تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۱۱
۰
کد مطلب : ۳۱۶۶۹

فرهنگ عمومی مردم متحول شده است/ الگوهای موفق تکثیر شوند

فرهنگ عمومی مردم متحول شده است/ الگوهای موفق تکثیر شوند
رضا دستجردی: دکتر محمد هادی همایون، رئیس دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) است. با او درباره وضعیت عزاداری‌ها و هیئت‌ها به گفت‌وگو نشستیم. دکتر همایون نظراتی هم درباره جریان نواندیشی دینی و نقش آن در مناسک و آیین‌ها دارد.

 
ارزیابی شما از تغییر و تحول در الگوهای عزاداری طی سالیان اخیر چیست؟
نکته ای که ما به عنوان یک اصل در عزاداری عاشورا و سیدالشهدا بدان معتقدیم، آن است که عزاداری باید به شکل طبیعی خود در میان مردم برگزار شود؛ به همان شکلی که مردم برای عزیزان از دست رفته خود عزاداری می کنند، قاعده کلی و کلان آن است که عزاداری بتواند در دل فرهنگ مردم جا بیفتد، و در قالب کاربرد یک فرهنگ مستقر شکل گیرد. اتفاقی که طی سالیان اخیر در این ارتباط شکل گرفته آن است که فرهنگ دچار تحولات و دگرگونی هایی شده، یعنی فقط موضوع، تحول در فرهنگ عزاداری نیست، تحولات عزاداری همیشه بر اساس فرهنگ عمومی مردم جلو می رفته، حال فرهنگ عمومی مردم دستخوش تحولاتی شده است، و این موضوع موضوع عمومی و عامی است که به طور طبیعی به جریان عزاداری ما هم کشیده شده است و تقریبا می توان گفت هر مسئله ای که در کلیت فرهنگ عمومی مردم جای دارد، تجلی اش در عزاداری های ماه محرم قابل مشاهده و پیگیری است.
اگر بخواهیم با نگاهی تحلیلی و محققانه به موضوع نگاه کنیم فکر می کنید تا چه میزان از خط اصیل در انتقال آموزه های سیدالشهدا در عزاداری ها فاصله گرفته ایم؟
چند رخداد در فرهنگ مدرن امروزی واقع شده است که به تدریج در حال از میان بردن عمق و محتواست، نگاهی متناظر با فضای عزاداری نیز نشان می دهد که این تحولات در همه عرصه های حیات امروز ما در حال رخ دادن است، آمدن فضای مجازی، متداول شدن شبکه های اجتماعی، و به خطر افتادن میزان مطالعه و جایگاه کتاب در میان مردم از آن جمله است، این رخداد تنها محدود به این دوره نیست، از همان روزی که تلویزیون جای کتاب را گرفت این تحولات آغازیدن گرفت، اما نکته قابل تامل، سرعت این تحولات در عصر حاکمیت رسانه های جدید است که خیلی هم غیر قابل پیش بینی نبود، در روایات آمده که در آخرالزمان، سرعت یکی از مسائل مهم و قابل توجه خواهد بود، آن روزی هم که دستگاه چاپ به عنوان اولین نماد این تحول در سال 1455م اختراع شد، معلوم بود که قرار است سرعت بالا رود، وقتی سرعت بالا می رود و امام معصوم حاکمیت رسمی ندارد، طبیعی است که کیفیت کارها پایین می آید، این فرآیند وارد عزاداری ها هم شده، به این معنی که اولا منبرها مغلوب جنبه های دیگر عزاداری شده، ثانیا کیفیت خود منبرها هم تنزل پیدا کرده است چون مداح نمی خواهد حیاتش را از دست بدهد لذا تلاش می کند با ذائقه مردم جلو برود و این یکی از آن تنگناهای پیچیده و عجیب است. با این وجود به نظر می رسد در سالیان اخیر شرایط بهبود یافته است، مسئولین امر در دوره ای متوجه آسیب ها و آفت ها شدند و واکنش هایی نشان دادند که فکر می کنم تا به امروز هم خوب پیش رفته است. اما غیر از جریان کلی تمدنی که در حال شکل گیری است، یکی از اتفاقاتی که طی سالیان اخیر رخ داد و به باور بنده اهمیت قابل توجهی دارد، سقوط رژیم صدام در عراق بود، همسایگی ایران با عراق و باز شدن راه های این کشور به سوی ایران و در نتیجه تداخل فرهنگی و ارتباط میان فرهنگی میان دو کشور، بر حوزه عزاداری و زیارت ما تاثیرات مثبت و منفی بسیاری داشت، و حتی سبب شد که جنس عزاداری های ما به جنس عزاداری ها و زیارت های مردم عراق نزدیک تر شود.
به موضوع هیئت و منبر و مداح اشاره کردید، فکر می کنید در حوزه شعر، موسیقی و اجرای آیین های عاشورایی در سالیان اخیر، چه تفاوت هایی حاصل شده است؟
   اینکه حضرت آقا با همه گرفتاری ها و مسائل جهان اسلام مقید هستند که در سال حداقل یک یا دو بار شعرا را به حضور بپذیرند، خودشان مداخله کنند و این مجلس در حضور ایشان تشکیل شود نشان می دهد که شعر به عنوان یک عامل تاثیرگذار تمدن ساز در تمدن نوین اسلامی پیش روی، اهمیت فراوانی دارد، به طور کلی موضوع هنر و خصوصا موضوع شعر که نقطه اصلی اتصال معارف و معانی عمیق اسلامی به عرصه هنر است نیازمند توجهی خاص و همه جانبه می باشد، این معنی از آن جهت قابل ملاحظه است که ما در سابقه تمدنی مان، عمیق ترین معارف خود را آنجایی که دیگر نمی توانستیم به زبان و بیان عادی بیاوریم، به زبان شعر تبیین می کردیم که آثار آن تا به امروز هم برای ما به جای مانده است، حتما بارها ملاحظه کرده اید که تصریح حضرت آقا این است که شعری که در مجالس سیدالشهدا و دیگر مجالس عزاداری خوانده می شود باید انتقال دهنده معارف باشد، یعنی وقتی
انسان به آن مجالس می رود چیزی بدست بیاورد، اما متاسفانه مشاهده می کنید که تحت تاثیر همین نوع ظاهری شدن فرهنگ و سطحی شدن امور ذیل موضوع کلی رسانه های جدید، اشعار بعضا از عمق و محتوای سخیفی برخوردارند، البته در اینجا جا دارد از یک جریان خیلی جدی و بالنده که هدف خود را تعمیق مفاهیم اشعار مداحی قرار داده نیز یاد کنیم.
فکر می کنید سیاست گذاری های فرهنگی که نهادهای دولتی و حکومتی از بالا اعمال می کنند چقدر در این تغییر سیر طی سالیان اخیر موثر بوده است؟
موضوعی که زمان زیادی هم از آن نگذشته آن است که بالاخره دولت چه مسئولیتی در حوزه فرهنگ بر عهده دارد، یا به عبارت دیگر آیا دولت مکلف است انسان ها را به بهشت ببرد یا نه، قاعدتا پاسخ روشن است، دولت مسئولیت بسیار جدی در این حوزه دارد و به جاست که نسبت به این موضوعات به شدت واکنش نشان دهد، ولی از آن طرف هم باید دقت کنیم که وظیفه دولت، مداخله و تصدی گری نیست، این را فکر می کنم نهادهای حاکمیتی هم خودشان متوجه باشند، عزاداری عاشورا و سیدالشهدا سده هاست که به شکل مردمی خود به پیش می رود، بهتر است بگوییم اساسا هنر عاشورا هم همین است که به شکل مردمی باشد تا بتواند در عمق فرهنگ مردم نفوذ کند و قاعده آن بنای مستحکمی گردد که باید در جریان ظهور ساخته شود، در نتیجه وظیفه دولت این است که به موقع مسئله را تشخیص دهد، از عوامل دخیل در این حوزه آگاه باشد، به موقع بداند چه کند، چه زمانی سرمایه گذاری کند، و دقت کند که ورودش به معنای ورود تام نباشد چون دولت سنگین و قدرتمند است و اگر متوجه نباشد می تواند کل سیستم را از میان ببرد، به باور بنده دولت این دقت نظرها را در اهداف و برنامه های خود دارد و به نتایج مثبتی نائل شده است.
به باور شما این سیاست گذاری ها با واقعیت های موجود در جامعه چه فرقی می کند، آیا مردم این رویکردها را می پذیرند؟
به نظر من خوشبختانه این اتفاق دارد به درستی رخ می دهد، جای بسی خوشحالی است که دولت هم به این امر قائل نیست که بخشنامه کند و به مردم بگوید از امروز اینطور برخورد کنید یا برخورد نکنید، نخیر این اتفاق نخواهد افتاد، این تجربه تلخ در زمان پهلوی اول هم وجود داشت و دیدیم که چه در مورد کشف حجاب و چه در مورد عزاداری سیدالشهدا نتیجه ای حاصل نشد، امور عمیق فرهنگی مردم با بخشنامه حل نمی شود، ولی این بدان معنا نیست که تنها کاری که از دست دولت بر می آید صدور بخشنامه است، دولت خیلی کارهای دیگر هم می تواند انجام دهد و ابزارهای دیگری در اختیار دارد که باید برای هدایت این جریانات از آنها استفاده کند، پس این هدایت فرهنگی وظیفه دولت است، معمولا مردم هم وقتی احساس محدودیت نکنند با این جریان فرهنگی همراهی می نمایند.
پس می توان فرهنگ را مهندسی و مدیریت کرد.
بله، ولی باید دقت کنیم که این به معنای مداخله جدی و تصدی گری نباشد، دولت ابزارهای جدی برای این کار در اختیار دارد.
فکر می کنید الگویی ایده آل در مراسم سوگ و سرور وجود دارد که آن را ملاک عمل خود قرار دهیم؟
خب من هیئت «میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق (ع)» را مثال می زنم، فکر می کنم هیئتی اینچنینی که موضوع تعمیق آموزه ها را با جدیت در نظر می گیرد، شعرای فرهیخته و عالمی دارد، خود مداح، عالم و عضو هیئت علمی دانشگاه است که شعر را می فهمد، و همچنین همه آنهایی که جریان اصلی گردانندگان هیئت هستند خود دانشجویان و اساتید یک دانشگاه اسلامی هستند، می تواند الگوی قابل ذکری باشد، ضمن اینکه در عین حال جنبه مردمی این هیئت هم لحاظ شده و در این هیئت به روی مردم باز است.
تا چه میزان فکر می کنید که جریان نواندیشی دینی در اصلاح این نابسامانی ها موثر است؟
صد در صد باید نقش جریان نواندیشی دینی را مهم تلقی کرد، موضوع جریان نواندیشی حوزه که می فرمایید، یعنی حوزه مبتنی بر انقلاب اسلامی، من اینطور می فهمم، نگاهی که انقلاب اسلامی را ابتدا در قم و سپس در سراسر ایران پیگیری و رهبری کرد و به نتیجه رساند، این همان جریانی است که وظیفه دارد در همه ابعاد نگاه انقلاب اسلامی را به موضوعات مختلف تبیین کند ، چه برسد به یک موضوع جدی به نام عاشورا که از جهاتی از مبانی اصلی انقلاب اسلامی ما محسوب می شود، حوزه نباید در مقابل این موضوع مهم ساکت باشد و ساکت هم نبود، لذا ورود کردند، چه در آن قسمت های سلبی که وظیفه شان بوده، و چه در قسمت های ایجابی، البته در قسمت های ایجابی همیشه کار سخت تر از قسمت های سلبی است، باید الگوسازی صورت گیرد و پیگیری شود، رشد در یک مرحله کفایت نمی کند، باید دقت کنیم که این جریان همیشه پیش رونده باشد و در حوزه های علمیه و هر جایی که مسئولیتی در
این جریان دارد بتواند الگوها را جایگزین نماید، این اتفاق کمابیش در حال رخ دادن است.
در اصلاح نابسامانی ها موفق هم بوده اند؟
وقتی شما در صحنه عمل با وجود پدیده ای به نام تهاجم فرهنگی که ما با جدیت به خطر آن باور داریم روبرو هستید، یا اگر نخواهیم این عنوان را روی آن بگذاریم، تحولات فرهنگی شدید و سریعی که در حال وقوع است، همین که جریان عزاداری سیدالشهدا همچنان باقی مانده و رنگ و بوی انقلاب اسلامی اش را از دست نداده و حفظ شده و با گسترده تر شدن حیطه ماموریت انقلاب اسلامی به کشورهای اسلامی، قصد دارد این عرصه را هم پوشش دهد می بینید که بسیار موفق عمل کرده است.
 تصور می کنید جریان نواندیشی دینی در اصلاح نابسامانی های آیین عزاداری با مانعی روبرو نیست؟
آنچه که ما از روشنفکری دینی می فهمیم روشنفکرانی هستند که در چارچوب انقلاب اسلامی، قرائت منطبق با انقلاب اسلامی را با استفاده از قالب های سنتی ارائه می کنند، فرموده حضرت امام هم همین بود که عاشورا باید به همین شکل سنتی اش ادامه پیدا کند، در این میان، وظیفه عالم این است که بتواند هم مردمی باشد و هم مردم را همراه با خود به سوی تعمیق مفاهیم پیش ببرد، این یکی از همان آسیب هایی است که شهید مطهری نیز از پیش از انقلاب متوجه آن بودند که اگر عالم و روحانی بخواهد فقط دنبال مردم باشد عملا هیچ رشدی اتفاق نمی افتد، اگر هم عالم مردم را رها کند و به فکر علم خودش باشد که فقط به درد خودش می خورد، مهم برای ما حدی است که قائل می شویم، اینکه این خط را دقیقا کجا بکشیم، به باور بنده نمونه ای بالاتر از امام و حضرت آقا وجود ندارد که بتوانند مردم را جذب کنند، کاملا کنارشان باشند و با هر سخنرانی یک قدم به جلو ببرند، این همان حدی است که باید در بقیه عرصه ها نیز شکل گیرد.
راهکارتان برای اصلاح این نابسامانی ها چیست؟
تکثیر الگوهای موفق، یعنی ما اولا الگوهای موفق را به مردم معرفی کنیم که دیگران هم بتوانند مشابه اش را ایجاد کنند و بعد حمایت و کمک کنیم که الگوهای موفق شکل گیرد، اگر الگوهای موفق شکل گرفته و رشد کند، آن بخش هایی که حاشیه و آسیب دارند کم کم و به طور کلی و طبیعی کنار خواهند رفت.
 نظرتان در مورد عملکرد رسانه ملی در این خصوص چیست؟
یکی از اقداماتی که رسانه ملی در این چند سال اخیر صورت داد که واقعا جریان ساز بود، گسترش دادن فضای عزاداری ها از محلات و شهرها به سطح کشور بود، این یعنی اجازه جابجایی الگوها، مثلا مردم فلان شهر، مراسم عزاداری مردم زنجان را ببینند و بتوانند نکات مثبت آن را اخذ نماید، فرض کنید ما سال هاست در مورد اینکه تهران از یک مرکز تجمع جدی بی بهره است رنج می بردیم و خودم به شخصه دوست داشتم که عظمت عاشورا در این شهر بزرگ که می توان جمعیت را جمع کرد و حضورشان را به رخ کشید صورت گیرد، اما این اتفاق نمی افتاد، خب الگوی عزاداری زنجان ما را به این سمت سوق داد که به تدریج در این طریق پیش برویم، اینها الگوهایی است که در صورت عدم حضور صدا و سیما، به راحتی امکان انتقال و جابجایی نداشت، این که اساسا رسانه ای مثل تلویزیون چقدر ظرفیت دارد که عمق معارف را منتقل کند بحث دیگری است، آن به اصل صلاحیت و ظرفیت رسانه ای مثل تلویزیون بر می گردد، اما در این مقدار از ظرفیتی که وجود داشته، این کار انجام شده است، بقیه امور هم در خود هیئت شکل می گیرد، مثل جریانات معنوی یا ارتباطی که بین مخاطب با نفس سخنران وجود دارد؛ مواردی که در تلویزیون کمتر قابل انعکاس است و چیزی است که باید در خود صحنه اتفاق بیفتد.
 چه نظری در مورد روحانیت دارید، آیا فکر می کنید انگیزه ای برای اصلاح امور ندارد یا اینکه منبرها سیاسی شده اند؟
ما هم اکنون در یک دوره زمانی بسیار خاص و حائز اهمیت در حوزه تمدن به طور کلی، و در حوزه معارف اسلامی به طور خاص به سر می بریم، به هرحال حضور انقلاب اسلامی، عاملیت، نقش فعال و منحصر به فرد بودن آن را نمی توانیم انکار کنیم، وقتی انقلاب اسلامی ایجاد شد باید در حوزه معارف اسلامی هم به سمت تبیین این مهم پیش رفت که اندیشه های انقلاب اسلامی کجای معارف اسلامی واقع است، این که ما سرعت مان کم هست، اینکه ظاهرا منبرها سیاسی شده و آن عمق معنوی را ندارد به این خاطر است که ما در دوران گذار هستیم، قاعدتا انقلاب اسلامی باید بتواند به معارف اسلامی ما در کل خدمت کند و رشدی جدی در آن ایجاد نماید. اینطور به نظر می رسد که اگر عمیقا به رخدادهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نگاه کنیم، می بینیم که انقلاب اسلامی تحول بسیار بزرگی در حوزه معارف اسلامی ایجاد کرده است، با این وجود همچنان در گام های نخست هستیم.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما