تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۰۹
۰
کد مطلب : ۶۶۵۲
گزارشی از نشست دین و روان‌شناسی

موازی و متعارض

موازی و متعارض
استاد روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی سخنرانی‌ خود را در سه قسمت نسبت دین و روانشناسی، پیوند دین و روانشناسی و بالاخره روانشناسی اسلامی ارائه داد.

دکتر حسین اسکندری در بخش نخست سخنرانی خود و در بیان مشترکات دین و روانشناسی گفت: «موضوع اصلی روان‌شناسی و دین از زمان‌های دور پرداختن به انسان بود؛ تغییر، هدایت، اصلاح و تربیت از جمله موضوعاتی بودند که در هر دو حوزه به آنها پرداخته می‌شد؛ بنابراین هم انسان به تربیت نوع خود علاقمند بوده و هم خداوند به عنوان متولی و خالق انسان پیامبرانی را برای ارشاد و راهنمایی او فرستاده است».

وی در بیان تفاوت‌ها و تعارضات بین این دو حوزه نیز افزود: «دین و روان‌شناسی همواره به موازات هم حرکت کرده‌اند اما یک بدبینی هم بین آنها وجود داشته است؛ دینداران می‌خواهند همه چیز را الهی و آسمانی جلوه دهند و آنها را به مسائل دنیوی آلوده نکنند اما از آن طرف روان‌شناسان همیشه دین را به عنوان یک موضوع و پدیده اجتماعی نگریسته‌اند که خیلی هم مقدس نبوده است».

این استاد دانشگاه بیان کرد: «در سال‌های اخیر تحقیقات زیادی در مورد سلامت روان و دین انجام گرفته است؛ دین‌داران خیلی دوست دارند که مثلاً بین دو متغیر سلامت روان و دین‌داری ارتباط مثبتی پیدا کنند و از این روی دنبال شواهدی هستند که فرضیه شان را تایید کند؛ اما بودند روان شناسانی که معتقد بودند دین ایجاد وسواس می‌کند و باعث افسردگی و ا ضطراب انسانها می‌شود.»

اسکندری تصریح کرد: «عده‌ای هم آمدند و حد میانه را انتخاب کردن؛ به عنوان مثال کسانی مثل آلپورت آمدند و گفتند که دین یک جنبه بیرونی دارد و یک جنبه درونی؛ آنهایی که از دین به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهدافشان استفاده می‌کنند دارای جهت‌گیری بیرونی و آنهایی که دین را وسیله خودنمایی و رسیدن به اهداف خود قرار نمی‌دهند دارای جهت‌گیری درونی هستند؛ کسانی که جهت‌گیری درونی دارند سلامت روانی بیشتری نسبت به آنهایی که جهت‌گیری‌شان بیرونی است، دارا هستند.»

شکل‌گیری نحله دوم
وی در بخش دوم سخنانش اظهار داشت: «این دو رشته به مرور زمان اختلاف‌ها را کنار گذاشتند و از یافته‌های همدیگر در جهت اعتلای انسان استفاده بردند. و از قِبَلِ پیوند دین و روان شناسی رشته‌ای شکل گرفت به نام روان‌شناسی دین؛ به عبارتی دیگر روان‌شناسان، دین را به عنوان یکی از موضوعات مورد مطالعه‌شان پذیرفتند و از آن طرف متخصصان حوزه دین نیز شروع به مطالعه متون روان‌شناسی کردند.»

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نتیجه این پیوند را رسیدن به یک متدولوژی خاص برای مطالعه پدیده‌ای جدید دانست و گفت: «پدیده‌های دینی مثل توکل، شفاعت و غیره را نمی‌شد با روش و متدولوژی‌های سابق مورد بررسی قرار داد؛ از این رو می‌بایست شاخه‌ای بوجود ‌مد که با دیدی نو به مسائل نگاه می‌کرد، بنابراین رشته‌ای به عنوان روان‌شناسیِ دینی و نه روان‌شناسی دین بوجود آمد.»

روان‌شناسی اسلامی
دکتر اسکندری در بخش سوم صحبت‌هایش به روان شناسی اسلامی و سوء تفاهمات بوجود آمده در این حوزه اشاره کرد.

وی اولین سوء تفاهم را جایگزین کردن نظرات دانشمندان اسلامی از جمله غزالی، فارابی، ابن سینا و غیره به عنوان روان‌شناسی اسلامی دانست و گفت: «متاسفانه در کشور ما هر گاه از روان‌شناسی اسلامی صحبت می‌شود بلافاصله این دانشمندان به ذهن متبادر می‌شوند که به نظر من ربطی به روان‌شناسی اسلامی هم ندارند.»

این استاد دانشگاه سوء تفاهم بعدی را در این دانست که خیلی ها به غلط تصور می‌کنند وقتی می‌گوئیم روان‌شناسی اسلامی منظور این است که قرآن را باز کنیم و بدون هیچ تلاش و کوشش و آزمون و خطائی مطالب علمی از جمله روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد و غیره را استخراج کنیم.

وی تقدس بخشیدن به یافته‌های کسانی که در حوزه روان شناسی دین کار می کنند را آفت سوم روان‌شناسی اسلامی برشمرد و گفت: «این مسئله بسیار خطرناک‌تر از دو مورد قبلی است. چرا نباید نگاه ما نسبت به کسانی که در این حوزه کار می‌کنند نگاه علمی و فارغ از تقدس بخشیدن‌های بی‌خودی باشد.»

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به این که سابق بر این وظیفه دین حل مسائل دنیوی و مادی پیروانش بود افزود: «در زمان حاضر کسی را سالم تر و متفکرتر می دانند که بتواند پرسش‌های جدیدی را مطرح کند؛ به عبارتی جهت‌گیری دین از problem solving بهquestion making تغییر پیدا کرده است. و اتفاقاً اگر نگاه دقیقی هم به قرآن داشته باشیم درمی‌یابیم که قرآن بیش از آنکه پاسخ بدهد ایجاد سوال می‌کند»

اسکندری در بیان اینکه «چگونه می‌توان در حوزه روان‌شناسی دین به تولید علم پرداخت؟»، افزود: «برای تولید علمی باید از اندیشمندان اسلامی در پیش فرض‌ها و شکل‌گیری تئوری‌های‌مان ایده بگیریم اما چیزی را خلق کنیم که در عین داشتن مشترکات، متفاوت از آنها هم باشد.»
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما