تاریخ انتشار
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۲
۰
کد مطلب : ۳۲۸۳۱

علی اکبر (ع) تمام معنا حسینی بود

علی اکبر (ع) تمام معنا حسینی بود
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد باقری ارومی مدرس حوزه و دانشگاه معتقد است رابطه حضرت علی اکبر (ع) و  امام حسین (ع) رابطه‌ای فراتر از رابطه پدر و فرزندی است. وی در گفت‌وگو با سایت کرب‌وبلا بیان داشت اگر پدری تکالیف والدی خود را به­ درستی انجام داد می‌تواند انتظار داشته باشد که آن فرزند نیز به موقعش وظایف خود را نسبت به والدین خود تمام و کمال انجام دهد.

همانطور که مستحضر هستید روز ولادت حضرت علی اکبر (ع) را روز جوان نامیده‌اند. لطفا بفرمایید که نسبت جوانان با حماسه حسینی چگونه است و چه الگوها و درس‌هایی می‌تواند در سیره علی اکبر (ع) و نحوه تعامل ایشان با امام و والد خویش وجود داشته باشد که برای قشر جوان می‌تواند به عنوان الگو و ایده‌آل قرار گیرد؟
محبت امام حسین (ع) و اهل بیت پاک ایشان نعمت بزرگی است که در دل‌های مؤمنان به ویژه جوانان قرار دارد و بواسطه همین محبت جوانان عشق و علاقه فراوانی به نهضت امام حسین (ع) و بخصوص جوانان این نهضت و حماسه، مثل حضرت علی اکبر (ع) دارند. این ارتباط محدود به شیعیان و جوانان شیعه نیست بلکه هر انسان آزاده و حقیقت‌جویی که با نهضت عاشورا و حماسه حسینی کربلا آشناست به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین (ع) و یاران و انصار ایشان ارادت خاصی دارد.
حالا در این بین یک نفر مثل حضرت علی اکبر (ع) بیشتر از بقیه شاخص می‌شود و حضورش در کربلا نمود بیشتری پیدا می‌کند، وقتی که به صحبت‌های بین ایشان و پدر بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا (ع) توجه می‌کنیم متوجه می‌‌شویم که یک متانت و وقار خاصی وجود دارد که در آن شرایط سخت که از مدینه که شهر اهل بیت (ع) است خارج شده‌اند و منزل به منزل تا کربلا رسیده‌اند بعد در آن شرایط محاصره و جنگ قرار گرفته‌اند و حتی در لحظات شهادت باز این ادب در گفتار و رفتار علی اکبر (ع) نمود دارد که این بهترین الگو برای هر جوان است که چقدر در برابر پدری که او را به سوی سعادت می‌برد متواضع و بردبار است.
 

یکی از چالش‌های اغلب جوانان رابطه میان والد و فرزند است. از آن‌جا که به حضرت علی اکبر (ع) به مثابه یک الگو برای جوانان امروزی می‌نگریم لطفا بفرمایید در زمینه رابطه فرزند و پدری چه نکات حائز اهمیتی می‌توان در سیره امام حسین (ع) و فرزندشان علی اکبر (ع) یافت؟
رابطه پدر و فرزند یک رابطه دو طرفه و طرفینی است. یعنی اگر راحت‌تر بخواهم بگویم فرزند، آینه تمام نمای پدر خود است، به قول شاعر: پسر کو ندارد نشان از پدر/ تو بیگانه خوانش نخوانش پسر. در حقیقت اگر پدر به وظیفه خود در قبال فرزند خوب عمل کند و حق و حقوقی را که در مورد کودک و فرزند خود به عهده دارد به خوبی ادا کند، نتیجه و ثمره‌اش را در رفتار آینده فرزند خود خواهد دید. به فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: هر مولودی بر اساس فطرت پاک توحیدی متولد می‌شود و این والدین او هستند که او را به سمت سعادت یا به سمت شقاوت می‌برند. در تعالیم اسلامی حقوقی هم بر عهده والدین برای فرزندان قرار داده شده است؛ نام خوب برای او انتخاب کند، به او قرآن بیاموزد، او را خوب ادب و تربیت کند، او را بر اساس تعالیم دینی و محبت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) تربیت کند، به وقتش برای او همسر شایسته بگیرد و... . حالا اگر پدری چنین کرد و تکالیف والدی خود را به­ درستی انجام داد می‌تواند انتظار داشته باشد که فرزند شایسته‌ای هم تربیت شود که آن فرزند نیز به موقعش وظایف خود را نسبت به والدین خود تمام و کمال انجام دهد.

به­ نظر من رابطه حضرت علی اکبر (ع) و حضرت امام حسین (ع) رابطه‌ای فراتر از رابطه فرزند و پدر بلکه رابطه مرید و مراد است. در مسیر کربلا در منزل قصر بنی‌مقاتل حضرت اباعبدلله (ع) آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را تلاوت می‌کنند؛ حضرت علی اکبر (ع) علت تلاوت این آیه را سوال می‌کند؛ حضرت اباعبدلله (ع) در پاسخ می‌فرماید: لحظه‌ای به خواب رفتم و در خواب دیدم کسی ندا می‌دهد این قوم حرکت می‌کنند و مرگ در تعقیب آن‌هاست. حضرت علی اکبر (ع) سوال می‌کند: مگر ما بر حق نیستیم؟ امام فرمود: آری. حضرت علی اکبر (ع) عرض کرد: در حالی که بر حق استوار هستیم از مرگ ابائی نداریم. بعد امام در حق او دعا کرد. خوب معلوم است این چیزی فراتر از رابطه پدر و فرزندی است. معلوم است تربیت صحیح است که وقتی علی اکبر (ع) می‌خواهد به میدان برود امام این همه برای او بی تابی می‌کند. معلوم است علی اکبر (ع) حقیقت حق پدری را درک کرده و آنچنان ایمانش قوی است که وقتی در مقابل خیمه دوره‌اش می‌کنند امام می‌فرماید: او را رها کنید او غرق در ذات الهی است. چنین ارتباطی یقینا بر اساس ایمان و تعالیم دقیق و صحیح اسلامی است که چنین نتیجه‌ای هم می‌دهد. الان هم اگر پدران ما در ارتباط با فرزندان خود بتوانند با عمل و رفتار خود الگوی خوبی برای فرزندان خود باشند می‌توانند انتظار جوانانی این چنینی داشته باشد.
 
حضور شخصیت جوانی همچون علی اکبر (ع) در یکی از واقعه‌های مهم و تاثیرگذار تاریخ اسلام چه مقدار و چگونه می‌تواند بیانگر اهمیت حضور جوانان در صحنه‌های مهم اجتماع باشد؟ و آیا می‌توان حضور پر رنگ جوانی همچون علی اکبر (ع) را در صحنه عاشورا به عنوان گواهی بر لزوم حضور پر رنگ جوانان در عرصه‌های مهم اجتماع و بها دادن به آنان دانست؟
به نکته بسیار دقیق و جالبی اشاره کردید؛ یعنی دقیقا جایگاه جوان در جامعه کجاست؟ خوب که به تاریخ اسلام نگاه می‌کنیم می‌بینیم که جوانگرایی و اهمیت دادن به جوانان یکی از روش‌ها وسیاست‌های اصلی پیامبر اسلام (ص) بوده است. بها دادن به جوانان باعث شده بود که بیشتر پیروان اولیه و یاران پیامبر (ص) جوانان باشند. در صحنه‌های مختلفی از غزوات مهم مثل: بدر، احد، خندق و خیبر می‌بینیم که مسئولیت خطیری به جوانانی مثل علی (ع) که در آن وقت جوانی ۲۴-۲۵ ساله بوده سپرده شده است. حتی جانشین پیامبر جوان است، علی در غدیر ۳۳ سال دارد و حتی همین امر بهانه‌ای شد برای خیلی از مخالفان که گفتند علی جوان است و بهانه آوردند.
جعفربن‌ابیطالب، زیدبن‌حارثه، مصعب‌بن‌عمیر، حذیفه، سعدبن‌معاذ، اسامه‌بن‌زید و .... همه این‌ها جوانانی بودند که پیامبر (ص) مسئولیت‌های خطیری را به آن‌ها واگذار کرد. در دوران ائمه اطهار (ع) هم شاهد حضور جوانان در صحنه‌های مختلف علمی و اجتماعی هستیم. در انقلاب اسلامی هم یک عده جوان با اخلاص و با انرژی مدیریت انقلاب نوپای اسلامی را به دست گرفتند و در دفاع مقدس همین جوان‌ها بودند که فرماندهی کردند و از کشورمان دفاع کردند. الان همین جوان‌ها هستند که به فضا و دانش هسته‌ای و فناوری‌های مختلف علمی و دانش بنیان دست یافته‌اند. پس جوان شایسته و با انگیزه برای حضور در جامعه محدودیتی ندارد.

از منظر شما چه خصوصیاتی در زندگانی حضرت علی اکبر (ع) وجود دارد که باعث می‌شود روز ولادت ایشان را روز جوان بنامیم و فلسفه این نامیده شدن و نقاط قوتی که می‌توان برای آن متصور بود چیست؟ و اساسا برای گرامیداشت هر چه بیشتر این روز و اثربخشی فرهنگی هر چه بیشتر آن چه راهکارهایی را به عنوان یک چهره عبادی اجتماعی علمی و سیاسی جوان پیشنهاد می‌کنید؟
پیش­‌تر به ارتباط پدر و فرزند و نقش تربیتی پدر در شکل‌گیری شخصیت فرزند اشاره کردم و این خود یکی از بزرگترین ویژگی‌های حضرت علی اکبر (ع) است که تربیت یافته خاندان نبوت و حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است که تربیت کامل اسلامی را فرا گرفته و چنان به اخلاق حسنه و مکارم اخلاق آراسته شده که وقتی می‌خواهد عازم میدان بشود امام خدا را شاهد می‌گیرد که جوانی را روانه میدان می‌کند که از نظر ظاهر، اخلاق و گفتار شبیه‌ترین مردم به پیامبر اکرم (ص) است. یعنی اخلاق علی اکبر (ع) اخلاق پیامبر (ص) است، همان پیامبری که خداوند در قرآن درباره‌اش می‌فرماید: «و إنّک لعلی خلق عظیم» و وقتی خداوند می‌فرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» پس کسی هم که اخلاق پیامبر (ص) را دارد الگو و اسوه حسنه است.
علی اکبر (ع) شهیدی است که به سخت­‌ترین وضع شهید شده است، به عبارت مقاتل «ارباً ارباً» یعنی بدنش قطعه قطعه و ریز ریز شد، وقتی به میدان رفت رجز خواند که در دفاع از پدرم شمشیر می‌زنم، وقتی از مبارزه خسته شد و برای طلب آب به سمت خیمه آمد چنان با ادب و تواضع در برابر پدر صحبت کرد که وقتی پدر گفت: کمی به نبرد ادامه بده تا از دست پیامبر سیراب شوی، هیچ‌گاه خم به ابرو نیاورد و در برابر تصمیم پدر مطیع بود. او عالم بود چون هم مقام امامت و ولایت را می‌شناخت و هم جایگاه پدر را می‌دانست. او مطیع امر خدا بود که چنین ادبی یافته بود. او چنان با خانواده خود نیز خوش‌رفتار و مهربان بود که تکیه‌گاه و امید زنان و کودکان بود.
همه این‌ها ویژگی‌هایی است که اگر ما بتوانیم ذره‌ای خودمان را به آن شبیه کنیم و این خصلت‌ها را در جامعه ترویج دهیم بسیاری از مشکلات خانوادگی و آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا می‌کند. فقط به این اکتفا نکنیم که چون سن ایشان، سن جوانی بود پس روز ولادتش را روز جوان نامگذاری کرده‌اند. سعی و تلاشمان این باشد که این فضائل و این صفات زیبا را با استفاده از ابزار هنری و رسانه‌های مختلف به زیباترین نحو در جامعه ترویج کنیم.
مرجع : کرب و بلا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما