تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۰۲
۰
کد مطلب : ۲۶۰۳۵

انقلاب اسلامی شعر آئینی را به مسائل امروز جهان اسلام گره زد

انقلاب اسلامی شعر آئینی را به مسائل امروز جهان اسلام گره زد
مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و عضو شورای شعر آئینی رسانه ملی اظهار کرد: افقی که انقلاب اسلامی فراروی شعر آیینی گشود، به شاعران آموخت که شعر آیینی را محملی قرار دهند تا در کنار عرض ارادت به معصومین(ع) و توسل به ذات مقدس آنها و مدح و مرثیه‌سرایی، ارتباطی نیز بین دغدغه‌ها و مسائل امروز جهان اسلام و زندگی و آموزه‌های معصومین برقرار شود.

محدثی خراسانی افزود: به عنوان نمونه علیرضا قزوه در این غزل «سرم را می‌زنم از بی کسی گاهی به درگاهی/ نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی/ اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است/ نه بر مژگان من اشکی نه بر لب‌های من آهی/غروبی را تداعی می‌کنم با شوق دیدارش/تماشا می‌کنم عطر تنش را هر سحرگاهی/ دلم یک بار بویش را زیارت کرد این یعنی/نمی‌خواهد گدایی را براند از درش شاهی/ نمی‌خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد/ دعای دست می‌گویی، چرا چیزی نمی‌خواهی؟/ از این سرگشتگی سمت تو پارو می‌زنم مولا!/ از این گم‌بودگی سوی تو پیدا می‌کنم راهی/ به طبع طوطیان هند عادت کرده‌ام، هندو/ همه شب رام را می‌گفت و من الله اللهی/هلال نیمه شعبان رسید و داغ دل نو شد/ دعای آل یاسین خوانده‌ام با شعر کوتاهی/ اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی/ اگر مهری‌ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی/ دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها/ یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی»؛ ضمن پرداختن به مضامین معمول در شعرهای مهدوی از قبیل شکوه روزگار و امیدواری، بهبود اوضاع با ظهور موعود و بیان سرگردانی بشریت، در پایان شعر انتظار موعود و فلسفه آن را با جریان بیداری اسلامی پیوند می‌زند و با آوردن نام دو کشور در حال انقلاب‌ مصر و یمن، به عنوان نماد بیداری امت اسلامی در این روزگار، بینش برآمده از آموزه‌های انقلاب اسلامی را مبنای شعر آیینی قرار می‌دهد.
گشایش دروازه‌های جدید روی شاعران آئینی پس از انقلاب اسلامی

این شاعر آئینی کشورمان گفت: در دهه‌های پس از انقلاب اسلامی و با نگاه تازه و نافذی که انقلاب و آموزه‌های آن به شعر و شاعران داد، شعر آیینی، افقی بدیع و ژرف را تجربه کرد که دستاورد آن سحری است که می‌رود تا صبح دولتش در افق شعر انقلاب اسلامی بدمد.

وی تصریح کرد: از جمله ضرورت‌هایی که فضای انقلاب اسلامی موجب شد تا ذهن شاعران به آن معطوف شود، پرداختن به چرایی در ادبیات آیینی بود. در کنار چگونگی که پیش از این وجه غالب شعرهای آیینی بود. در شعر آیینی گذشته، بیشتر به بیان و توصیف زندگی اهل‌بیت(ع) و رخدادهای صدر اسلام توجه شده بود و تأمل بر فلسفه وجودی نبوت و امامت و ولایت در ابعاد مختلف آن تا حدی مورد غفلت بود.

محدثی خراسانی افزود: در رویکرد شعر انقلاب‌ به ابعادی از مفاهیم بلندی چون بعثت، نبوت، امامت، ولایت، عاشورا، انتظار و... که با تعریف متداول امروز از شعر آیینی در گستره آن قرار می‌گیرند نگریسته شد که حاصل آن گشوده شدن فصل جدیدی در شعر آیینی بود‌. شعری که تلاش می‌کند به این مفاهیم قدسی تنها نگاهی تاریخی و توصیفی نداشته باشد، بلکه با پرداختن به فلسفه وجودی آنها و تبیین نقشی که در شکل‌گیری فرهنگ و تمدن اسلامی داشته‌اند، نقش آنها در زندگی امروز و افقی که فراروی بشریت قرار دارد به تصویر کشیده می‌شود.

اکتفای شعر آئینی قبل از انقلاب اسلامی به مدح و ستایش صرف از امام حسین(ع)

این شاعر آیینی کشورمان توضیح داد: به عنوان نمونه «ریاضی یزدی» شاعر قبل از انقلاب اسلامی در غزلی با مطلع «بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو/ ای کشته باد جان دو عالم فدای تو/برخیز و باز بر سر نی آیه‌ای بخوان/ ای من فدای آن سر از تن جدای تو» در گفت‌وگویی که با امام حسین(ع) دارد پا را از توصیف و ستایش حضرت فراتر ننهاده و گاه با ستایش حضرت و خاک کربلا که مقتل ایشان است در پی اظهار ارادت خود به پیشگاه امام (ع) بر می‌آید.

مغفول بودن فلسفه قیام عاشورا در شعر آیینی قبل از انقلاب اسلامی

محدثی خراسانی گفت: شعر آیینی و عاشورایی بر همین مدار سروده می‌شد و شاعران ارادت خود به امام حسین(ع) و شهادت ایشان و اصحاب‌شان را با ستایش و بیان مرتبه رفیع آن حضرت در پیشگاه خداوند و بلند‌ی جایگاه سالار شهیدان در هستی و در بین مخلوقات به تصویر می‌کشیدند و در شعر آنان نشانی از نگاه پرسشگر که فلسفه این قیام چه بود و چه نقشی در تاریخ گذشته، اکنون و آینده داشته و دارد، نمی‌دیدیم. «امشب شهادت‌نامه عشّاق امضا می‌شود/ فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می‌شود/امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی/فردا پریشان جمع‌شان چون قلب زهرا می‌شود/امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی/ فردا صدای الامان زین دشت برپا می‌شود/امشب کنار مادرش لب‌تشنه اصغر خفته است/فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می‌شود/امشب رقیه حلقه زرّین اگر دارد به گوش/فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می‌شود/ امشب بود جای علی آغوش گرم مادرش/فردا چو گل‌ها پیکرش پامال اعدا می‌شود/ امشب گرفته در میان اصحاب، ثارالله را/فردا عزیز فاطمه بی‌یار و تنها می‌شود/امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین/فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود/امشب سَر سِرّ خدا بر دامن زینب بود/فردا انیس خولی و دیر نصاری می‌شود/ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان/فردا اسارت‌نامه زینب چو اجرا می‌شود».

پیشگامی علی معلم در تغییر رویکرد شعر آیینی

این شاعر آیینی گفت: مثنوی «جام شفق» سروده علی معلم دامغانی از اولین شعرهای آیینی متأثر از انقلاب اسلامی است که می‌توان از آن به عنوان پیشگام تغییر رویکرد در شعر آیینی به همراه چند اثر دیگر از جمله شعر سپید «خط خون» سروده سیدعلی موسوی گرمارودی نام برد. معلم در مثنوی «جام شفق» قیام امام حسین را تنها رخدادی محدود به محرم سال ۶۱ هجری نمی‌داند که چون دیگران صرفاً به توصیف واقعه بپردازد و عمق قساوت بنی امیه و رشادت و ایثارگری اباعبدالله و یارانش را به تصویر کشد، بلکه وی آغاز این قیام را زمان خلقت انسان و آغاز رسالت اولین پیامبر الهی حضرت آدم می‌داند و امام حسین(ع) را از اولین رویارویی حق و ‌باطل در جریان هابیل و قابیل در عرصه حاضر می‌بیند و از آن پس هر جا حقی مقابل باطل ایستاده است از حضرت یوسف گرفته تا حضرت یحیی، موسی، عیسی و حضرت محمد(ص)‌، امام حسین(ع) در طرف حق ایستاده است. آن پس با امام علی (ع) و ابوذر و میثم و امام حسن مجتبی(ع) همراه است تا نوبت به رسالت تاریخی خودش در کربلا می‌رسد. در کربلا و پس از آن تا به امروز ما تنها نظاره‌گر ماجرا بودیم‌. از پا افتادن امام حسین(ع) و به اسیری رفتن حضرت زینب(س) را دیدیم اما کماکان بر پای ماندیم، صرفاً برای تماشا «روزی که در جام شفق مل کرد خورشید/ بر خشک‌چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید/ خورشید را بر نیزه‌؟ آری، این‌چنین است‌/خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است».

‌مغفول ماندن مفهوم انتظار در شعر آیینی قبل از انقلاب

محدثی خراسانی به اشعار آیینی قبل از انقلاب اسلامی درباره امام زمان(ع) اشاره کرد و گفت: واگویه‌ها و تمناهای شخصی و ستایش‌های البته از سر ارادت وجه غالب مضمون شعرهایی بود که برای امام زمان(عج) سروده می‌شد. در بیشتر این شعرها‌ توصیف‌ها به گونه‌ای بود که به راحتی می‌توانست برای هر شخص دیگری که بزرگ و پناه دهنده و امیدآفرین باشد‌، به کار رود و نشانی از فلسفه انتظار و چرایی آن نبود. «چرا ز کوی عاشقان‌، دگر گذر نمی‌کنی‌؟/چه شد که هر چه خوانمت،‌ به من نظر نمی‌کنی؟/ مگر مرا ز درگهت، خدا نکرده رانده‌ای؟/ دگر برای خدمتت، مرا خبر نمی‌کنی؟/ تو ای همای رحمت ای جهان به زیر سایه‌ات/چرا نظر به مرغکی شکسته پر نمی‌کنی‌؟/نشسته‌ام به راه توبه عشق یک نگاه تو/ ز پیش چشم خسته‌ام، چرا گذر نمی‌کنی؟/شکفته شد چو طبع من، ز یمن التفات تو/ چرا ز لطف دائمت شکفته ‌تر نمی‌کنی؟/خدا گواه من بود، که قهر تو کشد مرا/ ز قهر با غلام خود، چرا حذر نمی‌کنی؟/خوش است گر مسافری رسد سلامت از سفر/چه شد که قصد بازگشت ازین سفر نمی‌کنی؟/نگر به خیل سائلان، به سامرا و جمکران /چرا ز باب خانه‌ات، سری به در نمی‌کنی؟/شده ست غصه‌ها بسی، ز حد گذشته بی‌کسی/مگر برای دوستان دعا دگر نمی‌کنی؟/هماره لطف یار اگر حسان تو را مدد کند/به یاوه عمر خویش را، دگر هدر نمی‌کنی».

ورود مفهوم و فلسفه انتظار به شعر آیینی پس از انقلاب

این شاعر آیینی توضیح داد: انتظار در شعر انقلاب اسلامی به مفهوم دست روی دست گذاشتن و منتظر ظهور ماندن نیست. فلسفه انتظار، همگامی با منتظر است و در جهت اهداف و آرمان‌هایی که قرار است با ظهور وی تحقق یابد، حرکت کردن.
وی افزود: امام زمان (عج) در شعر آیینی انقلاب اسلامی‌، اگرچه شأنی ملکوتی و مقدس دارد، اما از ماست و بعید نیست وی را روزی در شهر و کوچه‌ای ببینیم و جواب سلام‌مان را از وی بشنویم.
محدثی خراسانی تاکید کرد: در شعر آیینی انقلاب با امام زمان(عج) اگرچه از دغدغه‌های خود سخن می ‌گوییم، اما برای ظهور وی آماده‌ایم و در جهت تحقق آرمان‌های وی مجاهدت کرده‌ایم و شهید داده‌ایم. «دست تو باز می‌کند پنجره‌های بسته را/هم تو سلام می‌کنی رهگذران خسته را/دو‌باره پاک کردم و به روی رف گذاشتم/آینه قدیمی غبار غم نشسته را/ پنجره بی قرار تو کوچه در انتظار تو/ تا که کند نثار تو لاله دسته دسته را/ شب به سحر رسانده‌ام دیده به ره نشانده‌ام/ چشم به راه مانده‌ام جمعه عهد بسته را/ این دل صاف کم‌کمک شدست سطحی از ترک/آه شکسته‌تر مخواه آینه شکسته را».
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما