تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ تير ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۳۵
۰
کد مطلب : ۱۳۹۰۷

وقفنامه: تعزیت‌سرا و سقاخانه اَتُوْ

وقفنامه: تعزیت‌سرا و سقاخانه اَتُوْ
جابر عناصری*
غرض از تحریر این ورقه صدق رقیمه، آن است که توفیق ابدی و سعادت سرمدی دستگیری گردد و شامل احوال گردد. این سگ آستان به عرش امتان حضرت اسدالله
الغالب(ع)، میرزا ولی‌الله خلف‌الصدق مغفور مرحوم خلدآشیان میرزا مرتضی و علیاجناب هی المسماه ننه بنت مرحوم محمدمهدی دادور، زوجه نصرالله دادور را که قلیل عمر خود را صرف خدمتگزاری تعزیه‌داران جناب ابا عبدالله‌الحسین علیه آلف الف‌التحیه و الثنا سازند. فلهذا یک قطعه زمین ملکی مشترکی واقعه در وسط قریه اتو من قرای کسلیان را که در خارج حدس معین گردیده، شراکتی یکدیگر وقف مؤید و حبس مخلد نموده‌اند از برای بنای تکیه و متعلقات تکیه آقا ابا عبد الله‌الحسین(ع)که با شیعیان و موالیان ایشان بقدر قدرت و قوه مشغول تعزیه‌داری شوند که با ثواب وقفیت آن در یوم آخرت عاید ذخیره‌شان گردد و تولیت آن را بخود قرار دادند که مادام‌الحیات آنچه مقدور و وسع ایشان باشد در خدمات تعزیه‌داران گواهی می‌نمایند و بعد از ایشان اولاد ذکور ایشان که لایق بر خدمتگزاری باشند، مفوض است و ان‌شاءالله تعالی همین دست‌آویز موجب نجات غوغای محشر و امیدواری شفاعت جناب پیغمبر صلوات‌الله علیه و آله خواهد بود. و صیغـ‹الوقف کما کتب واقع و جاری گردید.
این چند کلمه بر سبیل وقف‌نامچه قلمی گردیده که عندالجاجـ‹ مناط و معتبر باشد.
یکان ذلک فی عشر اول من شهر جمادی‌الاول هجر› النبوی المصطفوی آلاالف الحجیـه والثنی

 علم تعزیت برپا و مشعل و چراغ‌ها روشن و رسوم‌المصیبت با گفتن: یا حسین(ع)، یا حسین(ع)این روضه باصفا را مشابه روضه دارالصفا می‌سازد. صفای صحن و ایوانش، رشک‌آفرین و نورانیتش به عین نامگذاری به نام نامی سیدالشهداء(ع)و سقای تشنه‌لبان انگشت حسد خورشید را بر دندان می‌برد. حور و غلمان خاک‌روب این آستان می‌گردند و وقفنامه خوش‌ترکیب و برخوردار از ظرایف و دقایق مبتنی بر زیبایی‌شناسی کلام، ‌تنظیم و تحریر می‌یابد تا عندالحاجـ‹ مناط و معتبر باشد و این ورقه صدق رقیمه گواه و شاهد و ناظر بر صداقت و دلسوختگی مردمی باشد که تاریخ تأسیس این تکیه را کمابیش با افتتاح «تکیه دولت» تهران قرین سازد. افتادن در چنبره غفلت هم بدتر از اسیر شدن در حلقه نسیان و فراموشی و بی‌اعتنایی به آنچه بوده و می‌بایست قدر و نشان می‌یافته، گریبان اهل دوران را می‌گیرد. ولی هر چه هست هنوز نام و یاد تکیه و سقاخانه اتو از قراء کسلیان در مازندران بر زبان‌ها و خاطره‌ها جاری و ساری است و از همین تکیه بوده است که نسخه‌نویسان مبرز تعزیه. شبیه‌خوانان قابل عرصه شبیه‌خوانی، میادین شهرها و روستاهای مازندران را به رونق و جلوه کشانده‌اند. کما اینکه راقم این سطور افتخار داشته است تا گوشه‌هایی از اجرای تعزیه، به کوشش شبیه‌خوانان اتویی را شاهد باشد نسخه‌ای از وقفنامه تکیه و سقاخانه اتو را که به خط جلی و کلام منجلی در مدنظر قرار می‌گیرد، بیاری صاحبدلی از اولاد و احناء واقف این صحن و سرا در اختیار داشته و برای معرفی این وقفنامچه کوشش نمایم، آنچنان که در صفحات پیش‌رو، تصاویری از وقفنامه را می‌بینید و مطالب این کهن‌نامه را قرائت می‌فرمایید:

بسم الله الرحمن الرحیم
حمد می‌کنم خدا را که این سپهر افلاک را به رفعت آفریده، از نقوش ستارگان استبرق۲ زرفشان بر پیکر آسمان پوشیده، از پرتو ماه و مهر سپهر خاوری، رواق مینای شش‌دری مشعل منور افراشته، جهان ظلمانی را عالم نورانی و عالم نورانی را جهان ظلمانی آراسته، عالمی را روز و جهانی را شب نام نهاده. در وصف قدرت کامله ذات کامل حضرت مبارک همین کافی است که یکتا و بی‌همتا و بیزاد و ولد شاهد بر مدعای صادقه. گفتار ناقص زیاده از این قدرت گفتن ندارد.

شکر می‌نمایم ذات مقدس بی‌زوال خداوندی را که برای نظم بزم آرایش و آسایش قرار استوار زندگانی این مخلوق فانی در هر عهد قائم‌مقامی بوده، هر روزگار نایب منابی. خاصه تشریف شریف اشرف اولاد آدم و انگشت نبوت را بهترین خاتم سردفتر انبیاء، سر‌حلقه اصفیا، شرح صفحه صحیفه لولاک لما خلقت الافلاک سلاله پاک بر صفحه خاک از اول تولد وجود مبارک تا حال که یکهزار و سیصد و بیست و یکسال است نور پاک سید کونین و مفخرالثقلین جناب ختمی‌مآب احمد محمود محمد بن عبدالله از آل‌هاشم صلوات الله الملک را آراسته و پیراسته بوده، انسان کامل و کامل انسان در شهرستان عالم صوری و معنوی فرستاده که هر یک در وادی تجرد تجرید در دینداری و وحدت و توحید را به حد کمال رسانیده، نسلاً بعد نسل رابطه مهربانی و دوستی این سلسله عالیه را بعد از فرایض و سنن الهی اتم مطالب و اهم مقاصد امر فرموده، رعایت محبت ائمه اطهار و سلاله ابرار را لازم دانسته، وصف قدر هر کدام در شرح احادیث و کتب مشحون است. خاصه ثواب گریستن و اجر تعزیه‌داری مصیبت جانسور واقعه صحرای کربلا که تفصیل آن از اول شهادت الی حال که یکهزار و دویست و نه سال است گوشزد خواص و عوام و وحوش و طیور و نباتات و جمادات و کوه‌ها و آسمان‌ها و زمین‌ها و سایر مخلوقات کائنات گردیده، هر که معرفت به احوال این بزرگواران دین مبین دارد بقدر لازمه سعی و جهد در امر تعزیه‌داری و سایر مشاغل که دلیل بر امورات مصیبت است منظور خواهند داشت، سعادت یاری و توفیق یاوری گردد.

چاکر درگاه حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)ولی الله متخلص به شهادت ولد الصدق مرحوم میرزا مرتضی قلی را منت نهاده و به دیده قبول دست ارادت کشیده، قرار ساختن تکیه و سقاخانه را در قریه «اتو» من قراء «کسلیان» گذاشته فلهذا اول بنای بنا نهادن و اول قرار در ساختن این مصیبت‌خانه که مجمع‌البحرین اشک دیده‌های تعزیه‌داران و آب قلزم بی‌کران گریه‌کنندگان در این مکان جاری است تعزیت‌سرا و ماتمکده شهریار اوج سپهر عزت و یکه‌سوار معراج محبت ماه مدینه و بطحا، آفتاب یثرب و منای آدم سراندیب سوگواری، نوح طوفان وفاداری، ابراهیم خلیل حضرت جلیل، اسمعیل در کوی قربانی قتیل، موسایی گرفتار طایفه عنود، عیسایی مشتاق عالم شهود، احمدی بر دست کفار گرفتار، ابوترابی مقتول شمشیر آبدار، چراغ شبستان خیرالنساء، نهال نوثمر بوستان فاطمه زهرا، گلدسته خونین گلزار قربانی، خونین‌کفن بیابان شهادت و جان‌فشان شمع انجمن سلطان انس و جان، تازه‌گل‌گلشن شاهنشاه پیر و جوان، مهد آسایش تمام کائنات، حصار امنیت جمیع موجودات، سفینه نجات، دست‌آمیز شفاعت مخلوق اولین و آخرین، گلگون‌قبای صحرای کربلا، یکه‌تاز عرصه میدان محنت و ابتلا، زینت دوش مصطفی(ص)، زینت آغوش مرتضی(ع)، زکریای دوران، احمد یحیای آل محمد.

خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا(ص)، حسین(ع)

است که در ایام عاشورای محرم سال ۱۲۶۸ هجرت ابتدا و شروع در ساختن این مصیبت‌خانه نموده، در مدت یکسال مشغول به‌کارهای تعمیرات افتاده، به کمک و امداد و حمایت برادران و همسایگان و دوستان ائمه طاهرین، برادر مهربان آقا فرج‌الله خلف ارجمند مرحوم شاه بابابیگ دادور که شب و روز در انجام امورات و خدمات این تکیه و سقاخانه نهایت کوشش نموده، در همه وقت گوش بر آواز این چار درگاه داشته همیشه در خواب ندای مشاغل لبیک لبیک گفته، هرگز در خدمت جزیی و کلی ابرو ترش و گره بر جبین نزده، بلکه تصمیم قلب و رضایت خاطر شب و روز جهد نموده بیشتر از همت آن جوانمرد فرزانه کار ساختن تکیه و سقاخانه صورت اتمام یافت. بالاخره بعون و عنایت کامله الهی و از وفور توفیقات و تأییدات نامتناهی او و از مرحمت بی‌غایت جناب ابی‌عبدالله الحسین(ع)در غره شهر محرم‌الحرام مطابق سال فرخنده‌فال سیچقان‌ئیل۳ مجموع خدمات و کار تعمیرات تکیه را به انجام و اتمام رسانیده چنانچه در شب جمعه غره شهر مذکور با جمعی از برادران و همسایگان و دوستان و تعزیه‌داران، ایوان و قهوه‌خانه تکیه را به فرش تعزیت و مصیبت، مزین و مشعل صحن و چراغ ایوان را روشن کرده، در پای مشعل – صدای یا حسین(ع)یا حسین(ع)، چنان بلندآوازه شده که از رقت و همت مردم به تعزیه‌داری، گویا خاتون قیامت، شفیعه امت، والده حسنین، انسیه حورا – فاطمه زهرا(س)– در این مصیبت‌خانه پا نهاده و در تعزیه‌داری با زنان و مردان همدست و شریک شده و در پای چراغ الوان، گریه‌کنان و سینه‌زنان به شغل تعزیت و مصیبت کوشیده، ایام عاشورای این سال فرخنده‌فال بعد از فضل قادر ذوالجلال امر تعزیه‌داری به اتمام رسیده و بعد از عاشورای سال بعد از این سال فرخ فال، سقاخانه مبارکه ساخته و پرداخته شده، سال‌های سال و قرن‌های بی‌همال۴ خلق این مرز و بوم آرزومند فیض عظمی و عطیه کبری بوده‌اند، احدی را میسر نشده، شکر خداوند که در این اوقات از دولت جناب مظلوم کربلا و به توفیق کامله حضرت خلاق عالم به وسیله این مصیبت‌خانه مبارکه همه ساله به شغل تعزیت‌داری آن بزرگوار صرف کرده، ان‌شاءالله تعالی توفیق بر طاعت و سعادت بر تعزیت و مصیبت خامس آل‌عبا، مظلوم کربلا کرامت و عنایت فرماید که به دست‌آویز قطرات خون محاسن مبارک آن بزرگوار از هول و هراس عرصه محشر خلاص و رستگاری حاصل آید. شعل مشعل و چراغداری این تکیه واگذار است به کربلایی قاسم که مادام‌الحیات خود مشغول بوده، ایام عاشورا، لازمه خدمت معمول دارد. بعد از آن هر کس شایسته این خدمت است مخصوص اوست. سرور مکّر اسمعیل‌خان دادوری کسلیان علم تعزیت را که نشانه مصیبت جناب مظلوم کربلا است. وقت نموده و برپا داشته که اثر تعزیه‌داری هویدا شود. از قرار وقف‌نامچه علیحده که در همین لفافه است، چاکر درگاه حضرت ابی عبدالله الحسین(ع)ملک محوطه تکیه و سقاخانه را به حدود چوب‌بست دوره حیاط ابتیاع و وقف مکان تکیه نموده که ابدالآباد رسم‌الوقف مرعی و ملاحظه شود و من حیث‌الوقف در این مکان شریف، اشک دیده‌های تعزیه‌داران جاری و رسوم‌المصیبت به همت الباب خیر و صلاح ساری گردیده، مادام‌الحیات چاکر درگاه خود همه ساله متحمل اخراجات ایام عاشورا و سایر اوقات که لازم شده است بعد از فوت خود این خدمات در صورت قابلیت واگذار به اولاد و اولاد اولاد است، نسل بعد نسل و بطناً بعد بطن و هر کس از اهل ده و همسایگان که بقدر وسع در مخارج عاشورا و سایر اوقات که محض برای رضایت خاطر آفتاب اثر جناب سیدالشهداء علیه آلف الف‌الثناء خدمت و جانفشانی کند، ان‌شاءالله تعالی از ثواب خدمتگزاری و تعزیه‌داری مظلوم کربلا فیض‌یاب خواهند بود. عوض این خدمتگزاری انعام فیض از دست مبارک شافع عرصه محشر و ساقی چشمه کوثر – امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع)– خواهد گرفت و هر کس از جاهل و عاقل بقدر اندک یا بسیار در خرابی تعمیرات تکیه و سقاخانه و چوب‌بست و صحن و ایوان و قهوه‌خانه و سایر متعلقات این محوطه دست و پا دراز کند اگر از دست ذره‌ای از چوب و اگر از ناخن، اندکی خاک دیوار کم نماید خداوند عالم خانه دین و دنیای او را خراب و کلیه زندگانی و عمر او را ویران کرده به لعنت خداوند و نفرین رسول(ص)گرفتار شود.
از گوهر مخزن طبع خود، این چند بیت قطعه منظومه در تاریخ ساختن تکیه و سقاخانه انشاء نمودم. امید است هر که از برادران دینی و دوستان ایمانی را نظر در این لوح افتد چاکر درگاه حضرت ابی عبدالله(ع)را به دعای خیر و طلب مغفرت یاد و شاد نمایند و اگر در قطعه مسطوره ایرادی باشد، اغماض و چشم‌پوشی کنند.

هذا قطعه منظومه:
حبذا این تکیه کز امداد دست بختیار
مرحبا این روضه کاستمداد طالع شد دچار
ناگهان از همت شخص اقل شد ساخته
روضه چون روضه دارالصفا در اقتدار
ناگهان از پرتو مهر تمام دوستان
ساختم این تکیه را از دولت پروردگار
از صفای صحن و ایوانش چهارم آسمان
رشک می‌ورزد بلی جا دارد از بام و جدار
دارد انگشت حسد خورشید بر دندان که شد
قهوه‌خانه در نزاکت زینت چرخ چهار
بعد از عاشورای سال بعد از این شد ساخته
سقاخانه کز نمایش لطف حق شد آشکار
رفعت تالار بر چرخ برین زد همسری
کرسی فوقانیش بر بام گردون همکنار
هر کنار بام سقاخانه را از چارسو
خامه ماتم نوشت از محتشم نظم آبدار
از صفایی باطن شاه عرب، ماه عجم
وز امید دولت دین‌پرور عالی‌تبار
شد ز آثار مصیبت‌خانه سبط رسول
چاکر درگاه را خدمتگزاری پایدار
این مصیبت‌خانه چون از مال اهل تعزیه است
خاک روبد آستانش حور و غلمان آشکار
بهر تاریخ تمامش بسته‌ام گلدسته‌ای
تا بماند بعد ایامی ز من این یادگار
غره شهر محرم وز سیم صد ز الف دو
اول شصت و نه آمد این زمین را افتخار
بهر تاریخش همین یک بیت کافی ختم شد
شد شهاب از خدمت این تکیه بر خود استوار
حلقه خدمتگزاری گوش دارم تا قیام
باشم از خدام درگاه ولای هشت و چار

تاریخ تحریر این لوح شریف، روز سه‌شنبه عید فطر رمضان‌المبارک غره شوال سال ۱۲۷۰ هجری النبوی المصطفوی(ص)، کاتب روسیاه: میرزا ولی‌الله است.
(امیدوارم که خدای کریم از لطف عمیم خود، از قصور این روسیاه بگذرد و قلم عفو بر جرایم حقیر کشیده در عرصات محشر روسیاه نسازد.
هزار مرتبه صلوات بر جمال محمد(ص)
هزار مرتبه لعنت به دشمنان محمد(ص))
والسلام.

***
وقفنامه، ضمیمه این گرامی‌نامه است، ممهور به ۲۰ مهر (به اشکال مربع، بیضی، مستطیل) و در حکم استشهادنامه‌ای است از سوی دلسوختگان آگاه از زحمات بانی برای برپایی تکیه و سقاخانه و قید تاریخ تأسیس و ذکر نام و نشان واقفان ساحت و عرصه این عزاخانه.

هر چند به مرور زمان چنان که رسم روزگار است تا بناهای آباد را خراب و ویران سازد، تکیه و سقاخانه اتو هم از این قاعده مستثنی نمانده، با این حال، مردم مؤمن و سرسپار سبط رسول‌الله(ص)، در قلمرو جامعه‌شناسی تعاون، آستین همت گشوده و در نوسازی و مرمت تکیه و سقاخانه کوشیده‌اند.

توفیق ابدی و سعادت سرمدی بهره آنان باد که خدام درگاه ولای هشت و چهار و سرسپار مولا و جگربندان زهرا(س)هستند. روح بانیان قرین رحمت خداوندگاری باد.

پی‌نوشت‌:
۱. اَتُوْ، روستایی است در ۱۴ کیلومتری شمال زیر‌آب مازندران.
۲. استبرق (بکسر همزه و فتح تا و را) دیبا، دیبای ستبر، پارچه زری.
۳. سیچقان‌ئیل= سال موش در اصطلاح تقویم ۱۲ حیوانی.- اولین سال تقویم ۱۲ حیوانی.
۴. همال (بفتح ها) همتا، قرین، برابر.

*تصاویر شبیه‌خوانان و رونوشت متن وقفنامه تکیه «اتو» را دوست محترم آقای سعدالله شهابی اتویی در اختیار راقم این سطور گذاشتند. از همراهی و همکاری ایشان سپاسگزارم.

* استاد تعزیه‌شناسی و شبیه‌خوانی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما