تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۷
۰
کد مطلب : ۲۵۱۹۵

آیا تفاوت مدیریت سیاسی امام حسن‌(ع) و امام حسین‌(ع) حاصل روحیات صلح‌طلبی و مبارزه خواهی آن دو امام بود؟

فرهاد اسفندیاری
آیا تفاوت مدیریت سیاسی امام حسن‌(ع) و امام حسین‌(ع) حاصل روحیات صلح‌طلبی و مبارزه خواهی آن دو امام بود؟
در خصوص زندگی سیاسی و مدیریت امام حسن‌(ع) دو نگرش وجود دارد. عده‌ای مانند نویسنده کتاب «فرق الشیعه» می‌نویسند: «چون حسین کشته شد، گروهی که از یاران او بودند سرگردان شده گفتند: روش حسن با حسین نسازد و کار این با آن موافق نباشد... اگر کاری را که حسین در کوشش و کارزار با یزید کرد تا بدانجا که خود و یاران و فرزندانش را به کشتن داد درست و واجب بود، پس کناره‌جویی حسن و دست‌کشیدن از ستیز و نبرد با معاویه با داشتن یاران بسیار کاری نادرست بوده است. پس در کار آن دو در گمان شدند و از امامت آنان بازگشتند و در گفتار با توده مردم همداستان گردیدند.»

در طرف مقابل عده‌ای همچون مرحوم سيد شرف الدين(ره) در اين باره می‌فرماید: «شهادت کربلا پيش از آنکه حسيني باشد، حسني بود. از نظر خردمندان، روز ساباط امام حسن(ع) به مفهوم فداکاري بسي آميخته‌تر است تا روز عاشوراي امام حسين‌(ع)، زيرا امام حسن‌(ع) در آن روز در صحنه فداکاري نقش يک قهرمان نستوه و پايدار را در چهره مظلومانه يک از پا نشسته مغلوب ايفا کرد.»

مجموعاً این سؤال ممکن است در ذهن خیلی از شیعیان هم نقش ببندد که به راستی چرا امام مجتبی‌(ع) صلح کرد ولی سیدالشهداء‌(ع) قیام؟ آن هم در حالی که از حیث عِدّه و عُدّه شرایطیاران امام حسن‌(ع) بهتر از سیدالشهداء‌(ع) بود.

در واقع این سؤال، سؤال غلطی است؛ یعنی در واقع تفاوتی در نوع مدیریت این دو امام وجود ندارد و آنچه موجب تفاوت ظاهری در مدیریت این ائمه شده شرایط و عوامل جانبی بوده است. یقیناً اگر امام حسن‌(ع) با شرایطی مشابه شرایط دوران برادرش مواجه می‌شد، کاری جز قیام انجام نمی‌داد و همین طور امام حسین‌(ع) نیز اگر با فردی همچون معاویه و مردمانی که در اطراف امام مجتبی‌(ع) بودند مواجه بود چاره‌ای جز صلح نداشت. صلحی که مقدمه ساخت و تجهیز روحی و معنوی نیروها را فراهم آورد تا قیامی با عظمت قیام عاشورا انجام بگیرد.

شهید مطهری (ره) سه عامل را دخیل در قیام امام حسین(ع) و مقدمه ساز آن می‌داند که هیچ‌کدام در زمان امام حسن‌(ع) مهیا نبود.

‏یکی بیعت خواستن حاکم وقت از امام حسین‌(ع) بود؛ به گونه‌ای که فرمان دادند از او بیعت شدیدی بگیرند و فرصتی هم به او ندهند. در حالی که جزو مفاد صلح نامه امام حسن‌(ع) این بود که بیعت‌گرفتن در کار نباشد.دومی دعوت مردم کوفه بود. ۱۸ هزار نامه اعلام آمادگی آمد. اگر امام پاسخ نمی‌داد تاریخ او را محکوم می‌کرد که با وجود این مقدار تقاضا چرا اقدام ننمودی. این در حالی است که در دوران امام حسن‌(ع) اوضاع کاملاً متفاوت بود. مردم کوفه متفرق و با اختلافات بسیار که امیرالمومنین‌(ع) هم در ایام آخر عمر مبارکشان از عدم آمادگی آن‌ها گلایه داشتند و فرمودند: خدايا مرا از ميان اين‏ مردم ببر و بر اين‌ها حكومتی مسلط كن كه شايسته آن هستند تا بعد اين‌ها قدرحكومت مرا بدانند.علت سوم امر به معروف و نهی‏ از منكر بود. معاویه یک عمر خلاف دین و شریعت عمل کرد؛ ولی بزرگ‌ترین گناه را در آخر عمرش مرتکب شد که بعد از خودش پسر شراب خوار و فاسد خودش را به زور سرجای خودش نشانده است. اما در زمان امام حسن‌(ع) ماجرا فرق می‌کرد. خود امام می‌دانست که اوضاع معاویه چگونه است؛ ولی امر بر مردم مشتبه بود. معاویه در ظاهر ادعا می‌کرد که من حاضرم به كتاب‏ خدا و به سنت پيغمبر و به سيره خلفای راشدين صد در صد عمل بكنم، برای‏ خودم جانشين معين نمی‌كنم، بعد از من خلافت مال‏ حسن بن علی و حتی بعد از او مال حسين بن علی است.اگر امام حسن با اين شرايط صلح را قبول نمی‏‌كرد، امروز در مقابل تاريخ‏ محكوم بود. بنابراين وقتی كه ما وضع امام حسن‌(ع) را با وضع امام حسين‌(ع) مقايسه می‏‌كنيم‏، می‌بينيم كه از هيچ جهت قابل مقايسه نيستند؛ اما شکی نیست که صلح امام حسن زمينه را برای قيام امام حسين فراهم‏ كرد. لازم بود كه امام حسن مدتی كناره‌گيری بكند تا ماهيت اموي‌ها كه‏ بر مردم مخفی و مستور بود، آشكار شود تا قيامی كه بناست بعد انجام گيرد، از نظر تاريخ قيام موجهی باشد.مقام معظم رهبری کتابی دارند با عنوان «انسان ۲۵۰ ساله» مقصودشان از ۲۵۰ سال این است که ائمه از زمان امیرالمومنین(ع) تا امام زمان‌(عج) یک مسیر مشخص و سیر واحدی را پیش گرفتند. فقط با توجه به شرایط روزگار ظاهر عمل هریک با دیگری متفاوت بود؛ ولی ماهیت عمل همانی بود که امیرالمومنین‌(ع) آغاز نمود. یعنی گویا همه ائمه یک فرد واحدند که در طول ۲۵۰ سال در شرایط گوناگون عملکردهای متفاوتی داشته و این همان معنای «کلّهم نورٌ واحدٌ» است.
مرجع : شما
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما