تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۲۷
۰
کد مطلب : ۱۷۶۵
روضه‎های مکتوب

مقتل خوانی سنت فراموش شده ای است که این روزها همه توصیه به آن می کنند

مقتل خوانی سنت فراموش شده ای است که این روزها همه توصیه به آن می کنند
 مقتل‎خوانی، مناقب خوانی، پرده‎خوانی، شبیه خوانی، روضه‎خوانی و...؛ این اصطلاحات، همه شان به ماه محرم مربوط هستند؛ اصطلاحاتی که احتمالا حالا جز آخری، بیشتر افراد معنایشان را نمی‎دانند. 

شبیه خوانی که همان تعزیه است؛ کسی «شبیه» یکی از شخصیت‎های کربلا می شود و تعزیه را اجرا می‎کند. پرده‎خوانی هم شبیه نقالی است؛ یعنی شرح وقایع کربلا از روی پرده‎های نقاشی شده از این ماجرا. مناقب خوانی، به خواندن اشعاری در مناقب امام حسین(ع) و اصحابش گفته می‎شود و بالاخره مقتل خوانی، خواندن از روی کتاب‎های «مقتل» است؛ کاری که قبلا به جای مداحی انجام می‎شد و حالا جایش را روضه‎خوانی، یعنی خواندن از روی یک مقتل خاص، (کتاب روضه الشهداء) گرفته. 


مقتل به معنای قتلگاه و محل کشتن است اما توی فرهنگ ما، لفظ «مقتل» در مورد کتابهایی به کار می‎رود که یک حادثه خونین را شرح بدهد و منجر به قتل شخصیتی شده باشد و معروف‎ترین این حوادث هم که ماجرای کربلا و شهادت امام حسین(ع) است. این جوری است که در برابر 4 «مقتل امیرالمومنین(ع)»، بیشتر از 70 مقتل امام حسین(ع) داریم. 


چرا مقتل نوشته شده؟ و چرا
این همه مقتل نوشته شده؟ احتمالا این سوالی است که بعد از خواندن پارگراف بالا به ذهنتان رسیده. یک کم فکر کنید، جوابش هم به ذهنتان می‎رسد. 

اولا حادثه کربلا و شهادت نوه پیامبر(ص)، فقط 50 سال بعد از رحلت آن حضرت به خودی خود آن قدر عجیب و باور نکردنی بوده که مردم بخواهند درباره جزئیات‎اش بدانند، ثانیا این واقعه برای شیعیان اهمیت بسیار داشته و دارد و امامان شیعه(ع) تأکید بسیاری در مورد آن کرده‎اند. سومین دلیل این تعداد بالای مقتل هم به ممانعت‎های بنی‎امیه برای جلوگیری از انتشار اخبار عاشورا بر می‎گردد. مثل همیشه، ممنوعیت نتیجه عکس داده و شیعیان به جای حرف زدن درباره عاشورا ـ که موجب آزار و اذیتشان می‎شد ـ درباره آن، پنهانی نوشته‎اند.

 
حالا اگر نمی شده درباره واقعه عاشورا حرف زد، چطور این مقتل‎ها را نوشته‎اند و این روایت‎های موجود از کجا آمده‎اند؟ 

راویان حادثه کربلا 3 گروه هستند؛ گروه اول خود خانواده امام حسین(ع) هستند که حضرت، آنها را همراه خود به کربلا برد تا بعدها و در آن دوره خفقان، ماجرا را به گوش دیگران برسانند. از میان اهل بیت(ع)، امام سجاد(ع) بیشتر از دیگران در این باره روشنگری
کردند. 

گروه دوم از راویان عاشورا، خود دشمنان بوده‎اند. وقتی که ابن زیاد می‎خواسته به لشکریانش جایزه بدهد، هر کسی اعلام می‎کرده من چه کار کردم و چه کسی را کشتم؛ در قیام مختار، وقتی نوبت انتقام از قاتلان شهدای کربلا شده، دوباره این حرفها تکرار شد. یکی دو نفر از راویان هم کسانی هستند که در آن روز در زمره دشمنان امام حسین(ع) بودند و بعدا توبه کردند و برای جبران، ماجرا را این طرف و آن طرف نقل می‎کردند. 

گروه سوم از منابع کتابهای مقتل هم آن دسته از شیعیان و دوستداران امام حسین(ع) هستند که نتوانستند در روز عاشورا امام را همراهی کنند. یکی از این افراد، اصبغ بن نباته بود؛ او یکی از اصحاب خاص امام علی(ع) بود که در صفین برای امام جنگید و در آخرین لحظات عمر امام(ع) هم بر بالین او بود. او در زمان عاشورا، در زندان به سر می برد. اولین مقتل را همین اصبغ بن نباته(درگذشت 64 ق) نوشت. 

از مقتل اصبغ بن نباته، امروزی چیزی به جا نمانده، اما بعد از او هم کار مقتل نگاری زیر نظر امامان(ع) ادامه پیدا کرد؛ از جمله کسی به نام لوط بن یحیی و معروف به ابومخنف(درگذشت 157ق) از اصحاب امام صادق(ع) زیر نظر خود امام، مقتلیل را تهیه کرد که
هر چند از اصل آن کتاب هم چیزی به جا نمانده اما مورخان بزرگی مثل طبری(درگذشت 310 ق)، یعقوبی(درگذشت 323ق)، مسعودی(درگذشت345ق) و ابن اثیر (درگذشت630ق) مطالب مقتل او را در کتاب خودشان نقل کرده‎اند و این مقتل از طریق کتاب‎های ایشان به ما رسیده است. 


«حسین تشنه گشت. خود را به رود فرات رساند و خواست آبی بنوشد. حسین بن نمیر تیری بر او افکند که بر دهانش فرود آمد و آن را لبالب از خون ساخت. او خون دهان با دست می‎گرفت و بر آسمان می‎افشاند. آن گاه ستایش و سپاس خدا به جای آورد و گفت: خدایا، من شکوه به درگاه تو می‎آورم که بر سر فرزند پیامبرت چه می‎آورند!» 

همین. مطالب مقتل‎های قدیمی به همین سادگی هستند. نه شعری در کار هست، نه زبان حالی، نه توصیفی و نه هیچ چیز دیگر؛ درست همان طور که امروز در کلاس‎های داستان نویسی توصیه می‎کنند. 


کار مقتل نگاری در قرن‎های بعدی هم ادامه پیدا کرد و حتی علمای بزرگی مثل سید بن طاووس، علامه حلی یا شیخ صدوق( یا همان ابن بابویه خودمان که مزارش در ری معروف است) هم مقتل نوشته‎اند. اما همه مقتل‎هایی که نوشته می‎شد، به زبان عربی بود. یکی از مهمترین اتفاقات در حوزه مقتل نویسی،
وقتی پیش آمد که ملا حسین کاشفی سبزواری(متوفی 910 ق)، اولین مقتل به زبان فارسی را نوشت.

 
کاشفی سبزواری، معاصر جامی بود؛ منبرهای معروفی داست و در به اصطلاح «اشک گرفتن» از مردم استاد بود. سلطان حسین بایقرا ـ یکی از امیرن تیموری ـ از او خواست مقتلی به زبان فارسی بنویسد تا فارسی زبان‎ها هم بتوانند راحت مقتل بخوانند و ملا حسین کاشفی، «روضه الشهدا» را نوشت؛ کتابی که به خاطر نبود مقتل فارسی، نثر آهنگین خود کتاب و نیز حمایت دربار، بلافاصله در سرتاسر ایران رواج پیدا کرد و حتی باعث شد به همه مجالس عزاداری امام حسین(ع) «روضه خوانی» بگویند. 


تا قبل از «روضه الشهداء» مقتل‎نویس‎ها به خودشان اجازه دخل و تصرف در متن روایت اصلی را نمی‎دادند؛ روایت‎ها همه ساده بود، بدون تشبیه و توصیف اما در روضه الشهداء»، بخش‎هایی که نویسنده با عنوان «زبان حال حضرت...» اضافه کرده بود، کاملا خارج از متن اصلی بودند و همین، باب چیزی را باز کرد که امروزه به آن «تحریفات عاشورا» می‎گوییم. 

در دوره صفویه، کتاب‎های متعددی به تقلید از «روضه الشهدا» نوشته شد که بیشترشان دارای منابع جعلی
و روایات بی‎پایه و اساس بودند. اوج این کتابها را فاضل دربندی (متوفی 1286قمری) نوشت با عنوان «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات». این فاضل دربندی که رسم قمه‎زدن را هم او باب کرده بود، چیزهای بسیار عجیبی در کتابش آورده؛ مثل اینکه روز عاشورا از نظر زمانی طولانی تر از روزهای معمولی بوده یا یک جن به یاری امام حسین(ع) آمده یا اینکه امام حسین(ع) در آن روز 300 هزار نفر را خودش کشته است(شهید مطهری در «حماسه حسینی»، جلد 3 آورده است: «من حساب کردم اگر فرض کنیم شمشیر مرتب بیاید پایین و در هر ثانیه یک نفر کشته شود، کشتن 300 هزار نفر، 83 ساعت و 20 دقیقه وقت می‎خواهد»!) 


اولین کسی که نسبت به تحریفات مقاتل جدید موضع گرفت، امیرکبیر بود که در زمان صدارتش، خواندن «اسرار الشهادات» در مجالس روضه راممنوع کرد. سید جمال الدین اسدآبادی هم دست به نگارش مقتل جدیدی زد. حتی پسر عباس میرزا هم مقتلی خالی از خرافات نوشت. شیخ عباس قمی(متوفی 1359ق) ـ گردآورنده مفاتیح ـ «نفس المهموم را نوشت. این سالها هم که مدام از مداح‎ها خواسته می‎شود دوباره از روی مقتل بخوانند؛ از روی مقاتل معتبر قدیم. 


احسان رضایی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما