تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۱۳
۰
کد مطلب : ۳۲۹۳۱
وقت سحر بهترین زمان برای مناجات با خداوند است

ادب دعا و مناجات

احسان محمدی
ادب دعا و مناجات
    مناجات به معنای راز گفتن و گفت‌وگوی پنهانی با کسی است؛ به معنای راز و نیاز و نجوا کردن و هم‌چنین به این معنا که در مکان بلندی با شخصی به‌صورت راز خلوت کنی. مناجات گاهی دربردارندة توبه و بازگشت از گناه است و بر سخنانی، هم در قالب نظم و هم در قالب نثر به‌کار می‌رود؛ که برای رازگویی و عرض نیاز و حاجت به درگاه اله‌العالمین همراه با نیایش و سپاسگزاری از او استفاده می‌شود. در دعاها و اذکاری که در ماه مبارک رمضان خوانده می‌شود مناجات‌های زیبایی وجود دارند. وقت سحر بهترین زمان برای مناجات با خداوند است. هم‌چنین با استناد به آیاتی از قرآن کریم، از جمله آیة ۱۴۲ سورة اعراف دربارة مناجات حضرت موسی با خداوند در وادی طور، آیة ۶۴ سورة فرقان دربارة زمان عبادت پروردگار و آیة ۱۶ سورة سجده، شب‌هنگام زمانی مناسب برای تقرب به خداوند قلمداد شده است.

   از آداب مناجات با خداوند تناسب واژگان و بیان صفات الهی با نیاز و درخواست مناجات‌کننده است؛ در این خصوص مناجات با الفاظی که خداوند به انسان‌ها تعلیم داده است، یا آنچه در مناجات‌های ائمة معصومین(ع) آمده است، پیشنهاد شده است. یکی از توصیه‌های خداوند به حضرت موسی(ع)، داشتن قلبی خاضع و خاشع هنگام مناجات است.

   مناجات موجب پذیرش توبه، آمرزش گناهان و مصونیت از
عذاب دوزخ می‌شود. به‌علاوه ایجاد روحیة اخلاص در نیایشگر، رقت قلب، صفای باطن و صلابت روحیه از آثاری است که در پی مناجات در انسان ایجاد می‌شود. در قرآن مناجات‌هایی از زبان پیامبران، فرشتگان و بندگان صالح بیان شده است که بیشتر با کلمة «ربنا» آغاز شده‌اند.
داستان حضور موسی(ع) در کوه طور و چهل شب مناجات او با خداوند از مناجات‌های مشهور پیامبران در قرآن است. از این موارد می‌توان مناجات حضرت یونس(ع)، مناجات حضرت یوسف(ع)، مناجات حضرت ایراهیم (ع) در میانة آزمایش‌های الهی و مناجات‌های حضرت داوود(ع) را در زبور نام برد. آیات ۳۸، ۱۹۳ و ۱۹۴ سورة آل‌عمران نیز از جمله مناجات‌های معروف قرآن از زبان بندگان است. دعاهایی که از امامان شیعه به ما رسیده است، برخی به مناجات تعبیر شده‌اند. از مناجات‌های مشهور ائمه(ع) می‌توان به مناجات شعبانیه، مناجات حضرت علی(ع) در مسجد کوفه و مناجات‌های امام سجاد(ع) اشاره کرد.

   فرق دعا با مناجات مربوط به حالات بنده در مقام صحبت با خداوند است؛ اگر موضوع راز و نیاز، اعتراف به گناهان یا شدت محبت باشد و حال شخص اقتضای صحبتی آرام و خصوصی داشته باشد، اصطلاح مناجات به‌کار می‌رود، ولی دعا به معنای ندا دادن، دعوت کردن و از کسی یاری خواستن به‌صورت علنی است.
 
   دعا امری معنوی
است که موجب تقویت نیرو و اراده، دوری از اضطراب و سبب احساس آرامش می‌شود. ایمان و اعتقاد قوی به شنود و پاسخ از سوی اله‌العالمین مهم‌ترین رکن دعاست. شخصی که دعا می‌کند معتقد است که خدایی قدرتمند از او حمایت می‌کند؛ پس با نیرویی درونی، بدون اضطراب و با امیدواری به دنبال طلب خود حرکت می‌کند. هیچ دعایی بدون اجابت نمی‌ماند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «ادعونی استجب لکم»؛ «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم». البته مصلحت نیایشگر در اجابت شرط دانسته شده است. با این وجود هیچ دعایی بی‌اثر نیست؛ بلکه يادآورى خدا و توجه به درگاهش و استمداد از ذات كبريایي‌اش سبب قرب است و اين اثری پيوسته است.

   دعا به جهت آن‌که دارای روح تواضع و ایمان است از بالاترین انواع عبادات محسوب می‌شود. در روایت است که خدای تعالی به کسی که صلاحش را نمی‌داند و دعا می‌کند چندین برابر در آخرت عطا می‌کند؛ طوری که وقتی در آخرت ثواب آن را می‌بیند آرزو می‌کند، ای کاش هرگز دعایی از وی در دنیا به اجابت نمی‌رسید.
 
   ادب دعا خواستن خالصانه یعنی عمیق و متواضع بودن در طلب و اعتقاد داشتن به توانایی معبود در اجابت است. نیایشگر با رعایت آداب دعا توجه و عنایت خاص پروردگار را نصیب خود می‌کند. یکی از بهترین راه‌ها برای اجابت،
دعای خیر دیگران مخصوصاً پدر و مادر است. هم‌چنین بهتر است دعا در مکان‌های شریف مثل مساجد و حرم‌های متبرکه و در اوقات شریفه مثل ایام ماه مبارک رمضان و پس از نماز باشد. ماه مبارك رمضان فرصت مناسبی است که با دعا و مناجات، ضمن تقرب به بارگاه الهی سرنوشتی پاکیزه برای خود درخواست کنیم. خواندن دعاهايى چون دعاى «افتتاح» و «ابوحمزة ثمالى» در این ماه بسیار سفارش شده است.

   همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، دعاها و مناجات‌های بسیاری، هم به‌شکل منثور و هم به‌شکل منظوم وجود دارند که ذکر و خواندن آنها روح نیایشگر را جلا می‌دهد. برای حسن ختام این مختصر، چند مناجات منظوم خالی از لطف نخواهد بود:

۱ـ ای بی‌نشان من نشان از که جویمت
ای بی‌نشان من نشان از که جویمت؟
گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت؟
پیدا بسی بجستمت اما نیافتم
اکنون مرا بگو که نهان از که جویمت؟
چون در رهت یقین و گمانی همی رود
ای برتر از یقین و گمان از که جویمت؟
در جست‌وجوی تو دلم از پرده اوفتاد
ای در درون پردة جان از که جویمت؟
پیدا بسی بجستمت اما نیافتم
اکنون مرا بگو که نهان از که جویمت

۲ـ آتش عشق تو در جان خوشتر است
آتش عشق تو در جان خوش‌تر است
جان ز عشقت آتش‌افشان خوش‌تر است
هرکه خورد از جام عشقت قطره‌ای
تا قیامت مست و حیران خوش‌تر
است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زان‌که درد تو ز درمان خوش‌تر است
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زان‌که با معشوق پنهان خوش‌تر است

۳ـ چه خوش باشم که دلدارم تو باشی
چه خوش باشم که دلدارم تو باشی
ندیم و مونس و یارم تو باشی
دل پردرد را درمان تو سازی
شفای جان بیمارم تو باشی
اگرچه سخت و دشوار است کارم
شود آسان چو در کارم تو باشی
همی نالم چو بلبل در سحرگاه
به بوی آن‌که گلزارم تو باشی
اگر نام تو گویم ور نگویم
مراد جمله گفتارم تو باشی

۴ـ ای در درون جانم و جان از تو بی‌خبر
ای در درون جانم و جان از تو بی‌خبر
وز تو جهان پر است و جهان از تو بی‌خبر
نقش تو در خیال و خیال از تو بی‌نصیب
نام تو بر زبان و زبان از تو بی‌خبر
از تو خبر به نام و نشان است خلق را
وآن‌گه همه به نام و نشان از تو بی‌خبر
جویندگان جوهر دریای کنه تو
در وادی یقین و گمان از تو بی‌خبر
شرح و بیان تو چه کنم زان‌که تا ابد؟
شرح از تو عاجز است و بیان از تو بی‌خبر

۵ـ جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد
جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد
رمزی ز راه عشقت در صد زبان نگنجد
سودای زلف و خالت در هر خیال ناید
اندیشة وصالت جز در گمان نگنجد
هرگز نشان ندارد از کوی تو کسی را
زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد
اندر ضمیر دل‌ها گنجی نهان نهادی
کز دل اگر برآید بر آسمان نگنجد
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما