تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۵
۰
کد مطلب : ۳۴۸۹۰
گفت و گو با ناصر ذبیحیان، استاد پیشکسوت پولک‌دوزی عتبات

پرچم‌هایی که با پولک اشک برای سیدالشهدا دوخته می‌شوند

پرچم‌هایی که با پولک اشک برای سیدالشهدا دوخته می‌شوند
در گوشه‌ای از شهر پرهیاهوی اراک و روزهای منتهی به آخر سال هستند افرادی که با تغییر فصل تغییری دیگر در روح و جانشان رخ می‌دهد و هر فصل در مقایسه با فصل دیگر به خدا نزدیک‌تر می‌شوند. نمی‌شود برای عشق به خدا و ائمه اطهار(ع) رنگ خاصی تعریف کرد. شاید بتوان گفت به اندازه تمام دل‌های عاشق رنگ خدا هست.
ناصر ذبیحیان، استاد پیشکسوت پولک‌دوزی، پس از به اتمام رساندن پرچم و کتیبه‌ اطراف ضریح مطهر امیرالمؤمنین، سیدالشهدا، امام رضا و حضرت اباالفضل‌العباس(ع)، هم‌اکنون کتیبه دور ضریح مطهر امامین عسکریین(ع) را به دست گرفته است که ۱۴ متر از آن به اتمام رسیده و به زودی بر روی ضریح مطهر نصب خواهد شد.
دوختن و سوزن زدن بر روی پارچه‌ای سبز یشمی از جنس پولک‌های طلایی عشق الهی می‌خواهد، روزها می‌نشیند و با زمزمه ذکر لااله‌الاالله چشم بر صفحه عشق می‌دوزد. با دمیده شدن عشق الهی خستگی معنایی غریب و نا‌آشنا دارد؛ ناصر ذبیحیان ۵۷ ساله بیش از ۳۰ سال از عمر خود را صرف دوختن کتیبه‌هایی برای ضریح‌های مطهر ائمه اطهار(ع) کرده است؛

وارد خانه استاد ذبیحیان که شدیم با روی باز ما را پذیرفت و با رفتن به طبقه بالا ما را راهنمایی کرد، وارد که شدیم بوی عود همه فضا را پر کرده بود و دیوارهای اتاق که به قول استاد خیمه ارباب بود از پرچم‌هایی با نام‌های مبارک ذوات مقدس اهل‌بیت(ع) و تابلوهای مذهبی مزین شده بود، استاد با چای خوش‌عطر و با تربت سیدالشهدا(ع) از ما پذیرایی کرد، نشست و از درد دل‌هایش و عشقش به خاندان نبوی گفت، گاه‌گاه بغض گلویش را می‌فشرد و آب دهانی تازه می‌کرد نگاهی به کتیبه رو به رویش می‌کرد و می‌گفت هرچه دارم از ارباب است، صاحب اصلی پرچم محمد مصطفی(ص)، صاحب دوم حضرت مهدی(ع) و صاحب سوم ائمه مدفون در سامرا هستند.
گرم صحبت در مورد حال و هوای کربلا بودیم که از تربت پاک امام حسین(ع) تکه‌ای برداشت و به ما هدیه داد. وقتی تربت را گرفتم حال خوشی سرشار از سبکی به من دست داد، آن روز مقدر شده بود در کنار پرچم منسوب به ائمه سامرا و تربت آن حضرت حال خوشی به من دست دهد و غبار دلتنگی از دلم دور شود. استاد در حالی که تکه‌ای از تربت را جدا می‌کرد گفت امروز بهانه‌ای بود تا این تربت به دست شما برسد، در ادامه صحبت از استاد خواستم پیشینه‌ای از فعالیت خود بگوید.

 خودتان را کامل معرفی کنید؟
با خنده صدای روضه را کم کرد و گفت: ناصر ذبیحیان متولد سال ۱۳۴۰ بازنشسته کشتارگاه هستم. شاید برخی افراد گمان می‌کنند افرادی که ذبح گوسفندان را انجام می‌دهند قسی‌القلب می‌شوند اما من همیشه در تمام دوران کار در این مرکز به دوخت پرچم و کتبیه‌ها برای هیئات مذهبی و بعد از آن ضریح ائمه معصومین(ع) نیز مشغول بودم و هستم.
سال ۷۳ پرچمی را برای ضریح امام رضا(ع) به طول ۲۰ متر تحویل دادم که امروز در موزه گنجینه قرآن از آن نگهداری می‌شود. در سال ۸۱ پرچم اربابم سیدالشهداء(ع) را به طول ۲۸ متر دست گرفتم که این کار ۴ سال به طول انجامید. سال ۸۸ کتیبه‌ای برای باب‌الحوائج حضرت ابالفضل(ع) به طول ۲۴ متر درست کردم. پس از اتمام این کار پرچمی برای دور مرقد مولاعلی(ع) به طول ۲۲ متر دست گرفتم، این کار نیز برای امام حسن عسکری(ع) و امام هادی(ع) به طول ۳۴ متر و ۶۰ سانت و با عرض ۷۵ سانت در دست اقدام است، ۱۴ متر از آن آماده نسبی شده است و ۲۰ متر باقی‌مانده است. این کار روی مخمل سبز یشمی با پولک و منجوق، طلادوری، سنگ‌دوزی، شرابه‌دوزی و سرمه‌دوزی انجام می‌شود.
روی پرچم روبه‌رو سوره مبارکه «انسان و کوثر» به طور کامل خطاطی شده است. برای اولین بار در کشور آیه قرآن به طور کامل سوزن‌دوزی می‌شود. این کار توسط استاد سیدمحمد حسینی شاگرد استاد فرشچیان به خط نستلعیق خطاطی شده است، این کار ۱۴ ماه آغاز شده و تا دو سال آینده به اتمام می‌رسد که امیدوارم بانی خیری مرا در به اتمام رساندن این کار حمایت کند.
 

 برای آموزش کتیبه‌دوزی کجا آموزش دیدید؟
خودم یاد گرفتم و کسی به من آموزش نداد. از کودکی عاشق علم و پرچم بودم. ۳۴ پیش یعنی سال ۶۴ تقریباً ۲۴ ساله بودم که کار را با منجوق‌دوزی قابی با عنوان «علی ولی الله(ع)» آغاز کردم، رؤیا و مکاشفه‌ای دیدم که امروز به اینجا رسیدم.
چشم دوختن بر صفحه زیبای خطاطی شده با آیات قرآن یا نام ائمه(ع) برایم حکم عشق دارد. در اولین گام به سمت دوخت پرچم برای هیئت‌های محمدی، زهرایی، جوادی، سجادی، شاهزاده قاسم(ع) در شهرستان اراک رفتم و تا امروز که نوکر اربابم.

از سختی کارتان بگویید؟
ذبیحیان که پاسخش کمی رنگ‌وبوی گلایه داشت، گفت: من زیر نظر ارگان، سازمان یا مؤسسه‌ای کار نکرده‌ام. همیشه تحت حمایت مردم بودم و تا آنجایی که امکانش از نظر مالی برایم فراهم بود کار کردم. صنایع دستی و میراث فرهنگی و گردشگری مرا کامل می‌شناسند، اما حمایتی نکردند. کار من فقط کار دل و عشق است. کارم را برای رضای پروردگار و ائمه عصمت و طهارت(ع) انجام می‌دهم و بسیار دوست دارم از من قبول کنند. امیدوارم ذره‌ای فقط ذره‌ای دل آقا امام زمان(عج) را به دست بیاورم و ایشان را خوشحال کنم.

 چقدر لوازم اولیه نیاز دارید و شرایط اقتصادی بر کار شما چه میزان تأثیر داشته است؟
حدوداً ۸۰ کیلو پولک نیاز است، البته پرچم امام حسین(ع) که ۲۸ متر بود ۱۱۰ کیلوگرم پولک و تقریباً ۲ کلیو و ۱۰۰ گرم آب طلا استفاده کردم و هزینه همه آن مردمی تهیه شد. تا تمام شدن این کار حدود ۵۰ تا ۵۵ میلیون هزینه دارد که اگر خیّری مرا در ادامه کار یاری کند بسیار سپاسگزارم. بانی قطعاً عاشق خدا و اهل‌بیت(ع) است که می‌تواند دارایی خود را در این زمینه صرف کند.
گرانی روی همه چیز اثرگذارده است و طبعاً روی کار من هم اثرگذارده است. شرایط اقتصادی روی سفره مردم تأثیر بدی داشته است، جنس پولک‌ها ایتالیایی و تایلندی است تا برای ۵۰ سال آینده ضمانت شود. تاکنون پولک‌ها را کیلویی ۸۰ هزار تومان خریداری می‌کردم اما الان باید بیش از ۳۰۰ هزار تومان هزینه کنم.
 
در ادامه استاد ذبیحیان طهارت و پاکی را رمز موفقیت بیان کرد و افزود: در طول تمام این سال‌ها بدون وضو کاری را دست نگرفته و شروع به دوختن نکرده‌ام، حتی یک لحظه بدون وضو اجازه کار به خودم نمی‌دهم.

 چقدر از حمایت خانواده برخوردارید و جوانان اقبالی برای آموختن این حرفه دارند؟
خدا را شکر می‌کنم که ازدواج بسیار موفقی داشتم. همسر بسیار خوبی دارم، در سال ۶۴ ازدواج کردم و همسرم در همه مراحل زندگی همدل و همراهم بوده است. هیچ‌گاه احساس نکردم از حمایت همسرم برخوردار نیستم. خانمم استاد هنر سوزن‌دوزی و پولک‌دوزی و استاد قرآن است. سه فرزند بسیار خوب و صالح نیز دیگر هدیه خداست. دختر و پسرانم در کارشان استاد هستند اما به دلیل مشغله کاری خیلی فرصت همراهی با من ندارند.
جوانان رغبتی برای آموزش ندارند. کار پولک‌دوزی کار عشق است و حوصله و صبر زیادی می‌طلبد. حوصله و صبری که خدا به من داده به کسی نداده است. جوانان امروز حوصله‌ای مستمر برای دوخت پرچم ندارند و زود خسته می‌شوند. کار عشق عایدات مالی را تأمین نمی‌کند و برای همین جوانان اشتیاقی ندارند حتی فرصت‌های خالی خود را با این کار پر کنند. این کارها همچنان برای نسل‌های آینده باقی می‌ماند. هنرمندان و افراد صاحب تأثیر در هر زمینه‌ای که فعالیت می‌کنند باید برای استان و ایران افتخار‌آفرین باشند. همه جهان مردم ایران را به هنرمندی می‌شناسند و ما باید این قابلیت را در عرصه‌های مختلف نشان دهیم. امروز وقتی به حرم ائمه اطهار(ع) قدمی می‌زنیم آثار و ردپایی از مردم ایران را در آن مشاهده می‌کنیم.
 
امروز به برکت پیروزی انقلاب و حضور رهبری در کشور آرامش، آسایش و امنیتی برپاست که نظیر آن را در هیچ کشوری شاهد نیستیم. بنده در زمان پهلوی هم زندگی کردم و به خوبی می‌توانم بین این دو نظر دهم، در این زمان کسی جرئت عزاداری بیشتر از دو روز را نداشت، اما امروز به برکت خون شهدا، امام راحل و رهبری از مزیت‌هایی برخورداریم که گاه از آن غافلیم.
اهل‌بیت(ع) احتیاج به کتیبه‌های پولک‌دوزی شده و سنگ‌دوزی‌شده ندارند. عالم همگی از آنِ حضرات معصومین(ع) است. این کتیبه‌دوزی‌ها تنها بهانه‌ای است تا دل ما به آستان مقدسشان گره بخورد و گردی از دل‌هایمان بزداییم تا دستمان را بگیرند و از منجلاب دنیوی ما را خلاص کنند.

 آثار و برکات این کار را در زندگی خود مشاهده کرده‌اید؟
داشتن خیمه ارباب اباعبدالله‌الحسین(ع) آرزوی دیرینه‌ام بود که خدا عطا فرمود، به برکت این کار و حمایت‌های ارباب فرزندانم به بیراهه نرفتند. دختر و پسرم حافظ قرآن هستند. مونس و همدم خوبی نصیبم شده است. هردو پابه‌پای هم جاروکش آستان اهل‌بیت(ع) و خیمه‌ها بودیم و هستیم. از برکت ائمه(ع) هیچ‌وقت در زندگی معطل نماندم و ارباب در زندگی به من خیلی نظر کرده است. داشتن سلامتی روحی و روانی و ایمان راسخ از دیگر آثار و برکات کار سوزن‌دوزی است.

از شواهدتان درباره تأثیرگذاری این مکان روی بیماران، نوجوانان و جوانان بگویید؟
یادم هست تربت خاصی به دختری که سرطان خون داشت دادم. این دختر از این تربت خورد و خدا را شکر شفا گرفت و حتی شنیده‌ام این دختر خانم ازدواج کرد. خاندان نبوی به شیعیان نظر دارند و هیچ‌کس را تنها رها نمی‌کنند. ما شیعیان صاحب داریم و هرچه نیاز داریم را از ایشان طلب می‌کنیم. پرچم بهانه‌ای جهت متصل شدن دل‌هایمان به حضرات معصومین(ع) است تا دست ما را در دنیا و قیامت بگیرند. ائمه(ع) قول دادند که خداوند در قرآن فرمودند شما اگر یک قدم به سوی من بشتابید و من ۱۰ قدم برمی‌دارم. حضرت منتظرند تا ما بندگی کنیم.
 
خیمه من و دیگری معنا ندارد. همه خیمه‌ها متعلق به ارباب است و همه افراد از خیمه‌ها آثار خوب و شگفت‌انگیزی دیدند. هر فردی که دلش با ارباب باشد شفا می‌گیرد. من شفا از خیمه‌های امام حسین(ع) زیاد دیدم. ائمه(ع) فقط منتظر روانه شدن دل‌ها هستند تا اجابت کنند. اگر زبان و قلبمان یکی باشد، شک نکنید ارباب نظر می‌کند.

دلیل بی‌رغبتی برخی جوانان و نوجوانان به مباحث اعتقادی را در چه می‌دانید؟
خانواده‌ها به ارتزاق و حلال بودن روزی توجه ویژه کنند. خوردن روزی حلال انسان را از بی‌تقوایی، بی‌ایمانی و آسیب نجات می‌دهد. رفتن جوانان به بیراهه تنها به خاطر آمیختن لقمه حلال و حرام است. به نظر بنده تعداد جوانان و نوجوانان با تقوا و با ایمان بیشتر از افراد بی‌تقواست. حضور نوجوانان و جوانان در دهه محرم، لیالی قدر و ... نشان از روح و فطرت آنان دارد. بسیاری از هیئات را جوانان، نوجوانان و کودکان تشکیل می‌دهند اما لازم است برای حرکت آنان در مسیر درست برنامه‌ریزی کرد. لقمه حلال، اقامه نماز اول وقت و انجام فرائض تنها چاره راه است تا نوجوانان در مسیر اهل‌بیت(ع) بمانند.
تأکید بر نماز از اصول و رموز موفقیت است. هرچه می‌کشیم و هر بلایی سرمان می‌آید از بی‌نمازی است. دین خدا بر دوش همه جوانان است که باید رسالت نشر آن را به درستی انجام دهند. امروز مساجد ما از بی‌نمازی نوجوانان و جوانان خالی است. برای پر شدن مساجد فکر کنید، تبلیغ کنید، نیمی از دین اسلام تبلیغ و نیمی دیگر عمل است. والدین از نماز غافل نباشند و این فریضه را در مقابل فرزندان خود اقامه کنند. ماهواره‌ها، سایت‌های غربی و اسرائیلی و توسعه فیلم‌های فحشا در تلفن‌های همراه جوانان ما را منحرف کردند. برای جذب جوانان به سمت دین و دوری از شبکه‌های منحرف غربی و امریکایی برنامه‌ریزی شود. دشمن تبلیغ فحشا می‌کند. ما شیعیان نباید بنشینیم و نگاه کنیم. باید برخیزیم و تبلیغ را مخالف آنان و در راستای ترویج فرهنگ قرآنی و دینی انجام دهیم. جوانان عاشق و تشنه معارف هستند. اگر راه درست به آنان عرضه شود، قطعاً به بیراهه نخواهند رفت. شیطان در جوانان نفوذ کرده است، اما خداوند راه درست را به بندگان آموخته است تا با عمل کردن ما شاهد پر شدن مساجد از جوانان باشیم.
 
کار خودتان را چگونه تبلیغ می‌کنید؟
بله کار من در هیئت‌های مذهبی و دینی شناخته شده است و تقریباً برای هیئت‌های مهم و ... کتیبه‌هایی سوزن‌دوزی کرده‌ام. جوانان و نوجوانان برای دیدن کار مراجعه می‌کنند و نظر و ایده می‌دهند. همین که نوجوانان و جوانان با حضور در این خیمه متحول شوند و به من خبر دهند که با دیدن پرچم و قرار گرفتن در این فضا گناهی را ترک کرده‌اند، برای من بزرگ‌ترین شیرینی، حتی شیرین‌تر از عسل، است و خدا را به خاطر ترک گناه فردی شکر می‌کنم. خوشبختانه کار من نوعی تبلیغ دین است که با متحول شدن جوانانی دوستی بر دوستان من اضافه شده است.
 
خاطره‌ای برای ما تعریف کنید؟
ذبیحیان آهی کشید و با گفتن لفظ مبارک «لااله الاالله» سوزنش را دست گرفت و مشغول دوختن شد و گفت: نمی‌دانم کدام را برایتان تعریف کنم. فکری کرد و گفت: سال ۸۵ برای مرقد سیدالشهدا(ع) کتیبه دوختم به آستان ایشان اعلام نکرده بودم چه درست کردم و چه چیز هدیه می‌آورم، خودمانی بدون اطلاع قبلی به جایی رفتم. اولین باری بود که به کربلا مشرف می‌شدم به گنبد آقا رو کرده و گفتم آقاجان خودت شاهدی من چه کردم، خودت در را باز کن تا داخل شوم(آن زمان درها را می‌بستند)، تصورم این بود مردم در حرم هستند و من حتی گلاب برده بودم تا مردم را با گلاب خوش‌بو کنم. در همین حال بودم که آقا مأمور را فرستاد خادمان در باز شد، حرم قُرُق شده بود. چهارپایه زیر پای من گذاردند و پرچم را باز کردند (حتی فیلم آن مستند موجود است) از چهارپایه رفتم بالا. به ناگاه خود را بالای مزار مطهر سیدالشهدا(ع) دیدم در همین حال شوکه شدم که من اینجا بالای مزار ارباب چه می‌کنم. رئیس خادمان ابوحیدر گفت: حاجی کار خود آقاست که شما بالا ایستاده‌اید و فریاد یا زهرا(س) سر می‌دهید، تابحال کسی آن بالا سرپا نایستاده است.

یکی از خواب‌هایی را که برای خودتان جالب است بازگو کنید؟
ذبیحیان با چشمانی گریان و مردد از اینکه بگوید یا نگوید گفت: در عالم خواب و مکاشفه خدمت ارباب امام حسین(ع) رسیدم که به من فرمودند: ناصرجان! گفتم بله آقاجان. فرمودند ما به این پرچم‌ها نیاز نداریم اما تو پلی بین من و عاشقانم درست کردی که کافی است تا دل‌ها به ما وصل شود.
من غیر از پولک‌دوزی، پرچم‌دوزی و... چای‌ریز امام حسین(ع) هم هستم، این خاطره شاید تکراری باشد اما برای جوان‌ترها می‌گویم تا بدانند هیچ قدمی پیش ارباب گم نمی‌شود. یک شب پای بساط چایی نشسته بودم و دوستداران امام حسین(ع) در خیمه گریه و عزاداری می‌کردند، گلایه‌ای کردم که آقاجان نگاهی به من که چای‌ریز عزادارانت هستم بیانداز، شب برگشتم به منزل اما یادم رفته بود به آقا امام حسین(ع) چه گفته بودم، همین که سرم را بر بالین گذاشتم خوابم رفت، در عالم خواب فقط صدا همچون تَق تَق استکان می‌شنیدم، بعد از آن، صدایی خطاب به من گفت: «ما حتی شمارش استکان‌های چای تو را هم داریم چطور ممکن است تو را از یاد برده باشیم.»

 پس از اتمام پرچم ضریح امامین عسکریین در سامرا فکر جدید دارید؟
بله ضریح مطهر حضرت معصومه(س) خواهر امام رضا(ع) مانده است. ایشان چشم‌انتظار هستند این کار تمام شود ان شاءالله کاری برای خانم حضرت فاطمه معصومه(س) دست می‌گیرم. بعد از ایشان به شرط حیات پرچمی برای کاظمین انجام می‌دهم چراکه از چهارده معصوم فقط حرم مطهر کاظمین باقی مانده است.
 

توقع شما از جوانان چیست؟
ذبیحیان سرش را پایین انداخت و با لحنی حاکی از گلایه و تأسف گفت: از جوانان هیچ. زمانی در دوران دفاع مقدس می‌شد در مورد انتظار و توقع از جوانان خیلی صحبت کرد، امروز نمی‌توان توقع داشت؛ چراکه مردم مخصوصاً جوانان راحت‌طلب شده‌اند و برای رسیدن به هدف زحمت نمی‌کشند. برای رسیدن باید کوشش کرد. نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود. امروز توقع از جوان کم است؛ چراکه والدین با فرهنگ دیگری فرزندان خود را تربیت می‌کنند. اگر فرهنگ اسلام و قرآن در منازل حاکم شده و رواج پیدا کند می‌توان از جوانان انتظار داشت. والدین باید مروج اصلی دین باشند. جوانان باید در همه حال خدا را ناظر به اعمال و رفتار خود بدانند و از قیامت غافل نباشند.

 وقتی در حال دوختن هستید زیر لب چه زمزمه می‌کنید؟
ذبیحیان لبخندی از سر رضایت کرد و گفت: من ذکر زیاد می‌گویم و به نظرم ذکری بالاتر و جامع‌تر از«لااله‌الاالله» نیست. دانه دانه پولک و منجوق را می‌دوزم در هر دوختن از خدا می‌خواهم مرا به خودش نزدیک‌تر کند.

 آیا خدمت مراجع عظام قم هم رسیدید؟
۱۱ سال هر هفته جمکران مشرف شدم و حتی یک هفته این رفتن ترک نشد. در این ایام به خدمت آیت‌الله مرعشی نجفی، آیت‌الله گلپایگانی، آیت‌الله مظاهری و شیخ جعفر مجتهدی رسیدم. نصف زندگی من در قم با علما و عاشقان اهل‌بیت(ع) گذشته است. دیدار با امام راحل قسمتم شد اما با رهبری دیدار نداشته‌ام و امیدوارم ارباب کمک کند تا ایشان را ببینم.
 
 از دوره دفاع مقدس بگویید. چه مدت در جبهه بودید؟
 ۳۰ ماه در جبهه در مناطق کردستان، اشنویه و گیلان غرب خدمت کردم. در عملیات رمضان سال ۶۱ حضور داشتم. ترکشی هم در این دوره بر بدنم اصابت کرد که دنبال تشکیل پرونده در بنیاد شهید نبودم و رجوع هم نکردم. در حمله رمضان بچه‌های سپاه و بسیج خط‌ شکن بودند و ارتش وظیفه پشتیبانی را برعهده داشت. دشمن با گلوله ضدهوایی بچه ها را می‌زد که بدن بچه‌ها را خودم دیدم که از کمر قطع می‌شد. جوانان ما پرپر شدند تا دین و انقلابمان حفظ شود، اما برخی از افراد که خدا را نمی‌شناسند از بیت‌المال می‌خورند؛ حق نیست تا مردم در مضیقه و سختی باشند. سال ۵۷ شاهد بودم که سینی پول جلوی بسیجیان می‌گرفتند اما آنان روی‌گردانی می‌‌کردند.
به گزارش ایکنا؛ هدف از تهیه این گزارش آشنایی مردم ایران با استادان بی‌ادعایی است که بدون هیچ چشم‌داشتی به ندای درونشان گوش می‌دهند و هنر را دستاویزی برای رسیدن به حب‌الله قرار داده‌اند. در همان دوره‌ای که دشمن دست از تهاجم بر دین بر نداشته و از هر ترفندی برای زدودن چهره اسلام و قرآن استفاده می‌کند، افرادی همچون استاد ذبیحیان و دیگر استادانی که ما نمی‌شناسیم از هنر خود برای تحول درونی نوجوانان و جوانان استفاده کرده و زیباترین لحظه عمرشان را ترک گناهان جوانان می‌دانند. باشد تا مسئولان، مردم و خیرین این افراد بی‌ادعا را مورد حمایت خود قرار دهند تا بهتر و بیشتر به جامعه معرفی شوند.

 
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما