تاریخ انتشار
يکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۱۲
۰
کد مطلب : ۲۷۶۶۷

نوای عاشورایی شاعران شیعی از پیچ‌ و خم تاریخ به گوش جهانیان رسید

نوای عاشورایی شاعران شیعی از پیچ‌ و خم تاریخ به گوش جهانیان رسید
همزمان با عاشورای حسینی به معرفی اجمالی شعرایی پرداخته است که درباره محرم، امام حسین(ع) و عاشورا از قرون گذشته تا به امروز شعر سروده‌اند. نخستین سوگ‌نامه عاشورایی در زبان فارسی به نام کسایی مروزی ثبت شده است. کسایی را باید از شیعیان راستین دانست، چرا که در ایام تعصبات مذهبی‌ که شیعه در جامعه مسلمین مطرود بود، بی‌پروا از واقعه غدیر سخن می‌گوید و اهل بیت(ع) را می‌ستاید. وی در رابطه با امام حسین (ع) در سوگ‌نامه معروف خود می‌گوید: باد صبا درآمد، فردوس گشت صحرا آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا میراث مصطفی را فرزند مرتضی را مقتول کربلا را تازه کنم تولا پاکیزه آل یاسین، گمراه و زار و مسکین وان کینه‌ای پیشین آن روز گشته پیدا آن پنج ماهه کودک باری چه کرد ویحک! کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا آن زینب غریوان اندر میان دیوان آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا... پس از کسایی مروزی به سروده‌هایی از ناصر خسرو قبادیانی می‌رسیم که اشاراتی به امام حسین(ع) و واقعه کربلا دارد: بتگر بتی تراشد، او را همی پرستد زو نیست رنج کس را نه زان خدای سنگین تو چون بتی گزیدی کز رنج و شر آن بت برکنده گشت و کشته یکرویه آل یاسین؟ آن کز بت تو آمد بر عترت پیمبر از تیغ حیدر آمد بر اهل بدر و صفین لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد او بود جاهلان را ز اول بت نخستین لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فـدک را بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین... وضع شیعه در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری از میان سایر قرون ممتاز است؛ زیرا در این دوره بر اثر غلبه سادات طالبیه و امرای آنان از قبیل اسفار و ماکان و مرد اویج و آل‌بویه، قسمت بزرگی از ایران تحت تسلط دولت‌های طرفدار تشیع یا دولت‌های غیر مزاحم نسبت به شیعه قرار داشت. آل‌سامان هم بر اثر بی‌آزاری خود به اهل ادیان و مذاهب مختلف با شیعه از در مخالفت در نمی‌آمدند... . در بغداد و ممالک تابعه آل‌بویه، شیعیان در اقامه مراسم مذهبی خود آزاد بودند و حتی در لعن و سب مخالفان خاندان رسالت و غاصبان حق و قتل آنان جنبه افراط می‌پیمودند. قرن چهارم مصادف است با دوره غیبت امام منتظر و این امر از چند جهت در عالم تشیع مؤثر واقع شد. نخست، از ادامه تشعب شیعیان جلوگیری کرد و دوم از آن روی که با غیبت امام(ع) مسئله اجتهاد و موضوع انتخاب کسی از میان علمای شیعه که اعلم و اتقی از دیگران باشد به عنوان نائب امام پیش آمد، همین امر باعث تکامل علوم مذهبی شیعه مانند حدیث و فقه و کلام شد. پس از آن‌که حکومت اموی از بین رفت، فاصله کوتاهی برای نفس راحت کشیدن شیعه پیش آمد و برای آنان مجال و فرصتی باز شد که برای زیارت قبر شریف به کربلا بروند و اطراف حرم سیدالشهدا(ع) مجالس نوحه‌سرایی به پا کنند و در دهه اول محرم به‌خصوص روز عاشورا، حزن و اندوهشان را برملا کنند و یاد آن روز دردناک را بازگو کنند؛ ولی متأسفانه این فرصت کوتاه به حکومت عباسی ملحق شد و رو‌در‌رو شدن آنان با نهضت حسینی، بیشتر از مقاومت حکومت اموی در برابر آن بود و حکومت عباسی درباره قبر شریف در کربلا و زائرین و واردین کاری کردند که امویان در زمان سلطنت خود نکرده بودند. موقعیت شیعه در نیمه قرن پنجم تا قرن هفتم این دوره مصادف بود با خلافت بنی‌عباس و سلجوقیان (۴۴۷ ـ ۵۷۵ هـ ق). در دوره اول سلطنت سلجوقیان و اصولا از دوره سلطنت سلطان محمود غزنوی به بعد، سیاست ضد شیعی بسیار شدیدی در مشرق ایران اتخاذ شده بود و شیعیان را آزار می‌داد. هنگامی که سلجوقیان بر ایران غلبه یافتند، دوره غلبه امرای شیعه بر طبرستان و دیلمان و عراق عجم و عراق عرب و... بود؛ ولی با فتح بغداد، شروع به آزار فرق مختلف شیعه و طرد آنان از دستگاه‌های دولتی کردند. این سیاست ضد تشیع اگرچه نتوانست مدت زیادی دوام آورد، اما به هر حال مانعی بر سر راه شاعران شیعه بود. در اواخر سلطنت ملکشاه با سقوط نظام‌الملک، شیعیان کم‌کم در امور سیاسی و مملکتی نفوذ پیدا کردند. این نفوذ در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم تا به آن‌جا کشید که سلطان محمد خوارزمشاه یکی از علویان به نام علاءالملک را از ترمذ برای خلافت نامبرد و ائمه مملکت را وادار کرد بر عدم استحقاق آل‌عباس به خلافت فتوا دهند و به مستحق بودن سادات حسینی اعتراف کنند. در اواخر دوره سلجوقی که شیعیان آزادی عمل نسبی یافتند و حتی آماده تبلیغ در بلاد مختلف شدند، چون به تقیه کمتر نیاز داشتند، منقبت‌خوانان را تربیت کردند و به کار گماشتند. شعرا و تجربه‌های تازه در مراثی مذهبی مناقب‌خوانان، اشعار را از آثار شاعران شیعه مذهب انتخاب می‌کردند و شاعران مرثیه‌گو با احساس این نیاز، به مرثیه‌سرایی می‌پرداختند. سرودن مراثی مذهبی در قرن ششم گام‌های تازه‌ای بود که می‌توانست نیاز «منقبت‌خوانان» و «مرثیه‌گویان» را تأمین کند و به گونه‌ای باشد که به کار تبلیغ و جلب قلوب و احساس توده‌ها آید.‌ شعرای حسینی این عهد عبارتند از سنایی غزنوی، قوامی رازی، انوری ابیوردی، جمال‌الدین عبدالرزاق و ظهیر فارابی. در این قرن سنایی غزنوی، شاعر نامدار ادبیات فارسی، به عنوان نخستین شاعر اهل سنت به شکل مجزا و با زبانی متفاوت به مدح امام حسین (ع) پرداخت.‌ سنایی با شیوه‌ای نو علاوه بر مدح امیرالمومنین و امام حسن(ع) به ستایش امام حسین(ع) نیز پرداخته است. این شاعر تأثیرگذار در عرصه ادب پارسی بدون نگاهی متعصبانه به مسئله امامت و رهبری به ستایش ائمه (ع) و بیان کرامات این بزرگان پرداخته است. سنایی معتقد است که راه دین، راهی سخت و طاقت‌فرساست و انسان به حکم آن‌که در عالم ذر به «ألستُ بربّکم» «بلى» گفت، باید تن به سختی‌های کربلا بسپارد و چون حسین(ع) خون از گلوی وی جاری شود:‌ خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا سنایی باور دارد که حسین(ع) شهید یگانه است، همان‌گونه که مادرش بانوی یگانه بود:‌ سراسر جمله عالم پر زنانند زنی چون فاطمه خیر النسا کو؟ سراسر جمله عالم پر شهید است شهیدی چون حسین کربلا کو؟ با روی کار آمدن صفویه و با بیشتر شدن گرایش‌های شیعی در میان مردم، ستایش از ائمه اطهار(ع) رنگ تازه‌ای به خود می‌گیرد. در این سال‌ها پیوسته با شاعرانی روبرو می‌شویم که الهامات خود از واقعه عاشورا و احساس خود نسبت به شخصیت‌های عرصه کربلا را به‌طور ویژه بیان می‌کنند؛ به شکلی که در این دوره شاعرانی اثری مجزا را به سروده‌های عاشورایی اختصاص داده‌اند. در قرن هفتم و هشتم یکی از موضوعات مطرح در سروده‌های شاعران مسلمان، ذکر مناقب یا مراثی اهل‌بیت(ع) است. از شعرای حسینی این دوره سیف فرغانی، اوحدی مراغه‌ای، سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی و ابن‌یمین فریومدی هستند و شعرایی چون عطار و مولوی و کمال اسماعیل اصفهانی نیز اشاراتی به وقایع کربلا دارند. وضع شیعه در قرن نهم هجری ذکر مناقب آل رسول و ائمه اطهار(ع) در اشعار این عهد نیز امری رایج است؛ چه این‌که نه تنها در قصاید غرایی از شاعران این زمان مانند ابن‌حسام و کاتبی و لطف‌الله نیشابوری و امیر شاهی و امیر حاج‌حسینی جنابدی و کمال‌الدین غیاث شیرازی و نظام استرآبادی و فغانی شیرازی و لسانی و جز آنان مدایحی در ذکر مناقب حضرت علی بن ابی‌طالب(ع) و اولاد ایشان داریم، بلکه از سنیان متعصبی مانند جامی هم، اظهار احترام وافر در اشعار، و خاصه در مثنویات نسبت به اهل‌بیت(ع) دیده می‌شود. شیعیان که در طول قرن نهم هجری بر قوت خود می‌افزودند و می‌بینیم که وقایع قرن نهم هجری مقدمه سودمندی شد برای قیام نهایی و غلبه قطعی آنان در آغاز قرن دهم هجری و قدرت قاطع تشیع. ابن‌حسام بیشترین اشعارش را در ذکر اوصاف و مناقب و کرامات پیشروان تشیع و فضائل و خصایص علی بن ابی‌طالب(ع) به ویژه، اختصاص داده است؛ به حدی که از مجموع نعوت و مناقب و مراثی پیشوایان دین دیوانی خاص به وجود آورده است. ابن‌حسام یک دیوان کامل از قصاید و ترجیعات و ترکیبات و تربیعات و تخمیسات و تسدیسات و تثمینات در توحید و ستایش رسول و اهل‌بیت(ع) یا در مراثی بعضی از آنان دارد. با وضوح می‌بینیم که در عهد صفوی کمتر شاعری را می‌توان یافت که قصیده یا ترکیب و ترجیعی در ستایش پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه نسروده باشد. چنین به نظر می‌آید که شاعران، این کار را زکات طبع و قریحه خود به شمار می‌آوردند و از گزاردن آن به عنوان یک وظیفه محتوم دینی، غفلت نداشتند. در همین عهد، محتشم کاشانی(ره) سمبل مرثیه‌سرایی می‌شود و در رثای حسین بن علی(ع)، دوازده‌ بند معروف خود را اقتفای «هفت بند حسن کاشی» می‌سراید؛ چنان‌که از میان مرثیه‌های شهیدان کربلا، شأنی دیگر و شرف قبولیتی بالاتر یافت و اگرچه چند تن از شاعران بعد از وی کوشیدند تا نظیر آن را بیاورند، لیکن هنوز ترکیب‌بند محتشم بهترین و مؤثرترین آنها شناخته می‌شود. با نگاهی به سروده‌های شاعران صفویه متوجه می‌شویم که در بسیاری از اشعاری که از زبان شاعران این دوران نقل می‌شود، بیشتر به جنبه تاریخی واقعه کربلا توجه کرده‌اند و به بیان مقتل‌نگاری و توصیف ظهر عاشورا اکتفا کرده‌اند و دیگر جنبه‌های این واقعه عظیم را در نظر نگرفته‌اند. اگرچه در سروده‌های این دوره به ذکر ظاهر عاشورا پرداخته‌اند؛ اما بسیاری از سروده‌های این شاعران در جان عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) خوش نشسته و سینه به سینه از روزگاران دور نقل شده و به دوران معاصر رسیده است. سرآمد شاعران این عصر را می‌توان محتشم کاشانی دانست که بعد از این عصر، شعر عاشورایی بر مدار ترکیب‌بند مشهور وی می‌چرخد:‌ باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی‌نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است؟ این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است... اگرچه ایرانیان نسبت به شاعران عرب‌‌زبان دیرتر به این عرصه وارد شدند و این حضور دیرهنگام نه به خاطر بی‌علاقگی به ائمه اطهار(ع)، بلکه از ظلم حاکمان وقت نسبت به عاشقان اهل‌بیت (ع) ریشه دارد، اما با حضور خود جلوه‌ای تازه به شعر آیینی بخشیدند. ساختن مرثیه اهل‌بیت(ع) پس از این نیز در ادب فارسی گسترش پیدا کرد و به‌ویژه در عهد قاجار توسعه یافت و پس از آن به حد وفور بالنده شد و در عصر جمهوری اسلامی درخششی نوین و فروغی بی‌پایان یافت. با گذر زمان و با پیروزی انقلابی اسلامی‌ که از انقلاب عاشورا الهام گرفته است، شاعران بسیاری وارد این عرصه شدند و جان سخن خود را در راه اهل بیت (ع) قرار دادند. نغمه‌سرایان انقلابی سروده‌های خود را در قالب‌هایی تازه و با مضامینی نو به عرضه گذاشتند. چنان‌که سید حسن حسینی علت واقعه عاشورا را چنین بیان می‌کند:‌ گر بر ستم قرون برآشفت حسین بیداری ما خواست به خون خفت حسین آن‌جا که زمان محرم اسرار نبود با لهجه خون سر گلو گفت حسین و یا در جای دیگری، عباس براتی‌پور چنین نغمه سر می‌دهد:‌ آن جان ز جسم رسته، قرآن می‌خواند با نای ز هم گسسته، قرآن می‌خواند در طشت طلا به بزم شب اندیشان خورشید به خون نشسته قرآن می‌خواند به طورکلی می‌توان گفت؛ شعر عاشورایی با بیان واقعه کربلا و نتایج این انقلاب عظیم در قالب زبانی ساده، عاملی شد که پیام عاشورا در میان عامه مردم رایج شود و با پرداختن به جنبه‌های تازه از این واقعه در هر ایام، جنبه‌ای نو از این انقلاب انسان‌ساز را به عامه مردم معرفی کند.
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما