تاریخ انتشار
چهارشنبه ۳ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۲۳
۰
کد مطلب : ۷۱۵۱
جامعه‌شناسی هیئت-۱

جامعه‌شناسی هیئت‌های مذهبی نیاز به نگاه نرم‌افزاری دارد

گفت‌وگو با علی‌اکبر فدایی، از بنیانگذاران هیئت رزمندگان غرب تهران
جامعه‌شناسی هیئت‌های مذهبی نیاز به نگاه نرم‌افزاری دارد
بیست سال فعاليت جدي در هيئت‌هاي مذهبي باعث شده كه وي نه تنها از تجربيات منحصربه‌فردي در تشكيل و هدايت هيئت‌ها برخوردار باشد، بلكه صاحب يك ديدگاه علمي نيز در مباحث علمي مربوط به هيئت‌هاي مذهبي باشد.

فدائي كه يكي از بنيان‌گذاران هيئت رزمندگان غرب تهران است، در اظهارات خود با تأكيد بر اينكه جامعه‌شناسي هيئت‌هاي مذهبي مي‌تواند منشأ خير و بركات بسياري باشد، معتقد است: «تمام تلاش نهادهاي مدني در دنياي مدرن امروز اين است كه مشاركت مردم را در مسائل اجتماعي افزايش دهند، ولي ما با وجود آنکه بدون هيچ تلاشي در اين خصوص از اين انرژي بالقوه برخورداريم، از آن استفاده چنداني نمي‌بريم.»

بنابر اظهارات فدائي، بهره‌برداري از اين پتانسيل عظيم فرهنگي و اجتماعي نيازمند آن است كه در كنار توجه سخت‌افزاري به هيئت‌هاي مذهبي نگاه نرم‌افزاري نيز داشته و به مسائل علمي و اجتماعي توجه بيشتري داشته باشيم. آنچه در پی می‌خوانيد ماحصل گفت‌وگوی سه ساعته با اين كارشناس مسائل مذهبی است.
***
با توجه به تجربات زياد خود به عنوان يك فعال مذهبي، لطفاً بگوييد كه تعريف شما از يك هيئت خوب چيست؟

قبل از انقلاب هيئت‌ها كاركردهاي خاص خود را داشتند و بيشتر به فعاليت‌هاي مذهبي مي‌پرداختند كه بعدها اين فعاليت‌ها با آغاز مبارزات عليه نظام طاغوت، جنبه سياسي نيز پيدا كرد. مثلاً در جريان ۱۵خرداد، هيئت‌هاي مؤتلفه اسلامي كه در حال حاضر تشكلي نيز به اين نام وجود دارد، تركيبي از هيئت‌هاي مختلف مذهبي بود كه اين هيئت‌ها علاوه بر اينكه كار اعتقادي و اقامة عزا مي‌كردند، كارهاي سياسي نيز انجام مي‌دادند.

اين كاركرد براي قبل از انقلاب بود، اما بعد از انقلاب طبيعي بود كه كاركردها بايد تفاوت پيدا مي‌كرد؛ چون حكومت يك حكومت اسلامي و نظام هم به يك نظام اسلامي تبديل شده بود.

به همين علت اين هيئت‌ها علاوه بر اينكه همچنان مسئوليت‌هاي قبلي خود را مانند برگزاري برنامه‌هاي معنوي و تقويت‌ بنيان‌هاي ديني داشتند، بعد از انقلاب توقعات ديگري از اين هيئت‌ها مي‌رفت كه با توجه به شرايط، در جهت تحكيم نظام جمهوري اسلامي يا با توجه به نيازهاي جامعه مانند دوران جنگ در جهت تقويت جبهه‌ها، چه از طريق اعزام و تربيت نيرو و چه در بحث كمك‌رساني و پشتيباني از جبهه‌ها عمل كنند كه واقعاً بعضي از هيئت‌ها در اين زمينه‌ها خيلي توفيق داشتند.

الآن هم هيئتي به نظر من خوب است كه علاوه بر اينكه در جهت تحكيم مباني اعتقادي خوب تلاش كند، بتواند به مخاطبانش «بصيرت» هم بدهد. در واقع در حال حاضر يك هيئت خوب نمي‌تواند خودش را محدود به مسائل ديني و مذهبي كند. هيئت‌ خوب الآن بايد در متن انقلاب باشد. به نظر من هيئتي خوب است كه در يك جمله «در خط ولايت حركت كند.»

مي‌توانيد منظورتان را از «بصيرت» كمي روشن‌تر توضيح بدهيد؟ آيا منظور شما از بصيرت، حزبي شدن يا جذب مخاطبان خاص براي هيئت‌هاست؟

اولاً كه هيئت‌هاي مذهبي بسيار فراتر از سازمان و گروه‌ها هستند؛ يعني فراجناحي هستند و از تمام اقشار جامعه و تمامي گرايش‌هاي موجود در آنها شركت مي‌كنند. آنچه كه من فهميدم اين است كه هيئت يك اخلاق و روحيات خاصي دارد. مثلاً وقتي شما مي‌شنويد در هيئت‌ها و دسته‌هاي مذهبي افراد غيرمسلمان هم شركت مي‌كنند، آيا ما مي‌توانيم در هيئت‌ها خط‌كشي كرده و تنها افراد خاصي را به داخل هيئت راه دهيم؟

من چنين برداشتي از هيئت را به تعابير شخصي افراد محدود مي‌دانم، اما هيئت‌ها عموماً چنين روحيه‌اي ندارند. اتفاقاً من از بزرگواري تعبير بسيار جالبي در اين خصوص شنيده‌ام كه مي‌گفت: «ما در عالم هستي موجودي پليدتر از شيطان نداريم، اما وقتي كه همين شيطان در مجموعة قرآن قرار مي‌گيرد، دست بدون وضو به آن نمي‌توان زد.»

به همين ترتيب شايد افرادي كه در هيئت‌ها شركت مي‌كنند، اهل هر فرقه‌اي باشند، اما وقتي در داخل دستگاه اهل ‌بيت (ع) حضور پيدا مي‌كنند، قداست پيدا مي‌كنند و مورد احترام واقع مي‌شوند. در واقع هر فردي با هر ايده و مرامي در دستگاه اهل بيت (ع) حضور پيدا كند، قداست مي‌يابد.

حتي تعبيري كه از ائمة معصومين (ع) در فرمايش‌هاي آنها وجود دارد، اين است كه فرموده‌اند: «امام حسين (ع) كشتي نجات است.» بنابراين هر كس كه در حال غرق شدن است، بايد به درون اين كشتي بيايد. درِ خانة اهل بيت (ع) به روي تمام افراد باز است، چنانچه خود آنها نيز چنين كاري مي‌كردند. نقش امام حسين (ع) نجات دادن افراد است، پس هيئت‌هاي مذهبي هم چنين كاركردي دارند و چنين روحيه‌اي بر آنها حاكم است.

بنابراين به هيچ وجه نمي‌توان هيئت را در انحصار حزب و گروهي خاص دانست؛ يعني فضاي هيئت‌ها به مراتب وسيع‌تر از چنين برداشتي است. حتي كاري كه خود ما در هيئت رزمندگان غرب تهران انجام داده‌ايم، اين است كه از ابتدا همين روحيه را حاكم كرده‌ايم و افراد با هر گرايش و سبك و سليقه‌اي (حتي افراد شناخته‌ شده از گروه‌هاي مختلف) مي‌آيند و در جلسات ما شركت مي‌كنند.

بنابراين ابدا هيچ‌وقت اين‌طور نبوده كه بخواهيم انحصاري ايجاد كرده يا خط‌كشي كنيم كه كسي بيايد يا نيايد. دستگاه اهل بيت (ع) به‌ويژه هيئت‌هاي رزمندگان چنين كاركردي داشته‌ و دارند.

پس بايد بگويم كه منظور از دادن بصيرت به مخاطبان به هيچ وجه ايجاد خط‌كشي ذهني نيست؛ يعني همان نگاهي كه اهل بيت (ع) در مسائل مختلف و نسبت به بندگان خدا داشته‌اند، هيئت‌ها هم همين نگاه را دارند. اگر در جايي احياناً تنگ‌نظري‌هايي وجود دارد به اهل بيت (ع) و هيئت‌ها باز نمي‌گردد و سليقه‌اي است.

با توجه به پيشينه‌ای كه شما قبل و بعد از انقلاب به عنوان يك عضو هميشه فعال در هيئت‌هاي مذهبي داشته و داريد، به نظرتان شكوفاترين دوره فعاليت‌ هيئت‌هاي مذهبي در كشور ما چه مقطعي بوده است؟ زمان جنگ؟ دهة اخير يا مبارزات زمان انقلاب؟

همان‌طور كه اشاره كردم كاركرد هيئت‌ها قبل از انقلاب، مبارزه با طاغوت بوده و بعد از پيروزي انقلاب هم در زمان جنگ، هيئت‌ها كاركرد خود را كه حضور در جبهه‌ها بود، داشتند. بنابراين چه در دوران قبل از انقلاب هم و چه دوران جنگ و حتي بعد از جنگ هم در جهت استمرار حركت انقلاب فعاليت كرده‌اند. پس بايد گفت كه به نظر من هيئت‌ها در هر زماني بسته به شرايط موجود شكوفا بوده‌اند.

يعني شما به فراز و نشيب و تعيين دوره‌اي به عنوان دوران اوج شكوفايي فعاليت‌هاي مذهبي، اعتقادي نداريد؟


البته اگر بخواهيم از اصطلاحات و تعابير امروزي استفاده كنيم، شايد بتوان گفت كه هيئت‌ها در دوران سازندگي با توجه به شرايط اجتماعي آن زمان، شاهد نوعي افول بوده‌اند. شايد اين افول هم از اين احساس سرچشمه گرفت كه بعد از جنگ تمامي مسائل حل شده و همه به دنبال مسائل اقتصادي رفتند.

به همين علت در آن زمان تا حدودي از مسائل فرهنگي غفلت شد كه همين غفلت موجب برآشفتگي مقام معظم رهبري و مطرح شدن موضوع تهاجم و شبيخون فرهنگي از سوي ايشان شد. در اينجا بايد اشاره کنم كه هيئت رزمندگان غرب تهران هم دقيقاً بعد از فرمايش‌هاي تاريخي مقام معظم رهبري در مورد شبيخون فرهنگي تأسيس شد.

شما در اظهاراتتان به نقش نظام اسلامي در گسترش فعاليت هيئت‌هاي مذهبي اشاره كرديد. آيا به نظر شما گسترش فعاليت هيئت‌هاي مذهبي به نظام سياسي بستگي دارد يا به احساسات مذهبي خودجوش دروني مردم مربوط مي‌شود؟

طبيعي است كه نظام حاكم، اثري مستقيم روي فعاليت هيئت‌هاي مذهبي دارد. چون نظام، نظامي اسلامي است و مردم هم خواهان كمك به اين نظام هستند، طبيعي است كه هر كسي كه به دنبال كمك به نظام است، به دنبال تشكلي مي‌گردد كه بتواند با فعاليت در آن به نظام اسلامي كمك كند.

از آن جهت كه نظام، اسلامي شده، زمينه براي گسترش و تقويت هيئت‌هاي مذهبي هم فراهم است. خود نظام هم به اين موضوع توجه داشته و شاهد چنين رويكردي هم در نگاه حضرت امام (ره) و هم مقام معظم رهبري هستيم.

حضرت امام واقعاً به موضوع عزاداري براي امام حسين (ع) يك نگاه راهبردي دارند؛ يعني ايشان در هيئت‌ها به دنبال يك تاكتيك موقت نبوده و اهداف بلندمدتي را تعقيب مي‌كردند كه بهترين وسيله براي دستيابي به اهدافشان را همين هيئت‌ها مي‌ديدند. خود مقام معظم رهبري هم در مقاطع مختلف كه با روحانيان، مداحان و ساير دست‌اندركاران هيئت‌هاي مذهبي صحبت مي‌كنند، دائماً به چنين موضوعاتي اشاره مي‌كنند.

به‌ويژه درست است كه رهنمودهايي كه مقام معظم رهبري در اين چند سال اخير داده‌اند، بيشتر خطاب به مداحان و ذاكران بوده، ولي در حقيقت به طور غيرمستقيم خواسته‌اند كه هيئت‌ها را تقويت كنند. در نتيجه بايد بگويم كه نظام اسلامي در گسترش و حمايت از فعاليت هيئت‌هاي مذهبي نقشي مستقيم دارد.

از اظهارات شما اين‌طور برمي‌آيد كه پتانسيل بسيار عظيمي در هيئت‌هاي مذهبي وجود دارد. پرسش اين است كه چرا با گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي، عملكرد هيئت‌هاي مذهبي را از منظر جامعه‌شناسي مورد نقد و بررسي قرار نداده‌ايم تا بتوانيم از اين پتانسيل عظيم در جهت بهره‌برداري هر چه بهتر استفاده کنيم؟ به نظر شما چه عواملي باعث شده كه ما نگاه علمي به هيئت‌هاي مذهبي نداشته باشيم؟

من قبول دارم كه سازمان‌دهي خاصي به آن شكلي كه بايد وجود داشته باشد، وجود ندارد و تلاش كمي براي جامعه‌شناسي هيئت‌هاي مذهبي صورت گرفته، ولي به نظر من لازم است با توجه به گستردگي هيئت‌ها و پتانسيل‌هاي عظيم موجود در آنها كاري در اين خصوص صورت بگيرد.

اين موضوع از آن جهت حائز اهميت است كه در كشور ما براي بسياري از مناسبت‌ها ستاد وجود دارد، اما براي اقامة عزاي حسيني و دهة محرم ستادي وجود ندارد! با اين تفاصيل عرض من اين است كه قبل از انقلاب به دليل حاكميت نظام طاغوت چنين سازماني وجود نداشت، ولي بعد از پيروزي انقلاب فضا كاملاً فرق كرده و مي‌طلبد با توجه به گستردگي و افزايش چشمگير هيئت‌ها اقدامي در اين خصوص صورت گيرد.

با توجه به شرايط موجود الآن ضروري است كه نگاه ما يك نگاه حكومتي باشد. اگر قبل از انقلاب فقط از موضع ارشاد و موعظه و نصيحت به هيئت‌ها مي‌نگريستيم، الآن چون حكومت يك حكومت اسلامي است، بايد نگاه حكومتي داشته باشيم و كاركرد خاصي از اين هيئت‌ها انتظار داشته باشيم.

رسيدن به اين نگاه هم مستلزم سازمان‌دهي است. من هم به عنوان يك خدمتگزار كوچك قائل به اين هستم كه نياز به اين داريم كه بنشينيم و افقي را كه از اين هيئت‌ها انتظار مي‌رود، مشخص كرده و كاركردها را نيز تعريف بكنيم. به همين منظور بايد نقدي علمي به تحولات گذشته و فعلي داشته باشيم تا از اين پتانسيلي كه در هيئت‌ها وجود دارد، به نحو بهتري استفاده كنيم.

به نظر شما جامعه‌شناسان چگونه بايد به اين عرصه ورود پيدا كنند؟

به نظرم استادان دانشگاه، جامعه‌شناسان و روانشناسان بايد خود را به هيئت‌ها نزديك كنند. بعضي‌ها منتظرند كه همة امكانات براي آنها فراهم شود تا بعد آنها وارد شده و خود را نشان دهند، ولي بايد خود محققان و استادان دانشگاهي به اين هيئت‌ها نزديك شوند و مي‌توانند از امكاناتي كه هيئت‌ها براي آنها فراهم مي‌سازند به نحو احسن در انجام فعاليت‌هاي علمي و پژوهشي استفاده كنند. البته به شرطي كه يك مقدار اخلاقشان، اخلاق مردمي باشد و با مردم باشند.

يكي از ويژگي‌هاي خاص امام (ره) و مقام معظم رهبري اين است كه مردمي فكر مي‌كنند. اينكه حضرت امام (ره) توانست ميليون‌ها نفر از مردم را سازمان‌دهي كند و انقلاب و جنگ را اداره كند، ناشي از نگاه مردمي ايشان است.

افرادي كه خود را تافتة جدابافته از مردم مي‌دانند، نوعي مرز در بين خود و جامعه مي‌كشند كه مانع از پيشرفت كار مي‌شود. من معتقدم كه جامعه‌شناسي هيئت‌هاي مذهبي مي‌تواند منشأ خير و بركات بسياري باشد، به شرطي كه محققان در كنار معلومات علمي، روحيات مذهبي و مردمي هم داشته باشند تا فاصله‌‌هاي موجود كمتر شود.

با توجه به مسائلي كه به آن اشاره كرديد، اگر جامعه‌شناسان بخواهند عملكرد هيئت‌هاي مذهبي را از منظر جامعه شناسي مورد بررسي قرار دهند چه اقتضائات ديگري را بايد مدنظر قرار دهند؟

به نظرم نزديكي به مردم و هيئت‌هاي مذهبي، مهم‌ترين عامل است.

آيا صِرف نزديكي به مردم و هيئت‌ها زمينه لازم براي بررسي جامعه‌شناسانه هيئت‌هاي مذهبي را به وجود مي‌آورد؟

بله؛ وقتي جامعه‌شناسان به چنين فضاهايي نزديك شوند، بديهي است كه جاي پاي خود را باز مي‌كنند. ما اگر هميشه بخواهيم از دور نشسته و صحبت كنيم، نمي‌توانيم تأثيرگذاري داشته باشيم.

بايد به دل اين هيئت‌ها برويم. به نظرم اين مهم‌ترين نكته است. حتي در هيئت‌ها هم حرف كساني تأثير بيشتري دارد كه حضور بيشتري در اين برنامه‌ها داشته باشند. الآن جاي روانشناسان، استادان علوم تربيتي و جامعه‌شناسان مذهبي در هيئت‌ها خالي است.

چرا؟

شايد به خاطر اين برداشت كه هيئت‌ يك مكان مذهبي است و فقط مي‌توان كاركردهاي مذهبي را در آن دنبال كرد. مثلاً اين تفكر در خصوص هيئت‌ها غالب است كه هيئت فقط مكان عزاداري است.

وقتي هيئتي فقط در موضع سينه‌زني قرار داشته باشد و مثلاً در مورد جشن‌هاي مذهبي كاري انجام ندهد، بديهي است كه در ساير عرصه‌ها عقب مي‌ماند. در اينجا استادان دانشگاهي مي‌توانند اين هيئت‌ها را به سوي مسائل تربيتي و علمي سوق بدهند.

اگر ما فقط بخواهيم به هيئت‌ها از يك بعد نگاه كنيم، هيئت‌هاي ما به‌رغم دارا بودن پتانسيل‌هاي بسيار نمي‌توانند بازدة لازم را داشته باشند. خادمان و دست‌اندركاران بايد بنشينند و با كمك جامعه‌شناسان پتانسيل‌ها و نقاط ضعف را كشف كنند. در حال حاضر در همايش‌ها فرم نظرسنجي مي‌دهند.

هيچ ايرادي ندارد كه در هيئت‌ها هم اين كار انجام شود. هيئت‌ها مي‌توانند به روش‌هاي مختلف كار تحقيقي كنند تا ببينند مخاطبانشان واقعاً از شركت در جلسات راضي مي‌شوند يا نه و از ساير خواسته‌هاي آنها نيز اطلاع يابند. هم‌اکنون ضروري است كه ما اين‌طور عمل كنيم و در برخي از روش‌هايمان تجديدنظر كنيم.

حتي مقام معظم رهبري با نامگذاري سال گذشته به نام «نوآوري و شكوفايي» زمينه‌ را ايجاد كردند. نوآوري همين مسائل است و فعاليت‌ هيئت‌هاي مذهبي بايد بسيار فراتر از قبل باشد.

شما در اظهاراتتان به اين مسئله اشاره كرديد كه هيئت‌ها با كمك جامعه‌شناسان مي‌توانند اقدام به انجام فعاليت‌هاي تحقيقاتي كنند.

يكي از مسائلي كه بالطبع مي‌توان بر روي آن تحقيق كرد، استقبال بيشتر نسل جوان از مداحي و سينه‌زني و توجه كمتر به سخنراني‌ها است. در صورتي كه قبل از انقلاب شاهد عكس اين موضوع بوديم.

به نظر شما از منظر جامعه‌شناسي اين استقبال مردمي از مداحي و سينه‌زني را چگونه مي‌توان تحليل كرد؟

با چنين ديدگاهي به نوعي موافقم. ولي چنين موضوعي در همة هيئت‌ها عموميت ندارد. حتي هيئت‌هايي وجود دارند كه بيشتر جمعيت براي گوش كردن به سخنراني‌ها حضور پيدا مي‌كنند. اما از آنجايي كه من، هم با علماي بزرگوار و هم با ذاكران در ارتباطم، بايد به نكته‌اي اشاره بكنم و آن اين است كه بايد ذائقه‌ها را در نظر بگيريم.

به عنوان مثال، بعضي سبك‌هاي سخنراني در زمان خودشان تأثيرگذار بودند، اما در حال حاضر نسل جوان چندان از اين‌گونه سخنراني‌ها استقبال نمي‌كنند.

ذائقة مردم تغيير كرده و سبك‌هاي ديگري را مي‌پسندند. در حال حاضر با توجه به تعدد برنامه‌ها در هيئات‌، فرصت سخنراني كمي كمتر شده است. از اين فرصت بايد طوري استفاده كرد كه بيشترين تأثيرگذاري را داشته باشد.

از آنجايي كه من خودم از دور، دستي بر آتش دارم و سخنراني هم مي‌كنم، احساسم اين است كه بايد در روش‌هاي ارائة مطلب تجديدنظري صورت گيرد. اما در خصوص اينكه چرا مداحي و سينه‌زني طرفداران بيشتري پيدا كرده است؟

فكر مي‌كنم به اين علت بوده كه آنها در بهره‌گيري از روش‌هاي نوين به روزتر عمل كرده‌اند؛ يعني تلاش كردند با توجه به تغيير ذائقه‌ها به ‌روزتر باشند. به نظرم اين ديدگاهي است كه استادان جامعه‌شناسي نيز با تحقيق در اين خصوص آن را تأئيد مي‌كنند. البته به نظرم رسانة ملي نيز در اين زمينه نقش حائز اهميتي را برعهده دارد.

گاه مشاهده مي‌كنيم كه تلويزيون سخنراني‌هايي را از علما پخش مي‌كند كه آن سخنراني‌ها در جمع طلاب حوزة علميه بيان شده و بيشتر تخصصي هستند. ولي مسئله اين است كه وقتي آن سخنراني از تلويزيون پخش مي‌شود، جنبة عمومي پيدا مي‌كند.

اين موضوعي است كه صدا و سيماي ما نيز بايد به آن توجه كند تا وقتي يك سخنراني از علما پخش مي‌شود، جنبة عمومي آن هم رعايت شده باشد؛ يعني قابل فهم براي عموم مردم باشد. مثلاً حجت‌الاسلام قرائتي وقتي از تلويزيون سخنراني مي‌كند، همه‌فهم است، ولي وقتي سخنراني تخصصي علما در جمع طلاب حوزة علميه از يك شبكة عمومي مثل شبكة يك سيما پخش مي‌شود، چون درك مفاهيم آن كمي سخت‌تر است، شايد به صورت ناخودآگاه باعث شده باشد كه مردم در گذر زمان بيشتر به سوي مداحي و سينه‌زني سوق پيدا كنند.

اين در حالي است كه مردم علاقه‌مند به روحانيت بوده و مايل هستند كه مسائل ديني و فقهي خود را از زبان علما بشنوند و امام (ره) نيز در تعبيري از روحانيت گفته است: «اسلام بدون روحانيت مثل جامعه بدون طبيب است.» يعني همان‌طور كه كشور نمي‌تواند بدون طبيب باشد، اسلام نيز بدون روحانيت اصلاً معنا ندارد.

با توجه به مسائلي كه بدان اشاره شد، مرز بين كار جامعه‌شناسانه و آسيب‌شناسانه كجا بايد باشد؟

با اين سؤالاتتان دست روي دل من گذاشتيد. در اينكه بايد آسيب‌شناسي هيئت‌هاي مذهبي صورت گيرد، هيچ شكي نيست، چون همان‌طور كه از قديم گفته‌اند: «بدل هر گوهر گرانبهايي را هم مي‌سازند.» آسيب‌شناسي موضوعي است كه علما هميشه در طول تاريخ به آن اشاره كرده‌اند، اما وقت‌شناسي هم مسئلة مهمي است كه نبايد از نقش و تأثير آن غافل ماند، چون هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد.

اعتقاد من اين است كه دهة اول محرم به تعبير امروزي‌ها المپيك برنامه‌هاي مذهبي ماست. چون يا مردم خود به طور مستقيم در صحنه حضور دارند يا تماشاچي هستند. حتي ماه رمضان و نيمة شعبان هم به اين فراگيري نيست. به نظرم در اوج برنامه‌هاي مذهبي زمان انتقاد نيست.

حتي اگر انتقاد به جا باشد، زمان مناسبي براي آسيب‌شناسي نيست. در بقية روزهاي سال هم مي‌توان به اين موضوع پرداخت. مگر ما نمي‌گوييم: «كل يوماً عاشورا و كل أرض كربلا»؟

ما همة طول سال مي‌توانيم از عاشورا حرف بزنيم و آسيب‌ها را نيز بيان كنيم. به همين ترتيب احساس مي‌كنم جامعه‌شناسان نيز بايد در جامعه‌شناسي هيئت‌هاي مذهبي به مسئلة زمان و ساير موضوعات حائز اهميت ديگر نيز توجه داشته باشند. اين ريزه‌كاري‌ها خيلي مهم است.

به نقش علما، مداحان و صدا وسيما اشاره كرديد. به نظرتان علت عدم ورود نويسندگان براي تأليف كتب علمي- مذهبي چيست؟


من فكر مي‌كنم اين موضوع هم دوباره به نوع نگاه نويسندگان ما به هيئت‌هاي مذهبي باز مي‌گردد كه در ذهن خود با رويكردي علمي به محافل مذهبي نگاه نمي‌كنند. در اينجا لازم مي‌دانم دوباره به اين موضوع اشاره كنم كه بايد خودشان پا بر عرصه بگذارند و منتظر دعوت نمانند.

به نظر شما براي رفع اين معضل چه بايد كرد؟

بايد بزرگان، استادان، روحانيان و همة دست‌اندركاران با برگزاري جلسات هم‌انديشي زمينة لازم را براي جامعه‌شناسي هيئت‌هاي مذهبي به وجود آورند.

من به عنوان يكي از دست‌اندركاران مي‌بينم كه چه پتانسيل‌هايي در اين هيئت‌ها وجود دارد كه در صورت ايجاد تعامل بين حوزه و دانشگاه و ساير نهادهاي تحقيقاتي مي‌توان از اين پتانسيل‌ها به نفع اهداف فرهنگي، مذهبي و اجتماعي جامعه بهره‌برداري كرد.

سازمان تبليغات اسلامي كه هم مسئول چنين برنامه‌هايي است، مي‌تواند از استادان حوزه و دانشگاه دعوت كرده و با برگزاري جلسات هم‌انديشي زمينه را براي تغيير ديدگاه‌ها فراهم آورد.

البته اين كار مشروط به اين است كه از افراد كليدي دعوت شود. كساني كه در بطن صحنه فعاليت مي‌كنند. وقتي مجموعه نگاه‌ها مطرح شد، برآيند حتماً مثبت خواهد بود.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما