تعداد كوفيان بيعت كننده با مسلم بن عقيل نيز در منابع تاريخى متفاوت نقل شده است. بسيارى از منابع، آمار بيعت كنندگان را 18هزار نفر8 و برخى 12هزار نفر9نوشته اند.

در خبرى به نقل از امام باقر(عليه السلام) آمار بيعت كنندگان 20 هزار نفر بيان شده است.10 اما ابن اعثم و خوارزمى بيش از 20 هزار نفر،11 ابن شهرآشوب 25 هزار نفر،12ابن قتيبه و ابن عبدربه بيش از 30 هزار نفر،13 و ابن عساكر و ابن نما حلى (در جاى ديگر به نقل از شعبى)، 40 هزار نفر14 گزارش كرده اند.

در گزارشى، زيد بن على در پاسخ سلمة بن كهيل بيعت كنندگان با جدش امام حسين(عليه السلام) را هشتاد هزار نفر ذكر كرده است15 كه به نظر مى رسد اين رقم نزديك به تعداد افرادى است كه آمادگى خود را براى جنگ با سپاه يزيد اعلام كردند.

گزارش طبرى از ابومخنف كه 18هزار نفر را گزارش كرده است، از اعتبار بيشترى برخوردار است، بهويژه آن كه منابع كهن ديگر نيز اين آمار را تأييد كرده اند.


3ـ كوفيان آماده براى نبرد
در برخى گزارش ها آمده است كه آمار كوفيان آماده براى جنگ با لشكر يزيد 100هزار نفر بودند.16


4ـ قيام كنندگان همراه مسلم
برخى منابع، تنها به همراه شدن كوفيان با مسلم در آغاز قيامش اشاره كرده و سخنى از تعداد آنان به ميان نياورده اند. ابوالفرج اصفهانى مى نويسد: هنگام خروج مسلم، كوفيان نزد وى اجتماع كردند تا آن جا كه مسجد و بازار كوفه از جمعيت پر شد.17

اما ابن سعد و ذهبى، همراهان مسلم را در قيام كوفه، 400 نفر،18 طبرى و شيخ مفيد 4هزار نفر19 و ابن اعثم، مسعودى و خوارزمى، 18هزار يا بيشتر،20 ابن شهرآشوب، 8هزار نفر21 و ابن حجر عسقلانى 40 هزار نفر22 نوشته اند.

با توجه به آن كه فراخوانى نيروها از سوى مسلم بر اثر شرايط اضطرارى كه عبيدالله به وجود آورده بود، ناگهانى و بدون اعلام قبلى صورت گرفت و طبيعتاً نمى شد همه بيعت كنندگان به سرعت به مسلم بپيوندند، گزارش طبرى از ابومخنف و شيخ مفيد، يعنى 4 هزار نفر از اعتبار بيشترى برخوردار است.


5 ـ محاصره كنندگان مسلم
در جريان دست گيرى مسلم توسط نيروهاى رئيس پليس كوفه، برخى منابع، تعداد افرادى را كه مأمور انجام اين كار شده بودند، 60 يا 70 نفر23 و برخى ديگر 100 24 يا 300 نفر25 نوشته اند.

اگر بپذيريم كه حتى كم ترين عدد، يعنى 60 نفر، مأمور دست گيرى حضرت مسلم شده بودند، اين امر حاكى از شجاعت و دلاورى بالاى وى دارد كه حاكم كوفه مجبور مى شود اين تعداد افراد را براى دست گيرى او گسيل دارد.


6 ـ آمار اصحاب امام(عليه السلام)
پيش از پرداختن به گزارش هاى مورخان در اين باره، يادآورى چند نكته ضرورى است:

1 ـ هيچ شيوه اى براى دست يافتن به آمار دقيق و حقيقى ياران امام حسين(عليه السلام)، اعمّ از شهدا و غيرشهدا وجود ندارد و اين مسئله به دو سبب است:
اول: آن كه مستندات و مدارك دست اول در اين باره، گزارش هاى شاهدان عينى حادثه است كه تعداد ياران امام(عليه السلام)را گوناگون نقل كرده اند.

اين گونه گزارش ها، طبيعتاً بر مبناى شمارش و آمارگيرى دقيق و تك تك نبوده است، بلكه به اقتضاى ويژگى هاى طبيعى اين قبيل حوادث و بر مبناى مشاهده عينى و حدس و تخمين بوده است.26

دوم: آن كه در ثبت و ضبط نام افراد در منابع تاريخ و حديث، از نظم و قاعده مشخصى پيروى نشده است; به اين معنا كه در ضبط نام افراد، دقت لازم صورت نگرفته است، گاه يك نفر به اعتبار اسم، كنيه، نام پدر يا مادر و يا حتى با مشخصات تيره و تبار، به چند شكل ثبت شده و در نتيجه، اين امر موجب تكرار نام و نشان يك نفر شده است.

از اين رو مشاهده مى شود كه در برخى منابع و مقاتل، يك نفر، چند نفر به حساب آمده است.27 اين امر هر محققى را در ارائه گزارش شفاف و دقيق از آمار اصحاب امام(عليه السلام) با مشكل روبه رو ساخته است.

2 ـ تعداد ياران امام حسين(عليه السلام) در همه مراحل قيام، ثابت نبوده است، چنان كه ياران امام(عليه السلام) هنگام خروج از مكه با زمان ورود حضرت به كربلا و با روز عاشورا متفاوت بوده است.

براى نمونه ـ چنان كه خواهيم نوشت ـ ابن اعثم و خوارزمى آمار اصحاب امام(عليه السلام) را هنگام خروج حضرت از مكه 82 نفر گزارش كرده اند، اما تعداد سپاه حضرت را در روز عاشورا 72 نفر نوشته اند.

3 ـ گذشته از اختلاف گزارش ها درباره آمار بنى هاشم، اين نكته حائز اهميت است كه برخى از افراد بنى هاشم نه تنها در كربلا حضور نداشته اند، بلكه در اصل وجود آنان نيز شك و ترديد است، مثلا ابراهيم بن حسين(عليه السلام) را برخى منابعِ متأخر، از فرزندان امام حسين(عليه السلام) دانسته اند،28

اما در منابع متقدم تاريخى، حديثى، رجالى و انساب، چنين فرزندى براى امام(عليه السلام) گزارش نشده است.

با توجه به آن چه گفته شد براى آن كه تا حد امكان، گزارش روشنى در اين باره ارائه شود، آمار اصحاب امام(عليه السلام) در چهار مقطع زمانى و مكانى از مراحل قيام، بررسى و ارائه مى شود:

الف) هنگام خروج از مدينه
تا آن جا كه بررسى كرده ايم بسيارى از منابع، تنها به خروج امام حسين(عليه السلام) از مدينه همراه اهل بيت خود اشاره كرده و هيچ سخنى از تعداد همراهان امام(عليه السلام) به ميان نياورده اند.29 تنها رقمى كه در اين باره وجود دارد، در روايت شيخ صدوق(رحمه الله)از امام صادق(عليه السلام) است كه در آن تعداد ياران و اهل بيت همراه امام حسين(عليه السلام) هنگام خروج، 21 نفر گزارش شده است.30

ب) هنگام خروج از مكه
1 ـ ابن سعد تعداد همراهان امام(عليه السلام) را 60 نفر از اصحاب و 19 نفر از بنى هاشم (زن، مرد و كودك) نوشته است.31

ابن عساكر و ابن كثير در گزارش خود، تعداد اهل بيت امام(عليه السلام) را مشخص نكرده اند، اما تعداد ياران امام(عليه السلام) را 60 نفر از كوفيان نوشته اند.32

2 ـ ابن قتيبه دينورى و ابن عبد ربه از زبان مسلم بن عقيل هنگام شهادتش (كه مصادف با زمان خروج امام(عليه السلام) از مكه بوده) همراهان امام حسين(عليه السلام) را از زن و مرد، 90 نفر نوشته اند.33

3ـ ابن اعثم، خوارزمى، محمد بن طلحه شافعى، اربلى و ابن صباغ مالكى همراهان امام(عليه السلام) را هنگام خروج حضرت از مكه 82 نفر نوشته اند.34

4ـ ابن كثير در جاى ديگر، همراهان امام(عليه السلام) را نزديك به 300 نفر نوشته است.35

چنان كه ملاحظه مى شود، صرف نظر از گزارش اخير ابن كثير كه متفرد است، تفاوت آمارهاى ديگر با هم، كمتر از ده نفر است36 كه اين تفاوت ـ چنان كه گفته شد ـ ناشى از گزارش تخمينى راويان (نه آمارگيرى دقيق) است.


ج) در كربلا (پيش از عاشورا)
گزارش آمار ياران امام(عليه السلام) هنگام ورود و حضور در كربلا متفاوت نقل شده است:
1 ـ عمّار دهنى به نقل از امام باقر(عليه السلام) ياران امام حسين(عليه السلام) را هنگام ورود به كربلا 145 نفر (45 نفر سواره و 100 نفر پياده) ذكر كرده است.37

2 ـ برخى مورخان 89 نفر نوشته اند، با اين توضيح كه 50 نفر اصحاب امام(عليه السلام)، 20 نفر از از سپاه دشمن (كه به امام(عليه السلام)پيوستند) و 19 نفر از اهل بيت(عليهم السلام).38 وى پيش از اين، تعداد سواران امام(عليه السلام) را 32 نفر در مسير كربلا نوشته است.39

3 ـ يعقوبى اصحاب و اهل بيت امام(عليه السلام) را 62 يا 72 نفر گزارش كرده است.40

4 ـ مسعودى تنها مورخى است كه آمار اصحاب امام(عليه السلام) را هنگام روانه شدن به كربلا به همراه سپاه حرّ، 500 سوار و حدود 100 پياده نوشته است.41

5 ـ ابن شهرآشوب تعداد ياران امام(عليه السلام) را در كربلا (پيش از عاشورا) 82 نفر نوشته است.42

6 ـ ابن أبار بَلَنْسى43 (م 658 ق) بيش از 70 نفر پياده و سواره نوشته است.44

روايت عمار دُهْنى و گزارش مسعودى را نمى توان پذيرفت. اما روايت عمّار دُهنى ـ صرف نظر از بحث هايى كه در مورد عمار در كتاب هاى رجالى مطرح است 45 از نظر محتوا متفرّد است و نه تنها هيچ شاهدى آن را تأييد نمى كند.

بلكه گزارش جدا شدن گروهى از همراهان امام(عليه السلام) در منزل زباله كه به انگيزه پيروزى امام(عليه السلام)ايشان را همراهى كرده بودند،46 حاكى از كاهش چشم گير ياران امام(عليه السلام) است و ـ چنان كه در قسمت پيشين نگاشته شد ـ گزارش هاى آمار ياران امام(عليه السلام)پس از خروج وى از مكه و در بين راه و پيش از ورود به كربلا، حداكثر 90 نفر را تأييد مى كند.

از اين رو نمى توان اين گزارش را قابل اعتماد دانست. اما مسعودى در نقل گزارش خود متفرّد است و هيچ شاهد و قرينه اى نقل او را تأييد نمى كند. بنابراين، از مجموع گزارش هاى ديگر، اين نتيجه را مى توان گرفت كه ياران امام(عليه السلام) 70 تا نزديك به 90 نفر بوده اند.


د) روز عاشورا
گزارش هاى تاريخى در مورد تعداد ياران امام(عليه السلام) در روز عاشورا نيز يك گونه نيست كه ذيلاً ملاحظه مى شود:
1 ـ مشهورترين و پرگوينده ترين قول، 72 نفر است. ابومخنف به نقل از ضحّاك بن عبدالله مشرقى، ياران امام حسين(عليه السلام) را 72 نفر (32 نفر سواره و 40 پياده) نوشته است.47

2 ـ گزارش حصين بن عبدالرحمن از سعد بن عبيده كه سپاه امام(عليه السلام) را نزديك به 100 نفر دانسته است.48

3 ـ طبرى از ابومخنف از قول زيد بن على، ياران امام(عليه السلام) را 300 نفر نوشته است.49

4 ـ قاضى نعمان مغربى، كم تر از 70 نفر را نيز گفته است.50

5 ـ مسعودى نويسنده كتاب اثبات الوصيه 61 نفر نوشته است.51

6 ـ خوارزمى (بنابر روايتى) 114 نفر نوشته است.52

7 ـ سبط ابن جوزى، 145 نفر (45 نفر سواره و 100 نفر پياده) نوشته است.53

8 ـ ابن حجر هيتمى (م 974 ق)، بيش از 80 نفر (هشتاد و چند نفر) نوشته است.54

گزارش 72 نفر به اعتبار قدمت و اعتبار منابع و نيز كثرت ناقلان آن، قابل اعتماد و پذيرش است.


7 ـ آمار لشكر عمر سعد
الف) تعداد سپاه

در منابع تاريخى، آمار سپاهيان يزيد نيز همانند آمار سپاه امام(عليه السلام) بسيار گوناگون نوشته شده است:
1 ـ برخى منابع، نام فرماندهان سپاه دشمن را با تعداد افراد تحت فرمان شان، به تفصيل گزارش كرده و مجموع آن را 22 هزار نفر نوشته اند.55

2 ـ شيخ صدوق(رحمه الله) بنا بر دو روايت از امام صادق و امام سجاد(عليهما السلام) آمار لشكر عبيدالله را 30 هزار نفر نوشته است.56

3 ـ مسعودى، صاحب كتاب اثبات الوصيه 28 هزار نفر گزارش كرده است.57

4 ـ طبرى شيعى 14 هزار نفر نگاشته است.58

5 ـ ابن شهرآشوب 35 هزار آمار داده، اما هنگام گزارش نام فرماندهان هر بخش، تعداد افراد تحت فرمان آنان را در مجموع، 25 هزار نفر نوشته است.59

6 ـ سبط ابن جوزى 6 هزار نفر نگاشته است.60

7 ـ گزارش ديگرى آمار سپاه دشمن را تا روز ششم محرم، 20 هزار نفر نوشته است.61

8 ـ ابن عنبه 31 هزار نفر گزارش كرده است.62

9 ـ ملاحسين كاشفى 32 هزار و 17 هزار را نيز گزارش كرده است.63

به نظر مى رسد گزارش قابل اعتماد در اين باره، روايت شيخ صدوق از امام صادق و امام سجاد(عليهما السلام)، يعنى 30 هزار نفر باشد، زيرا اگرچه برخى از راويان اين دو روايت توثيق نشده اند، اما با توجّه به عنايت شيخ صدوق به اين دو روايت و به لحاظ اين كه انگيزه جعل و تحريف در اين مورد، به نظر نمى رسد، رقم 30 هزار نفر قابل پذيرش است.


ب) آمار كشته ها
بسيارى از منابع، تعداد كشته هاى سپاه دشمن را 88 نفر (به جز مجروحان) نوشته اند.64

اما اين آمار نادرست به نظر مى رسد، زيرا:
اولا: طبق برخى گزارش ها، تعداد كشته هاى دشمن حتى به دست برخى از ياران امام(عليه السلام) بسيار بيش از اين تعداد بوده است. شيخ صدوق (م 381 ق) و به پيروى از او، محمد بن فتّال نيشابورى (م 508 ق) تعداد كشته هاى دشمن را توسط

برخى از اصحاب امام(عليه السلام)، چنين نوشته اند: حرّ بن يزيد: 18 نفر، زهير بن قين: 19 نفر، حبيب بن مظاهر: 31 نفر، عبدالله بن ابى عروه غِفارى: 20 نفر، بُرير بن خُضَير: 30 نفر، مالك بن انس كاهلى: 18 نفر، (يزيد بن) زياد بن مهاصر كندى (ابوالشعثاء): 9 نفر،65وَهْب بن وَهْب (يا عبدالله بن عمير كلبى) : 7 (يا 8) نفر، (نافع بن) هلال بن حجاج: 13 نفر،66 عبدالله بن مسلم بن عقيل: 3 نفر، على اصغر67 (اكبر)(عليه السلام): 54 نفر، قاسم بن الحسن(عليهما السلام): 3 نفر.68

چنان كه ملاحظه مى شود طبق اين گزارش، تعداد كشته هاى دشمن توسط برخى از سپاهيان امام(عليه السلام)، 225 (يا 226)69 نفر است; يعنى بيش از دو برابر و نيم عدد 88 نفر.

ابن شهرآشوب، آمار كشته هاى دشمن را بيش از آمار شيخ صدوق نوشته است. براى نمونه، او تعداد كشته شدگان توسط افراد نام برده را چنين گزارش كرده است: حُرّ بيش از 40 نفر، حبيب بن مظاهر 62 نفر، زهير بن قين 120 نفر، حجاج بن مسروق 25 نفر، عون بن عبدالله بن جعفر 21 نفر، على اكبر 70 نفر و عبدالله بن مسلم بن عقيل 98 نفر.70

اگرچه ممكن است پذيرش برخى از اين آمار با توجه به مدت زمان نبرد در روز عاشورا به نظر مشكل برسد، اما ارقام ياد شده در مجموع، حاكى از آن است كه تعداد كشته هاى دشمن، بسيار بيش از 88 نفر بوده است.

به نظر مى رسد شرايط حاكم بر عصر نگارش اين گزارش ها، بيش از اين به مورخان اجازه نمى داده كه آمار فزون ترى از كشته هاى لشكر عمر سعد ارائه كنند.

ثانياً: با توجه به شجاعت و استقبال ياران امام(عليه السلام) و بهويژه بنى هاشم از شهادت و پيشى گرفتن آنان از يكديگر در جان نثارى در راه هدف مقدس پيشواى شان، آن چنان نمود و بروز داشته است كه حتى برخى از افراد سپاه دشمن را به اعتراف واداشته است.

ابن ابى الحديد از قول يكى از افراد دشمن كه در كربلا حضور داشته است، در پاسخ يكى از معترضان كه چرا با حسين(عليه السلام) جنگيد؟ در توصيف شجاعت ياران امام(عليه السلام) مى گويد:

گروهى بر ما قيام كردند كه دست هاى شان بر قبضه هاى شمشيرشان بود و همچون شيران شرزه از چپ و راست، سواران شجاع را از پا درمى آوردند و خويشتن را به كام مرگ افكنده بودند، نه امان مى پذيرفتند و نه رغبتى به مال داشتند و هيچ چيز نمى توانست ميان آنان و وارد شدن در دام مرگ يا چيرگى بر ملك، مانع و حايل شود و اگر اندكى دست برمى داشتيم، با تمام جان، لشكر را نابود مى كردند. [با اين حال ]اى بى مادر! ما چه كار مى توانستيم انجام دهيم.71

افزون بر اين، در خصوص شجاعت على اكبر نقل شده است كه آن قدر از سپاه دشمن را كشت كه فرياد اعتراض آميز دشمن بلند شد.72 از اين رو گزارش 88 نفر و نيز سخن زَحْر بن قيس به يزيد كه حاكى از كشتن امام(عليه السلام) و يارانش در مدت كوتاهى (به اندازه كشتن يك شتر يا خواب قيلوله) بود، نادرست و بلوف براى خوشامد يزيد بوده است.


8 ـ آمار شهدا
در بررسى آمار شهدا با دو دسته منابع سر و كار داريم : دسته نخست، همان منابع تاريخى كهن است كه در مواردى، آمار شهدا و نيز نام افراد و چگونگى مبارزه و شهادت شان را نگاشته اند.

اما اين گزارش ها در برخى موارد، بسيار متفاوت و با هم ناهمخوان است، حتى ـ چنان كه خواهيم نوشتـ گزارش يك نفر مانند زحر بن قيس كه دربردارنده آمار شهداست، بسيار گوناگون نوشته شده است.

اما گروه دوم، آثار معاصران است كه كوشيده اند با بررسى و تفحص در منابع قديم و جديد و در مواردى، منابع غيرمعتبر، نام شهداى كربلا را جمع آورى كرده و با تهيه و تنظيم ترجمه و شرح حالى درباره آنان، آمارى را ارائه كنند.

هرچند برخى از نويسندگان گروه دوم، تلاش بسيارى براى ارائه فهرستى كامل و دقيق از شهداى كربلا كرده اند، اما به دلايلى كه در بحث آمار اصحاب امام(عليه السلام) بيان شد، موفق به ارائه آمار كاملا دقيق و حقيقى نشده، گرچه در اين باره، توفيقات زيادى داشته اند.

در اين جا مناسب است كه آمار شهدا در دو بخش، مطالعه و بررسى شود: الف ـ مجموع شهدا (اعم از بنى هاشم و غير آنان) ب ـ بنى هاشم.

الف) مجموع شهدا (اعم از بنى هاشم و غير آنان)
گزارش هاى تاريخى منابع كهن در اين باره نيز متفاوت است:

1ـ مشهورترين گزارش در اين باره، 72 نفر73 است.

2ـ فضيل بن زبير (از اصحاب امام صادق و امام باقر(عليهما السلام)) آمار شهدا را از آغاز تا پايان نهضت (حتى با احتساب مجروحانى كه بعداً شهيد شدند)، 106 نفر (20نفر بنى هاشم و 86 نفر اصحاب) نوشته است.74

3ـ گزارش ابومخنف از زحر بن قيس كه تعداد شهدا (به جز امام حسين(عليه السلام)) را 78نفر گفته است.75 اما مورّخان ديگر، طبق گزارش زحر، آمار شهدا را 32،76 70 77(سواره)، 77،78 8279 و 8880 نوشته اند.

4ـ بلخى (م 322 ق) و مسعودى تعداد شهدا را 87 نفر نگاشته اند.81

5ـ گزارش محققان معاصر:

الف) علامه سيّد محسن امين، اسامى شهداى نهضت عاشورا (از آغاز تا پايان) را تا 139 نفر نگاشته است.82

ب) شيخ محمد مهدى شمس الدين با بحث تحليلى كه در اين باره ارائه كرده است، تعداد آنان را كمى بيش از 100 نفر دانسته است.83

ج) شيخ ذبيح الله محلاتى اين آمار را تا 228 نفر (از آغاز تا پايان نهضت و حتى با احتساب شهادت عبدالله بن عفيف كندى در زمان حضور اسرا در كوفه) رسانده است.84 نويسنده ديگرى گزارش شهادت 182 نفر از شهدا را از آغاز تا پايان نهضت عاشورا نگاشته است.85

به هر تقدير، قول 72 نفر، با توجه به كهن بودن منابع آن و نيز شهرت آن، قابل پذيرش تر از اقوال ديگر است.


ب) بنى هاشم
گزارش منابع درباره آمار شهداى بنى هاشم، بسيار متفاوت است تا آن جا كه از 9 تا 30 نفر نوشته اند. مشهورترين گزارش كه در بسيارى از منابع منعكس شده، 17 نفر است.86 برخى از اين نقل ها در قالب روايت از ائمه(عليهم السلام)است.87

در كهن ترين نص تاريخى، آمار شهداى بنى هاشم (با احتساب مسلم بن عقيل و امام(عليه السلام)) 20 نفر آمده است.88 آمارهاى متعدّد ديگر در اين باره چنين است: 9 نفر،89بيش از 10 نفر،90 14،91 15،92 16،93 18،94 19،95 21،96 22،97 23،98 26،99 27 100 (با احتساب امام(عليه السلام) و مسلم بن عقيل) و 30 نفر.101

در مجموع، با توجه به شهرت گزارش 17 نفر و قدمت و كثرت منابع آن، اين قول قابل پذيرش تر است، به ويژه آن كه ـ چنان كه گذشت ـ اين رقم در روايات ائمه(عليهم السلام)نيز آمده است.


9ـ تركيب قبيله اى سپاه امام حسين(عليه السلام)
از موضوعاتى كه در حادثه كربلا قابل توجه و شايسته بحث و بررسى است، تركيب قبيله اى ياران امام حسين(عليه السلام)است كه حاكى از تنوع پيروان و علاقه مندان امام(عليه السلام) از قبايل مختلف مى باشد و نيز نشان مى دهد كه بيشترين آنان به طور نسبى از كدام قبيله بوده اند.

برخى مورخان متقدّم و محققان معاصر، گزارش هايى درباره تركيب قبيله اى اصحاب امام(عليه السلام)نگاشته اند. فضيل بن زبير، آمار ذيل را درباره تركيب قبيله اى شهدا آورده است:

بنى هاشم : 20 نفر (با احتساب امام(عليه السلام) و مسلم بن عقيل)، بنى اسد بن خزيمه: 5 نفر، بنى غِفار بن مليل بن ضَمْره: 3 نفر، بنى تميم: 2 نفر، بنى سعد بن بكر: 1 نفر، بنى تَغْلِب: 4 نفر، قيس بن ثعلبه: 2 نفر، عبدالقيس از بصره: 7 نفر، انصار: 6 نفر، بنى حارث بن كعب: 1 نفر، بنى خثعم: 8 نفر، طىّ : 2 نفر، مراد: 3 نفر، بنى شيبان بن ثعلبه: 1 نفر، بنى حنيفه: 1 نفر، جواب (جوان) : 2 نفر، صيدا: 2 نفر، كلب: 2 نفر، كِنْده: 3 نفر، بَجيله: 4 نفر،102 جُهَينه: 3 نفر، اَزْد: 4 نفر، هَمْدان: 10 نفر، حَضْرَمُوت: 1 نفر.103

يكى از محققان معاصر، فهرستى 112 نفره104 از تركيب قبيله اى شهداى بنى هاشم و غير آنان از آغاز نهضت به شرح ذيل آورده است:

هاشميان و موالى آنان (با احتساب مسلم بن عقيل) : 26 نفر، اسديان : 7 نفر، هَمْدانيان: 14 نفر، مَذْحِجيان: 8 نفر، انصار: 7 نفر، بَجَليان و خثعميان: 4 نفر، كنده: 5 نفر، غِفاريان: 3 نفر، كلبيان: 3 نفر، اَزْديان: 7 نفر، عبديان: 7 نفر، تيميان: 7 نفر، طائى ها: 2 نفر، تغلبيان : 5 نفر، جُهَنيان: 3 نفر، تميميان: 2 نفر، افراد متفرقه: 3 نفر.105


10 ـ شهيدان در حمله اول
بسيارى از منابع، به آمار كشته هاى لشكر امام(عليه السلام) در حمله نخستين سپاه دشمن نپرداخته اند، اما برخى مآخذ، تعداد شهداى يورش نخست سپاه دشمن را بر ياران امام(عليه السلام) بيش از 50 نفر نوشته اند.106


11 ـ آمار اسب تازندگان بر بدن امام(عليه السلام)

برخى منابع، تنها به جريان اسب تازاندن بر بدن مطهر امام(عليه السلام) اشاره داشته و تعداد افراد آن را بيان نكرده اند،107 اما بسيارى از آن ها تعداد 10 نفر را نوشته اند.108


12 ـ زخم هاى بدن امام(عليه السلام)
مورخان تعداد زخم ها و جراحاتى را كه بر پيكر پاك امام(عليه السلام) وارد شده است، گوناگون نوشته اند.

1 ـ از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه حضرت فرمود: تعداد زخم هاى امام(عليه السلام) 33 زخم نيزه و 34 ضربه شمشير بوده است109 و در روايت ديگرى از ايشان، 33 زخم نيزه و 44 زخم شمشير و تير110 و باز در روايت ديگرى از آن حضرت بيش از هفتاد ضربه شمشير111 نقل شده است.

2 ـ در روايتى از امام باقر(عليه السلام) تعداد جراحات وارده بيش از 320112 و در خبر ديگرى، 63 ضربه شمشير يا نيزه و يا تير نقل شده است.113

3 ـ در روايتى از امام سجاد(عليه السلام) تعداد جراحات 40 ضربه شمشير و زخم نيزه نقل شده است.114

4 ـ برخى منابع بيش از 110 پارگى در اثر اصابت تير، نيزه و ضربه شمشير در بدن يا لباس حضرت نوشته اند.115

5 ـ منابعى، 120 ضربه شمشير، تير و سنگ را نيز نوشته اند.116

6 ـ ابن سعد 33 زخم نوشته است.117

7 ـ على بن محمد عمرى و ابن عنبه (م 828 ق) 70 زخم118 و سيد ابن طاووس، 72زخم119 نوشته اند.

چنان كه ملاحظه مى شود گزارش ها در اين مورد، آن قدر متعدد و متفاوت است كه به سهولت نمى توان يكى را ترجيح داد، حتى بين برخى از آن ها نمى توان جمع كرد، با وجود اين، به نظر مى رسد كه تعداد جراحات، بيش از 100 زخم بوده است.

گزارش هايى كه مى گويد آن قدر تير بر بدن امام(عليه السلام) اصابت كرده بود كه بدنش پوشيده از تير شده بود، مؤيد همين قول است.120


13 ـ خانواده ها
برخى نويسندگان معاصر از حضور 3 خانواده در كربلا خبر داده اند:121

1 ـ جنادة بن كعب بن حرث (حارث) سلمانى انصارى،122 2 ـ عبدالله بن عمير كلبى،123 3 ـ مسلم بن عوسجه.

بررسى اين موضوع نشان مى دهد كه سند معتبرى مبنى بر حضور خانواده مسلم بن عوسجه وجود ندارد. البته برخى منابع تنها حضور كنيز او را گزارش كرده اند124 كه محتمل است «امّولد» بوده باشد، نه زن آزاد.


14 ـ اصحاب شهید
در ميان ياران امام حسين(عليه السلام) چند نفر از اصحاب پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) بوده اند. اين امر، شاهد ديگرى بر حقانيت و قداست بالاى آن حضرت در جامعه آن روز است. اما گزارش مورخان درباره تعداد آن ها متفاوت است. فضيل بن زبير 6 نفر125 و مسعودى، 4 نفر126 از شهدا را از انصار و اصحاب دانسته اند.

اما برخى نويسندگان معاصر،127 از 5 نفر ديگر، يعنى: 1 ـ انس بن حارث كاهلى،1282 ـ حبيب بن مظاهر،129 3 ـ مسلم بن عوسجه اسدى،130 4 ـ هانى بن عروه مرادى131 و 5 ـ عبدالله بن بقطر132 نام برده اند.


15 ـ سرهاى بريده شهدا
درباره تعداد سرهاى مطهر شهداى كربلا كه توسط سپاه عمر سعد از پيكرهاى شان جدا شد، منابع تاريخى يك سان سخن نگفته اند:

1 ـ بلاذرى، دينورى، طبرى، شيخ مفيد(رحمه الله)، خوارزمى و ابن نما، آمار سرها را 72 سر (به جز سر امام(عليه السلام)) نوشته اند.133

2 ـ دينورى در گزارش مربوط به توزيع سرها بين قبايل، 75 سر و بلاذرى به نقل از ابومخنف 82 سر نگاشته است.134

3 ـ سبط ابن جوزى به نقل از هشام كلبى، 92 سر نوشته است.135

4 ـ سيد ابن طاووس و محمد بن ابى طالب موسوى 78 سر گزارش كرده اند.136

5 ـ طبرى و ابن شهرآشوب به نقل از ابومخنف و ابن صباغ مالكى تعداد سرهايى را كه نزد عبيدالله برده شده است، 70 سر گزارش كرده اند.137

به نظر مى رسد قول نخست به لحاظ قدمت قائلان آن، از اعتبار بيشترى برخوردار باشد.


16 ـ موالى شهيد
فضيل بن زبير، شهداى موالى امام حسين(عليه السلام) را 3 نفر138 و ابن سعد و طبرى 2 نفر نوشته اند.139 فضيل 1 نفر را نيز به عنوان غلام حمزة بن عبدالمطلب از شهدا نوشته است.140 ابن شهرآشوب در اين باره مى نويسد: 10 نفر از موالى حسين(عليه السلام) و 2 نفر از موالى اميرالمؤمنين(عليه السلام) در كربلا شهيد شدند.141 يكى از محققان، تعداد موالى شهيد را 15 نفر نوشته است.142


17 ـ مجروحان سپاه امام(عليه السلام)
الف ـ تنها مجروحى كه جان سالم بدر برد. به گفته مورخان، تنها مجروحى كه از معركه كربلا جان سالم بدر برد، حسن بن حسن بن على(عليهما السلام) (حسن مُثنّى) بود.143

ب ـ مجروحانى كه بعدها شهيد شدند. افرادى كه در حادثه عاشورا مجروح شدند و سپس شهيد شدند، سه نفر بودند: 1 ـ سوار بن حمير جابرى،144 2 ـ عمرو بن عبدالله هَمْدانى جنُدُعى145 و 3 ـ مُرَقَّع بن ثمامه اسدى.146


18 ـ اسرا و بازماندگان
ابن سعد آمار بازماندگان اعم از كوچك و بزرگ را 5 نفر147 و دينورى 4 نفر نوشته است كه 2 نفر آنان از بنى هاشم بودند.148 ابن قتيبه و ابن عبد ربه از قول محمد بن حسين(عليه السلام)نقل مى كنند كه ما اسرا 12 نفر بوديم.149 اما قاضى نعمان مغربى، 14 نفر نوشته است كه 4 نفر از آنان زن بوده اند.150

در اين جا مناسب است آمار مردان و زنان جداگانه آورده شود.

الف) مردان
جست‌وجو و بررسى منابع كهن حاكى از آن است كه بازماندگان مرد از حادثه كربلا افراد ذيل بوده اند:

1ـ امام سجاد(عليه السلام)، 2ـ حضرت باقر(عليه السلام)، 3ـ عمر بن حسين(عليه السلام)،151 4ـ محمد بن حسين بن على(عليهما السلام)،152 5ـ زيد بن حسن،153 6ـ عمرو بن حسن،154 7ـ محمد بن عمرو بن حسن،155 8 و 9ـ دو فرزند جعفر،156 10ـ عبدالله بن عباس بن على(عليهما السلام)،157 11ـ قاسم بن عبدالله بن جعفر،158 12ـ قاسم بن محمد بن جعفر،159 13ـ محمد بن عقيل اصغر،160 14ـ عقبة بن سمعان، غلام رَباب،161 15ـ غلام عبدالرحمن بن عبد ربّه انصارى،16216ـ مسلم بن رباح غلام اميرالمؤمنين(عليه السلام)163 و 17ـ على بن عثمان مغربى.164


ب) زنان
ابن سعد تعداد زنان اهل بيت را كه اسير شدند 6 نفر،165 قاضى نعمان مغربى 4 نفر166 و ابوالفرج اصفهانى 3 نفر دانسته است.167 نام اين زنان عبارت است از:

1 ـ زينب،168 2 ـ فاطمه،169 3 ـ ام كلثوم،170 4 ـ امّ حسن171 (دختران اميرالمؤمنين(عليه السلام)); 5 ـ فاطمه،172 6 ـ سكينه،173 7 ـ فاطمه صغرى174 (دختران حسين بن على(عليهما السلام)); 8ـ رَباب175 (همسر امام(عليه السلام) و مادر سكينه و عبدالله رضيع) و 9ـ امّ محمد176 (دختر امام حسن بن على(عليهما السلام) و همسر امام سجاد(عليه السلام)).


19ـ زنانى كه به گونه اى با نهضت امام(عليه السلام) همكارى داشتند

اينان 4 زن بودند: 1ـ ماريه177 (دختر سعد يا منقذ عبديه كه منزلش محل تجمع گروهى از شيعيان بصره بود)، 2ـ طوعه178 (كنيز اشعث بن قيس كه مسلم را زمانى كه در كوچه هاى كوفه تنها مانده بود، به خانه اش پناه داد)،

3ـ ديلم179 يا دلهم180 (همسر زهير بن قين كه همسر خود را تشويق به پيوستن به سپاه امام حسين(عليه السلام) كرد) و 4ـ زنى از كوفيان كه لباس و مقنعه براى اسراى اهل بيت فراهم كرد.181


20ـ زنان معترض
با بررسى هايى كه صورت گرفت، در مجموع 5 زن در جريان نهضت عاشورا به عملكرد سپاه يزيد اعتراض كردند:

1ـ ام عبدالله182 (دختر حرّ بدىّ كندى، همسر مالك بن نُسَير)، 2ـ دختر عبدالله بن عفيف كندى،183 3ـ زنى از قبيله بنى بكر بن وائل،184 4ـ نوار185 (همسر يا دختر كعب بن جابر بن عمرو ازدى) و 5 ـ نوار186 (دختر مالك بن عقرب حضرمى، همسر خولى).


21ـ مدت اقامت و عزادارى اهل بيت(عليهم السلام) در شام
چنان كه نگاشتيم، گزارش هاى تاريخى درباره مدت اقامت اهل بيت(عليهم السلام) و نيز مدت عزادارى آنان در شام، متفاوت است. برخى همانند ابن اعثم، شيخ مفيد و به پيروى از او شيخ طبرسى با تعبير سر بسته از مدت زمان اقامت اسراى كربلا سخن گفته اند: «و اقاموا ايّاماً»187 يا «فَاَقامُوا اَيّاماً»،188

اما برخى نيز به مدت اقامت يا عزادارى اهل بيت(عليهم السلام) در شام تصريح كرده اند: ابن سعد، طبرى، خوارزمى (به نقل از ابومخنف)، ابن عساكر، سبط ابن جوزى، ابن كثير و مجلسى مدت برپايى عزادارى در شام توسط اهل بيت(عليهم السلام) و زنان خاندان معاويه را 3 روز مى دانند.189

قاضى نعمان مغربى (م 363 ق) مدت اقامت اهل بيت(عليهم السلام) را در شام 45 روز نوشته است.190

سيد ابن طاووس (م 664 ق) مدت اقامت اهل بيت(عليهم السلام) را در زندان دمشق به مدت يك ماه پذيرفته است.191

عمادالدين طبرى (زنده تا 701 ق) و مجلسى (در جاى ديگر) مى نويسند: اهل بيت(عليهم السلام) 7 روز عزادارى كردند.

مجلسى مى افزايد كه روز هشتم، يزيد آنان را خواست و بعد از استمالت و دل جويى از آنان، ترتيب بازگشت شان را به مدينه فراهم كرد.192

در جمع بندى اين چند گزارش بايد گفت كه گزارش هاى اقامت يك ماه و نيز 45روز از قوت چندانى برخوردار نيست، چون قائلان به آن متفرد هستند، اما وجه جمع بين عزادارى سه روز زنان خاندان معاويه و سوگوارى 7 روز اهل بيت(عليهم السلام) اين است كه چون زنان خاندان معاويه عزادارى اهل بيت را مشاهده كرده و به حقانيت آنان پى بردند، از روز پنجم با آنان هم سو شدند و آنان نيز مشغول عزادارى شدند.

بنابراين، در مجموع مى توان نتيجه گرفت كه اهل بيت(عليهم السلام) از آغاز ورود به شام در نهايت بيش از 10 روز در شام اقامت نداشتند.


نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

خب این نکته هم حائز اهمیت هستش که خیلی از یاران وقتی سرنوشت خودشون رو دیدن از ایشون جدا شدن و خیلی ها هم مثل حر به ایشون پیوستن