تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۵۵
۰
کد مطلب : ۲۷۶۲۹

مرثیه‌ها بر کدام خوانده می‌شود؛ زینب ما یا زینب حسین(ع)؟

مرثیه‌ها بر کدام خوانده می‌شود؛ زینب ما یا زینب حسین(ع)؟
مصیبت، تعریف شده ترین واژه‌ای است که در میان عوام و عموم خواص مدعی، برای آنچه بر سر حضرت زینب(س) آمده نامیده می شود و هر سخنران و مداحی که بخواهد از زینب سخن بگوید از مصیبت بزرگ وی سخن خواهدگفت. هر انسان عادی وقتی با مصیبتی مواجه می شود، بسته به میزان بزرگی مصیبت و قدرت صبر خود، واکنش نشان می دهد اما وقتی مصیبت بسیار بزرگ شد، عموماً انسان ها شروع به شیون، زاری، بیتابی، خودزنی و ... می کنند. اما واکنش حضرت زینب(س) به مصیبتی که بر ایشان رفت چگونه بود؟ همانقدر که عام و خاص در تعریف واژه «مصیبت» وارده بر حضرت زینب(س) با هم اتفاق نظر دارند، به نظر می رسد بین عوام، خواص مدعی و خواص حقیقی مکتب امام حسین(ع) تفاوت بسیاری در بیان واکنش های ایشان به فاجعه کربلا وجود دارد. بیان واکنش حضرت زینب(س) به هر آنچه بر ایشان گذشت توسط راویان کنونی دشت کربلا به حدی متفاوت، متناقض و حتی دور از ذهن است که به راحتی می توان به این نتیجه رسید که راویان کنونی روایت کربلا هر کدام از زنانی که خود در اطرافشان دیده اند و می بینند سخن می گویند و هیچ کدام نه علی (ع) را شناخته اند و نه توان تعریف و بیان واکنش دختر ایشان به مصیبت دشت کربلا را دارند. در این میان روایت خواص خاص، یعنی آنها که پای مکتب علی(ع) نشسته و درس کربلا و راست گویی و حقیقت طلبی را آموخته اند متفاوت است. آنها از زنی سخن می گویند که به یقین دختر علی و فاطمه و خواهر حسن و حسین و قطعاً زینب(س) است. یکی از این خواص خاص، امام موسی صدر است. روایت او از زینب مصیبت کربلا شبیه هیچ کدام از مداحی هایی که در آن زنی شیون می کند و به صرف احساس خواهرانه بر برادران خود می گیرد نیست. زینبی که امام موسی صدر از وی سخن می گوید، فقط خواهر نیست، مصیبت دیده نیست بلکه یک انسان مسئول است و وظیفه ای دارد که در مقام دختر علی باید آن را به بهترین نحو انجام دهد؛ که می دهد. زینبی که امام موسی صدر از او سخن می گوید اینگونه است که: «بی‌شک او به تمام مصیبت هایی که امام حسین(ع) در روز عاشورا به چشم دید، دچار شد و افزون بر آن، مصیبت از دست دادن امام حسین(ع) را نیز لمس کرد. اما او در ورای این مصیبت ها وظیفه ای داشت». «نخستین آنها پاسداری از عزت امام حسین(ع) و نمایاندن او به عنوان مظهر قدرت بود. نه اینکه او را ناتوان و ترسو و ضعیف نشان دهد و امام حسین(ع) با آماده کردن زن ها خصوصاً حضرت زینب برای رویارویی با این مصیبت‌ها زمینه را برای این مسئله فراهم کرد تا در چهره آنان نشانی از ناتوانی و خواری نمایان نشود و فریاد و ناله و شیون نکنند. اینگونه مسئله ابداً در کربلا نبود». «خاندان حسین اینگونه بر یکدیگر سبقت می‌گرفتند و هر کدام از آن ها با اصرار و پافشاری می خواستند بدون توجه به مرگ و با شجاعت در برابر دشمن باستند. این همه هدفمند بوده است تا در تاریخ روشن شود که راه راست و اثر ایمان و معنای عزت و بزرگی چیست». «امام حسین(ع) شخصاً بر این مسئله به خوبی توجه داشت: همچون ناتوانان در صحنه حاضر نمی شد، بر فرزندان نمی گریست و برای کشته شدگان مویه نمی کرد و در برابر دشمنان و غم ها و مصیبت ها ناتوان نشان نمی داد». «پس از همه این مصیبت‌ها باز هم همان موضع را به روشنی نزد بانوان در همه اوضاع این ایام و مصیبت ها می بینیم؛ یعنی موضع قدرت و بی توجهی و بی اعتنایی به مرگ و جراحت و تشنگی و دشمن». سپاه عمر سعد برای تضعیف روحیه زنانی که می دید با صلابت ایستاده اند، آنها را از میان کشته شدگان کربلا آن هم در حالی که بر این کشته ها اسب تاخته بودند عبور دارد. چرا؟ چون زنانی که آنها می دیدند گریه و شیون نمی‌کردند! سپاه عمر سعد خواست ایستادگی زنان مکتب حسین را در هم بشکند وگرنه اگر آنها در حال نزار گریه و زاری بودند نیازی به این کار نبود. اما زینب حسین(ع) در این حال و چنین زمانی چه کرد؟ آیا پشت به مکتب عظمت برادر شروع به مویه و زاری و گریه کرد؟ «امام حسین(ع) می خواست در زندگی و پس از مرگش نیز با قدرت ظاهر شود اما آنها (دشمنان) می‌خواستند که حسین را پیش و پس از مرگش ناتوان نشان دهند. می خواستند زنان را در برابر اجساد بیاورند تا آنها بگریند، غم زده شوند، ناله کنند و عجز و ضعف در آنها ظاهر شود». اما زنان به تبعیت از زینب(س) گریه نکردند؛ «پشت سر زینب می رفتند. حضرت زینب در جلوی آنها به جسد پاره پاره حسین رسید؛ جسدی که حتی یک عضو سالم در آن دیده نمی شد. جسد پوشیده از تیر و شمشیر و نیزه و سنگ بود آنچنان که چیزی از آن پیدا نبود. نیازی نیست تاریخ این حوادث روشن را به ما بگوید. زینب آمد و نزدیک حسین ایستاد و سنگ ها و نیزه ها و شمشیرها را کنار زد و با دو دستش جسد امام حسین(ع) را بلند کرد و گفت: خداوندا این قربانی را از ما بپذیر». «من به آنچه از ناتوانی ها و شیون ها و ناله های امام حسین(ع) یا زنان و خاندان امام حسین نقل و خوانده می شود اعتقادی ندارم. به هیچ عنوان به این مسائل اعتقادی ندارم. امیدوارم این مسائل مطرح نشود چرا که طرح این مسائل منحرف کردن حرکت امام حسین(ع) و مأموریت اوست. هرگز ذره ای از نشانه های سستی در حسین پدیدار نشد نه بر او و نه بر یاران و زنانش». زینب شهر به شهر با شجاعت از آنچه رخ داده و آنچه باید گفته شود می گوید. او دختر علی است. «هر کجا که این بانو می رود مردم به جنبش می افتند و آنچه رخ داده بر مردم اشکار می‌شود. در اندک زمانی همه جهان اسلام و همه امت از ماجرا آگاه شدند و پس از این بود که امت دانست که خودش مسئول است و مقصر و باید گناهش را جبران کند و از آن توبه کند. بنابراین نخستین وظیفه زینب(س) پس از شهادت امام حسین پاسداری از شرافت و عزت است و پس از آن به سرانجام رساندن رسالت امام حسین و رساندن خبر مصیبت ها و رخدادها به قلب جهان اسلام در حالی که بنی امیه می کوشید آنها را در بیایان دفن کند». دروغ در اسلام گناه کبیره است. دروغ بستن به دیگران یعنی افترا گفتن آن هم در حق آل محمد(ص) گناه بزرگ تری است و من در وحشت روز حساب هستم. روزی که باید همه بایستیم و در خصوص آنچه گفته‌ایم حساب پس بدهیم. از زینب حقیقی سحن بگوییم نه زینی که بیشتر شبیه خودمان است تا دختر علی(ع). جملات داخل گیومه نقل قول مستقیم از کتاب سفر شهادت امام موسی صدر است.
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما