تاریخ انتشار
سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۳۹
۰
کد مطلب : ۱۱۶۸۴
درباره جوزف حرب

چه عشق و چه نفرت... معرفت می‎خواهد

دكتر محمد رضا زائری
چه عشق و چه نفرت... معرفت می‎خواهد
نامـش بـه گوشم آشنا بود. كتاب‎هایش را هم این‎سـوی و آن‎سـو زیاد دیده بودم. اما وقتی یكی از استادان ادبیات دانشــگاه لبــنان، میان حرف‎هایش شعری از او خواند و گفت كه قطعه‎ای هم در ذكر مصیبت كربلا دارد، بیشتر با او احساس آشنایی كردم. «جوزف حرب» شاعر و نویسنده برجسته لبنانی كه سال‎ها دبیر كل اتحادیه نویسندگان لبنان بوده، اكنون برای من ادیب و نویسنده‎ای است كه در مصیبت عاشورا با كائنات همنوایی كرده. روز اول محرم نیت می‎كنم او را پیدا كنم و به دیدارش بروم. می‎شنوم او از بیروت دور است و چون بسیاری از اهل این دیار، در زادگاه خود زندگی می‎كند؛ دور از شهر و غوغای زندگی شهری. تنها و سر در كتاب و كاغذ فروبرده و بر آسمان برآورده.

روستای «معمریه» جایی میان صور و صیداست و بعد از آن كه تلفنی از او اجازه می‎گیرم، راهی می‎شوم. می‎گویند از هركه راه قصر را بپرسی،نشانت می‎دهد. هر جور هست، راه معموریه را پیدا می‎كنم. وقتی از چند نفر سراغ طریق‎القصر را می‎گیرم می‎پرسند: «با شاعر كار داری؟» با دست‎هایشان به بالای كوه اشاره می‎كنند و وقتی روی برمی‎گردانم، خانه‎ای زیبا را می‎بینم كه بر بالاترین نقطه منطقه كوهستانی قرار گرفته است. از میان باغ‎ها و خانه‎ها و نگاه‎های پرسشگر روستاییان می‎گذرم و وقتی به كنار قصر شاعر می‎رسم، كارگر جوانی به انتظارم ایستاده است. خانه‎ای زیبا و آرام و فضایی سرسبز و دل‎انگیز... با خود می‎گویم: «سعدیا شیراز دارد... می‎توان اشعار خیلی خوب گفت!»

جوزف حرب ۶۷ساله سال‎ها معلمی كرده و مدت‎ها به نویسندگی برای رادیو و تلویزیون اشتغال داشته است. تاكنون از او چهارده كتاب منتشر شده است كه بیشتر در برگیرنده اشعار سپید و غیركلاسیك هستند و برخی از اشعارش را هم «فیروز» خواننده مشهور لبنانی خوانده است.

اطراف سالن را تابلوهای نقاشی پوشانده‎اند و هنگامی كه به تماشای تابلوها مشغولم، جوزف حرب وارد می‎شود. با قامتی بلند و مویی كه به سپیدی می‎زند. لباسی رسمی پوشیده و بر‎خلاف معمول لبنانی‎ها رفتار و گفتاری جدی و خشك دارد. آرام آرام موفق می‎شوم رابطه‎ای صمیمانه برقرار كنم. نگاه‎های عمیق و آرامش شاعرانه‎اش بسیار دوست داشتنی است. از كودكی‎اش تعریف می‎كند. وقتی از بكائیه رأس‎الحسین می‎پرسم، می‎گوید: «چون پدرم ارتشی بود و موقعیتی داشت، مادرم را در مجالس روستا دعوت می‎كردند.» به عكس قدیمی بالای در نگاه می‎كنم كه با تابلوهای نقاشی دیوارها در تضاد است. مردی با پوشش رسمی نظامیان قدیم كه مرا به لبنان كهن می‎برد.

می‎گوید: «ایام محرم وقتی مجالس حسینی برپا می‎شد، مادرم مرا به همراه خود می‎برد و از همان روزها خاطرات و تصاویر لباس‎های سیاه، گریه‎ها، بر سر و سینه‎زدن‎ها، مقتل‎خوانی‎ها و پرچم‎های عزاداری، در ذهن من ماندگار شد.

زندگی مشترك و ارتباط نزدیك و رویاروی اسلامی - مسیحی در طول قرن‎ها زمینه‎ساز بسیاری از تعاملات اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی حاضر شده است.»

جوزف حرب از این ارتباطات سخن می‎گوید و مثال‎هایی ذكر می‎كند، از كسانی كه چنین تجربه‎ای در منطقه زندگی و زادگاه خود نداشته و در مناطق یك‎دست مسیحی به‎دنیا آمده و تربیت یافته‎اند و اینك حتی در معادلات سیاسی افراد خشن و تندی هستند و افرادی را نام می‎برد كه در تعامل و همدلی با مسلمانان و شیعیان پیشرو هستند و از زادگاه و منطقه سكونت‎شان حرف می‎زند و نقش این موضوع را در شكل‎گیری باورها و ذهنیت‎های این افراد تحلیل می‎كند.

می‎گوید مصیبت‎نامه رأس‎الحسین را سی، سی و پنج سال پیش در ایام محرم برای رادیو لبنان نوشته‎ام و در یكی از دو كتابی كه امسال منتشر می‎كنم، چاپ خواهد شد. نسخه‎ای از این متن به من می‎دهد. وی در این سروده، با نثری شاعرانه و بسیار سنگین و زیبا، از مصیبت سیدالشهدا با زمین كربلا سخن گفته است.

این قطعه چنین آغاز می‎شود:
«‎ای كربلا، پاره‎های گیاهان را بیفشان و از نرم‎برگ پلیكانان و سپیدبال كبوتران تاروپود كفنی فراهم ساز، و پلك‎ها را تا عمق اشكخانه حفر كن. شب نزدیك شده و پیكر حسین این جمله آسمانی، مشتاق خوابی آرام میان دو هلال از بال‎های فرشتگان است»

در شعر او و سایر نویسندگان و ادبای مسیحی كه از امام علی(ع) و امام حسین(ع) گفته‎اند، دو نكته به‎وضوح به چشم می‎خورد: نخست توجه به مبارزه با اشغالگران صهیونیست و مقاومت جنوب لبنان است كه گاه حتی در شعر امثال «جورج شكور» و «جورج زكی حاج» صراحتا به موضع‎گیری سیاسی در برابر خواری و ذلت برخی رهبران عرب و سیاسیون لبنانی می‎انجامد و مقایسه و مقارنه مفاهیم ارزشی اسلامی و حوادث تاریخی شیعی با میراث اعتقادی و تاریخی مسیحی است كه در شعر «جوزف‎ هاشم» به‎جایی می‎رسد كه با شور و حرارت خطاب به علی علیه‎السلام بانگ می‎زند كه عیسی مسیح از آن‎رو بر دار رفت كه آن روزگار از وجود علی خالی بود و فریاد برمی‎آورد كه اگر تو بودی شمشیر می‎كشیدی و پیلاطس بیزانطی را مقهور می‎ساختی و دیگر اثری از اسارت و شكنجه و صلیب نمی‎بود.

جوزف حرب می‎نویسد: «چنان ارتباطی میان سر مسیح بر فراز دار و سر قطع شده حسین هست كه گویی یكی هستند. میان سر یحیی در میان تشت و سر حسین بر فراز نیزه. میان سركه تشنگی بر صلیب و نمك تشنگی در عاشورا. میان زینب‎های حسین و مریم‎های عیسی، و كسانی كه لباس مسیح را بر فراز جلجتا از تنش درآوردند، همان‎ها بودند كه پیراهن حسین را در كربلا به غارت بردند.
شهوت‎هایی كه در وجود پلید هیرودس بود، همان شهواتی بود كه در وجود یزید می‎جوشید و رقاصه‎ای كه سر یحیی را طلب كرد، همان دولتی بود كه دستور بریدن سر حسین را داد. دولت و رقاصه، رقاصه دولت، دولت رقاص!»

شاعر سكوت می‎كند و به فكر فرو می‎رود. از ریشه‎های تاریخی و پیشینه‎های سیاسی ظلم حاكمیت عثمانی در لبنان و منطقه می‎گوید كه پس از شیعیان، مسیحیان را هم دربرگرفته است و این شرایط را یكی از اسباب نزدیكی مسیحیان و شیعیان لبنانی به هم می‎داند. جدا از برخی ریشه‎های عرفانی صوفی كه زمینه این ارتباط را بیشتر فراهم می‎كند، برخی ارزش‎های خاص مسیحی مانند فداشدن و قربانی بودن، باعث می‎شود درك و فهم بهتری از حادثه كربلا برای مسیحیان وجود داشته باشد.

شاعر می‎گوید: «اكثریت مسیحیان به‎خاطر شهادت امام حسین نسبت به او محبت و احترام ویژه‎ای دارند.» و تعریف می‎كند كه: «چند سال بعد از بازتاب گسترده‎ای كه پخش رادیویی این مصیبت‎نامه داشت، مدرسه عاملیه بیروت كه هرسال در مراسم عزاداری ماه محرم، از شاعران و نویسندگان مسیحی دعوت می‎كند، از من خواستند آن را قرائت كنم و سپس 30 هزار نسخه از آن را چاپ و منتشر كردند و در سال‎های اخیر هم تلویزیون المنار و تلویزیون كوثر مجددا آن را ضبط و پخش كرده‎اند.»

اقدام بزرگان شیعه و نهادهای فرهنگی در تولید و نشر چنین آثاری جای مطالعه و بررسی دارد. مرحوم امام عبدالحسین شرف‎الدین باعث شد تا «بولس سلامه» شعر معروف و حماسی خود را بیافریند و مسابقه حوزه علمیه نجف انگیزه تألیف كتاب را برای «سلیمان كتانی» ایجاد كرد. مدرسه عاملیه بیروت و مراكز و مؤسساتی چون آن در طول ده‎ها سال زمینه عرضه و نشر این گونه آثار ادبی را بیش از پیش فراهم ساخته‎اند.

جوزف حرب چند سال بعد از این قصیده، برنامه‎ای درباره تاریخ امام علی برای رادیو بحرین می‎نویسد. این مجموعه كه تاریخ خلفای اربعه را در بر دارد، بعد از مجموعه مفصلی در مورد تاریخ قریش و ظهور اسلام و رسالت پیامبر اكرم عرضه شده كه به‎خودی خود، تعجب بسیاری را در پی داشته است. نویسنده‎ای مسیحی كه درباره تاریخ اسلام تحقیق می‎كند و می‎نویسد، البته باید هم محل تعجب و سئوال باشد.

شاعر در بخشی از این سروده می‎نویسد: «آقایان، مسیحیت من بدون حسین كامل نمی‎شود! و هر آیینی - چه آسمانی و چه غیرآسمانی - اگر مقامی حسینی نداشته باشد، دینی است زمینی كه از بهشت آسمان كم‎بهره است، و هر حقی پایانی جز سرگشتگی و گمراهی ندارد، مگر آن‎كه وسیله‎اش حسینی باشد: یعنی یا حق و یا شهادت.»

جوزف حرب سخنانش را با این جمله پایان می‎دهد كه «چه دوستی و چه دشمنی، باید بر اساس معرفت باشد.» و من با خود فكر می‎كنم البته ملاحظه چنین دلبستگی و اعتقادی به سالار شهیدان از یك نویسنده و شاعر مسیحی، جز با شناخت و معرفتی تاریخی و بی‎غرض ممكن نیست. شاعر در بخش پایانی سروده خود می‎گوید: «جنوب لبنان از حق و شهادت آكنده است؛ چراكه حسین جنوب را پر كرده است.»

۲/۵ ستاره ها (۱)
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما