تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۳:۲۴
۰
کد مطلب : ۴۸۰۷

کتاب «رسانه شيعه» با هدف جامعه‌شناسي هيات‌هاي مذهبي منتشر شد

کتاب «رسانه شيعه» با هدف جامعه‌شناسي هيات‌هاي مذهبي منتشر شد
به گزارش خیمه، کتاب رسانه شيعه که به همت شرکت چاپ و نشر بين‌الملل منتشر شده است، نخستين اثر مولف جوان محسن حسام مظاهري است.

اين کتاب در 9 فصل گردآوري شده است و ابتدا به تاريخ تحليلي تاسيس و تکوين و استمرار آيين ها و مجالس سوگواري مذهبي در دوره هاي مختلف پرداخته و سپس با ارائه تعاريف و مفاهيم، سعي در گونه بندي و شناخت دقيق تر هيئت هاي مذهبي داشته است.

 در ادامه کتاب به طور ويژه وضعيت هيات‌ها را در دوران جنگ و پس از جنگ بررسي نموده و فصول پاياني کتاب را به هيات هاي عامه‌پسند و شبه‌هيات‌ها اختصاص داده است.

محسن حسام مظاهري هدف خود از اين پژوهش را تحليل و فهم منطق تغييرات و تطورات مناسکي – گفتماني مجالس و آيين هاي عزاداري شيعيان ايراني در طي تاريخ و خصوصا در دوران معاصر دانسته است.

معرفی کتاب رسانه شیعه
درآمد
در باب عزاداري عاشورا و مجالس ذكر مصيبت حضرت اباعبدالله الحسين(ع) سخن فراوان گفته شده و كتاب‌ها و مقالات و رسايل بسيار نگاشته شده است.

اين ميان، با وجود ديرپايي اين رسوم و مجالس، هنوز آثاري كه داراي روي‌كردي جامعه‌شناختي و از منظر علوم اجتماعي باشند، بسيار نادر و انگشت‌شمارند.

آنچه هم كه گفته شده، عمدتاً ناظر به بررسي‌ها و تحليل‌هاي مردم‌نگارانه و مردم‌شناسانه‌ي اين آيين‌ها (خصوصاً تعزيه و شبيه‌خواني) بوده است و مشخصاً‌ منظر جامعه‌شناختي مغفول مانده است.

در آستانه‌ي فرارسيدن ماه محرم امسال اما كتابي منتشر شده است كه بايد آن را از جمله‌ي اولين و معدود كارها در اين موضوع دانست؛ «رسانه‌ي شيعه؛ جامعه‌شناسي آيين‌هاي سوگواري و هيأت‌هاي مذهبي در ايران» به قلم محسن حسام مظاهري به همت شركت چاپ و نشر بين‌الملل سازمان تبليغات اسلامي منتشر و روانه‌ي بازار كتاب شده است.
اين كتاب كه حاصل پژوهشي پنج‌ساله در موضوع مجالس و آيين‌ها و رسوم عزاداري است، 610 صفحه (مصور) دارد و 9 فصل را شامل مي‌شود:

فصل اول
فصل اول كه مفصل‌ترين فصل كتاب است، اختصاص يافته به بررسي و تحليل تاريخ پيدايش و تكوين آيين‌ها و مجالس عزاداري. فرضيه‌ي بنيادين كتاب، رابطه‌ي عزاداري‌ و تغيير و تحولاتش با وضعيت سياسي، فرهنگي و اجتماعي هر عصر است.

ازاين‌رو در اين فصل، به تفصيل در باب بسترهاي اجتماعي و فرهنگي كه در هر عصر سبب ظهور يك آيين يا صورت جديد در عزاداري عاشورا شده است سخن گفته شده؛ در خلال بيان اين تاريخ، در اين فصل هم‌چنين به مدل‌هاي دين‌داري و گفت‌مان ديني هر عصر و نيز مناسبات بين نهاد دين و سياست پرداخته شده است.

اين فصل، به ترتيب اين دوره‌هاي تاريخي را شامل مي‌شود: دوران زند‌گي امامان شيعه، آل‌بويه، سلجوقيان، مغولان، تيموريان، صفويان، افشاريان، زنديان، قاجاريان، پهلوي و انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي، دوران پس از جنگ تا امروز. بخش‌هاي واپسين اين فصل هم به بيان تحولات سال‌هاي اخير در جريان مداحي و عزاداري اختصاص يافته است.

در حقيقت نويسنده‌ي كتاب در اين بخش مشاهدات و تجربيات خود را در قالب واقعه‌نگاري آورده است. تحليل و نقد عملكرد شاهان، سلاطين، شخصيت‌هاي سياسي و فرهنگي، مراجع تقليد، روحانيان، روشن‌فكران و نهادهاي سياسي در قبال عزاداري عاشورا و نيز پرداختن به زندگي و شرح حال مداحان مشهور (مانند ارضي، حداديان، كريمي، هلالي، ذاكر و...) از جمله مباحث جذاب و بديعي است كه در فصل اول مي‌خوانيم.

فصل دوم
اين فصل «مفاهيم و كليات» نام دارد و چنان‌چه از نام‌اش پيداست به ارائه‌ي تعاريف و بررسي مفاهيم و مباحث كلي و زيربنايي كتاب اختصاص يافته است.

نويسنده در اين فصل به تعريف مفاهيمي از جمله «فرهنگ خواص»، «فرهنگ عامه»، «دين»، «دين‌داري»، «مناسك ديني» و «آيين‌هاي دين‌داران» پرداخته است.

از جمله بر اين نكته تأكيد مي‌كند كه بايد بين دو مفهوم دين و دين‌داري تفكيك قايل شد: «مفهوم دين راجع است به ذات و جوهر دين كه در هاله‌‌اي از تقدس قرار دارد و مرجع تعريف‌اش خود شارع است؛ اما دين‌داري به رفتار ديني دين‌داران راجع است و مرجع تعريف‌اش فارغ از دستورات و تعاريف دين، عمل بيروني و بروزها و نمودهاي عيني و بشري دستورات ديني است.

به عبارت ديگر مقوله‌ي دين در مقام تعريف است، اما مقوله‌ي دين‌داري در مقام تحقق.» وي در ادامه بين دين‌داري خواص و دين‌داري عوام نيز تفاوت‌هايي را برمي‌شمرد: «بر دين‌داري خواص، منطق عقلی و استدلالی حاکم است و يا لااقل حاكميت اين منطق، ارزش محسوب مي‌شود. اما در دين‌داري عامه، منطق عاطفه و احساس حرف اول را می‌زند و به عبارتي ذوق‌محور است. و هرچه دين‌داري خواص بر اصول دين تكيه دارد، دين‌داري عوام معمولاً گرايش به التقاط دارد و از اختلاط باورهاي عوام و آداب محلي به وجود مي‌آيد. به تبع اين خصلت، در دين‌داري عامه نمادهاي اساسي دين‌داري بيش‌تر متأثر از فرهنگ عامه است و نه از متن دين.»

نويسنده هم‌چنين بين مناسك ديني و آيين‌هاي دين‌داران نيز قايل به تمايز است: «مناسک ديني در متن دين حضور دارند و تأسيس، تعريف و تبيين چگونه‌گي آنان و جزييات برگزاري‌شان در نصوص و متون اصيل ديني تصريح و تشريح شده‌ است. در نتيجه تعريف شرايط و اشکال آنان نسبتاً ثابت و تطورناپذير است. ... اما آيين‌هاي دين‌داران برخلاف مناسک ديني، منشأ شريعتي ندارند و تعريف‌شان بر عهده‌ي خود دين نيست. بللکه مقوله‌اي اساساً اجتماعي‌اند و تأسيس، تعريف و تبيين چه‌گونه‌گي آن‌ها به نوع عمل و شرايط اجتماعي دين‌داران برمي‌گردد، و به‌تبع مانند خود دين‌داري تابع تحولات اجتماعي و تغييرپذيرند.»

پس از ذكر اين مقدمات نويسنده نتيجه مي‌گيرد كه عزاداري عاشورا را بايد «اولاً از زمره‌ي مقوله‌ي دین‌داری محسوب كرد، نه دین. ثانیاً یکی از آیین‌های دین‌داران دانست و نه یک منسک دینی. به همين دليل اين آيين که توسط امامان شيعه پايه‌ريزي شده بود، پس از چندي و وقتي با فرهنگ ايراني آميخته و در آن نهادينه شد، صورت ديگري يافت که به کلي با نمونه‌ي ساده و اوليه‌اش تفاوت داشت. صورتي که توسط خود دين‌داران و به تناسب فرهنگ و باورهاي آنان و نيز قرائتي که در هر عصر از مذهب شيعه و قيام امام‌حسين(ع) داشتند، تعريف شده بود.»

اين فراز را مي‌توان لبّ همه‌ي مطالب و مباحث كتاب دانست؛ اين‌كه «پديده‌ي آيين‌ها و مجالس سوگواري علي‌رغم كاركرد ديني خود، اما بيش و پيش از هر چيز پديده‌اي اجتماعي‌اند و متأثر از تغييرات و تحولات اجتماعي، فرهنگي و سياسي».

پس از تعاريف مفاهيم اساسي، نويسنده به تعريف و بررسي 7 مفهوم كه آن‌ها را «عناصر هويتي هيأت‌هاي مذهبي» مي‌نامد، پرداخته كه عبارتند از: «كاركرد»، «سازمان»، «مخاطب»، «مدل دين‌داري»،‌ «متوليان»، «مداحي» و «ادبيات». اين‌ها متغيرهايي‌اند كه وي در فصول بعدي از منظر آن‌ها به مقايسه و بررسي و نقد گونه‌هاي مختلف هيأت‌هاي مذهبي معاصر مي‌پردازد.

وي از جمله ذيل بحث كاركرد، «كاركرد سياسي»، «اسوه‌سازي» و «تقويت باورهاي ديني» را به عنوان کارکردهاي عمومي آشکار، و «تقويت هم‌بسته‌گي اجتماعي»، «تثبيت نظام اخلاقي»، «حفظ الگوي جامعه»، «كارکرد فراغتي» و «تسکين آلام و تخدير مصائب فردي و اجتماعي» را به عنوان کارکردهاي عمومي پنهان هيأت‌هاي مذهبي برمي‌شمارد.

فصل سوم
اين فصل به بررسي مدل‌هاي مختلفي اختصاص يافته كه با آن‌ها مي‌توان هيأت‌هاي مذهبي را گونه‌بندي كرد؛ نويسنده با درنظرگرفتن دو معيار «سازمان» و «مخاطب»، 15 مدل فرضي گونه‌بندي را بررسي كرده و در انتها يك مدل تلفيقي و چندبعدي را به عنوان «مدل ساختي ـ كاركردي» پيش‌نهاد كرده ‌است.

«طبق اين مدل ـ كه مدل بنيادي و زيربنايي مباحث كتاب است ـ هيأت‌هاي مذهبي معاصر را مي‌توان در سه دسته‌ي «سنتي»، «انقلابي» و «عامه‌پسند»، به علاوه‌ي يك گونه‌ي فرعي «شبه‌هيأت‌ها» گنجاند. البته هركدام اين دسته‌ها خود شامل تقسيم‌بندي‌هاي ثانويه هم مي‌شوند.»

فصل‌ چهارم
اين فصل به «هيأت‌هاي سنتي» اختصاص دارد؛ هيأت‌هايي كه «بي‌گمان ديرپاترين گونه‌ي هيأت‌هاي مذهبي محسوب مي‌شوند». نويسنده «سازمان‌دهي قوي»، «ثبات زياد»، «پيچيده‌‌گي»، «وجود هنجار مكاني» و «هنجار زماني» را به عنوان خصوصيات سازمان اين هيأت‌ها ذكر مي‌كند و مدل ‌دين‌داري آن‌ها را «مدل اسلام سنتي» ‌مي‌داند كه با اين گزاره‌ها قابل تعريف است: «بر تفكيك ديانت از سياست تأكيد دارد»، «مناسکي است»، «روي‌كردش بيش‌تر فردي است تا اجتماعي»، «آخرت‌گرا است»، «اسطوره‌گرا است» و «نقلي است».

نويسنده مداحي هيأت‌هاي سنتي را هم واجد اين مشخصات مي‌داند: «وجود نظام آموزش سنتي»، «حضور هنجارها و قوانين ثابت و محکم»، «حاکميت نظام سلسله‌مراتبي»، «ابزارمندي» و «تنوع آيين‌ها و هويت‌هاي منطقه‌اي».

وي هم‌چنين «تبيين قضا و قدري»، «تفسير عرفاني و روي‌كرد اسطوره‌اي به عاشورا» را از جمله درون‌مايه‌هاي ادبيات اين هيأت‌ها دانسته است.

فصل پنجم
اين فصل به بررسي «هيأت‌هاي انقلابي دوران جنگ» اختصاص يافته است. هيأت‌هايي كه چنين تعريف شده‌اند: «منظور از هيأت‌هاي انقلابي دوران جنگ گونه‌اي از هيأت‌هاي مذهبي است كه چندي پس از آغاز جنگ تحميلي و در راستاي الگوي تطبيقي دفاع مقدس و واقعه‌ي عاشورا، براساس ايدئولوژي و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و با گفت‌مان تشيع انقلابي و مبارزاتي، در جبهه‌هاي جنگ و نيز در شهرها شكل گرفتند.»

نويسنده كاركردهاي اختصاصي هيأت‌هاي انقلابي دوران جنگ را چنين برمي‌شمرد: «حفظ، تقويت و جهت‌دهي روحيه‌ي رزمند‌ه‌گان»، «تبليغات به نفع جريان جنگ»، «سالم‌سازي و جهت‌دهي مناسبات اجتماعي»‌ و «حفظ و تقويت ارزش‌هاي انقلاب ‌اسلامي در جامعه». به باور وي سازمان هيأت‌هاي انقلابي دوران جنگ، سازماني سا‌ده و با ثبات كم است. ضمن آن‌كه در اين هيأت‌ها با «ظهور هنجار مكاني جديد» و «استمرار زماني» مواجه‌ايم.

مخاطب هيأت‌هاي انقلابي دوران جنگ هم واجد چنين خصوصياتي دانسته شده است: «داراي گرايش انقلابي»، «غلبه‌ي حضور مردان»، «غلبه‌ي حضور جوانان» و «حضور پررنگ طبقات فرودست».

نويسنده مدل دين‌داري اين هيأت‌ها را «اسلام سياسي ـ اجتماعي (الگوي دوران جنگ)» ناميده و آن را با اين گزاره‌ها معرفي كرده است: «دين را به‌مثابه‌ي ايدئولوژي در نظر مي‌گيرد»، «حماسي و مبارزاتي است»، «داعيه‌ي جهان‌گرايي دارد»، «بر عدالت‌خواهي تأكيد مي‌كند» و «اجتماعي است، نه فردي».

او «شکستن قالب‌هاي مداحي کلاسيک و حرفه‌اي» را خصوصيت بارز مداحي هيأت‌هاي انقلابي دوران جنگ دانسته و «ورود مفاهيم و اصطلاحات روزمره و غيرتاريخي» و نيز «تأكيد بر الگوي تطابق دفاع ‌مقدس با واقعه‌ي عاشورا» را به عنوان خصوصيات ادبيات اين هيأت‌ها برشمرده است.

فصل ششم
اين فصل به بررسي «هيأت‌هاي انقلابي دوران پس از جنگ» اختصاص يافته است؛ هيأت‌هايي كه «از تركيب هيأت‌هاي انقلابي دوران جنگ و هيأت‌هاي سنتي، و به اقتضاي تغييرات و تحولات اجتماعي ـ فرهنگي سال‌هاي پس از جنگ تحميلي شكل گرفتند.» و اين كاركردها را دنبال مي‌كردند: «حفظ و نشر ارزش‌هاي دفاع ‌مقدس و شهدا»، «كاركرد حفاظتي»، «انتقال ارزشي به نسل سوم انقلاب»، «نقد فضاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي كشور» و «شكل‌گيري گروه‌هاي راديكال فعال و خودسر مذهبي و انقلابي».

نويسنده از جمله خصوصيات سازمان اين هيأت‌ها «سازمان‌يابي»، «پايايي زياد»، «سازمان مركب»، «ظهور هنجار مكاني جديد» و «تثبيت هنجار زماني» را برشمرده است. هم‌چنين مشخصه‌هاي مخاطب اين هيأت‌ها را «عدم تفكيك جنسيتي»، «غلبه‌ي حضور جوانان و نوجوانان» و «تعلق به طبقه‌ي متوسط» دانسته است.

مدل دين‌داري هيأت‌هاي انقلابي دوران پس از جنگ به تعبير نويسنده‌ي كتاب، مدل «اسلام سياسي ـ اجتماعي (الگوي پس از جنگ)» است كه با اين گزاره‌ها شناخته مي‌شود: «داعيه‌ي نوگرايي دارد»، «بر وطن‌گرايي تأكيد دارد»، «به اخلاق بيش از ديگر ساحت‌هاي دين مي‌پردازد» و «متساهل و آسان‌گير است».

نويسنده، «جاي‌گزيني سن به جاي منبر»، «ظهور کالاهاي فرهنگي»، «پيدايش و تثبيت الگوهاي تبليغاتي گسترده و عمومي» و «موسيقي تقليدي» را به عنوان مشخصه‌هاي مداحي هيأت‌هاي انقلابي دوران پس از جنگ ذكر كرده و «بهره‌گيري از واژه‌‌گان ادبيات عرفاني»، «تكيه بر زيبايي ظاهري اهل‌بيت»، «نوستالژي دوران جنگ»، «گلايه از اوضاع زمانه و كم‌رنگ‌شدن ارزش‌ها»، «رگه‌هايي از غلو» و «توجه به مفهوم انتظار» را از خصوصيات ادبيات اين هيأت‌ها دانسته است.

فصل هفتم
موضوع اين فصل، بررسي «هيأت‌هاي عامه‌پسند» است. «هیأت‌های عامه‌پسند گونه‌ي جديدي از هيأت‌های مذهبي‌اند كه در سال‌هاي اخير، و در برخي شهرهاي بزرگ و صنعتي کشور ظهور كرده‌اند.» از منظر نويسنده‌ي كتاب، اين هيأت‌ها چند كاركرد اختصاصي دارند كه عبارتند از:‌ «كاركرد حفاظتي»، «جامعه‌پذيري مجدد»، «تخليه‌ي رواني» و «پاسخ به غرايز دوران جواني». سازمان هيأت‌هاي عامه‌پسند هم واجد چنين خصوصياتي‌اند: «ساده‌گي‌ و انعطاف‌پذيري»، «پايايي كم»، «هنجارشكني مكاني» و «هنجارشكني زماني». نويسنده، مخاطب اين هيأت‌ها را به دسته‌ي دروني و بيروني تقسيم كرده و «عدم گزینش مخاطب»، «حضور تک‌جنسیتی» و «تعلق به گروه سنی نوجوان و جوان» را از جمله مشخصات مخاطبان دروني دانسته است.

به باور وي، مدل دين‌داري هیأت‌های عامه‌پسند، مدل «اسلام عرفي» است كه مي‌توان آن را با اين گزاره‌ها بازشناخت: «داعيه‌ي استقلال از مرجعيت رسمی هنجار ديني دارد»، «منفك از شريعت (فقه) عمل مي‌كند»، «در آن حجيت عقل اصالتي ندارد»، «اسطوره‌محور است»، «متأثر از تصوف‌ است»، «بر انفكاك از سياست تأكيد دارد»، «فردي است» و «متساهل و آسان‌گير است». مداحي هيأت‌هاي عامه‌پسند را نيز مي‌توان واجد اين خصوصيات دانست: «موسیقی تقليدی و عاریتی»، «تكيه بر قابليت‌هاي تكنولوژي صوتي روز»، «فضاسازي مجازي»، «پديده‌ي ستاره‌شدن»، «پديده‌ي شيفتگي»، «بهره‌مندي از سيستم گسترده‌ي توزيع»، «فقدان شعاير سنتي پیشین» و «ظهور نمادهاي جديد و جای‌گزین».

نويسنده هم‌چنين «بهره‌گيري از عبارت‌هاي عربي»، «ادبيات سلطنتي»، «واژ‌گان ادبيات عرفاني و غنایی»، «ادبيات شكسته و محاوره‌اي» و «واژه‌ها و مفاهيم تحقيرآميز» را به عنوان خصوصيات زباني ادبيات اين هيأت‌ها؛ و «غلو»، «تأكيد بر جنون‌مندي و بي‌اعتباري عقل»، «تأكيد بر قدرت جسماني و نيروي پهلواني»، «تكيه بر زيبايي ظاهري اهل‌بيت»، و «تأکيد بر دین شخصي و رواج نوعي لاابالي‌گري و بي‌خيالي» را به عنوان مشخصه‌هاي درون‌مايه‌ي ادبيات اين هيأت‌ها برشمرده است.

در پايان اين فصل، نويسنده از پديده‌ي هيأت‌هاي عامه‌پسند به عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی، چهار تبیین ارايه مي‌كند كه عبارتند از: «زیرمجموعه‌ی فرهنگ جوانان»، «خرده‌فرهنگ شهری»، «سبك زنده‌‌گي» و «نمودی از جنبش جوانان».

فصل هشتم
اين فصل اختصاص دارد به بررسي پديده‌ي نوظهور «شبه‌هيأت‌ها» كه نويسنده به اختصار آن‌ها چنين تعريف مي‌كند: «شبه‌هيأت‌ها را بايد نمودي از جنبش جوانان مرفه شهرهاي بزرگ دانست كه داراي كاركردهاي ابراز شادي جمعي، رفتار سياسي‌ ـ‌ انتقادي و تعامل آزادانه با جنس مخالف‌اند و با روي‌کردي اعتراضي سعي در نماياندن و رسميت‌بخشيدن به يک نوع نگرش متفاوت و غيررسمي به برخي مقولات ديني و ارايه‌ي يک سبک زنده‌گي امروزي و متفاوت از الگوهاي رسمي مورد تبليغ و حمايت حاکميت دارند.»

فصل نهم
در فصل پاياني ـ كه «جمع‌بندي و نتيجه‌گيري» نام دارد ـ نويسنده كوشيده است براساس مباحث طرح‌شده در فصول پيشين، يك مدل نظري كاربردي را براي تبيين تغييرات و تحولات هيأت‌هاي مذهبي تدوين كند.

صفحات پاياني كتاب «رسانه‌ي شيعه» هم اختصاص يافته است به نمايه‌ها، آلبوم عكس‌ها و كتاب‌‌نامه.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما