تاریخ انتشار
جمعه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۱۵
۰
کد مطلب : ۲۴۶۰۵

بعثت یک بار، مبعث همیشه

رحمت عزیزی
بعثت یک بار، مبعث همیشه
اگر به زندگی و شخصیت پیامبر اکرم (ص) در پیش از بعثت دقت کنیم درمی‌یابیم که ایشان به احسن ویژگی‌ها مشهور بودند از همین جاست که می‌توان نتیجه گرفت برای حُسنِ به خَلق باید حُسن خُلق داشت لذا به جهت همین حسن خُلق ایشان است که مسئولیت و رسالت کامل کردن اخلاق جامعه به وی واگذار می‌شود.

قبل و بعد از بعثت براى دورماندن از غوغاى بت پرستان جاهل و جامعه مملوّ از خرافات آن عصر، به غار حرا مى رود و ساعت‌ها به راز و نیاز با خدا مى‌پردازد و در اسرار آسمان و زمین مى‌اندیشید.

بعثت پیامبر (ص) از سوی خدا نیز فی النفسه خود فعلی اخلاقی است چرا که خداوند رب العالمین است و مخلوقانش نیازمند به هدایت، حال اینکه دلیل بعثت نیز کامل کردن اخلاق باشد آن هم به واسطه این چنین انسانی که دیگر فبها، چرا که به گواهی تاریخ، پیامبر گرامی اسلام، زمانی برای هدایت بشر مبعوث به رسالت گردید که انسانیت و کرامت انسانی به فراموشی سپرده شده بود. شرک و بت پرستی، از خود بیگانگی و بحران هویت، زمینه و فرصت هرگونه تفکر وتحوّل مثبت را از میان برده بود. احترام به حقوق انسان، هیچ تعریف و جایگاهی در زندگی بشر نداشت آنچه حاکم بود به تعبیر امام علی (ع) در نهج البلاغه:

«خودپسندی و تکبر در میان آنها رواج پیدا کرده و به بی صبری افتخار می‌کردند فحشاء و منکرات را روش خود ساخته و سخنان باطل (مانند دروغ، شهادت ناحق) می‌گفتند. پیامبران را کشته و اولیای خدا را از میان خود بیرون می‌کردند. بدکاران را حاکم بر خود نموده و کسانی را که اصل و نسب درستی نداشتند اطاعت می‌نمودند» (المراقبات، آیة الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی، صص۱۶۰-۱۵۹- ۱۵)

«چراغ هدایت بی‌نور، و کور دلی همگان را فراگرفته بود. خدای رحمان معصیت می‌شد و شیطان یاری می‌گردید؛ ایمان بدون یاور مانده و ستون‌های آن ویران گردیده و نشانه‌های آن انکار شده، راه‌های آن ویران و جاده‌های آن کهنه و فراموش گردیده بود، مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در کنار بهترین خانه (کعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگی می‌کردند. خواب آنها بیداری، و سرمه چشم آنها اشک بود؛ در سرزمینی که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود» (نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه۲، ص۴۳٫)

«و خوراکش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بیرون شمشیرهای ستم حکومت داشت» (نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه ۸۹، ص۱۵۱٫)

در چنین جامعه ای پیامبر مبعوث شد تا به همه ی تاریخ بگوید: (اِنّی بُعِثت لاَتِمَّ المَکارمِ الاَخلاق) «من بر انگخیته شده‌ام تا مکارم اخلاق را کامل کنم.»

مکارم اخلاق یعنی بزرگواری‌های اخلاقی و یکی از اهداف بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله، بلکه هدف اصلی و اساسی بعثت او، همین مکارم اخلاق بوده است.

این جمله پیامبر بیانگر این نکته نیز هست که هدف بعثت پیامبران قبل از پیامبر اکرم نیز تقویت و رشد اخلاق بوده است که با بعثت خاتم انبیلاء تکمیل شده است.

پس پیش از اسلام نیز اخلاق از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است.

نکته دیگر اینکه پیامبری که رسالتش را در کامل کردن مکارم اخلاق می‌بیند قطعا از هر فرصت و روزنه و تریبونی برای انذار جامعه استفاده می‌کند چرا که انقلابِ پیامبر انقلابی فرهنگی بود، وضعیت اقتصادی مکه پیش از اسلام و پس از آن چندان تفاوتی نمی‌کند او آمده است تا انسان بسازد.

حال، آیا با خود اندشیدیم که به شکلی رفتار کنیم که معرّف اخلاقِ انسانی و اسلامیمان باشد؟ و جهانیان متحیّر و مجذوب تجلّی خصلت های انسانی اسلامی در ما شوند؟ تا در مقابل پیامبر اخلاق که دایه پیرو بودنش را داریم و خدایش احساس شرم نکنیم.

چراکه جامعه بعثت دیده باید هر لحظه اش مبعثی باشد و همه رفتارها و سکناتش در هر لحظه عیدی بیافریند.

از این رو ما باید همه رفتار پیامبر را در همه زمینه ها به عنوان معیار عمل اخلاقی مدنظر داشته باشیم و این اخلاق را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. رفتار پیامبر با خدا، بهترین نمونه رفتار انسان در این زمینه است که بر اساس این رفتار او حبیب خدا می شود پیامبر چنان رفتار پسندیده ای داشت که بسیاری به فکر فهرست کردن اخلاق وی می افتادند. براستی فهرستِ ما چگونه است؟

به امید اینکه ضمن مطالعه سیره پیامبراسلام(ص) و امامان معصوم(ع) و با کاربست آن در زندگی شخصی و اجتماعی خود مصداق این مصرع از شعرملک الشعرای بهار نباشیم که فرمود:
قومی که گشت فاقد اخلاق آن قوم مردنی است
مرجع : الف
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما