تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۳:۲۸
۰
کد مطلب : ۴۱۱۲

پژوهشی در زمینه غدیرخم

نویسنده: سیداحمد فقیهی
پژوهشی در زمینه غدیرخم
در پاسخ به این عده باید گفت: اولاً، چگونه تعلیم یک حکم از احکام دین یعنی حج تمتع ـ که پس از مدتی کنار گذاشته شد ـ می تواند علّت اکمال دین باشد؟ هم چنین چه ارتباطی بین تعلیم مناسک حج و یأس کافران وجود دارد؟

بعضی دیگر از مفسران عامّه گفته‌اند: منظور پاک شدن خانه خدا از مشرکان است که حضرت رسول(ص) روز عرفه نگاهی به سرزمین انداختند و هیچ مشرکی را ندیدند.

پاسخ آن است که اولاً، شهر مکه و خانه خدا یک سال پیش از حجه‌الوداع از مشرکان پاک شده بود، در صورتی که آیه صحبت از امروز می‌کند(الیوم).

ثانیاً، سخن از اکمال دین است و دین مجموعه‌ای از عقاید و احکام است. اکمال دین نیز با اضافه کردن احکامی بر آن مجموعه محقق می‌شود، اما پاک شدن محیط مکّه از مشرکان و برطرف شدن موانع در راه عمل به احکام دین از اجزای دین به شمار نمی آید.

اوضاع و احوال و رفتار ظاهری جامعه اسلامی ارتباط با اصل مجموعه‌ای به نام «دین» ندارد که شامل احکام و فرایض و معارف است.

باید دقت داشت که در روزهای آخر عمر حضرت رسول(ص) روز عرفه یا غدیر چه حکمی از احکام دین نازل و ابلاغ شد که بعد از بیست سال نزول تدریجی احکام، این حکم خاص علّت اکمال دین گردید؟

از بررسی تاریخ اسلام و اقوال علمای شیعه و در خلال نظرات عامّه، کاملاً روشن است که تنها حکمی که این روزها برای مسلمانان بیان شد و دارای ویژگی خاص و اهمیت فوق العاده ای بود که می توانست علّت یأس کافران و اکمال دین باشد همان ماجرای غدیر خم و نصب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) است.

در این روز تحوّلی بزرگ در دین اسلام روی داد؛ تکلیف رهبری و سرپرستی مسلمانان و جامعه اسلامی پس از حضرت رسول(ص) مشخص شد و ادامه این رهبری، که نقش بسیار مهمی در اداره معنوی و ظاهری جامعه اسلامی دارد، در افرادی که بتوانند راه آن حضرت را ادامه دهند و تناسبی نیز بین آن ها و حضرت رسول(ص) باشد معیّن گردید.

به عبارت دیگر، سرپرستی و رهبری شخصی حضرت به رهبری و سرپرستی

نوعی ـ ولی محصور و محدود در ائمّه دوازده گانه: ـ تبدیل شد و گویا مقام ولایت از مرحله حدوث و تجلّی در شخص حضرت رسول(ص)، که به مرحله بقا و ظهور در امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و یازده فرزند ایشان: به اسامی مشخص شده اندرسید.

این موضوع نقطه عطفی در بیان احکام و فرایض دین به شمار می آید که با آن، روزنه امید کافران بسته و دین کامل شد.

امام صادق(ع) فرمودند: «الیومَ اکملتُ لکم دینَکم باقامهِ حافظهِ و اتممتُ علیکم نعمتی أی بولایتِنا و رضیتُ لکم الاسلامَ دینا أی تسیلم النّفسِ لامرِنا.»

اتمام نعمت
«و اَتمَمتُ علیکم نِعمتی»؛ و نعمت خود را بر شما تمام کردم.
ابتدا باید روشن کرد که در این عالم نعمت چیست. آیا هرچه خداوند آفریده برای همه مردم نعمت است؟ ممکن است یک چیز برای فردی نعمت باشد، ولی همان چیز برای دیگری بلا به حساب آید.

شاید برتر از قرآن ـ پس از وجود ائمّه اطهار: ـ در این عالم، نعمتی نباشد. با وجود این، خداوند درباره قرآن می فرماید: «و نُنزّلُ مِن القرآنِ ما هو شِفاءٌ و رَحمهٌ لِلمؤمنینَ و لا یزیدُ الظالمینَ الاّ خَساراً» (اسراء: 82)

مفسّر بزرگ قرآن، مرحوم علاّمه سید محمدحسین طباطبائی در تفسیر المیزان نعمت الهی را چنین توضیح می دهد:
مراد از نعمت همه آن چیزهایی است که با طبع انسانی سازگار باشد و از آن امتناع نورزد. همه اشیا از آن نظر که در نظام کلّی تدبیر الهی قرار گرفته و به یکدیگر متصل و مربوط اند و اجزای آن ها با یکدیگر سازگار و ملایم است، نعمت الهی هستند.

از این رو، در آیه 24 سوره ابراهیم می فرماید. «وَ اِن تَعدّوا نِعمتَ اللهِ لاَ تُحصوُها» یا در جای دیگر می فرماید: «وَ اَسبغَ عَلیکم نِعمَهُ ظَاهرهً وَ بَاطنهً» (لقمان: 20) ولی با این وجود، خداوند برخی از آن ها را به اوصاف شرّ و لهو و لعب و اوصاف ناپسند دیگری توصیف نموده است. به عنوان مثال، می فرماید: «و ما هذه الحیوهُ الدّنیا اِلاّ لهوٌ و لعبٌ»(عنکبوت:64)

این آیات دلیل بر آن است که آنچه نعمت به شمار آمده تنها در صورتی نعمت است که با غرض و هدفی که خداوند از آفریدن آن ها برای انسان داشته موافق باشد.

زیرا آن ها به این منظور آفریده شده که از سوی خداوند کمکی برای انسان باشد تا در راه سعادت حقیقی خود ـ که همان قرب و نزدیکی به خداوند بر اثر بندگی و فروتنی در برابر پروردگار است ـ از آن ها بهره گیرد. بدین روی، می فرماید: «وَ مَا خَلقَتُ الجِنَّ و الانسَ اِلاّ لِیعبدونَ» (الذاریات: 56)

پس هرچه را که انسان بدین منظور مورد استفاده قرار دهد که به ساحت و قرب الهی راه یابد و خشنودی او را به دست آورد نعمت است. ولی اگر از آن ها در راه شیطان و نافرمانی او بهره گیرد برای انسان نقمت و بلا خواهد بود.

در نتیجه، موجودات این عالم به خودی خود، نعمت یا نقمت نیست، مگر به اعتبار نوع و شکل تصرفی که انسان در آن ها انجام می دهد. اگر در راه عبودیت باشد نعمت است و اگر در راه نافرمانی و بندگی شیطان باشد نقمت و بلا.

معنای این سخن در واقع، آن است که «نعمت» عبارت است از ولایت و سرپرستی الهی و هر چیزی در صورتی نعمت به حساب می آید که مشتمل بر ولایت الهی باشد. «اللّهُ وِلِیُّ الذّینَ آمَنوا.» (بقره:275)؛ «ذلکَ بِاَنّ اللَّهَ مَولیَ الذّین آمَنوا وَ اَنّ الکافرینَ لاَ مولی لِهمُ.» (محمد:16)

بنابراین، اسلام، که «مجموعه ای از دستوراتی است که از سوی خداوند نازل شده تا او را بپرستند»، در ظاهر، دین است اما از آن حیث که عمل به آن ها مشتمل بر ولایت خدا و رسول و اولیای امر: می باشد، نعمت است. ولایت هم مانند قرآن است؛ برای برخی نعمت و برای برخی نعمت است. به عبارت دقیق تر، در یک مرتبه، برای همه نعمت و در مرتبه دیگر، برای برخی نعمت و برای برخی نقمت است. در ارائه راه برای همه نعمت است ولی در بهره گیری و ایصال الی المطلوب برای افراد فرق می کند.

ولایت خداوند ـ یعنی تدبیر امور بندگان به وسیله دین ـ تمام نمی شود، مگر به ولایت رسول(ص) و ولایت او نیز جز به واسطه ولایت اولی الامر پس از حضرت رسول(ص) ـ یعنی: تدبیر امور دینی مردم به اذن خداوند ـ تمام نمی شود. «یَا اَیُّها الذّین آمَنوا اَطیعُوّا اللّهَ و اَطیعوُا الرَّسولَ و اُولیِ الاَمرِ مِنکم.» (نساء:59)؛ «اِنَّما وَلیُّکم اللّهُ و رَسوله وَالّذینَ آمَنوا الّذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاهَ وَ هُم رَاکِعوُنَ.» (مائده:55)

پس ماحصل معنای آیه چنین می شود: روزی که کافران از دین شما ناامید شدند، مجموع معارف دینی را که بر شما نازل

کرده بودم با ولایت کامل ساختم و نعمت خود را ـ یعنی: ولایت را که عبارت از تدبیر و اداره الهی در امور دینی است ـ بر شما تمام کردم.

تا آن روز تنها ولایت خدا و رسول او(ص) بود و چنین ولایتی تا زمانی که وحی نازل می شد کفایت می کرد، ولی برای دوره پس از انقطاع وحی، که رسولی در بین مردم نیست تا از دین خدا دفاع کند، نیاز است که از سوی خداوند کسی منصوب شود و به این مهم قیام نماید و او همان ولیّ پس از رسول خدا(ص) است.

نتیجه آن که ولایت تکمیل قانونی است که ناقص بوده و با نصب ولیّ امر پس از پیامبر(ص) تمام گردیده و اکنون که دین و تشریع آن کامل شده و نعمت ولایت تمام گشته خدا دین اسلام را برای بندگان خود پسندیده که همان دین توحید است و در آن غیر از خدا دیگری پرستش نمی شود. هم چنین غیر از خداوند و رسول یا ولی امری: که خدا امر به اطاعت او کرده از دیگری اطاعت نمی شود.

از بیانات قبل، روشن شد که تنها نعمت در این عالم، نعمت ولایت و سرپرستی خداوند و به دنبال آن رسول او و اولی الامر است. سایر چیزهایی که خداوند آفریده اگر تحت این ولایت قرار گیرند و در راه بندگی و اطاعت از خداوند به کار گرفته شوند نعمت اند، و گرنه جز بلا و نقمت چیزی نخواهد بود.

به عنوان مثال، از جمله نعمت های الهی، وجود، طول عمر، سلامتی، و مال و ثروت است. اگر این ها در راه بندگی خداوند به کار گرفته شوند نعمت هستند، ولی اگر در راه بندگی شیطان و آزار مردم صرف گردند بلا و مصیبت خواهند بود. «وَلاَ یَحسبَّنَ الّذینَ کَفرُوا اَنَّما نُملی لَهم خَیرٌ لاِنفسهِم اِنّما نُملی لَهم لِیزدادُوا اِثماً وَ لَهم عَذابٌ مُهینٌ.» (آل عمران:178)

امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق می فرماید: «وَعَمّرنی مَا کانَ عمری بذلهً فی طاعتِکَ فَاذا کانَ عمری مَرتعاً لِلشّیطانِ فَاقبضنی الیکَ قَبلَ اَن یَسبقَ مَقتک اِلیَّ اَو یَستحکمَ غَضبکَ عَلیَّ.»

به کار گرفتن این امکانات در راه بندگی خداوند به معنای تصرف در آن هاست، به گونه ای که تدبیر پروردگار عالم اقتضا می کند. چنین عملکردی تحت ولایت خداوند بودن را می رساند. ولایت خداوند به ولایت رسول او(ص) و ولایت رسول(ص) به ولایت ائمّه اطهار: تمام می شود.

پس روشن شد که اصل نعمت در این عالم، ولایت است و سایر چیزها اگر تحت این ولایت درآیند نعمت اند، ولی اگر از محدوده این ولایت خارج شوند، نه تنها نعمت نیستند، بلکه بلا و مصیبت خواهند بود: «ثُمّ لَتُسئَلُنّ یَومئذ عَن النَّعیمِ.»

امام هشتم، علی بن موسی الرضا(ع)، فرمودند: «لَیسَ فِی الدّنیا نعیمٌ حقیقیٌ.» عدّه ای گفتند: با توجه به آیه مزبور، آیا آب خنک و امثال آن نعمت الهی نیست؟ حضرت فرمودند: آیا آیه را چنین تفسیر می کنید؟ امام صادق(ع) فرمودند: «و لکنَّ النَّعیمَ حُبُّنا اهلَ البیتِ و موالاتُنا یسألُ اللّهُ عنه بعدَ التوحیدِ و النّبوهِ.» این نعمتی بود که روز هجدهم ماه ذی الحجه حجه الوداع در غدیر خم با اعلان نبی اکرم(ص) به ولایتو خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) و ائمّه اطهار: به اتمام رسید و سبب رضایت پروردگار پس از 23 سال نبوّت حضرت رسول(ص) گردید.

طمع کافران، ناامیدی آن ها، اکمال دین و اتمام نعمت، و رضایت پروردگار، همه دریک روزواقع شده است. امابایداندیشید که آیا مجموعه این مسائل در روزی غیر از غدیر خم و روز نصب امیرالمؤمنین(ع) واقع شده است، باتوجه به این که بیش تر روایات فریقین روز غدیر را به عنوان شأن نزول آیه ذکر کرده اند؟

آیا در سایر روزهایی که احتمال آن را عده ای مطرح کرده اند، ممکن است تمام این اتفاقات افتاده باشد؟ با بررسی روزهایی که در آن چنین احتمال داده شده کاملاً روشن می شود که هیچ کدام از این روزها ـ غیر از روز غدیر ـ نمی تواند روز مورد نظر باشد.

مصادیق احتمالی «الیوم»
روزهایی که به عنوان مصداق «الیوم» ذکر شده از این قرار است:

1ـ روز بعثت و ظهور اسلام: از ظاهر آیه کریمه این گونه به نظر می رسد که در زمان نزول این آیه، مسلمانان دینی داشتند که کافران طمع به محو و ابطال آن بستند و مسلمانان نیز از آن ها می ترسیدند.

اما خداوند در این روز زمینه ترس را برداشت و دین کامل شد و نعمت به اتمام رسید. هیچ کدام از این موارد مزبور در روز بعثت و ابتدای ظهور اسلام نبود و درآن روز، سخنی از طمع کافران و یأس آن ها وجود نداشت.

2ـ روز هجرت: در روز هجرت حضرت رسول(ص) از مکّه به مدینه نیز هیچ کدام از خصوصیات مورد نظر مطرح نبوده است.

3ـ روز تشکیل حکومت: در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه منوره، هرگز کافران از محو و ابطال دین ناامید نبودند؛ زیرا در ابتدا، جنگ کافران با مسلمانان برای محو دین اسلام بود و جنگ برای غلبه و پیروزی با یأس و ناامیدی سازگاری ندارد.

4ـ روز فتح مکّه: هرچند فتح مکّه برای مسلمانان پیروزی بزرگی بود، ولی فتح مکّه در سال هشتم هجری واقع شد و تا سال دهم احکام بسیاری نازل گردید. پس چگونه در این روز دین، کامل شد و نعمت به اتمام رسید؟

از این گذشته، بیان شد که جمله «الّذینَ کَفرُوا» شامل جمیع کافران می شود و با فتح مکّه، هرچند بسیاری از کافران از دین

اسلام قطع امید کردند، ولی بسیاری از آن ها هنوز از محو و ابطال دین اسلام ناامید نشده بودند و بسیاری از عهدنامه ها و پیمان ها با کافران هنوز برقرار بود و آن ها بر سنّت مشرکان مراسم حج را انجام می دادند.

5ـ روز نزول و قرائت آیه برائت: در این روز، اسلام کاملاً بر جزیره العرب تسلّط یافت و آثار شرک و بت پرستی محو شد و از آن پس، مشرکان در مراسم حج شرکت نداشتند. ولی با این همه، اکمال دین و اتمام نعمت در چنین روزی تحقق نیافت؛ چون این ماجرا در سال نهم هجری واقع شد و پس از آن، هنوز احکام بسیاری نازل می شد. هم چنین با وجود آن که کافران جزیره العرب ناامید شدند، ولی کافران خارج جزیره العرب هنوز از ابطال و محو دین اسلام ناامید نشده بودند.

6ـ روز عرفه: چنانچه معنای «الیوم» را «امروز» ـ یعنی: روز نزول آیه ـ بدانیم دو احتمال در این روز ذکر شده است: 1. روز عرفه؛ 2. روز غدیر. از قسمت های نخستین بحث روشن شد که هیچ کدام از خصوصیاتی را که آیه کریمه برای این روز ذکر کرده است در روز عرفه نمی توان یافت؛ یأس کافران، برداشته شدن زمینه ترس از مسلمانان، اکمال دین و اتمام نعمت، و رضایت پررودگار، هیچ یک با روز عرفه مطابقت ندارد.

بنابراین، تنها روزی که روز نزول آیه و دارای تمامی این خصوصیات می باشد روز غدیر خم است که شواهد تاریخی فراوان و روایات و شأن نزول هایی که از فریقین نقل شده نیز آن را تأیید می کند.

به عنوان مثال، بیش تر عامّه نقل کرده اند که پس از نزول این آیه، حضرت رسول(ص) هشتاد و یک روز بیش تر عمر نکردند.

از سوی دیگر، مورّخان عامّه وفات آن حضرت را روز دوازدهم ربیع الاول می دانند.

از جمع بین این دو نقل و جمع و تفریق اعداد، ظاهر می شود که روز نزول آیه هجدهم ماه ذی الحجه ـ روز غدیر ـ بوده است، و این با روز عرفه چندین روز اختلاف دارد.

آیه اکمال در روایات

در این زمینه، ابتدا روایت شیعه از بیانات ائمّه معصوم: و سپس روایات عامّه نقل می گردد:
الف ـ روایات شیعه
روایاتی که روز نزول آیه را روز غدیرخم و ماجرای نصب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)به جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص) می داند:

1. قال ابوجعفر(ع): «و کانَ الفریضهُ تنزلُ بعدَ الفریضهِ الاُخری و کانت الولایهُ آخرَ الفرائضِ فاَنزلَ اللّهُ عزّ و جلّ الیومَ اَکملتُ لکم دینَکم و اتممتُ علیکم نعمتی.»

قال ابوجعفر(ع): «یقولُ اللّهُ عزّ و جلّ: لا اُنزلُ علیکم بَعدَ هذه الفریضهِ قد اکملتُ لکم الفرائضَ.»

در تفسیر عیّاشی و قمی و بحارالانوار روایات دیگری نیز شبیه همین نقل شده است.

2. عن الصّادقین8: «اَنّه اَنزلَ اللّهُ بَعدَ اَن نَصبَ النبیُّ(ص) علیّاً(ع) للانامِ یومَ غدیرِ خم عندَ منصرفهِ مِن حجهِ الوداعِ.» قالا: «و هی آخرُ فریضه اَنزلها اللّهُ تعالی. لَم یُنزَل بَعدها فریضهٌ.»

3. فی الخصائص عن الصّادقین8: «نزلت هذه الایهُ (آیه التبلیغ) یومَ الغدیر و فیه نزلت الیومَ اکملتُ لکم دینَکم.» و قال الصادق(ع): «أی الیومَ اَکملتُ لکم دینَکم باقامهِ حافظه و اتممتُ علیکم نعمتی أی بولایتِنا و رضیتُ لکم الاسلامَ دیناً أی تسلیم النّفسِ لامرِنا.»

4. ابن بابویه... قال حدثنی القاسم بن مسلم عن اخیه عبدالعزیز بن مسلم، قال: کنّا مع الرّضا(ع) بمرو... فتیمّم(ع) ثُمّ قال: «... و اَنزلَ اللّهُ فی حجهِ الوداع و هی آخرُ عمره(ص) الیومَ اَکملتُ لکم دینَکم و اَتممتُ علیکم نعمتی و رضیتُ لکم الاسلامَ دینفاَمرُ الامامهِ مِن تمامِ الدّینِ...واَقام لهم علیّاً(ع) اِماماً....»

5. الطبرسی... عن ابی سعید الخدری: «اِنّ رسولَ اللّه(ص) لَمّا نُزلت هذه الایهُ قالَ: «اللّهُ اکبرُ علی تمامِ الدّینِ و کمالِ النّعمهِ و رضیَ الرّبِ برسالتی وَ ولایه علیِّ بنِ ابی طالب(ع) مِن بعدی و قال: مَن کنتُ مولاه فَعلیٌّ مَولاهُ. اللّهمَ و الِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداه و انصر مَن نصرهُ وَ اخذلْ مَن خَذلَه.»

6. الشیخ فی الامالی قال: اخبرنا ابوعبدالله محمد بن محمد النعمان.. عن الصّادق قال امیرالمؤمنین(ع): «فاِنّ بولایتی اَکملَ اللّهُ لهذه الاُمّهِ دینهم و اَتمَّ علیهم النِّعمَ و رَضیَ لهم اسلامَهم اذ یقولُ یومَ الولایهِ لمحمد(ص): یا محمدُ اَخبرهم انّی اَکملتُ لهم الیومَ دینَهم و اَتممتُ علیهم النِّعمَ و رضیتُ لهم اسلامَهم کلُّ ذلکَ مِن اللّهِ علیّ فله الحمدُ.»

7. الشیخ فی الامالی قال: اخبرنا جماعهٌ عن ابی المفضّل... عن ابی عبدِاللّه(ع) عن علی امیرالمؤمنین(ع) قال: «سمعتُ رسولَ اللّهِ(ص) یقول: بناءُ الاسلامِ علی خمس... و ختم ذلکَ بِالولایهِ فاَنزلَ اللّهُ عزّ و جلّ الیومَ اَکملتُ لکم دینَکم و اَتممتُ علیکم نعمتی و رَضیتُ لکم الاسلامَ دیناً.»

8. الشیخ فی الامالی قال: اخبرنا الحسینُ بنِ عبیدالله... عن الصادقِ جعفرِ بن محمد عن ابیه عن آبائِه: قالَ حدثنا الحسنُ بنُ علیٍّ(ع): «فلمّا مَنَّ علیکم باِقامهِ الاولیاءِ بَعدَ نبیّکم(ص) قال: الیومَ اکملتُ...»

9ـ السید الرضی فی کتاب المناقب عن محمد بن اسحق عن ابی جعفر(ع) عن جده، قال: «لمّا انصرفَ رسولُ اللّهُ(ص) مِن حجه الوداع نَزلَ ارضاً یقالُ لها ضوجان فنزلتْ هذه الایه: یا اَیُّها الرّسولُ بلِّغ... ثُم اَنزلَ اللّه تعالی علی نَبیّه: الیومَ اکملتُ لکم دینکم...»

قال ابن اسحق: قلت لابی جعفر(ع): ما کان ذلک؟ قال: «سبعَ عشرهَ لیلهً خَلَت مِن ذِی الحجهِ... و کانَ سَمِعَ رسول اللّهِ(ص) بغدیرِ خم اثنا عَشَر رجلاً.»

از بررسی و دقت در روایات شیعه، که تنها نمونه هایی از آن ها نقل شد، روشن می شود که نزول آیه اکمال در روز غدیر خم و در ماجرای نصب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) توسط پیامبر گرامی اسلامی(ص) به جانشینی و خلافت خود می باشد و موضوع آیه مزبور ولایت و معرفی حافظ و نگهبان دین است که دین از مرحله نگهبان و حافظ شخصی ـ یعنی، پیامبر گرامی اسلام(ص) ـ به مرحله نگهبان و حافظ نوعی ـ یعنی، مسأله ولایت ائمه اطهار: رسید و در نتیجه، دین اسلام مورد رضایت خداوند قرار گرفت و ناامیدی کفّار را به دنبال آورد.

ب ـ روایات عامّه
در بین عامّه نیز روایات فراوانی مشاهده می شود که نزول آیه اکمال را روز غدیر خم و نصب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) به جانشینی و خلافت خود و ولایت بر مسلمانان می داند و روزه گرفتن روز غدیر خم، که از اعیاد بزرگ اسلامی است، نیز از ابوهریره نقل شده است.

1. الحافظ ابونعیم الاصفهانی روی فی کتابه: «ما نزلَ مِن القرآنِ فی علیٍّ(ع)» قال:... عن ابی هارون العیدی عن ابی سعید الخدری2: «اِنّ النّبیَّ(ص) دَعا النَّاسَ الی علیٍّ فی غدیرِ خم اَمرَ بما تحتَ الشّجرهِ من الشّوکِ فقمّ و ذلکَ یومُ الخمیسِ فَدعا عَلیّاً فاَخذَ بضبعیه فَرفَعَهَا حتی نَظَر النّاسُ اِلی بیاضِ اِبطَی رسولِ اللّهِ(ص) ثُمّ لَم یَتفرّقوا حتّی نُزلت هذهِ الایهُ: الیومَ اکملتُ لکم دینَکم... الایه، فقالَ رسولُ اللّهِ(ص): «اللهُ اکبرُ عَلی اکمالِ الدّینِ و اتمامِ النّعمهِ و رِضیَ الرّبِ بِرسالتی وَ بِالولایِه لعلیِ(ع) مِن بعدی...» فقال حسّان:

یُنادیهم یومَ الغدیر نَبیّهم بخم فَاسمعْ بِالرّسولِ مُنادیا

2. ابی المؤید موفق بن احمد در کتاب فضائل علی از سیدُ الحفاظ شهرداربن شیرویه ... از ابوهریره از ابن سعید الخدری مانند روایت اول را نقل کرده است.

3. ابراهیم بن محمد الحموبنی از شیخ تاج الدین ... از ابی هارون العبدی از ابی سعید الخدری ... نیز مانند روایت اوّل را نقل کرده است.

4. ابراهیم بن محمد الحموبنی از سیدالحفاط و ابومنصور شهردار بن شیرویه ... از ابی هارون العبدی از ابی سعید الخدری... نیز مثل روایت اول را نقل کرده است. اما در دنباله آن می نویسد: هذا حدیثٌ له طرقٌ کثیرهٌ الی ابی سعید سعدبن مالک الخدری الانصاری.

5. عن نزول القرآن فی علی یرفعه اِلی علی بن عامر عن ابی الحجاف عن الاعمش عن عضّه قال: نزلت هذه الایهُ علی رسولِ اللّهِ(ص) فی علی بن ابی طالب(ع) یاَ اَیُّها الرَّسولُ بَلّغ مَا اُنزل اِلیک و قد قال اللّه تعالی: الیوم اکملت...»

6. الحافظ ابوبکر الخطیب البغدادی در تاریخش، ج 8، ص 290... از ابی هریره از پیامر(ص) و از احمدبن عبدالله التیری ... از بی هریره... و ابن مغازلی... از ابی هریره... از پیامبر(ص) نقل کرده است: «مَن صَامَ یَومَ ثمانیهَ عشرَ مِن ذِی الحجهِ کَتبَ اللَّهُ لَه صیامه ستینِ شهراً و هو یومُ غدیرِ خم لَمّا اَخذَ النبیُّ(ص) بیعهَ علیّ بِن ابی طالب و قال: مَن کنتُ مولاهُ فعلیٌّ مَولاهُ، اللهَّم وال مَن والاهُ و عَاد مَن عاداه وانصرْ مَن نَصَره فقال عمربن الخطاب: بخٍّ بخٍّ لکَ یا علیَّ بن ابی طالب. اصبحتَ مولایَ و مولی کلِّ مؤمن ومؤمنه. فانزلَ اللّهُ تعالی الیومَ اَکملتُ ...»

7. اخرج ابن مردویه و ابن عساکر بسند ضعیف عن ابی سعید الخدری قال: «لمّا نَصبَ رسولُ اللّهِ(ص) علیّاً یومَ غدیرِ خم فنادی له بالولایهِ هَبطَ جبرئیلُ بِهذه الایهِ الیومَ اَکملتُ ...»

8. اخرج ابن مردویه والخطیب و ابن عساکر بسند ضعیف عن ابی هریره قال: «لمّا کانَ یَومُ غدیرِ خم و هو یوُم ثمانی عشر من ذی الحجهِ قال النبی(ص): مَن کنتُ مولاه فَعلیٌّ مَولاهَ فَانزلَ اللَّهُ الیومَ اَکملتُ ...»

9. اخرج ابوعبید عن محمدبن کعب القرظی قال: «نُزلتْ سورهُ المائدهِ علی رسولِ اللَّهِ(ص) فی حجهِ الوداعِ فیما بین مکّهَ و المدینهَ...»

بررسی روایات شیعه
در میان شیعه روایاتی دیده می شود که نزول آیه کریمه اکمال را روز عرفه می داند، هرچند شأن نزول آیه را همان

مسأله ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب بیان می کند:
1. محمدبن یحیی عن احمدبن محمد... عن ابی الجارد عن ابی جعفر(ص) قال: سمعتُ ابا جعفر یقول: «فَرضَ اللّهُ عزّوجلّ ...» الی قوله «ثم نُزلت الولایهُ و انّما اتاهُ ذلکَ یوم الجمعهِ بِعرفه اَنزلَ اللّهُ عزّ و جلّ الیومَ اکملتُ... و کانَ کمالُ الدّینِ بولایهِ علیِّ بِن ابی طالب(ع)...»

2. عن جعفر بن محمد بن محمد الخزاعی عن ابیه قال: سمعتُ ابا عبدِاللّهِ(ع) یقول: «لمّا نزلَ رسولُ اللّهِ(ص) عرفات یومَ الجمعهِ اَتاهُ جبرئیلُ فقال له: یا محمّد، اِنّ اللّهَ یَقرؤُکَ السّلامُ و یقول لک: قل: لا شکَ الیومَ اَکملتُ دینَکم بولایهِ علّیِ بنِ ابی طالب(ع) و اَتممتُ علیکم نعمتی...»


مرحوم علاّمه طباطبائی درباره این روایات می نویسند: از دقت در آیه کریمه «یَا اَیُّها الرَّسولُ بَلّغ مَا اُنزلَ اِلیکَ مِن رَبّکَ وَ اِن لَم تَفعلْ فَما بَلّغتَ رِسالَته» و احادیثی که ذیل این آیه بیان شده و از بررسی اوضاع اجتماعی اواخر عمر پیامبر گرامی(ص)، به این نتیجه قطعی دست می یابیم که آیه ولایت پیش از روز غدیر نازل شده بوده، ولی آن حضرت از اظهار و اعلان آن به دلایلی پرهیز می کرده اند تا زمانی که آیه «یَا اَیُّها الرَّسولُ بَلّغْ ...» نازل شد.

بنابراین، ممکن است که بیش تر سوره مائده و از آن جمله آیه اکمال ـ که مسأله ولایت را بیان می کند ـ روز عرفه نازل شده، ولی حضرت رسول(ص) بیان آن را تا روز غدیر به تأخیر انداخته باشند، هرچند آیه را روز عرفه تلاوت کردند.

پس می توان گفت: بین روایات درباره نزول آیه در روز عرفه یا روز غدیر منافاتی نیست؛ چون به اعتبار نزول ابتدایی، آیه در روز عرفه نازل شده و به اعتبار تلاوت آیه همراه با رساندن و تبلیغ مسأله ولایت، در روز غدیر بیان شده است.

مناسب است در این زمینه گفته شود که بین روایات اهل سنّت ـ که دلالت بر نزول آیه در روز عرفه دارد ـ با روایات شیعه ـ که آیه را در مورد مسأله ولایت و جریان غدیر می داند ـ منافاتی نیست.

بررسی روایات عامّه
در مقابل روایاتی که از اهل سنّت درباره آیه اکمال و نزول آن درباره ولایت ذکر شد، عده ای از عامّه ادعای ضعف سند یا جعلی و دروغ بودن این روایات را دارند؛ مثلاً، آلوسی در روح المعانی چنین ادعا می کند: «ولا یَخفی اَنّ هذا مِن مفتر یأتِهم و رکاکهِ الخبرِ شاهدهُ علی ذلکَ فی مبتدأ الامرِ ... و روایاتهم فی هذا الفصل یُنادی لفظُها علی وضعِها.»

هم چنین در کتاب الدّر المنثور ضمن نقل روایت از ابی سعید خدری و ابوهریره می گوید: سند این ها ضغیف است. در پاسخ به این سخن آلوسی، که این روایات اولاً، از شیعه است. ثانیاً، رکاکت خبر و الفاظ آن شاهد بر دروغ و جعلی بودن آن می باشد. باید گفت: این گونه کلمات از محقق و مفسّر قرآن که با روایات نیز آشنایی دارد بسیار عجیب است.

زیرا روایات اهل سنّت از کتب معتبر آن ها، که حتماً در اختیار آلوسی نیز بوده، نقل گردیده و دست کم، باید کتاب الدّر المنثور سیوطی در اختیار او بوده باشد.

پس چگونه است که او این روایات را در کتب عامّه ندیده است؟ ثالثاً، آیا بین روایات شیعه و روایات آن ها تفاوت زیادی وجود دارد یا این روایات هم مانند سایر روایات شیعه است که او باید ادعای جعلی بودن تمام روایات شیعه را داشته باشد؟ آیا کلمات این روایات و الفاظ آن ها با الفاظ و کلمات روایات عامّه شباهتی ندارد؟ او باید ادّعای خود را به صورت واضح و روشن بیان می کرد.

مرحوم علاّمه امینی چنین می فرماید: «الرکاکهُ الّتی حَسبها فی الحدیثِ و جَعلها شاهداً علی کونِه مِن مفتریاتِ الشّیعهِ أهی فی لفظِه؟ و لا یعدوه اَن یکونَ لذه سایرِ الاحادیثِ المرویهِ و هو خال عن أیِّ تعقید او ضعف فی الاسلوبِ اَو تکلّف فی البیانِ أو تنافر فیِ الترکیبِ جار علی مجاریِ العربیهِ المحضهِ او فی معناه و لیس فیه منها شیء؟»

اما درباره آنچه سیوطی در الدّر المنثور و هم چنین در الاتقان آورده که سند این دو روایت را صحیح نمی داند و اشاره به ضعف آن می کند، لازم است توجه شود که:

اولاً، روایات ابوهریره نزد خود عامّه از معتبرترین روایات است. مرحوم علاّمه امینی ضمن بررسی رجال حدیث «صوم یوم الغدیر»، می نویسند:«ابوهریرهَ اَجمعَ الجمهورُ علی عدالتِه و ثِقته فَلا نَحتاجُ الی بسطِ المقالِ فیه.»

ثانیاً، این روایات از طرق دیگری نیز نزد عامّه نقل شده و راوی آنها منحصر به ابوهریره و ابوسعید خدری نیست.

مرحوم علاّمه طباطبائی می فرمایند: ضعف سند اشکالی به متن و بیان روایت وارد نمی کند؛ زیرا محتوای آیه کریمه اکمال با بیانی که در جمع خصوصیات یأس و اکمال و اتمام نعمت و رضایت گذشت، جز با مسأله ولایت سازگاری ندارد.

روایات نزول آیه در عرفه
برخی از روایات نزول آیه اکمال را روز عرفه بیان می کند. در کنار آن، بعضی از نویسندگان و مفسران یا راویان احادیث سعی کرده اندبهوسیله این روایات آیه اکمال رااز مسأله ولایت و جریان غدیر بیگانه به شمار آورند. نمونه ای از این روایات چنین است:
ـ اخرج عبدبن حمید عن الشعبی قال: «نَزل علی النّبیِ(ص) هذه الایهُ و هو بعرفهِ الیومَ اَکملتُ...»

ـ اخرج ابن ابی شیبه و ابن جریر عن عنترهِ قال: «لمّا نَزلت الیومَ اَکملتُ لکم دینکم و ذلکَ یومُ الحجّ الاَکبرِ بَکی عمر فَقال له النّبی(ص) ما یُبکیکَ؟ قالَ: اَبکانی انّا کُنّا فی زیاده مِن دینِنا فامّا اذ کَمل فانّه لم یَکمل شیءٌ قطٌّ الاَّ نَقص. فقال صدقتَ»

ـ اخرج الحمیدی و احمد و عبد بن حمید والبخاری و مسلم والترمذی والنسائی و ابن جریر و ابن المنذر و ابن حیان و البیهقی فی سننه عن طارق بن شهاب قال:

قالت الیهود: «اِنَّکم تقرؤون آیهً فی کتابکم لو علینا معشرَ الیهودِ نَزلت لاَتخذنا ذلک الیومَ عیداً. قال و اَیُّ آیه؟ قالوا: اَلیومَ اکملتُ لکم دینَکم و اَتممتُ علیکم نعمتی. قال عمر: واللهِ انّی لاَعَلمُ الیومَ الذّی نزلت علی رسولِ اللّهِ(ص) فیه و السّاعهَ الّتی نَزلت فیها؛ نَزلت علی رسولِ اللهِ(ص) عشیهَ عرفهِ مِن یومِ جمعه.»

مانند این روایت که روز نزول آیه اکمال را روز عرفه می داند، در روایات عامّه فراوان است، اما هم چنان که در بحث از روایت شیعه گذشت، اصل این مسأله، که روز نزول آیه اکمال روز عرفه باشد منافاتی ندارد با این که آیه در مورد تبلیغ ولایت و خلافت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر باشد.

چون این امکان وجود دارد که آیه اکمال در روز عرفه بر حضرت رسول(ص) نازل شده باشد ولی آن حضرت تلاوت همراه با تبلیغ ولایت و خلافت را به قرینه آیه «یَا اَیُّها الرَّسولُ بَلِّغْ...» تا روز غدیر به تأخیر انداخته و روز غدیر این جریان واقع شده باشد. این مطلب از بررسی شأن نزول آیه تبلیغ به صورت کامل روشن می گردد. احتمال دو مرتبه نازل شدن آیه نیز هست، چنانچه درباره تعدادی از آیات این احتمال داده شده است.

صاحب الغدیر چنین نقل می کند:
«لا سیّما مع امکانِ الجمعِ بنزولِ الایهِ مرّتین کما احتملَه سبطُ ابنِ الجوزیِ فی تذکرتِه(ص 18) کغیرِ واحد من الایاتِ الکریمهِ النازلهِ غیر مرّه واحده و منها البسملهُ النازلهُ فی مکّهَ مرهً و فی المدینهِ اُخری و غیرها ممّا یأتی.»

اما در خصوص روایتی که به صورت های گوناگون از عمر نقل شده که شخصی یهودی گفت: آیه ای در کتاب شما هست که اگر بر ما یهود نازل شده بود آن روز را عید قرار می دادیم... و در ذیل تعدادی از این روایات آمده که عمر گفت: دین کامل شده و بعد از کامل شدن رو به نقصان خواهد گذاشت.

به این اظهار نظر و برداشت عمر از آیه اکمال مرحوم علاّمه طباطبائی اشکال کرده اند: این روایت این معنا را بیان می کند که در روز عرفه دین، ظاهر و غالب شده و در موسم حج در مکّه استقلال یافته و مراد از اکمال دین صفای جوّ مکه و در اختیار مسلمانان بودن مراسم حج و عدم حضور مشرکان و کفّار در مراسم است.

به عبارت دیگر، مراد از اکمال دین و اتمام نعمت به کمال رسیدن وضع مسلمانان است، نه دین به معنای شریعت و معارف و احکامی که نزد خدا جعل شده؛ زیرا آنچه قابل نقصان است همین وضع ظاهری مسلمانان است. اما کلیات معارف و احکام، که از سوی خداوند تشریع شده، پس از اکمال و اتمام قابل نقصان نیست، علی رغم آنچه در روایت به آن اشاره شده است.

در نتیجه، معنایی که برای اکمال دین بیان گردیده بر آیه کریمه منطبق نیست. چگونه خداوند ظاهر وضع مسلمانان را به خود نسبت دهد و بر مؤمنان منّت گذارد که دین آن ها را کامل کند، در صورتی که بین مسلمانان منافقانی وجود داشتند که ضرر آن ها کم تر از کفّار نبود و اجتماعات سرّی تشکیل می دادند.

روایات نزول آیه در غدیر
اما در تعدادی از روایات، اضافه بر نقل نزول آیه اکمال در روز عرفه، راوی اکمال دین را نیز به عقیده خود تفسیر کرده است؛ مانند:
ـ «اَلیومَ اَکملتُ...» یقول: حلالکم و حرامکم؛
ـ «اَلیومَ اَکملتُ...» قال: اَخلصَ اللّهُ لهم دینَهم و نَفی المشرکینَ عن البیتِ؛
ـ «اَلیومَ اَکملتُ...» حین نَفی اللّهِ المشرکینَ عن المسجدِ الحرامِ و اَخلصَ للِمسلمینَ حجَّهم؛
ـ «اَلیومَ اَکملتُ...» قال: تمامُ الحجِ و نَفیُ المشرکینَ عن البیتِ.

از دقت در این گونه روایات به طور کامل روشن می شود که آنچه راوی نقل می کند فهم و نظر خود اوست و هیچ گاه کلامی از پیامبرگرامی(ص) نقل نکرده و حتی به آن حضرت هم نسبت نداده است.

در نتیجه، این ها از حدّ یک اظهارنظر چیزی افزون تر نیست و باید دقت کرد که این اظهارنظر با ظاهر آیه و سایر روایات و کلمات ائمّه اطهار: وصحابه منافاتی نداشته باشد.

همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد، آیه اکمال می فرماید: «امروز خداوند دین شما را کامل کرد» و دین مجموعه ای از معارف و احکامی است که از سوی خداوند تشریع می شود و این مجموعه چیز مستقلی است.

و در کنار آن، اوضاع و احوال و رفتار اجتماعی مسلمانان چیز دیگری است که نباید بین این دو اشتباه شود. آنچه در روایات عامه آمده مربوط به بیان وضع ظاهری اجتماع مسلمانان است که مشرکی در مراسم حج نباشد.

معنای اکمال دین به بیان حلال و حرام نیز فهم راوی است و با ظاهر آیه مناسبتی ندارد؛ چون در این روز حکمی بیان شد که خصوصیات فراوانی داشت: یأس و نا امیدی کفّار، اکمال دین، اتمام نعمت، و رضایت پروردگار نسبت به دین مقدّس اسلام. این مجموعه خصوصیات در کدام یک از حلال و حرام احکام دین وجود دارد؟ آیا در تحریم خون و مردار و گوشت برخی از حیوانات... این اهمیت وجود دارد؟

هم چنین این احکام آخرین احکامی نبود که بر پیامبر گرامی اسلام(ص) نازل می شد، بلکه پس از آن احکام دیگری مثل آیه کلاله بر آن حضرت نازل شد.

طبری از مفسران عامه در تفسیر خود چنین می نویسد: «فامّا الفرائضُ والاحکامُ فانّه قد اخُتلفَ فیها هل کانت اُکملت ذلکَ الیومَ اَم لا...؟ و لا یَدفعُ ذوعلم اَنّ الوحیَ لم ینقطع عن رسولِ اللّهِ(ص) الی اَن قُبضَ بَل کانَ الوحیُ قَبلَ وفاتِه اَکثَر مَاکان تَتابعا...»

بررسی آراء مفسران عامّه
1. درباره بخش اول از آیه «اَلیومَ یَئِسَ الذّینَ کَفروا»، مفسران عامّه تفاسیری بیان می کنند که اجمالاً نقد و بررسی می شود: بیش تر مفسّران در تفسیر این بخش از آیه، دو احتمال نقل می کنند:
ـ کفار از حلال کردن این محرّمات نا امید شدند.
ـ کفّار از غلبه بر دین شما نا امید شدند.

آلوسی در روح المعانی آورده است: «والمرادُ انقطعَ رجاؤهم مِن ابطالِ دینِکم و رجوعِکم عنه بتحلیلِ هذه الخبائثِ و غیرِها اَو مِن اَن یَغلبوکم علیه.»

فخر رازی نیز تفسیر آیه را چنین بیان می کند: «فیه قولانِ: الاول یَئسوا مِن اَن تُحلّلوا هذه الخبائثَ والثانی یَئسوا مِن اَن یَغلبوکم علی دینِکم.»

زمخشری در تفسیر کشاف نیز همین دو احتمال را بیان می کند: «یَئَسوا منه اَن یُبطلوه ... وَ یَئسوا مِن دینِکم اَن یعلنوه.»

طبری در ذیل آیه کریمه می نویسد: «اِنقطعَ طمعُ الاحزابِ وَ اهلِ الکفِرَ والجحودِ اَیُّها المؤمنونَ مِن دینِکم اَن تَترکوه فَترتدّوا عنه.»

در توجیه این تفسیر، می گویند: در روز عرفه حضرت رسول(ص) دیدند هیچ مشرکی در موقف دیده نمی شود و مسلمانان بدون مانع اعمال حج را انجام می دهند.

2. در مورد بخش دوم آیه ـ «اَلیومَ اَکملتُ لکم دینَکم» ـ مفسران عامّه احتمالات و تفاسیر گوناگونی بیان کرده اند: طبری در جامع البیان بهترین اقوال را چنین بیان می کند: «اَولیَ الاقوالِ فی ذلکَ بِالصّوابِ اَن یُقالَ اِنّ اللّهَ عزّوجلّ اَخبر نَبیه(ص) و المؤمنینَ بِاَنّه اَکملَ لهم یومَ نزولِ هذه الایه علی نبیِّه(ص) دینَهم بِافرادِهم بِالبلدِ الحرامِ و اجلائِه عنه المشرکینَ...»

صاحب تفسیر کشاف اکمال را این چنین تفسیر کرده است: «کَفیُتکم اَمرَ عدوِّکم و جعلتُ الید العلیا لکم.... اَو اَکملتُ لکم ما تَحتاجونَ الیه فی تکلیفِکم مِن تعلیمِ الحلالِ والحرامِ...»

در تفسیر روح المعانی این آیه چنین توجیه شده است: «بالنصرِ و الاظهارِ لاَنّهم بذلکَ یجرونَ احکامَ الدّینِ مِن غیرِ مانع و به تمامُه...» عن ابن عباس والسّدی: «اَکملتُ لکم حدودی و فرائضی و حلالی و حرامی.»

بیش تر مفسران عامّه نزول آیه را روز عرفه در حجه الوداع می دانند و می گویند دین کامل شد به این که شهر مکّه منحصراً در اختیار مسلمانان گردید و یا این که اکمال دین به بیان حرام ها و حلال ها وحدود فرایض است و یاغلبه ونصرت با مسلمانان بود.

آنچه از مجموع کتب تفسیری و تحقیقی اهل سنّت درباره تفیسر آیه اکمال مورد توجه است این نکته می باشد که آن ها سعی دارند نزول آیه اکمال را روز عرفه بدانند. بدین منظور، ربط بین این آیه و مسأله غدیر و ولایت و خلافت امیرالمؤمنین(ع) را نادیده گرفته و انکار کرده اند. ولی در بیان مراد آیه در روز عرفه از تعابیری استفاده کرده اند که از ظاهر آیه به دور است. نمونه این قبیل تفاسیر گذشت.

اگر بخواهیم به صورت خلاصه این آراء و نظریات را نقد و بررسی کنیم همان گونه که در بیانات قبلی ذکر شد، در تفسیر آیه باید به نکاتی توجه کرد:

آنچه آیه کریمه بر آن تأکید دارد اصل دین است. (یأس از دین و اکمال دین) و آنچه اهل سنّت در تفسیر آیه بیان کرده اند مربوط به وضع ظاهری اجتماع مسلمانان و رفتار آن ها است و ربطی به اصل دین ندارد. چگونه ممکن است خلوص نیت یا تعلیم اعمال حج موجب اکمال دین باشد؟ هم چنین در یأس کفّار، اگر مراد ناامیدی کفار و مشرکان قریش است این ناامیدی روز فتح مکّه در سال هشتم هجری واقع شد، نه روز عرفه سال دهم هجری.

و اگر مراد یأس و ناامیدی کفّار و مشرکان عرب باشد این واقعه نیز روز نزول آیه در سال نهم هجری اتفاق افتاد، نه روز عرفه سال دهم. اگر هم مراد جمیع کفار ـ از یهود و نصاری و مجوس و غیر آن ها ـ منظور است که اطلاق آیه نیز همین را بیان می کند. این ها از دین اسلام قطع امید نکردند، مگر وقتی که خداوند آنچه را که مایه امید و طمع آنان بود به یأس و ناامیدی مبدّل کرد.

آن ها امیدوار بودند که روزی حافظ و نگهبان این دین از دنیا برود و سرپرست و نگهبانی برای دین و مسلمانان باقی نماند و در آن روز به امید و آرزوی خود برسند؛ دین را از بین ببرند. اما خداوند در روز غدیر با معرفی ولیّ امر مسلمانان و خلیفه و جانشین پیامبر گرامی(ص) و معرفی سرپرست و نگهبان نوعی ائمه اطهار(ع) در ادامه نگهبانی شخصی حضرت رسول(ص) امید مطلق کفار را به یأس مبدل ساخت.

هرگونه بیانی برای یأس در این آیه کریمه غیر از این مواجه با اشکالاتی خواهد بود که ذکر آنها گذشت. البته تعدادی از مفسّران عامّه اجمالاً گفته اند که کفّار از دین شما مأیوس شدند، ولی در بیان این مطلب که روز عرفه چه اتفاقی رخ داد که مایه قطع امید کفار از دین گردید بیان روشن و گویایی وجود ندارد.

مسأله دیگری که در نقد آراء مفسران عامّه مهم است این که آیا بیان محرّماتی که قبلاً نیز در آیات سوره های قبلی برای مسلمانان بیان گردیده (و در روز عرفه با اضافات مختصری گفته شد) اکمال دین به حساب می آید؟

باید توجه داشت که پس از روز عرفه تا آخر عمر حضرت ختمی مرتبت(ص) بیان احکام ادامه داشت و روز عرفه آخرین احکام نیامده است تا به این دلیل اکمال دین باشد.

طبری در جامع البیان می نویسد: در این که احکام و فرایض در این روز کامل شده باشد اختلاف است. از ابن عباس و سدّی و براء بن عازب نیز نقل گردیده که آخرین آیه ای که بر حضرت رسول(ص) نازل شده آیه کلاله بوده و معلوم است که اواخر عمر آن حضرت وحی بیش تر نازل می شده و در نتیجه، آخرین حکم آیه کلاله آست که احکام و فرایض را بیان می کند: «فَامّا الفرائضُ و الاحکامُ فاِنّه قد اختلف فیها هل کانت اَکملتْ ذلکَ الیَومَ اَم لاَ...»

اما آنچه را خود طبری به عنوان اکمال دین می پذیرد که شهر مکه در اختیار مسلمانان بود و کفّار از آنجا کوچ کردند نقد گردید که این وضع موجود مسلمانان است و ربطی به اصل دین تشریع شده از سوی خداوند ندارد.

شبهه فخر رازی
فخر رازی می نویسد: این آیه دلالت بر بطلان قول رافضه دارد، به این بیان که خداوند در این آیه می فرماید: کفّار از تبدیل دین ناامید شدند و دیگر از آن ها نترسید و اگر امامت علی بن ابی طالب(ع) از طرف خداوند و رسول(ص) او نصّ صریح و روشنی داشت در نتیجه، باید کسانی که قصد مخفی کردن یا تغییر آن را داشتند ناامید شده باشند و دیگر کسی از صحابه قدرت بر انکار یا تغییر و پوشاندن آن را نداشته باشد و چون این چنین نشد، معلوم می شود ادعای شیعه دروغ است.

در پاسخ به این شبهه، باید گفت سال ها پیش از فخر رازی، امام صادق(ع) شبهه او را پاسخ داده و فرموده اند: «یَئِسَ الکَفَرهُ و طَمِعَ الظَلَمهَ.»([41])

علاوه بر آن که خود آیه پاسخ شبهه را کاملاً بیان کرده، خداوند بلافاصله پس از یأس کفّار می فرماید: «فَلاَ تَخشوهم»؛ دیگر از کفار نترسید، امید آن ها به یأس تبدیل شده است، ولی «وَ اخشوَنِ»؛ از من بترسید.

معلوم است این بخش از آیه در مقام تهدید و تحذیر مسلمانان است؛ همان گونه که از کفّار می ترسیدید و من شما را در امان نگه داشتم و کفّار را نا امید کردم، از من بترسید ـ یعنی: مبادا همان فسادی که ممکن بود از ناحیه کفّار در دین ایجاد شود از ناحیه خود شما مسلمانان ایجاد گردد و بر اثر کفران نعمتی که در این روز آن را بر شما تمام کردم و کنار گذاشتن این دین کامل و مورد پسند خداوند، نعمت از شما گرفته شود و به نقمت و بلا تبدیل گردد. البته مسلمانان این کار را کردند و خدا هم کرد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما