تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۲۸
۰
کد مطلب : ۳۰۶۷۹
گفت وگو با سعید بیابانکی

گروه داوران باید متنوع تر و متکثرتر شود

گروه داوران باید متنوع تر  و متکثرتر شود
سعید بیابانکی یکی دیگر از اعضای شورای سیاست‌گذاری  جایزه دعبل -  کتاب سال عاشورا بود که برای شنیدن نظرات و تجربیاتش با او به گفت‌وگو نشستیم.
 

 درباره نحوه داوری و روند بررسی آثار در بخش شعر و ادبیات توضیح دهید.

داوری بخش شعر و ادبیات این جشنواره برای من خیلی تجربه خوشایندی بود. خوشبختانه بخش زیادی از کتاب‌هایی را که به مرحله داوری رسیده بود، در یکی دو سال اخیر خوانده بودم. به هر حال بخش زیادی از علاقه‌ام و کارم همین است؛ مطالعۀ کتاب‌هایی که در حوزه ادبیات آیینی و مذهبی منتشر می‌شود. امیدوارم که داوران انتخاب درستی انجام داده باشند و اقشار مختلف از نتیجه کار راضی باشند. به اعتقاد من کار جوایز ادبی از این جنس که بین‌المللی و معتبر به حساب می‌آیند این است که تراز و معیار ادبی و آن چیزی که با شاخص‌های ادبیات و هنر انطباق بیشتری دارد، به جامعه معرفی کنند.

بعضی آثار ادبی و کتاب‌ها خوانده می‌شوند و علاقه‌مندان زیادی هم دارد؛ ولی وقتی با معیار ادبیات منطبق و سنجیده می‌شوند، مشخص می‌شود صرفاً ارضاکننده یک علاقه‌مندی عمومی است؛ مثل خیلی فیلم‌های سینمایی و آثار موسیقی که تولید می‌شود و شنونده و بیننده عمومی دارد، ولی به لحاظ هنری شاید خیلی شاخص‌ها و ارزش‌ها را نداشته باشد. آثار مذهبی و آیینی چون با عواطف و اعتقادات مردم به طور مستقیم سروکار دارند، باید بخشی از آن همواره به ‌عنوان معیار و ترازو معرفی شود که سلیقه‌ و ذائقه مردم ارتقا پیدا کند. اصلاً کار ادبیات و هنر همین است که باید ذائقۀ عمومی را ارتقا دهد و کار این جایزه به نظر من باید همین باشد.

اگر کتاب یا کتاب‌هایی در حوزۀ شعر یا پژوهش ادبی در مقطعی معرفی می‌شوند، باید توجه داشت به هر حال انتخاب‌های کارشناسان، منتقدان و پژوهشگران بوده‌ و آثار انتخابی از امتیازات مورد نظر آن‌ها برخوردار شده‌اند؛ منتها کار جایزه شاید به نظرم اینجا تمام نمی‌شود و بخش اصلی آن باید بعد از جایزه اتفاق افتد که معرفی این آثار به مخاطب است؛ یعنی اینکه چگونه معرفی و تبلیغ شود که مردم آشنا شوند، بخوانند و بیشتر به عمق این کتاب‌ها پی ببرند. حال شناساندن این آثار می‌تواند از طریق مطبوعات، رسانه‌ها، مجامع یا هر شکل دیگری اتفاق بیفتد که همه این راه‌ها خوب و مؤثر است.
 

 بررسی کتاب‌هایی که داوری کردید، چه مدت زمانی را به خودش اختصاص داد؟

چون در بخش مقدماتی یک‌بار آثار پیش از ما داوری شده و آثاری که به امتیازات لازم نزدیک‌تر بود، به مرحله پایانی آمده بود، کار ما مقداری به لحاظ زمانی کوتاه‌تر بود؛ گرچه شاید دقت بیشتری لازم داشت؛ البته بخش زیادی از آثارِ این جشنواره که از طریق فراخوان نیامده بود. درستش هم همین است که جوایز معتبر معمولاً فراخوان ندارند و خود برگزارکنندگان باید آثار را رصد کنند که این کار خوشبختانه انجام شده بود. بخش محدودی که به داوری نهایی رسید، در حوزه شعر، پژوهش‌های ادبی و ادبیات داستانی، آثاری بودند که با حدود یک هفته، (شاید کمتر) مطالعه‌کردن، نقد و بررسی و بحث با سایر داوران و دفاع‌کردن از انتخابات خود به نتیجه و جمع‌بندی نهایی رسید.
 

 وجود و برپایی چنین سنجش‌هایی در قالب جشنواره در حوزه ادبیات دین و کلاً آثار دینی به‌ویژه با مضمون عاشورا چقدر می‌تواند برای نویسندگان و پژوهشگران این عرصه مفید باشد و برای آن‌ها انگیزه ایجاد کند؟

کار جایزه ادبی و جایی که یک اثر را به ‌عنوان اثر برتر معرفی می‌کند، طبیعتاً کار دشوار و حساسی است؛ چون به هر حال خیلی‌ها به این انتخاب‌ها بعدها خرده خواهند گرفت و نقد خواهند کرد؛ البته نظر همه قابل احترام است؛ ولی واقعاً جای چنین جایزه‌ای در عرصه ادبیات و هنرهای آیینی خالی بود. من اصلاً سابقه آن را سراغ ندارم که چنین چیزی قبلاً بوده باشد. تا جایی که در خاطر دارم، معمولاً این برنامه‌ها به شکل جشنواره‌ها، سوگواره‌ها، کنگره‌ها و همایش‌ها برگزار می‌شد و آنجا فقط تک‌اثر ارائه می‌شد.
بخشی از دیده‌شدن این آثار هم باید در کتاب سال اتفاق افتد؛ کتاب سال جمهوری اسلامی که معمولاً آنجا با موضوع عاشورا به طور خاص چنین گزینه‌ای نداریم؛ یعنی آن‌ها کارها را به صورت کلی برآورد می‌کنند؛ سپس آثار داوری می‌شوند. چون اینجا به صورت جزئی و خاص این موضوع (یعنی موضوع عاشورا و ادبیات آیینی) برای ما متمرکز شده، به نظرم کار باارزشی است و ان‌شاالله ادامه پیدا کند و کسی به این جایزه دسترسی پیدا کرد، آثارش به آثار مرجع تبدیل شود.
 

 اگر به صورت سالیانه این جایزه برگزار شد، باید هستة اصلی هیأت داوران ثابت باشند یا خیر؟ آیا این خط‌کش و معیار و سنجش می‌تواند به‌ عنوان واحد اندازه‌گیری کلی به صورت ثابت بماند، بعد از کارشناسان مختلف دعوت شود یا نه.

به نظر هر چقدر تعداد هیأت داوران در انتخاب این آثار، بیشتر، متنوع‌تر و متکثرتر باشد، میزان خطا کاهش پیدا می‌کند و نسبت عکس دارد با هم. در جوایز بزرگ مثل جایزۀ شعر فجر یا دفاع مقدس و... ، به‌تجربه ثابت شده، وقتی هیأت داوران را تغییر می‌دهید، اصلاً همان آثار برگزیده یک گروه را در همان سال به گروه دیگر دهید، نتیجه عوض می‌شود. علتش این است که یک بخش داوری به هر حال (هرچند اندک) سلیقه است. یک بخش تجربه و یک بخش هم دانش است و برآیند این موارد نظر داور را تأمین می‌کند.

راهش این است که تعداد داوران افزایش پیدا کنند، به هر حال اعتبارات جشنواره زیاد شود؛ مثلاً یک گروه 50 نفره داوری کنند. میان آن‌ها می‌تواند شاعر، منتقد یا حتی کتاب‌‌فروش یا ناشر باشد؛ حتی کسی که با این ادبیات عجین‌تر است، مثلاً مداح یا ذاکر اهل بیت علیهم السلام باشد. تعداد داوران وقتی زیاد شود، سلیقة بیشتری را می‌شود پوشش داد. به نظر من این راهی است که می‌شود از خطا جلوگیری کرد.

 
 پس از افزایش تعداد داوران بهتر نیست سنجش، معیار و خط‌کشی تدوین و راه و چارچوبی مشخص شود که به قول شما داوری‌ها توسط دیگر دوستان و متخصصان زیر سوال نرود؟

همین‌طور است. علتش این است که صرف رأی بالا‌داشتن برای یک اثر اعتبار محسوب نمی‌شود. اصلاً آثاری که با استقبال عمومی روبه‌رو می‌شوند نمی‌توانند حتماً آثار خوبی باشند. این اشتباهی است که همه‌جا اتفاق می‌افتد. چیزی که تیراژ و تعداد مخاطب بالایی دارد، لزوماً اثر ادبی موفقی نیست؛ کما اینکه در کل ادبیات جهان هم همین‌طور است. معمولاً آثار پرفروشی که بیش‌از‌اندازه پرفروش‌اند، به لحاظ ادبی خیلی قابل ملاحظه نیستند. می‌بینید که جایزه‌های بزرگ مثل معتبرترین جوایز ادبی‌ای نظیر جایزه ادبی نوبل وقتی آن اثر را می‌بینید، می‌بینید که آن‌ها اتفاقاً خیلی مخاطب گسترده هم نداشته‌اند. در صورتی که همان سال آثاری مخاطب زیادی داشته و اصلاً داوران به آن توجه نکردند. این نباید مخاطب خاص را فریب دهد. مخاطب و داور نباید فریب این چیزها را بخورد که باور و سلیقة عمومی، درست است که قابل احترام است، ولی قابل اعتنا نیست؛ یعنی اشکال از اینجاست که قابل احترام‌بودن و قابل اعتنابودن دو سنجه متفاوت است.
 

 آیا لازم می‌دانید بر فرض با توجه به اینکه این آثار در حوزة خاصی در عرصه دینی-مذهبی نگاشته و به آن توجه می‌شود، مجراهایی برای استفاده بهتر از اثر هنری به مصرف‌کنندگان معرفی شوند تا آن‌ها اعم از محقق، فیلمساز و... از آن بهره ببرند؟

همین‌طور است؛ یعنی بهترین شیوه، همین است که جایزه وقتی می‌تواند به یک مرجع تبدیل شود و اعتبار لازم را کسب کند؛ دست‌کم به‌خوبی معرفی شود؛ حتی اصلاً نیازی هم نیست خیلی تبلیغ در مورد آن شود. فقط کافی است مثلاً بگوییم فلان اثر در این جشنواره و این جایزه به ‌عنوان اثر برتر شناخته شده است؛ سپس نشانی‌ای مهیا شود تا مصرف‌کنندگان به آن مراجعه کنند. به‌تدریج باید این‌طور شود؛ کما اینکه خیلی از جوایز معتبر جهان همین‌طور است. اصلاً جایزه خیلی مادی برای کسی متصور نیست، صرفاً یک اعتبار است. خیلی از جوایز دنیا را می‌بینید که به لحاظ مبلغ قابل ملاحظه نیست. فرض کنید یک نشان به طرف می‌دهند و نشان هم نماد یک درخت یا پرنده و... است؛ یعنی خیلی بار مالی ندارد؛ ولی اعتبار جایزه مهم‌تر است. به‌فرض الآن یک کتاب تألیف کردم و برنده شدم. سنگین‌ترین جوایز ادبی در این کشور نهایتاً پنج میلیون تومان است. پنج میلیون تومان خیلی تأثیری در زندگی ادبی و هنری طرف ممکن است نداشته باشد؛ ولی یک اعتبار ادبی آن تأثیر را دارد؛ یعنی جایزه باید به سمت اعتباربخشی ادبی و هنری بیشتر برود.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما