تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۵۰
۰
کد مطلب : ۷۰۳۸
موزه عاشورایی -۳

ديدگاه ما به عاشورا نبايد «طاق نصرتي» باشد

ديدگاه ما به عاشورا نبايد «طاق نصرتي» باشد
وی که هم‌اکنون مدیریت هنرهای تجسمی سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران و ریاست موزة هنرهای دینی امام علی (ع) را بر عهده دارد، معتقد است که نگاهی تشریفاتی یا به عبارتی، «طاق‌ نصرتی» نسبت به مقولۀ فرهنگ و هنر وجود دارد و این یکی از نقاط ضعف در كشور ماست. به عقیدة او، همین مسئله باعث شده که ما نتوانیم در حوزة فرهنگ و هنر اقدامات ماندگاری انجام دهیم. وی در جریان اظهارات خود که نشان می‌داد دل پردردی نيز دارد، با اشاره به پیام عاشورا (کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا) اظهار داشت که می‌توان، همانند موزة امام علی (ع)‌، موزه‌ای نیز دربارۀ امام حسین (ع)‌ تأسیس کرد تا بتوان همیشه در مورد عاشورا کار پژوهشی و فرهنگی انجام داد. به اعتقاد او، همان‌طور که در پیام عاشورا تأكيد و اشاره شده، تمام روزها عاشورا و تمام مکان‌ها کربلاست؛ پس ضروری است در کشوری مثل ایران که فرهنگ عاشورا پایه و اساس انقلاب آن نیز بوده، حداقل مکانِ مشخص و قابل‌توجهي برای عاشوراپژوهشی وجود داشته باشد تا فعالیت‌های مرتبط با آن، محدود به چند روز و چند سخنرانی نشود. آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل گفت‌وگوی دو ساعته خبرنگار خیمه با وی در یکي از روزهاي بارانی محرم امسال است.
***

شما به عنوان یک هنرمند که سه دهه، سابقة فعالیت در حوزۀ فرهنگ و هنر را در کارنامة فعالیت‌های هنری خود ثبت کرده است، چه تعریفی از موزه دارید؟ به نظر شما، آیا می‌توان از عنوان «موزه» برای مرکزی که هدف آن بررسی رسوم و سنن قدیمی عزاداری برای امام حسین‌ (ع) است، استفاده كرد یا عنوان «نمایشگاه» برای آن مناسب‌تر است؟

عنوان موزه که شما به کار می‌برید، واژة بسیار خوب و قشنگی است، ولی متأسفانه تعریف غلطی از آن در جامعه ما رواج پیدا کرده است. موزه فقط به معنای بایگانی کردن و جمع‌آوری گنجینه‌هاي مادي نیست. موزه در تعریف امروزی دنیا، جایی برای تولید فکر و اندیشه است که نشان می‌دهد در گذشته چه اتفاقاتی افتاده و آینده به کدام سو حرکت می‌کند.

از آنجایی که شما معتقدید، موزه مکانی برای اندیشیدن و تحقیق کردن است، آیا فکر می‌کنید تأسیس موزه‌‌ای با هدف مطالعه و تحقیق در مورد پیام عاشورا و رسوم و سنن قدیمی عزاداری برای امام حسین ‌(ع) ضرورتی دارد؟

بله؛ وقتی ما می‌گویم «کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا» همان‌طور که از معنای آن برمی‌آید، یعنی عاشورا و مطالعه بر روی درس و پیام‌های نهفته در آن را نباید به یک دورة زمانی خاص محدود کنیم. ظرف این پیام جهان‌شمول است، ولی من فکر می‌کنم ما در مورد مباحث تئوریک عاشورا زیاد کار نکرده‌ایم؛ یعنی آنقدر که در کشور به کار صحنه‌ای و عملی بها می‌دهیم، متأسفانه به کارهای پژوهشی، تئوری و تولید فکر بها نمی‌دهیم. به نظر بنده در مقوله هنر و به‌ويژه هنرهای دینی این موضوع پررنگ‌تر اتفاق افتاده است؛ یعنی تا دلتان بخواهد جشنواره و نمایشگاه داریم، ولی بيشتر آنها «طاق نصرتی» بوده‌اند.

منظورتان از «طاق نصرتی» چیست؟

به این معنا که بعد از محرم جمع شده و از اولویت کاری مسئولان و تصميم‌گيران مسائل فرهنگي خارج شده است.

آیا می‌توانید مثالی در خصوص انجام کارهای فرهنگی کوتاه‌مدت یا به عبارتی یک‌بار مصرف بزنید؟

جهاد دانشگاهی چند سال پیش جشنواره‌ای را تحت عنوان جشنوارة هنرهای تجسمی دانشجویان مسلمان با موضوع دینی برگزار کرد که خود من دبیر، طراح و مجری‌اش بودم. تلاش‌های زیاد من به جایی نرسید که دبیرخانه‌ای دائمي برای این جشنواره شکل بگیرد تا بتوانیم دومین و سومین دوره‌های آن را نیز برگزار کنیم.

این دقیقاً همان موضوعی است که ما امروز برای بررسی علل و دلایل آن پیش شما آمده‌ایم. به نظر شما، علت اینکه عمر کارهای فرهنگی در کشور ما کم است، چیست؟

من نمی‌خواهم تلاش‌ها و فعالیت‌هایی که تاکنون در حوزه‌های مختلف فرهنگی و هنری صورت گرفته است، زیر سؤال ببرم، ولی باید بگویم که می‌توانستیم خیلی بهتر از اینها باشیم، در حالی که متأسفانه نگاه‌ها و ديدگاه‌هاي ما، نگاه‌های مناسبتی و تشریفاتی بوده است؛ یعنی مبتنی بر یک سناریویی نیست که از یکجا حرکت کند و به یک مقصد از پیش تعیین شده‌ برسد. کارهایی که در طول سال‌های اخیر صورت گرفته، گاهی عمقی و به نوبۀ خود، خوب و ارزشمند نیز بوده، اما بيشتر آنها مثل پرنده‌ای است که با یک بال خیلی قوی پرواز می‌کند و مدام تلوتلو می‌خورد. هیچ شکی در این موضوع وجود ندارد که کار فرهنگی و هنری در صورتی که در بستر زمان، توالی و استمرار نداشته باشد، قادر به جریان‌سازي فرهنگی نخواهد بود؛ برای همین آن را «طاق نصرتی»، می‌دانم. البته به یقین، اگر فعالیتی به صورت پیوسته و مستمر در جریان باشد، دیگر «طاق نصرتی» نیست، بلکه به یک جریانِ هدفمند تبدیل می‌شود که اثرات مثبت خود را در گذر زمان نشان خواهد داد.

مشکل دیگر جامعة ما در انجام کارهای فرهنگی، عمر کم دوره‌های مدیریتی است؛ برای مثال، ما جشنواره‌ای در اروپا داریم که نزدیک به 70 سال است برگزار می‌شود. دبیر این جشنواره بین 20 تا 30 سال یکبار تغییر می‌کند. این موضوع نشان می‌دهد که آن شخص کار را به خوبی پیش می‌برد و مجموعه نیز به رهبری او اعتماد کرده تا او بتواند برنامه‌هایش را اجرا كند. من فکر می‌کنم برای بحث هنرهای دینی و ترویج آن نیازمند چنین تفکری هستیم که می‌داند قبل از انجام هر کاری فراهم کردن بستری برای انجام کار فرهنگی و هنری در مورد مسئلة مهمی مثل دین که ظرفیت بالایی برای کار دارد، از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. در همین راستا، وجود حداقل یک مرکز دائمی ضروری است تا کسانی که علاقه‌مند هستند، بتوانند آثارشان را بفرستند و با سایر فعالان در این عرصه تبادل تجربه کنند.

در حوزة عاشورا نیز وضع به همین منوال است. اگر می‌خواهیم کار فرهنگی و پژوهشی در مورد عاشورا و زدودن تحریفات وارد شده در عزاداری‌ها و ... به درستی شکل گیرد، فعاليتمان باید همیشگی باشد تا بتواند اثرات ماندگاری در جامعه داشته باشد. نباید وقتی عاشورا تمام می‌شود، پروندة عزاداری برای امام حسین (ع) تا سال بعد بسته شود، چون با این کار ناخواسته کمک می‌کنیم که کارهاي ظاهری و سطحي انجام شود.

آیا در صورت ایجاد بسترهای مناسب در جامعه، هنرمندانی داریم که بتوانند در حوزة هنرهای عاشورایی فعالیت كنند و در اين عرصه بدرخشند؟

بله؛ اگر جریان‌سازی درستی برای هنرهای عاشورایی (سمبل‌ها، نمادها، نشانه‌ها) صورت بگیرد، هنرمندانی خواهند آمد که در این زمینه آثار ماندگاری از خود به جای گذارند؛ کسانی که باور قلبی آنها بسیار زیاد است. آنچه مسلم است این است که آموزه‌های دینی ما پر از موضوعاتی است که می‌تواند ما را به سوی تولید آثار هنری، مذهبی و دینی فاخر راهنمایی کند. ولی باید از خودمان بپرسیم که چرا در این خصوص کار قوی‌ای انجام نداده‌ایم؟ چرا به‌رغم اینکه ما این همه موضوع داریم، آثار فاخر و ماندگاری مانند آثار استاد فرشچیان بسیار کم و انگشت‌شمار است؟

به اعتقاد من، فرشچیان‌های زیادی در این کشور هستند، اما زمینه‌ای برای شکوفایی آنها مهیا نشده است. از دیدگاه من، هنرمند مثل دانه‌ای است که استعداد تبدیل شدن به درخت بزرگی دارد. ولی تا وقتی باد این دانه را در بیابان به این طرف و آن طرف می‌برد، نهال هم نمی‌شود، چه برسد به یک درخت تنومند كه ديگران در ساية آن آرام گيرند! پس می‌توان به این نتیجه رسید که شکوفا شدن هنرهای دینی در جامعه، نیازمند یک بستر مناسب و مراقبت از سیر تکاملی آن است.

آیا شما تاکنون پیشنهادی برای انجام فعالیت‌های مستمر در حوزة عاشورا به مسئولان فرهنگی کشور داده‌اید؟


در محرم 1385 نمایشگاهی توسط بنیاد شهید تحت عنوان نمایشگاه «فرهنگ عاشورا» تشکیل شد که به نظرم زاویة دید و نگاه خیلی خوبی داشت و من و سایر همکاران با کمال میل با آنها همکاری کردیم. آن نمایشگاه چیزی شبیه به نمایشگاه قرآن بود که پایگاه فرهنگی عاشورا را به مردم معرفی می‌کرد. بعد از برگزاری این نمایشگاه که حتی شامل پژوهش‌نامه و پایان‌نامه نيز بوده و به همین جهت حرکت خیلی خوب و قدرتمندی بود، ما به دکتر دهقان، رئيس بنياد شهيد، پیشنهاد کردیم که موزة عاشورا مي‌تواند همیشگی باشد؛ چون مرتبط‌ترین سازمانی که در این خصوص توجیه مأموریتی دارد، بنیاد شهید است. (البته این بدين معنا نیست که دیگران نباید در این خصوص کاری انجام دهند.)

پیشنهاد شما به کجا رسید؟

از پیشنهاد ما استقبال شد و امسال قرار بود، دومین دوره این نمایشگاه نيز برگزار شود. ولی متأسفانه بنا به دلایل اداری، نتوانستند این کار را انجام دهند. گویا قرار است در سال‌های آینده برگزار شود. برپایی این نمایشگاه یکی از نادرترین اتفاقاتی بود که در خصوص عاشورا اتفاق افتاده است که اگر استمرار پیدا کند، به طور قطع، به نتایج خیلی خوبی دست پیدا خواهد کرد؛ چون عاشورا به جهان اسلام مربوط است و محدود به ایران نیست. برای همین است که ما مراسم محرم را نه فقط در ایران، بلکه در خیلی کشورها داریم.

ما اگر این پیام را محدود به جامعه و کشور خاصی کنیم، در حق آن کم‌لطفی کرده‌ایم؛ چون پيام عاشورا مربوط به تمام جوامع انسانی است که در برابر یزیدیان زمان قیام کنند. به نظر من، از آنجا که متأسفانه بدعت‌ها و خرافه‌های زیادی وارد واقعۀ عاشورا شده و گاهی تلاش‌هايی نیز برای تحریف پيام عاشورا در طول تاریخ صورت گرفته، ضروری است که موزه‌ای تشکیل شود تا جریان‌هاي واقعی را از جریان‌هاي دروغین جدا و تحریف‌ها را بيش از پيش مشخص كند.

من یادم می‌آید که چند سال پیش، در سفری که به فرانسه داشتم، یک شب در هتل، تلویزیون را روشن کردم و دیدم که فیلمی از مراسم قمه‌زنی مسلمانان در لبنان پخش می‌کنند. من به عنوان یک مسلمان خجالت می‌کشیدم که چنین تصاویری منتسب به عزاداری برای سيد و سالار شهيدان، حضرت امام اباعبدالله حسین‌ (ع) پخش می‌شود. ولی واقعیت این است که غربی‌ها از زاویة خودشان به اين مسائل نگاه می‌کنند و در تلاش‌اند تا تصویري خشن از دین مبین اسلام به مردم خود ارائه کنند.

مقولة حج هم مانند عاشورا نیاز به کار بیشتری دارد. ما آنقدر به این مسئله توجه می‌کنیم که حج چطور باید باشد و نباشد، به اصل فلسفۀ حج توجه نکرده‌ایم. الآن در جهان اسلام کسی روی فریضة حج حرف و بحثی ندارد. ولی ما مسلمانان و به‌ويژه شيعيان، چه کار فاخر و ماندگاری در قضیة حج انجام داده‌ایم که بتوانیم آن را با افتخار در جهان، اعلام و ترويج کنیم؟ من چند سال پیش، طرحی دادم که گروهی از عکاسان خوب جهان اسلام را ساماندهی کنیم که آنها دو تا سه سال از مراسم حج عکاسی کنند که بعد از اين مدت، با گلچین عکس‌ها بتوان اثری ماندگار تحت عنوان «سرزمین خدا» تولید یا نمایشگاهی با این عنوان تأسیس کنیم. ولی متأسفانه طرح جنبة اجرایی پیدا نکرد. این در حالی است که از دو کتاب مصوری که در زمینة حج تهیه شده است، یک مورد را یک عکاس ژاپنی و مورد ديگر را، یک عکاس انگلیسی با حمایت دولت‌های خود تهیه کرده‌اند. به نظر من، این کتاب را باید یک عکاس مسلمان کار می‌کرد که حج و اهمیت آداب و فرایض آن را خوب بشناسد؛ چون آنها از دید خود به این مسئله نگاه می‌کنند. آيا كتابي مصور از حج که بزرگ‌ترین تجمع مسلمانان است، نباید از سوی عکاسان مسلمان تهیه می‌شد؟ هر چند عکاسانی که به سراغ چنین موضوعاتی می‌روند، انسان‌های فهمیده‌‌ای هستند که در کار خود استادند و قبل از این کار تحقیق می‌کنند. ولی این کار را مبتنی بر دانش خود انجام می‌دهند، نه بر اساس باورشان.

به موضوع خوبی (عکس) اشاره کردید. شما که خود یک عکاس حرفه‌ای هستید، چه نظری در مورد نمایشگاه‌های عکسی که تاکنون با محتوای عاشورا برگزار شده، دارید؟

قبل از اینکه به این پرسش پاسخ بدهم، بهتر است نگاهی به دلایل رشد عکاسی در ایران و نحوة ورود آن به حوزه‌های دینی و مذهبی داشته باشيم. در طول 30 سال گذشته، کشور ما رخدادهای مهم بین‌المللیِ «دوران انقلاب اسلامی» و «دوران دفاع مقدس» را پشت سر گذاشته و علاوه بر این، هر از چندگاهی، دستخوش تحولات متعدد و متکثر اجتماعی و رخدادهایی شده که گاهی مانند «زلزلة بم» به کانون خبر در دنيا تبديل شده است. بنابراین از منظرهای گوناگون جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و ... از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده‌ که این امر موجب ایجاد بستری زاینده برای رشد جریان عکاسی شده است.

در واقع در دوران انقلاب نیز می‌توان گفت؛ تجربة نوینی اتفاق افتاد که مردم عادی هم برای ثبت وقایع دست به دوربین بردند. من عکس‌های زیادی از این دست دیده‌ام که عکاس آن از ارزش آنها باخبر نیست؛ عکس‌هایی که در خانه بوده یا در آلبوم‌های عکس مانده و جایی اینها را جمع‌آوری نکرده تا به عنوان سندهای مصورِ یک مقطع و برشی از تاریخ ما نگهداری شوند.

در حوزة آیین‌های مذهبی یا همان عاشورایی که شما اشاره کردید نیز حداقل می‌توان گفت که 20 سال است که در كشور، به عناوین مختلف شاهد برپايي و برگزاري نمایشگاه‌، سوگواره، یادواره و مراسم مختلفي هستيم که به نوعی هدف اصلی آنها، تشویق به عکا‌سی از این آيین‌ها، رسوم و سنت‌ها بوده است. من به یاد دارم که جشنوارة سینمای جوان که من و همکارانم بخش عکس آن را مدیریت می‌کردیم، به مدت هشت سال بخشی داشت به عنوان «آيین‌های ما» که عمدۀ عکس‌هایی که آنجا جمع می‌شد، (و در قالب کتاب هم چاپ شد) بحث محرم، صفر و عاشورا بود و همین الآن هم در تهران چند نمایشگاه بزرگ عکاسی که با ملاک‌های تخصصی عکاسی، کارهایش فراخوان و جمع‌آوری شده، روی دیوار است که یکی از آنها نمایشگاه عکس «یاران حسین (ع)» است.

در کشور ما به خاطر تنوع اقلیمی و قومیتی که وجود دارد، ظرفیت‌های خیلی بالایی برای این نوع عکاسی به چشم مي‌خورد. در مجموع باید بگویم عکاسی بر خلاف تمام رشته‌های هنری دیگر یک پشتوانة استنادی دارد و کسی که عکس را می‌بیند، نمی‌تواند بگوید که این زاییدة تخیل یک عکاس است که مثلاً نشسته در خانه، کنار بخاری و یا کولر و این اثر را خلق کرده است. به همین ترتیب می‌توان گفت که عکس نه تنها سندی است که تاریخ را ثبت می‌کند، بلکه می‌توان با کنار هم قرار دادن آنها، مسیر شکل‌گیری فرهنگ و سنن مختلف را نيز به تصویر کشاند.

به نظر شما با تأسیس موزه‌های مذهبی چه دستاوردهایی را می‌توان در زمينۀ فرهنگ‌سازی مذهبی به‌دست آورد؟ سازمان‌های دولتی چه نقشی می‌توانند در تشکیل این موزه ایفا کنند؟


به نظرم تحقق اين مهم از طريق ايجاد موزه‌هاي مذهبي به شیوة اجرا بستگی دارد. اجازه بدهید مثالی بزنم؛ شما یک وقت فیلمی را با موضوع دینی می‌بینید که خیلی اثرگذار است و شما را به‌ شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. یکبار هم فیلم دیگری را با همان موضوع و داستان می‌بینید که خیلی هم برای آن هزینه شده و هنرپیشه‌های بسیار معروف‌تری نیز در آن ایفای نقش کرده‌اند، ولی شما در نهایت احساس می‌کنید که تأثیر چندانی نداشته و نتوانسته مخاطب را جذب كند. از آنجایی که بحث‌های هنری و به‌ویژه فرهنگی ابعادي چند وجهی دارند، ما نباید به آنها تک‌بعدی نگاه کنیم. من یکبار از مسئولان فرهنگی مملکت پرسیدم که متولی برنامه‌های انقلاب در کشور، کدام سازمان يا نهاد است؟ بعد دوستان گفتند که منظورت چیست؟ من هم گفتم امسال 30 سال از انقلاب می‌گذرد، ولی آیا ما کتابی داریم که جریان مصور انقلاب از ابتدا تا امروز در آن وجود داشته باشد؟ اگر ما یک میهمان خارجی داشته باشیم، از انقلاب ایران چه هدیۀ‌ مصوری داریم که به آنها بدهیم. همه می‌گویند انقلاب متعلق به همة مردم است. ولی متولی اصلی این کار چه سازمانی است؟

این اتفاق هم به نوعی در بحث عاشورا افتاده است. آیا ما باید دنبال متولی برای عاشورا باشیم؟ همه به شکلی سعی می‌کنند که این کار را به نام خود تمام کنند و به نظر می‌رسد که متأسفانه مقداری «مَنیت» در این کار وارد شده است. طبيعي و بديهي است كه این «مَنیت»‌ها در نهایت باعث می‌شود کار خراب شود. در صورتی که ما دستگاه‌های فرهنگی کم نداریم که می‌توانند با کمک یکدیگر این کار را به‌ خوبی انجام و سامان دهند.

شاید یکی از مشکلات انجام کارهای فرهنگی در جامعة ما همین است که ما متولی زیاد داریم.

قبول دارم. ولی در مواردی این موضوع خود می‌تواند فرصت هم باشد. یکی از دوستانم می‌گفت: «مثلاً شما وقتی طرح خوبی در مورد عاشورا دارید و دنبال مجوز می‌گردید، اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز نداد، می‌توانید به سازمان تبلیغات اسلامی مراجعه کنید، اگر آنجا هم مجوز نداد، می‌توانيد به سازمان رسیدگی به امور مساجد و ... برويد. بالاخره جایی پیدا می‌شود که مجوز بدهد.» اگر از این زاویه نگاه کنیم، وجود مراکز متعددِ متولی کارهای فرهنگی در جامعه خود یک حُسن است.

حرف آخر شما در این خصوص چیست؟

واقعۀ عاشورا خود یک موزة بی‌بدیل است. ولی ما باید قبل از ایجاد موزه‌ای برای عاشورا، این واقعه را به عنوان یک میراث معنوی ثبت ملی کنیم که البته قرار است امسال اين مهم در سازمان میراث فرهنگی، گردشگري و صنايع دستي صورت بگیرد. عاشورا میراث معنوی ما مسلمانان است. میراث ما فقط خشت و سفال نیست؛ پس باید برای حفظ این میراث معنوی در تمام طول سال فعالیت کنیم. اگر می‌خواهیم بر ضد آفات شیوع پیدا کرده در عاشورا که یکی از میراث‌های معنوی بزرگ ماست، اقدامی کنیم، باید در تمام طول سال کار کنیم. نه اینکه دو روز مانده به محرم به یاد آفت‌زدایی از مجالس و محافل بیفتیم و بعد از محرم نیز پرونده آن تا سال بعد بسته شود!
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما