تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۲
۰
کد مطلب : ۱۶۶۶۰

گفت‌و گو با علی قربانی؛ بیان راز و عرض نیاز

گفت‌و گو با علی قربانی؛ بیان راز و عرض نیاز
گفت‌وگوی ویژه: «حاج‌ علي قرباني»، مداحي و مناجات‌خواني را از زمان جنگ و در جبهه شروع کرد. از مجالس مناجات‌خواني به مجالس روضه‌خواني راه يافت. از محضر حاج منصور ارضي بسيار استفاده کرده؛ البته نه به صورت شاگرد رسمي، بلکه در جلساتش حاضر مي‌شده است. هيئت «عشاق‌الحسين» را در دورة دبيرستان با هم‌شاگردي‌ها تأسيس مي‌کنند و اين هيئت سيار که در مناسبت‌ها ثابت مي‌شود، هنوز هم فعال است. حاج علي قرباني نيمة اول ماه رمضان در منزلي روبه‌روي مسجد «موسي‌الرضا» حوالي ميدان شهدا و در نيمة دوم در مسجد «شهيد بهشتي» در خيابان نبرد برنامه دارد.

اطلاعات دقيق هيئت عشاق‌الحسين را از پايگاه اطلاع‌رساني اين هيئت به آدرس http://oshaghalhosein.com مي‌توانيد کسب کنيد.
تنظيم اين گفت‌وگو کار آساني نبود. قرار بر اين شد که بسياري مطالب، ‌گپ و گفتي بين خودمان باقي بماند. آنچه در ادامه مي‌آيد، گزيده‌اي از يک گفت‌وگوي صميمي و ساده است که ارادت من به حاج علي قرباني را بيش از پيش کرد. تحمل پاسخ ایشان به آخرین سوالم در ماهی غیر از ماه رمضان کار بسیار سختی می‌بود.

دعبل: لطفاً کمي دربارة دعا و راز و نياز و تجربه‌هاي شخصي‌تان در اين حوزه توضيح دهيد. چرا مناجات مي‌خوانيم؟ چرا دعا مي‌کنيم؟
از استادي شنيدم که مي‌فرمود: «دعا بيان راز و عرض نياز است.»؛ يعني دو بعد دارد؛ يکي عرض نياز که همين چيزهايي است که از خدا مي‌خواهيم. ما فقير به ذات هستيم و خدا هم غني است به ذات. آيا ممکن است که اين فقير به ذات از غني به ذات چيزي نخواهد؟ قطعاً مي‌خواهد؛ حتي اگر نگويد. ممکن است، به لفظ هم نياورد. در کلام هم نياورد؛ در عين حال جزو احتياجاتش هست و مي‌خواهدش. يک بعد ديگر هم بيان راز است که بيشتر دربارة اولياء مصداق دارد.

دعبل: گويا مناجات‌خواني در تاريخ و تفکر شيعي از کنج دنج بيان راز و عرض نياز به ديگر زواياي زندگي فردي و اجتماعي تسري دارد. کمي دربارة پيشينة سنت مناجات‌خواني و پيشکسوتان اين امر توضيح دهيد.
از شهرهاي ديگر خبر ندارم؛ اما در تهران تا آنجا که من خبر دارد، اولين مجلس همان در زمان ما مجلس «آقاسيدعلي ميرهادي» بود بود؛ البته قبل از آن مرحوم «شاه‌قلي» در مسجد امام فعلي، مراسمي داشتند. ريشة بسياري مجالس مناجات‌خواني فعلي به مجالس آقا سيدعلي ميرهادي برمي‌گردد. بسياري دوستان که الآن مجلس مناجات دارند، در آن جلسه شرکت مي‌کردند. شايد مجالس ديگري هم بوده باشد؛ اما عمدتاً ديگراني بودند که شايد از ايشان هم در امر مناجات‌خواني تواناتر بودند؛ به هر حال به احترام ايشان مجلسي برگزار نمي‌کردند. «حاج آقا حسن ارضي» هم مراسم دعاي کميل داشتند؛ البته شما از تاريخ شيعه و مناجات‌خواني پرسيديد. منظورتان چيست؟

اين بحث دعاست. بحث مناجات‌خواني به اين سبک و سياقي که مجلسي به نام مناجات و به صورت مستمر باشد و کسي هم مناجات بخواند و... فکر نمي‌کنم در زمان امام سجاد (ع) به اين شکل بوده باشد.

دعبل: بيشتر مدنظرم اين است که آيا دغدغه‌هاي آموزشي و پرورشي همچنان که در دعا و مناجات‌هاي ائمه (ع) بوده، در مجالس دعاخواني و مناجات‌خواني پس از آن بزرگان هم وجود داشته است؟
بسياري معتقدند، در مناجات‌خواني و دعاخواني بايد دقيقاً از ابتدا تا انتها دعا را عيناً بخوانند و اگر جز آن چيزي که در متن دعاست و انشاي امام (ع) است، چيزي بگويند، تأثير دعا از بين مي‌رود؛ مثلاً بسياري آقايان معتقدند، اينکه در دعاي کميل وقتي به «يارب» مي‌رسند و چند بار آن را تکرار مي‌کنند، اين تکرار اثر دعا را از بين مي‌برد. وقتي در دعا يک بار آمده، شما هم بايد يک بار تکرار کني. به اين عقيده دارند و بسيار هم به آن تکيه مي‌کنند. از طرفي بايد ديد، آيا مستمع ظرفيت آن را دارد که برايش دعا را از باي بسم‌الله تا تاي تمت بخواني و چيزي هم در قالب روضه، روايت، حديث قدسي و داستاني اضافه نکني؛ در عين حال او با مناجات ارتباط برقرار کند و حظي ببرد.

دعبل: نظر شما چيست؟ اصلاً مرز بين مناجات‌خواني، دعا، روضه و مداحي کجاست؟ بايد و نبايدهاي اين عرصه چه چيزهايي است؟
من فکر مي‌کنم، اگر بخواهيم اين موضوعات را مرزبندي کنيم بايد تعريف هر يک از آنها مشخص شود. بايد معلوم شود که دعاخوان کيست و مناجات‌خوان کيست؟ البته اين مباحث تخصصي است و شما بايد اينها را از ديگران که صلاحيت پاسخ‌دادن دارند بپرسيد. مي‌فرمايند، کلام معصوم (ع) دسته‌بندي و طبقه‌بندي مي‌شود.
گاهي مخاطب امام (ع) يک انسان عادي است و ايشان فقط قصد قانع‌کردن او را دارد. ممکن است جوابي که مي‌دهد، جواب حقيقي نباشد؛ مثلاً از امام (ع) سؤال مي‌کنند، آيا خدا مي‌تواند همة عالم را در يک تخم‌مرغ جمع کند؟ فلاسفه مي‌گويند، محال است و قدرت خداوند به محال تعلق نمي‌گيرد و بحث‌هاي فلسفي‌اي که به دنبال آن طرح مي‌شود؛ ولي امام (ع) براي اينکه آن‌کس را قانع کند. فرمود: «خدا اين کار را کرده و بالاتر از آن را انجام داده است. خداوند همة عالم را در کرة چشم جمع کرده است و شما مي‌توانيد همة عالم را در کرة چشم ببينيد.»

گاهي مخاطب امام (ع) صاحب سر است و بايد جوابي به فراخور وضعيت او بدهد. بالاتر از اين، کلام امام (ع) به دعا مي‌رسد. دعا آن کلامي است که امام (ع) در مقابل خدا انشاء کرده است؛ اما در دعاها هميشه يک غيري وجود دارد که اجازه نمي‌دهد، امام (ع) حرف‌هاي نهايي خود را با خدا بزند؛ چون دارد آن را مثلاً به ابوحمزه انشاء مي‌کند و به او تعليم مي‌دهد؛ يا يک غيري مثل کميل و ديگران.
بالاتر از دعا، مناجات است. مناجات از مادة نجوا يا درگوشي صحبت‌کردن است؛ يعني آن حرف‌هاي درگوشي و نهايي‌شان را در قالب مناجات بيان کرده‌اند. بالاترين کلام امام (ع) در مقام انشاء، مناجات است.

دعبل: چگونه بايد تشخيص داد که اين بيان راز و عرض نياز، دعاست يا مناجات؟
اين بحث‌ها تخصصي است و بايد از دوستان ديگري دربارة آن بپرسيد. آنچه من شنيده‌ام، اين است که در دعا بيشتر «اللهم» مي‌گوييم. «م» مشددي که در «اللهم» آمده، به جاي «يا»يي است که اول بوده و حذف شده است. اين «م» مشدد به «يا»ي ابتدايي آن که براي نداي به بعيد است، دلالت مي‌کند.

در واقع شما وقتي اللهم مي‌گويند، خدا را صدا مي‌زنيد؛ در حالي که بُعد ديگري اين ميان وجود دارد. اين بعد به دليل همان واسطه است که گفتم. ابوحمزه اين وسط مانع شده و امام (ع) نمي‌تواند حرف‌هاي درگوشي با خدا بزند؛ اما در مناجات «الهي» مي‌گوييم. شما اگر مناجات «خمسه‌عشر» را ببينيد، در آن «الهي» وجود دارد. اللهم هم هست؛ اما بيشتر الهي است. مناجات شعبانيه همه‌اش الهي است؛ جز صلواتي که در ابتدا دارد.

همان‌طور که گفتم، اين بحث تخصصي است و کار من نيست. بايد از کساني که متخصصان اين موضوع بپرسيد. آنچه به دست ما رسيده، در قالب مفاتيح آمده است و در آن اشاره شده کدام دعا يا مناجات است.

دعبل: نظر شما دربارة دغدغه‌هاي آموزشي-پرورشي در حين مجالس مناجات‌خواني چيست؟ گاهي در حين مناجات‌خواني، فرازهايي وجود دارد که با توجه به محتواي غني آنها و وضعيت بسيار خاص در محافل مناجات‌خواني مي‌توان از ظرفيت موجود و ايجادشده بهترين بهره‌برداري‌هاي آموزشي و پرورشي را کسب کرد.
اگر توان اين کار وجود داشته باشد، فرمايش شما متين است.

دعبل: اصلاً کسي که توان اين کار را ندارد، آيا صلاحيت آن را دارد که مجلس به او سپرده شود؟
اين اختلافي است.


دعبل: نظر شما چيست؟
من صاحب نيستم. من احساس مي‌کنم با توجه به وضعيت کنوني اگر کسي دانش و بينش اين کار را داشته باشد و از توان و استعداد کافي برخوردار باشد، برگزاري اين جلسات به اين گونه‌اي که شما گفتيد، چه بسا مفيدتر از حالتي باشد که مناجات را از ابتدا تا انتها بدون حرفي اضافه بخوانند؛ به‌گونه‌اي که قبلاً دربارة آن گفتم.

دعبل: الآن وضعيت ما براي بهره‌برداري آموزشي-پرورشي در مجالس مناجات‌خواني چگونه است؟ دستمان براي انجام‌دادن اين فعاليت‌ها باز است؟

وضعيت بسيار عالي است.

دعبل: واقعاً؟ يعني ما در حال حاضر از برگزاري اين جلسات نهايت بهره را مي‌بريم؟
گاهي براي خود من باورکردني نيست که مثلاً مناجات شعبانيه با وجود اينکه ۳۰ شب برگزار مي‌شود و عملاً شب‌هاي آخر بسياري حرف‌ها تکراري است؛ اما استقبال مردم عجيب و دلگرم‌کننده است.

دعبل: پس چرا تلاشي براي تعميم اين مجالس به صورت گسترده صورت نمي‌گيرد و نظير دغدغه‌هايي که براي پرورش مداحان وجود دارد، دربارة مناجات‌خواني فعاليتي نمي‌شود؟
من اين را به فال نيک مي‌گيرم؛ زيرا اگر قرار باشد بلايي که سر مداحي پيش آمد، بر سر مناجات‌خواني هم بيايد، اين خودش خسران بزرگي است. در اين وادي، نفس به اين سادگي‌ها کوتاه نمي‌آيد. شما هر کسي هم که باشيد، اگر ببينيد در اين مجالس چند نفري دور شما جمع مي‌شوند، سر و صدايي مي‌کنند و اشکي مي‌ريزند، ديگر جمع و جور کردن خودتان کار آساني نيست. اينکه هر کسي هوس کند که همچين مجالسي را به راه بيندازد، روح دعا و مناجات آسيب مي‌بيند؛ البته من نبايد اين حرف‌ها را بزنم. شما بايد اين مباحث را از اهلش بشنويد.

دعبل: با وجود اين کساني بدون اينکه از بايد و نبايدهاي دعاخواني و مناجات‌خواني باخبر باشند، اين کار را انجام مي‌دهند؟
استقبالي هم نمي‌شود. هنوز مناجات‌خواني آن طور نشده که هر کسي که ته‌صدايي دارد، مناجات‌خواني کند. مستمع خودش تشخيص مي‌دهد که اين مناجات‌خواني نيست.

دعبل: بنابراين ما آخرين نسل‌هاي مناجات‌خواني را مي‌بينيم و ممکن است در آينده کمتر با مناجات‌خوان‌هايي که با کنه مفاهيم دعا و مناجات آشنا هستند، روبه‌رو شويم.
نه؛ براي چه؟

دعبل: وقتي در حال حاضر بيشتر مجالس مذهبي، مجالس مداحي و روضه‌خواني است و دغدغة آموزش و پرورش براي مناجات‌خواني وجود نداشته باشد. طبيعتاً چنين اتفاقي مي‌افتد.
خير؛ همين حالا مجالس آقاي ماشاءالله عابدي، آقاي بکايي و آقاي حداديان و... وجود دارد و مجالس پرباري است.

دعبل: در آينده چطور؟
در آينده هم همين‌طور. در حال حاضر مجالس مناجات‌خواني نسبت به سابق بسيار رونق پيدا کرده است. قبلاً در تهران مجالس مناجات‌خواني به مجالس حاج حسن ارضي و آقاسيدعلي ميرهادي و تعدادي محافل خصوصي ختم مي‌شد؛ اما الآن مجالس خوب و جا‌افتاده‌اي برپا مي‌شود.

دعبل: ولي من فکر مي‌کنم در حال حاضر استفادة حداکثري‌اي که مي‌تواند از مجالس مناجات‌خواني بشود، تحقق نمي‌يابد. متأسفانه بسياري دوستان با تصور اينکه «تباکي» خود را به گريه زدن است اين فرهنگ روضه‌خواني را به مجالس مناجات‌خواني نيز کشانده‌اند؛ در صورتي که «تباکي» به قول يکي از استادان، شوق گريستن است، حزن معنوي ناشي از معرفت مفاهيم متعالي است، اشتياق براي گريستن است.
بله؛ شايد استفادة حداکثري صورت نگيرد؛ اما وضعيت نسبت به گذشته قياس‌شدني نيست و بسيار مطلوب‌تر است. اگر به تقسيم‌بندي‌هايي که دربارة روضه‌خواني، مداحي، دعاخواني و مناجات‌خواني گفته شد، دقت کنيم، درمي‌يابيم که مناجات‌خواني کار بسيار عظيمي است؛ چون شما کلام امام (ع) را در مقام مناجات بيان مي‌کنيد و ايجاد ارتباط بين مردم با کنه مفاهيمي که شما به آن اشاره کرديد، کار بسيار سختي است. همان‌طور که در روضه‌خواني‌ها کسي بايد روضه بخواند که با روح کربلا و مباحث ظاهري، همين‌طور مباحث معرفتي عاشورا آشنا باشد؛ البته در کنار استعداد و هنرمندي‌هاي لازم اين کار در بحث دعاخواني و مناجات‌خواني هم ظرافت‌هايي وجود دارد که بايد رعايت شود.

دعبل: کمي از اين ظرافت‌ها بگوييد. آداب اين محافل و مجالس چيست؟
آداب را علما گفته‌اند، آداب، آداب دعاست. از يک طرف گفته مي‌شود دعا و مناجات با خدا، آداب خاصي ندارد. اگر شما با خدا حرفي داري، حرف بزن و همين حرف‌زدن مي‌شود دعا و بالاترش نيز مناجات است.
گاهي ما حرفي براي گفتن نداريم و در چنين مواردي ائمه (ع) به ما کمک کرده‌اند. آنها در قالب دعا به ما آموخته‌اند که چگونه با خدا صحبت کنيم که هم رعايت ادب را کرده و هم حرفمان را زده باشيم.

شايد آنها در مقام تعليم نبودند و واقعاً دعا مي‌کردند؛ اما در هر صورت به ما آموخته‌اند. شايد اين تعبير مناسب نباشد؛ اما گاهي امام (ع) در دعا به‌گونه‌اي با خدا صحبت مي‌کند و شايد راهي به ما آموزش مي‌دهد که انگار در مناجات راهي براي نپذيرفتن خدا باقي نمي‌گذارد و خدا را مجبور مي‌کند که دعا را برآورده کند.
در مناجات شعبانيه امام (ع) مي‌گويد: «لِلهي اِنْ اخَذتني بجري أخَذْتکَ بِعَفْوِک»؛ «الهي اگر بخواهي گناهان مرا به رخم بکشي، من عفوت را به رخت مي‌کشم»، خب حرف ديگري باقي مي‌ماند؟ آقاي سيدعلي نجفي را خدا رحمت کند. ايشان دربارة دعا حرف‌هاي بسياري داشت.

ايشان مي‌گويد، گاهي به دليل اينکه در مجلس دعايي رعايت ادب نمي‌شود، ممکن است نه فقط شما را نزديک نکند، بلکه باعث دوري هم بشود. ايشان مي‌گفتند، بعضي دعاها اثر دعاهاي ديگر را خنثي مي‌کند و بعضي دعاها را نبايد بعد از برخي ديگر خواند. از طرف ديگر، دعا، دعاست و همان‌طور که قبلاً گفتم، بيان راز و عرض نياز است. من نمي‌دانم چرا شما اين سؤال‌ها را از من مي‌پرسيد؟

دعبل: به نظر حاج‌قربان، مناجات‌خوان و دعاخوان چه ويژگي‌هايي بايد داشته باشد؟
[وقتي اين سؤال را پرسيدم، حاج علي قرباني لبخندي زدند، سري تکان دادند، چند لحظه‌اي سکوت کردند. اين لبخند و انذار و سکوت خيلي چسبيد.]
من فکر مي‌کنم، کسي مي‌تواند اين کار را بکند که واقعاً خودش اهل اين داستان باشد. سحري داشته باشد. دقتي داشته باشد. توجهي داشته باشد. با ادعيه آشنا باشد. قبلاً روي اين موضوع فکر نکردم. شايد مؤلفه‌هاي دقيق‌تري را بتوان برشمرد.
آنچه الآن به ذهنم مي‌رسد اين است که بايد حتي اگر انسان خوبي نيست، دنبال آن باشد که انسان خوبي بشود. اگر گناه و معصيت مي‌کند، دردش بيايد. بايد اهل مراقبه باشد. يک ته‌صدايي هم داشته باشد؛ هرچند که کساني را مي‌شناسم که چندان خوش‌صدا نبودند؛ در عين حال وقتي دعا مي‌خواندند، انسان را منقلب مي‌کردند و به‌شدت متأثر مي‌ساختند.

دعبل: دربارة مناجات‌خواني و دعاخواني به نظر شما خلوت «عبد و اله» اصالت دارد يا «روح جمعي» مناجات و دعا؟

دربارة اين موضوع وقت‌شناسي انسان مهم است. از پيامبر (ص) است که «ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعر ضوا لها»؛ «همانا! برای خداوند، در ساعات زندگی شما، نسیم‌های خوشی است. آگاه باشید خود را در آن لحظات قرار دهید.» زمان خيلي مؤثر است؛ مثلاً ماه رمضان بهار دعا و مناجات است.

در اين ايام و ليالي دستور داده‌اند که به مراسم احياء برويد و در جمع باشيد؛ البته در جمع بودن‌ها نبايد ما را از خلوت محروم کند؛ اگرچه روح مجلس دعا و مجلس مناجات، مجلس انس است. مجلس انس هم بسيار شلوغ است. شلوغي آن هم اين‌طور است که دو نفر بيشتر در آن نيستند؛ يکي خدا و ديگري کسي که با خدا صحبت مي‌کند.

به تعبيري زماني هم به نتيجه مي‌رسيد که آن يک نفر هم اضافه است. در مجلس مناجات و انس فقط بايد «او» باشد؛ البته من تعارف نمي‌کنم که اين حرف‌ها، حرف‌هاي من نيست. اين حرف‌ها را کسي بايد بگويد که سني از او گذشته باشد؛ مثل «حاج حسن ارضي.»

دعبل: از میان مناجات‌ها و دعاهايي که تا به حال خوانده‌ايد، با کدام‌يک بيشتر ارتباط برقرار کرده‌ايد؟
مناجات شعبانيه.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما