تاریخ انتشار
جمعه ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۴۴۸۳
گفت‌وگو با استاد سید احمد مراتب

سلام مخفی

متين رضواني‌‌پور
سلام مخفی
گفت‌وگوی ویژه: سید احمد مراتب، متولد ۱۳۳۱ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. وی دارای لیسانس ادبیات و الهیات و دکتری افتخاری موسیقی ایرانی است. او استاد ردیف‌های آوازی موسیقی ایرانی و بهترین شاگرد استاد بزرگ آواز «جلال تاج اصفهانی» است؛ به همین دليل او را «در› التاج» -که تخلص شعریش هم هست- نامیده‌اند.

ایشان در کسب موضوعات مختلفی -که دانستن آن برای خواننده و مداح ضروری مي‌نماید- در محضر بهترین استادان عصر خود شاگردی و با آنان همکاری کرده ‌است؛ در موسیقی از کساني چون جلال تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، جلیل شهناز، حسن کسایی، فرامرز پایور، اسماعیل مهرتاش و... و در شعر و ادبیات از بزرگانی چون علامه جلالدین همایی، فضل‌الله ضیاء نور، ابوالبرکات صده‌ای، دکتر میردامادی و... در مسیر اعتقادی خود بهره‌مند شده است.

بيشتر علاقه‌مندان، ایشان را به عنوان مداح و ذاکر اهل بیت عصمت و طهارت (و نه استاد ردیف‌های آوازی موسیقی ایرانی) مي‌شناسند؛ چراکه از ابتدا به دلیل عشق و علاقه به اهل بیت (ع) به الحان مذهبی از جمله مداحی، اذان، مناجات و... روی آورد و نیز به پیشنهادهاي فراوانی که قبل از انقلاب براي اجرای آواز در مکان‌های مرسوم با بیشترین دستمزدها به او داده شد، جواب رد داد. جالب است بدانید استاد احمد مراتب، اولین ایرانی است که بر بام کعبه اذان خوانده است و بسیاری بر این عقیده‌اند ‌که مراتب پس از بلال حبشی دومین مسلمانی است که دارای این افتخار شده است. نوای گرم استاد مراتب برای مردم اصفهان یادآور خاطرات سحرهای ماه مبارک رمضان است که هر روز صبح به صورت مستقیم از رادیو شنیده مي‌شد.

من، خود شاهد بودم که پس از اجرای ده دقیقه‌اي ایشان در همایش پیرغلامان سال ۸۸ در شهر زنجان در مدح حضرت سیدالشهدا ولوله‌اي عظیم بر پا شد و هزاران نفر که خود از پیرغلامان امام حسین (ع) بودند، به پهنای صورت اشک مي‌ريختند و ناله‌شان به آسمان رسید؛ نیز در همانجا یکی از استادان فن درباره‌شان گفت: «استاد کسی است که اشک از مداح بگیرد.»

تا کنون در کدام‌یک از شهرهای ایران به اجرای برنامه پرداخته‌اید؟
در اغلب شهرهای مذهبی از جمله کاشان، شیراز، آبادان، اهواز، کرمان، یزد، خراسان و....

پدر و پدربزرگتان از صوت خوش خود در چه راهی استفاده مي‌کردند؟
در امور مذهبی؛ از جمله مداحی، نوحه‌خوانی و چاووشی، اذان و ذکر اهل بیت عصمت و طهارت فعالیت بسياري داشته‌اند.

به ياد دارید که ایشان چاووشی و اذان را در چه دستگاه‌هایی مي‌خواندند؟
بله؛ چاووشی را در دستگاه چهارگاه و اذان را در گوشة روح الارواح آواز بیات ترک مي‌خواندند.

از چه سالی و در محضر چه استادانی آموزش ديده‌ايد؟
شش ساله بودم که در مدرسه برای قرائت قرآن آزمون دادم و رئیس آنجا (مرحوم عبدالحسین سپهری‌نژاد) که از خوانندگان خوش‌صدا و مسلط به ردیف‌هاي آوازی بود، تربيت مرا به عهده گرفت و از همان‌جا یادگیری دستگاه‌ها و آوازهای ایرانی را آغاز کردم.

در هشت سالگی توسط پدرم به محضر استاد محمدرضا شمشیری ملقب به شکیب اصفهانی راه يافتم و در دوازده سالگی به دبیرستان صارمیه اصفهان رفتم که طبیبی برای معاینة چشم بچه‌ها آمده بود و صدایم را شنید و چون از دوستان پدرم و استاد جلال تاج اصفهانی بود، پس از صحبت با پدر، در نامه‌ای، مرا به استاد تاج معرفی کرد.

از اولین برخورد با استاد تاج اصفهانی چه خاطره‌اي دارید؟
برایم آرزویی بود که ایشان را از نزدیک ببينم و در محضرش شاگردی کنم. با دوچرخه‌اي کیلومترها تا منزل ایشان رکاب زدم و بسیار مضطرب بودم که استادی به این بزرگی با من که دوازده سال بیشتر ندارم، چه برخوردی مي‌کند. ایشان با ظاهری ساده و افتاده به استقبالم آمد که نفهمیدم، خود استاد تاج است و پس از خواندن نامه با مهربانی هرچه بيشتر دوچرخه‌ام را بغل کرد و داخل حیاط گذاشت و مرا به خانه دعوت کرد.

اولین درسی را که از ایشان گرفتید، به یاد مي‌آورید؟
بله؛ استاد با لحنی کتابی -که از ويژگي‌هاي کلامش بود- فرمود: «چیزی بخوانید. » و من این شعر را از صغیر اصفهانی خواندم:
من آنچه هست به عشق تو داده‌ام از دست
خدای تار وجود مرا به موی تو بست...
استاد سؤال کرد: «پدرم چه خواندی؟» گفتم: «فکر مي‌کنم افشاری. » فرمود: «من هم بیتی در همین افشاری مي‌خوانم. » و این شعر را در جواب غزلی که خواندم، اجرا کرد:
چنین پسر که تویی راحت روان پدر
سزاست مادر گیتی به تو پسر نازد
یکی از ويژگي‌هاي ایشان همین مناسب‌خوانی بود و به فراخور موقعیت، شعری انتخاب و اجرا مي‌کرد. قرار شد، این سیر را با استاد ادامه دهیم که نوزده سال به طول انجامید و در همة لحظات و سفرها تا آخر عمر همراهشان بودم.

شیوة تدریس استاد تاج در آموزش دستگاه‌ها و گوشه‌ها چگونه بود؟
بسیار دلچسب و دلپذیر بود. ابتدا درآمدی مي‌خواند و شاگردان همان را تکرار و تمرین مي‌کردند و جلسة بعد جواب مي‌دادند و چون نوار و ضبط نبود، هرکس در حد استعداد درسش را جواب مي‌داد. استاد هم با مهربانی و آرامش اشکالات بچه‌ها را مي‌گرفت و نکاتی را گوشزد مي‌کرد که دوستان یادداشت و عمل مي‌کردند.

اگر کسي فاقد صدای مناسب بود، همان جلسة اول در کمال ادب مي‌گفت که شما حنجره ندارید و وقت خود را صرف این کار نکنید یا اینکه صدای شما براي آوازخواندن توانايي ندارد و به درد تصنیف مي‌خورد.

دیگر به شاگردان چه سفارش‌هايي مي‌کرد؟
ورزش و کوه‌رفتن و تمرین مداوم را تشویق، از اموری که به صدا لطمه می‌زد، منع و به اخلاق و معنویت سفارشمان مي‌کرد.
حرف کلی استاد تاج این بود که هر کسي دارای توانایی‌اي است و هر حنجره‌اي یک قدرتی دارد. صدای خوب صدایی است که در سه مرحله پايین، وسط و بالا بدون اینکه فشاری به صدایش بیاید، خوب بخواند، اشعار را مفهوم بخواند و هنگام ادای شعر تحریر (چه‌چه) نزند؛ مگر بسیار کوچک و در جایی که بطلبد.

از استادش سید رحیم (خوانندة دربار ضل‌السلطان) روایت مي‌کرد که مي‌فرمود: «تاج‌زاده اول شعر را تحویل بده، بعد تحریر بده.»

کساني که از نزدیک با شما آشنایند، مي‌دانند که با استاداني چون جلال تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، جلیل شهناز، حسن کسایی، فرامرز پایور، اسماعیل مهرتاش و... همکاری داشته‌اید. صدای درخشان شما را با استادانِ نام‌برده در آثار ضبط‌شده شنیده‌ایم.
با وجود جای پیشرفت بسیاری که در خوانندگی و موسیقی داشتید، چه شد، گرایشتان را به مذهب و مداحی اهل بیت عصمت و طهارت و مناجات‌خوانی از دست نداديد و صدایتان را در این امور وقف کرديد.

بیشتر به این علت بود که در خانواده‌اي مذهبی و عاشق اهل بیت (ع) تربیت شده و از خردسالی در این مسیر گام برداشته بودم.
طبيعي است، گرایش درونی من نیز به این سمت بود؛ همچنین شاگردی استادی را کرده بودم (استاد تاج) که خود تا پنجاه سالگی در کسوت روحانیت، اهل مدرسه و علوم دینی بود و درونش پر از عشق به حضرات معصومین (ع) که این عامل هم در انتخاب این راه سهم بسیاری داشت.

در زمینه‌هاي دیگری که شاگردی کرده‌اید، چه نکاتی آموخته‌اید؟
ببینید هنرجویان مداحی در قدیم باید در سه زمینه (آواز و گوشه‌هاي موسیقی، شعر و ادبیات و مسائل دینی و حوزوی برای درک لغات عربی در اشعار) شاگردی استادان را مي‌کردند که من هم این دوران را در محضر بهترین استادان آن زمان از جمله «علامه جلالدین همایی، فضل‌‌الله ضیاء نور، ابوالبرکات صده‌ای، دکتر میردامادی و... » گذرانده‌ام.

بیشتر در کدام‌یک از الحان مذهبی به اجرای برنامه پرداخته یا مي‌پردازید؟
من همة الحان را اجرا مي‌کنم؛ از جمله مناجات، اذان و... که قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی هم مناجات‌های شبانه‌اي را در رادیو اجرا مي‌کردم. مدتی هم سحرها ساعت ۲:۳۰ شب مي‌رفتم استودیو، به صورت زنده مناجات مي‌خواندم و اذان مي‌گفتم.

اذان‌ها را در چه دستگاهی مي‌خواندید؟
من دو تا اذان مي‌گفتم؛ یکی در همان بیات ترک معروف که در قدیم معمول بوده و مرحوم مؤذن‌زاده هم آن را اجرا کرده ‌و دیگری اذانی بود که با لحن عربی اجرا مي‌شد.

چند ماه پیش در خدمت یکی از دوستان پژوهشگر بودم که گفت، استاد مراتب در سال‌های گذشته در خانة خدا و بر بام کعبه اذان گفته‌ است. * در چه سالی بود و چگونه اتفاق افتاد؟
در یکی از نیمه‌شب‌های سال ۱۳۵۲ بود که با یکی از دوستان از کاروان جدا و با اتومبیلی روانة حرم شدیم. آن‌وقت جمعیت مثل امروز شلوغ نبود و بعد از طواف هفتم ديدم، پرده‌اي روی هجر اسماعیل (ع) انداخته‌اند ‌که لای آن باز است و مردم، حلقه‌هاي پايین خانه را گرفته‌اند ‌و مناجات مي‌کنند.

در داخل پرده چشمم به نرده‌بامی افتاد که به پشت‌بام مي‌رسید و با نیرویی نهفته از آن بالا رفتم. روی بام، مناجات حضرت علی (ع) «لک الجود و المجد والعلی» را در دستگاه سه‌گاه خواندم. دیدم کسي به سمتم آمد بالا و از ترس اینکه از مأموران حرم آمده‌‌اند، دستگیرم کنند، در گوشه‌اي پنهان شدم. ایشان گفت: «چرا صدا را قطع کردی؟ بخوان، بخوان، بخوان. » ادامة مناجات را خواندم و هنگام اذان نيز در آواز بیات ترک اذان گفتم؛ سپس پايین آمدم و خوشبختانه هیچ اتفاقی هم نیفتاد.

در آن لحظات چه احساسی داشتید؟
احساسی که تا آخر عمر هرچه دنبالش گشتم، مثل آن پیدا نکردم.

بيشتر اشعار کدام‌یک از شعرا را مي‌خوانید؟
از شعرای متقدم، محتشم کاشانی و متأخرین هم از اشعار صغیر اصفهانی و عمان سامانی استفاده مي‌کنم. یادم مي‌آید، در مورد شعر هم استاد تاج مي‌گفت: «شعر را همیشه از استاد بخوانید.»

در ایام قدیمِ اصفهان، روند اجرای مراسم مذهبی چگونه بود؟ لطفاً از آغاز تا پایان را برایمان توضیح دهید؟
با بسم‌الله و یک رباعی که بيشتر «سلام مخفی» نام داشت، شروع مي‌شد که این سلام مخفف اولین حرف چهار مصراع شعر مذکور بود مثل:
سربسته سخن گو بر دانای سخن
لب را مگشا ز هم مگر جان سخن
اندر بر نکته‌دان سخنرانی کن
مواج چه شد بحر گهرزای سخن
یا:
ساقی بده از بادة گلگون کامم
لب‌ریز کن از مي‌‌محبت جامم
ای برده به غارت دل و دینم از کف
مردم ز غمت رها کن از این دامم

این به معنای سلام به حضار بود و آنان در جواب مداح صلوات مي‌فرستادند. در برخی موارد از رباعی‌هاي اخلاقی و مذهبی هم استفاده مي‌کردند؛ پس از آن غزلی با محتوای اخلاقی، اجتماعی یا مذهبی به سلیقة مداح خوانده مي‌شد و قصیده‌اي بر اساس مناسبت‌ها اعم از ولادت یا شهادت به اجرا درمی‌آمد؛ سپس به مصیبتی که موضوعش به همان مناسبت مربوط بود، وارد مي‌شدیم و روضه‌اي در قالب شعر -که در قدیم این‌گونه روضه مي‌خواندند و مثل امروز فاقد تعریف داستان بود- اجرا مي‌شد.
مرحوم صغیر اصفهانی هم تأکیدش بر این بود که آقایان ذاکر باید شعر بخوانند؛ نه داستان. در انتها و بعد از روضه هم امن یجیب و دعا به وسیلة عالم یا بزرگی خوانده مي‌شد و مجلس به پايان مي‌رسید.

نوحه در چه مواقعی اجرا مي‌شد؟
نوحه در ایام شهادت خوانده مي‌شد و قبل از آن نوحه‌خوان ابتدا یک سردم مي‌گرفت تا مردم از جای برخيزند و آمادة سینه‌زنی شوند که از اشعاری مثل:
جانم حسین جانم حسین
ای جان جانانم حسین
استفاده مي‌کردند. در ایام فاطمیه هم معمولاً شب‌های آخر سینه‌زنی مي‌کردند؛ ولی در محرم از همان ابتدا نوحه‌خوانی برپا بود.

بهترین مداحان در اصفهان چه کساني بودند؟
تا جایی که سن من اقتضا مي‌کند، یکی مرحوم مرشد حسین پنجه‌پور بود که سینه‌اش مخزن اشعار بود. همه را از حفظ مي‌خواند و به پهنای صورت اشک مي‌ریخت. دیگر مرحوم مرشد کرمعلی دوامی که از قصیده‌خوان‌های اهل دل و استاد بود. حاج اصغر سعیدمنش، حاج احمد معظم، مرحوم ابوعطا و مرحوم مرشدزاده از دیگر مداحان بودند که ایشان هم هنگام خواندن در مدح حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ابتدا خود به گریه مي‌افتادند.

در اصفهان قدیم به جز زبان فارسی به زبان‌های دیگری هم عزاداری مي‌شد؟
بله؛ عراقی‌هایی که مقیم این شهر بودند به زبان عربی و ترک‌ها هم که هیئت خود را داشتند، به همان زبان عزاداری مي‌کردند.

به نظر شما یک منبری یا ذاکر خوب چه ويژگي‌هايي باید داشته باشد؟
شرط اول داشتن حنجره و صدایی تعلیم‌دیده براي خواندن است و شرط بعد علم و سواد است. مداح باید سال‌ها در محضر استادان بزرگ زانو زده باشد و به دقايق و ظرايف فنون آواز آشنا باشد و صحنه را چنان به تصویر بکشد که مخاطب خود را در آن حال و هوا ببیند و از نظر باطن، ارادت و عشق است که باید داشته باشد.

برای اصلاح عزاداری‌هاي امروزی چه کارهایی باید انجام داد؟
شرط اول این است که علما و بزرگان دین آسیب‌ها را بشمارند و برای مردم بشناسانند و از طرف ارگان‌های دولتی هم کلاس‌های آموزش تشکیل شود و از استادان اهل فن هم برای ترویج شیوه‌هاي درست حمایت کنند.
هنرجویان مداحی در قدیم باید در سه زمینه:
۱. آواز و گوشه‌هاي موسیقی
۲. شعر و ادبیات
۳. مسائل دینی و حوزوی برای درک لغات عربی در اشعار شاگردی استادان را مي‌کردند که من هم این دوران را در محضر بهترین استادان آن زمان گذرانده‌ام.
در مورد شعر هم استاد تاج مي‌گفتند: «شعر را همیشه از استاد بخوانید.»
مرحوم صغیر اصفهانی تأکیدش بر این بود که آقایان ذاکر باید شعر بخوانند؛ نه داستان.

پي‌نوشت:
* البته ایشان بر این عقیده بود که آقای مراتب پس از بلال حبشی دومین کسي است که به این افتخار نایل شده ‌و خود استاد از صحت آن مطمئن نبود.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما