تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۴
کد مطلب : ۱۴۶۴۹
بررسی هنر چاووش‌خوانی در ایران

چاووش خوانی

متين رضواني‌پور
چاووش خوانی
مردم‌شناسی:‌ چاووش دارای ریشۀ ترکی چاو به معنای نگهبان، پیشروي کاروان یا لشکر، دعوت‌کنندۀ زیارت عتبات عالیات، جارچی و از مشاغل دولت ترکان بوده است که در ایران قدیم با عنوان چاووش‌باشی حرکت در پیشاپیش پادشاهان، مردم را از عبور ایشان آگاه مي‌کرد.

دربارة چاووش و چاووش‌خوان و... در لغت‌نامۀ دهخدا آمده است:
چاو. (اِ صوت) بانگ مرغ است. (فرهنگ اسدی). گنجشک که از اشکره بگریزد یا کسی بچه‌اش برگیرد او بانگ همی از درد و از بیم کند آن آواز را چاو خوانند و گویند همی چاود. (نسخۀ دیگر فرهنگ اسدی) (فرهنگ نظام). / تیز. تیز ناله و بانگ مردم بود از درد عشق. (نسخه‌اي از فرهنگ اسدی).

چاوش. (وُ) (ترکی، ص، اِ){۱} نقیب لشکر. (آنندراج) (غیاث). چاووش. (ناظم الطباء). نقیب سپاه. (فرهنگ نظام). آنکه در جنگ فرمان حمله دهد و سپاهیان را تشجیع و تشویق کند.

چاووش‌خوان. (خوا/خا) (نف مرکب) چاوش. خوانندۀ اشعار در منقبت ائمه مناسب با زیارت عتبات عالیات.

چاووش‌خوانی. (خوا/خا) (حامص مرکب) عمل چاووش‌خوان. آواز و اشعاری که چاووش قافلۀ زوار خواند. خواندن چاووش قافلة زوار اشعار در منقبت ائمه و مناسب با زیارت اعتاب مقدسه.

در اصطلاح روستايیان خراسان چاووش‌خوان فردي خوش‌صداست که با اجرای مدح و منقبت امامان معصوم (ع) به تشویق اهالی روستا بر زیارت عتبات عالیات و اماکن مقدس مي‌پردازد.

یکی از مهم‌ترین رسوم برآمده از فرهنگ تاریخی به صورت سینه‌به‌سینه در بین زائران و همراهان ایشان چاووشی است که این رسم، شامل اشعارخاص، در مورد سفرهای زیارتی، توصیف اماکن مذهبی، لحظات وصال و قرب، ذکر جزئیات، رنج و مشقت و نوع سفر، یادی از ذوالحقوقین به‌ویژه پدر و مادر و... مي‌باشد که در استقبال و بدرقه از زوار توسط چاووش‌خوان اجرا مي‌شود و مردم را متوجة فرستادن یا ورود ایشان مي‌کند.

مضامین اشعار مذکور بيشتر در معرفی، توصیف، مدح و منقبت حضرات معصومین (ع) و اولیاء الهی (ع) است که بیان آن موجب بيان‌کردن دوستی با ایشان و راه وصول به درگاه الهی است و توصیف زیبا و دلربای حرم‌ها و اماکن مقدس امامان معصوم (ع) و کرامات ایشان، دل مؤمنان را برای زیارت این اماکن و وصال به ضریح آنان پر مي‌دهد.

مضمون شعری این هنر دو نوع سور (شادمانی) و سوگ (حزن) است که از موارد چاووش سور مي‌توان به چاووش‌های زیارت خانۀ خدا و عتبات عالیات، چاووش پیشباز ماه مبارک رمضان و سحرهای این ماه اشاره کرد و از موارد چاووش سوگ نیز مي‌توان به چاووش‌های پیشباز محرم‌الحرام، صبح عاشورا، تعزیه، مرگ بزرگان دینی مذهبی یا نیاکان هر قوم، مرگ جوانان و شهدا و کساني که در نبردها و سفرها به‌ويژه سفرهای زیارتی از دنیا رفته‌اند، اشاره کرد.
نوع دیگری از تقسیم‌بندی این هنر، بانگ‌ رفتن و بانگ بازگشت است که هنگام عظیمت به سفر از اشعاری خاص و هنگام بازگشت از آن به اجرای اشعاری دیگری مي‌پردازند.

در سفرهای قدیم چاووش‌خوان‌ها حامل پرچم‌هایی با رنگ‌های متفاوت بوده‌اند؛ از جمله پرچم سبز که نشانگر زیارت عتبات عالیات بود، پرچم سرخ برای بیان شهادت ائمۀ اطهار (ع)، پرچم آبی به دليل جوانمردی حضرت ابالفضل العباس (ع)، پرچم سفید و سبز به نشانۀ پاکی و دمیدن روح تازه براي زیارت خانۀ خدا و پرچم سیاه با منگولة زرد و حاشیه‌دوزی زری برای ایام سوگ و عزاداری.

نوع دیگری از چاووش‌خوانی در قدیم، چاووش حماسه یا پیروزی بود که چاووش‌خوان به هنگام پیروزی بر لشکریان دشمن، در شهرها به راه افتاده و مردم را از وقایع و پیروزی نبرد آگاه مي‌کردند.

کتل‌خوانی هم نوعی از چاووش‌خوانی است که چاووش‌خوان بر اسبی سیاه‌پوش سوار مي‌شود و اشعاری با محتویات تلخ و ناگوار در سوگ کساني که در نبردها و سفرها بدرود حیات گفته‌اند، مي‌خواند. هر محله‌ای در قدیم برای خود دست‌کم یک چاووش‌خوان آشنا به کتل‌خوانی داشته است.

خوش‌لحنی، بداهه‌سرایی، موقعیت‌سنجی، خداشناسی و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت از ويژگي‌هاي چاووش‌خوان است که از ایشان بین مردم انساني با وجهۀ نیکو و مورد اعتماد ساخته است.

او با استفاده از اشعار و سروده‌هاي ساده، توصیفات زیبای ائمۀ اطهار (ع)، گذشتگان و بزرگان در چاووش‌خوانی -که محتوای شعری آن جزو ادبیات عامیانه و غنایی است- و با ابراز عواطف، دلدادگی، آرزوها و درخواست حاجت و بیان مصیبت‌هاي واردشده به خاندان اهل بیت عصمت (ع) هنگام عظیمت زوار به اماکن مقدس، عطر سلام و صلوات را در فضای شهر گسترانده و با شور و هیجانی خارج از توصيف، نام و یاد بزرگان دین را در روح و جان مردم به جریان مي‌اندازد و ایشان را برای زیارت تشویق و تهییج مي‌کند.

نوچگی، اولین مرحلۀ چاووش‌خوانی بود و چاووش‌خوان پس از سال‌ها ممارست، تمرین و پشتکار از این مرحله به مرحلۀ علمداری که در واقع نشان از استادشدن او داشت، مي‌رسید. شرایط رسیدن به این مرحله حفظکردن اشعار، همراهی و هم‌آوایی با استاد (علمدار)، اجرای چاووش‌نامه‌ها و تبحر و پختگی در صدا و اجرا بوده است. چاووش‌خوان در قدیم در صورت سیادت از شال سبز، وگرنه از شال سیاه استفاده مي‌کرد.

اجرای چاووشی مذهبی در برخی مناطق به صورت تک خوانی-هم‌خوانی بوده است؛ به صورتی که تک‌خوان اشعاری در مدح اولیا (ع)، وصف سفر و اماکن مقدس، بدی آب و هوا، جدایی از خانواده، عشق به ائمۀ اطهار (ع) و... اجرا مي‌کرد و پس از ابیاتی مشخص، جمعیت حاضر مصرع «بر محمد و آل او صلوات» را در همان لحن مي‌خواندند که از خاصیت‌هاي این هم‌نوایی دور ریختن کینه و کدورت و جایگزینی مهر و محبت در دل‌ها بوده
است. در برخی مناطق از ذکر صلوات بدون آواز در جواب تک‌خوان استفاده مي‌کردند.

موضوع دیگری که در اشعار چاووش‌خوان‌ها آمده، طلبیدن حلالیت زوار از دیگران است که موجب شادی دل‌ها و رفع کدورت و صلح و آشتی میان مردم است. این هنر گردهم‌آمدن دوستان و خویشاوندان زوار در روزهای قبل و روزهای بعد از سفر را مقدور مي‌کند که در بيشتر موارد این عده از منزل ایشان در طول سفر مراقبت مي‌کنند.
موسیقی چاووش‌خوانی در ایران به گونه‌هاي مختلف اجرا مي‌شود. دستگاه چهارگاه بیشترین سهم را در اجرای چاووش‌خوانی در ایران به خود اختصاص داده که در بيشتر شهرستان‌ها شاهد چاووش‌خوانی در این دستگاه هستيم. نوع دیگری از چاووش‌خوانی که در پژوهش‌هایم در شهرستان ورامین با آن روبه‌رو شدم، استفاده از آواز بیات ترک در این‌گونه از موسیقی مذهبی است.

استان گیلان هم نوعی چاووش‌خوانی منحصر به خود دارد که در آواز دشتی اجرا شده و لحن، لهجه و صبغۀ محلی این استان در آن کاملاً مشهود است. این نوع از جاووش‌خوانی معمولاً به همراهی کرنانوازی اجرا شده و مرکز اجرای آن شهرستان‌های آستانۀ اشرفیه (روستای فوشازده) و لاهیجان (روستای ایشکا) هستند.

نمونۀ دیگری از اجرای چاووش‌خوانی را در مجالس تعزیه‌خوانی استان یزد ديدم که در آن از خاصیت مدلاسیون یا تغییر مقام استفاده مي‌کنند؛ بدین صورت که مصرع اول هر بیت از چاووش‌خوانی را در آواز بیات ترک اجرا مي‌کنند و در پایان مصرع دوم هر بیت با زیبایی هر چه بيشتر به دستگاه چهارگاه فرود مي‌آیند که نمونه‌هاي صوتی هریک از انواع چاووش‌خوانی مذکور موجود است.

در اینجا به بررسی تعدادی چاووش‌نامه‌هاي متداول در بيشتر شهرستان‌های ایران مي‌پردازیم.
اول به مدينه، مصطفي را صلوات
دوم به نجف، شير خدا را صلوات
در كربلا، به شمر ملعون لعنت
برتوس، غريب‌الغربا را صلوات
این دو بیت به عنوان مقدمۀ چاووش‌خوانی در اکثرشهرهای ایران و در تمامی چاووش نامه‌ها (کربلا، مشهد، کعبه و...) متداول است.

نمونه‌هايي از چاووش نامه‌هاي مربوط به زیارت شاه خراسان، حضرت امام رضا (ع):
ما به نزد حضرت شاه خراسان مي‌رویم
با سر و جان در بر سلطان ایمان مي‌رویم
قبلة هشتم، امام هشتمین باشد رضا
ما به نزد آن شهنشاه غریبان مي‌رویم
هر که دارد آرزو بر گو بیا با کاروان
ما به نزد آن امام انس و هم جان مي‌رویم
آن امامی که مراد عالمی سازد روا
در حضور او به امید فراوان مي‌رویم
خاک ایوان طلا را سورمة چشمان کنیم
سر ز پا نشناخته در نزد جانان مي‌رویم
هر که را عشق امام در این بود بر گو بیا
گو بیا با ما که ما با عهد و پیمان مي‌رویم
با «صفایی» بشنو و بشتاب سوی حضرتش
ما به سوي تربت آن شه، شتابان مي‌رويم

ز تربت شهدا بوی سیب مي‌آید
ز طوس بوی رضای غریب مي‌آید
برو به مشهد و شاه رضا زیارت کن
ببین که بوی غریب از غریب مي‌آید

ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
خقته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
اغنیا مکه روند و فقرا رو به تو آرند
جان به قربان تو بادا تو که حج فقرایی

در توس جلالت رضا مي‌بينم
بي‌پرده، حريم كبريا مي‌بينم
در كفش‌ك‍َنِ حريم پور موسي
موساي كليم، با عصا مي‌بينم

به شاه قبة طلا حضرت رضا صلوات
به طاق ابروی حضرت رضا صلوات
دوازده پسران علی بن ابیطالب
به ماه عارض هریک جدا جدا صلوات

هم نجف، هم کربلا هم مشهد شاه رضا
شکر لله شد نصیبم مشهد شاه رضا
یافتم بوی بهشت از مرقد شاه رضا

بود خالی جای یاران جملگی از مرد و زن
در حریم کعبه سلطان علی موسی الرضا
پا نهادم در حرم رفتم به نزدیک ضریح
قفل را بوسیدم و دادم دل و جان را صفا
در زیارت‌نامه خواندم باز آوردم به یاد
حق به حق‌داران و قوم و یار و خویش و اقربا
والدین و مرد و زن را جملگی کردیم دعا
بارالها کن نصیب دوستان مشهد رضا

چاووش‌نامۀ هنگام برگشت از حرم مطهر حضرت امام رضا (ع):
ما کنون از مشهد شاه رضا برگشته‌ايم
از ضريح آن امام مقتدا برگشته‌ايم
سر فدا کرديم در راه امام هشتمين
مژده ‌اي ايران! ز ايوان طلا برگشته‌ايم
سرمه چشمان نموديم خاک پاي شاه دين
از حضور آن امام با ولا برگشته‌ايم
سبز بودي جاي ايران و تمام شيعيان
از حضور آن شه بي اقربا برگشته‌ايم
چون صفاي قبر او را در بغل بگرفته‌ايم
حمد لله با وفا و با صفا برگشته‌ايم

نمونه‌هايي از چاووش‌نامه‌هاي مربوط به سفر کربلا
عازمیم ‌اي دوستان! ما به سوی کرب‌وبلا
تا ببوسیم مرقد آن شهسوار سرجدا
هر که باشد عاشق قبر علیّ اکبرش
گو بیا با ما تو ‌اي زوّاراو‌اي باوفا
تا ببوسی قبر عباس، آن علمدار حسین
تا ببینی مُعجز سقّای دشت نینوا
گر تو را بر سر هوای اصغر بی‌شیر اوست
جهد کن بشتاب با ما از ره صدق و صفا
نالة اطفال شاه کربلا آید به گوش
آن یکی گوید اخی و آن دیگر گوید اخا
عازمیم ‌اي دوستان ما به سوی کرب‌وبلا
تا ببوسیم مرقد آن شهسوار سرجدا

هر كه دارد هوس كرب‌وبلا بسم‌الله
هر كه دارد سر همراهي ما بسم‌الله
اي عزيزان، سفر كرب‌وبلا در نظر است
ما خبر كرده و رفتيم، سفر بي‌خطر است

بر مشامم مي‌رسد هر لحظه بوي كربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوي كربلا
تشنه آب فراتم ‌اي اجل مهلت بده
تا بگيريم در بغل قبر شهيد كربلا

آب، يك آب است، اما در صفات
هست بهتر از همه، آبِ فرات
قدر او بالاتر از زمزم ب‍ُو‌َد
چون به خاك كربلا همدم ب‍ُو‌َد
در جهان خوش‌تر بود از رود نيل
در جنان بهتر بود از سلسبيل
چون كه مهر دختر پيغمبر است
لاجرم از آب حيوان بهتر است
شربتي زان، هر مريضي را شفاست
درد بي‌درمان عالم را دواست
اي دريغا در كنار اين فرات
زادۀ زهرا به هنگام ممات
گاه از سوز عطش مي‌كرد غش
گاه مي‌فرمود:
‌اي قوم العطش
اي ستمگر فرقۀ بي‌نام و ننگ
از چه مي‌گيريد بر من كار، تنگ
من مگر فرزند زهرا نيستم
يا مگر از آل طاها نيستم

این چاووش‌نامه همانند سفرنامه‌اي است که مراحل سفر را توصیف مي‌کند:
چون از وطن روانه سوی کربلا شدیم
امیدوار بر کرم کبریا شدیم
دیدیم بقعه شاه عبدالعظیم را
در آستان شاه مقامش گدا شدیم
کردیم پس زیارت معصومه را به قم
آنجا دخیل خواهر شاه رضا شدیم
گشتیم پس به جانب کرمانشهان روان
آنجا به دست تذکره چی مبتلا شدیم
اما هزار شکر که از هرچه بود و هست
دادیم پول و از همگی شان رها شدیم
در بقعه علیّ نقی، آنگه عسکری
و آنگاه ما روانه سوی سامرا شدیم
راندیم از شعف به سوی شهر کاظمین
در مشهد مقدّسشان جابه جا شدیم
در آستان موسی و هم زاده‌اش پسر
بنموده عرض حاجت و مشکل گشا شدیم
زآنجا به شور و ناله و افغان و درد و غم
هم واحسین کنان به سوی کربلا شدیم
گشتیم پس به جانب سقّای کربلا
در هروله ز مروه به سوی صفا شدیم
دیدیم جمله خیمه بی صاحب حسین
زآنجا به خیمه حضرت زین العبا شدیم
پس چند روز کرده زیارت به کربلا
سوی نجف روانه به صد ماجرا شدیم

چاووش‌نامه در حین زیارت
ايوان نجف عجب صفايي دارد
حيدر بنگر، چه بارگاهي دارد
اي كعبه به خود مناز از روي شرف
جايت بنشين كه هر كه جايي دارد

نمونه‌هايي از چاووش‌نامه‌هاي مربوط به بازگشت از کربلا:
دوستان از کربلای پر بلا برگشته‌ایم
از حضور خامس آل عبا برگشته‌ایم
در نجف اندر حضور مرتضی بودیم ما
از حضور شهسوار لافتی برگشته‌ایم
قتلگاه شاه دین را ما زیارت کرده‌ایم
از حضور آن شهید نینوا برگشته‌ایم
در کنار علقمه، قبر علمدار حسین
دیده‌ایم و با دو صد شور و نوا برگشته‌ایم
حجله‌گاه قاسم نو کدخدا را دیده‌ایم
اشک‌ریزان ما از آن بزم عزا برگشته‌ایم
چون صفاي ناله و افغان و شيون کرده‌ايم
خون دل جاري کنان از ديده‌ها برگشته‌ايم
ما سلام از روضه شير خدا آورده‌ايم
روي پر گرد و غبار از کربلا آورده‌ايم
بس که رخ ماليده‌ايم بر مرقد شاه نجف

بوي مشک و عنبر و عطر و گلاب آورده‌ايم
قتلگاه حضرت شاه شهيدان ديده‌ايم
چشم گرياني از آن ماتم سرا آورده‌ايم
طوف عباس علي را کرده‌ايم از جان و دل
ما طواف مکه را از خيمه گاه آورده‌ايم
مرقد موسي کاظم در بغل بگرفته‌ايم
خاک درگاهش براي توتيا آورده‌ايم
هم تقي و هم نقي باعسکري طوفيده‌ايم
راه و رسم بندگي را ما به جا آورده‌ايم
مهدي صاحب زمان را ما زيارت کرده‌ايم
نامۀ آزادي از جرم و گناه آورده‌ايم
در بيابان ما بسي جور و جفاها ديده‌ايم
مهر و تسبيح از شهيد کربلا آورده‌ايم

خرم دلی که منبع انهار کوثر است
کوثر کجا زدیدۀ پر اشک بهتر است
رفتم به كربلا به سر قبر هر شهيد
ديدم كه تربت شهدا مشك و عنبر است
هر يك شهيد مرقدشان چارگوشه داشت
شش گوشة مزار، در آن هفت كشور است
پرسيدم از يكي سببش را به گريه گفت
پايين پاي قبر حسين، قبر اكبر است
پايين پاي قبر علي‌اكبر جوان
هفتاد و يك شهيد چو خورشيد خاور است
در سمت راست، قبر يكي پير جلوه‌ كرد
زان گوشۀ رواق كه نزديكي در است
پرسيدم از خدم كه بگواين مزار كيست؟
گفتا حبيب، نور دو چشم مظاهر است... .

مي‌كنم ياد از لب خشك و دل‌آراي حسين
مي‌شوم عاجز ز درد بي‌كسيهاي حسين
سخت مي‌سوزد دلم هر دم كةاد آيد مرا
تيرباراني كه شد بر قد رعناي حسين

گردم فداي وقت دعا كردنت حسين
با شمر رو سياه به سر بردنت حسين
از قطره‌قطره خونِ تو مي‌آيد اين ندا
اي مرحبا به وعده وفا كردنت حسين
شعر مضمون بازگشتن كاروان از سفر حج:
حاجيان از حرم امن خدا آمده‌اند
شادمان در وطن از سعي و صفا آمده‌اند
رفته بودند سوي مشعر و ميقات و حريم
خرم از ركن و مني سوي وطن آمده‌اند
روز عيد عرفه خوانده دعا در عرفات
شاد و مسرور همه سوي وطن آمده‌اند
بار الها بكن اين حج و زيارات قبول
سعي مشكور كه با حج بجا آمده‌اند
شكر بسيار خدا را كه به ايران عزيز
حاجيان از حرم امن خدا آمده‌اند

خرّم صباح حاجیان، وآن سود و سودا داشتن
در کوی خاص کبریا، بی حاجبی جا داشتن...
دیوانه وار از عشق او، با یار گشتن روبرو
وز هر طرف لبّیک گو، فریاد و غوغا داشتن
عشّاق یار باوفا، در پیش خود یار از قفا
از مروه رفتن تا صفا، دل را مصفّا داشتن
آن هدی راندن تا منا، راحت شمردن هر عنا
وز بخشش معطی المنی، هر گون تمنّا داشتن...
آنجا شما خوش ناجیان، عمره گزار و حاجیان
ما مانده اینجا راجیان، و اندوه آنجا داشتن...
تا حج در اسلام آمده، حاجی به هر عام آمده
تا شرط احرام آمده، عریان سروپا داشتن...

چاووش‌نامه‌اي که مربوط به حرکت زوار از مشهد به سوی خانۀ خداست:
ز تربت شهدا بوي سيب مي‌آيد
ز توس بويِ رضاي غريب مي‌آيد
سري نهاده به غربت، رضا دلش تنگ است
ز توس تا به مدينه، هزار فرسنگ است

نمونه شعر چاووش‌ محرم:
اي محرم، ماه ماتم، آمدي
با غم و اندوه توأم، آمدي
اي محرم، آمدي با غلغله
دوستان را تنگ كردي حوصله
اي محرم، از تو دارم اضطراب
در تو چون شد آسمان دين خراب
اي محرم، در تو بست از خون حنا
نوعروس قاسم نوكدخدا
اي محرم، در تو با صد شور و شين
كشته شد از كين، علمدار حسين... .

توضيح آنكه چاووش‌خوان‌ِ م‍حرم با لباسي سپيد و شالی سبز (در صورت سیادت) وگرنه با شال مشكي بر گردن و كمر و با در دست داشتن پرچم سياه و سرخ در خيابانها و محله‌ها ظاهر مي‌شد.

نمونه شعر چاووش اربعين:
شما اهل وطن عشرت سر آمد
شما را پيك ماتم از در آمد
در اين شهر از وفا ديگر نمانيد
كه خاك غم شما را بر سر آمد
به دشت كربلا فرزند زهرا
شهيد از تيغ شمر كافر آمد
تنش پامال سم اسب‌ها شد
سرش نوك سِنان را زيور آمد
ز شام اينك سوي شهر مدينه
دوباره زينب غم‌پرور آمد
برادر كشته و فرزند مرده
غريب و بي‌كس و بي‌ياور آمد... .
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما