کد مطلب : ۳۲۸۲۴
عملکرد مالی بنیاد دعبل بسیار شفاف است
دعبل - رضا دستجردی: سیاستگذاری فرهنگی در خصوص مجالس مذهبی و آسیبشناسی محافل ذکر مصیبت امام حسین (ع) مدتهای مدید است که فعالان این حوزه را بر آن داشته تا ضمن پیراستن حماسه عاشورا از خرافات و بدعتها، زمینه را برای انتقال صحیح پیام عاشورا به نسل امروز و در آتیه، نسلهای آینده فراهم آورند و با برنامهریزیهای سنجیده فرهنگی، مخاطب اسیر در دنیای تکنولوژی پر پیچ و خم امروز را با حقایق قیام عاشورا و آموزههای ارزشمند آن آشنا سازند.
حجتالاسلام و المسلمین محمد مهدی عرب انصاری نایب رئیس هیئت مدیره ی بنیاد دعبل خزاعی، در گفتگو با سایت دعبل، ضمن برشمردن اهداف و کیفیت فعالیتهای گذشته و امروز بنیاد دعبل خزاعی، از کم و کیف سیاستگذاری فرهنگی و دینی در کشور و نقاط قوت و ضعف آن میگویند.
بیش از یک دهه از تأسیس بنیاد دعبل گذشته است. وقتی به پشت سر نگاه میکنید آیا هنوز هم تأسیس چنین بنیادی را ضروری میدانید؟
ولی نکته قابل توجه اینجاست که ما همواره از برکات و فیوضات این آقایان بهرهمند شده بودیم و خدمات را به صورت یک طرفه از این عزیزان میگرفتیم اما حاکمیت خدمتی به جامعه مداحان ارائه نکرده بود، پس همانطور که اشاره کردم این موضوع به یک مطالبه عمومی در میان جامعه مداحان بدل شده بود.
در نظر داشته باشید که جوانان مداح کم کم به سن بازنشستگی رسیده بودند و نیازمند کمکهایی بودند که شاید به تنهایی از پس آن بر نمیآمدند.
مستحضرید که یک مداح حرفهای برای اینکه خودش را به روز کند و در محافل حضور موثر داشته باشد گاهی مواقع میبایست مداحی را به عنوان شغل و همه زندگی خود بپذیرد.
این دیدگاه همه ابعاد وجودی مداح را تحت تاثیر قرار میدهد، مهمترین ابزار یک مداح هم صوت و صدای اوست اما بعد از مدتی این حنجره خسته میشود و امکان مداحی برایش فراهم نیست، طبیعتا درآمدی هم ندارد، از آن طرف ممکن است برخی بیماریها بر مداح عارض شود و هزینههای گزافی بر سر راه او قرار دهد، آن هم در شرایطی که مداح ما نه حقوقبگیر است و نه بیمه، ما این شرایط آن روز زندگی مداحان را دیده بودیم، لذا منطقا به این قشر حق میدادیم که این خواسته به مطالبه عمومیشان تبدیل شود.
از طرف دیگر ما در سازمان تبلیغات اسلامی که متولی امور مذهبی است مطالعاتی در زمینههای مختلف من جمله بیانات حضرت آقا راجع به موضوع هیئات مذهبی و فعالیتهای دینی صورت داده بودیم. ما و همکارانمان حین انجام این مطالعات متوجه شدیم که حضرت آقا نگاهشان این هست که این جامعه میبایست از تشکیلات و محوریتی برخوردار باشد، به نظرم میآید که فحوای بیانات ایشان این بود که روزی در کشور، انجمنی تحت عنوان انجمن شعرا و ذاکرین تشکیل شود و اداره این دست امور را به عهده بگیرد، در نتیجه دیدیم که از یک طرف حضرت آقا چنین دیدگاهی دارد، خود ما هم به این نتیجه رسیده بودیم، خود هیئتها هم به حمدلله ثبات لازم را پیدا کرده بود، از سوی دیگر هم سازمان تبلیغات هیئتها را شناسایی و برایشان شناسنامه تشکیل داده و کد تعیین کرده بود، روحانیت محترم هم که ساماندهی تبلیغی شده بودند ولی جامعه مداحان به حال خود رها شده بود. پس به فکر افتادیم که اقدامی صورت دهیم، سر جمع این دیدگاههای مشترک با هدف نیل به این امر منجر به تاسیس بنیاد دعبل خزاعی شد.
به نظر من آن روز نه تنها این امر بسیار اهمیت و ضرورت داشت بلکه خیلی هم دیر شروع شده بود و حق بود که خیلی زودتر از آن تاریخ چنین مجموعهای تاسیس شود. با تاسیس بنیاد، امکان ارتباط چهره به چهره با جامعه مداحان و ملاقات با برخی از آنها فراهم آمد، ضرورت امر رسیدگی به جامعه مداحان امروز چندین برابر است، لذا اکنون اعتقادمان به ادامه این راه راسختر است، منتها اشکالی که وجود دارد این است که توانی برای ارائه خدمات به کل جامعه مداحان نیست و متاسفانه به بخش اقلی از این جامعه خدمات ارائه میشود.
به نظر شما آیا بنیاد در رسیدن به اهدافش موفق بوده است؟
در میان تشکلهای فعال در عرصه ستایشگری اهلبیت(ع)، بنیاد دعبل چه جایگاهی دارد؟
پاییز هر سال و هنگام بررسی بودجه کشور در مجلس، بحث جدول 17 در رسانهها به ویژه شبکههای اجتماعی بسیار داغ میشود، در این میان نام دعبل نیز مکرر شنیده میشود، برخی دعبل را از جمله مجموعههایی میدانند که هدف و مأموریتش مشخص نیست و عملکرد شفاف مالی نیز ندارد. چه پاسخی میتوان به این دسته از اتهامات داد؟
البته همانطور که عرض کردم به صورت مشترک با سایر تشکلهای فرهنگی، برنامههای فرهنگی هم برگزار میکنیم، این را هم باید در نظر داشت که ما با وجود داشتن هیئت علمی، همه فعالیتهایمان را با مشورت آنها انجام میدهیم، از جمله معرفی کتاب سال عاشورا که در آن جمعی از وزینترین محققین کشور کتب مفصلی را مطالعه میکنند، به نتایجی میرسند و به کتب برگزیده رای میدهند، سپس بر این اساس جلسهای برگزار میکنیم و از عموم صاحبنظران، پژوهشگران، ادبا، اهل قلم و در کل همه طبقات مردم دعوت میکنیم که تشریف بیاورند و در جریان ماحصل پژوهشهای ما قرار گیرند، فرآیندی که خوشبختانه با حداقل هزینه انجام میگیرد، ضمن اینکه هزینههای ما سالیانه حسابرسی میشود و خوشبختانه این حسابرسی همیشه مقبول بوده و تایید شده، لذا ما از این بابت جزو مجموعههای بسیار شفاف هستیم و عملکردمان در همه حوزهها روشن است.
[ گزارش اولین دوره کتاب سال عاشورا - جایزه دعبل ]
[ گزارش دومین دوره کتاب سال عاشورا - جایزه دعبل ]
لذا اگر قرار باشد قضاوتی صورت گیرد این قضاوت باید متوجه جمعیت بیش از 40 هزار نفری مداحان باشد که در اینجا لازم میدانم به نمونههایی از این مداحان اشاره کنم، یکی از این مداحانی که ما به دیدنشان رفته بودیم همراه با همسرش در یک سوئیت 38 متری زندگی میکرد، ایشان که تازه از بیمارستان مرخص شده بود به زحمت توانست از ما که هفت هشت نفر بودیم پذیرایی کند، چون هم سنی از ایشان گذشته بود و هم درآمدی نداشت، به ملاقات فرد دیگری رفتیم، متاسفانه دیدیم که سرطان حنجره گرفته و روی تخت خوابیده، دوران شهرتش تمام شده بود و مردم دیگر کمتر به او سر میزدند، طبیعتا درآمدی هم نداشت، سراغ مداح دیگری رفتیم که ماهها بود در یک اتاق تاریک بستری شده بود و به خاطر شرایط جسمیاش جرات اینکه از پلهها پایین بیاید را نداشت، یا فلان مداح نابینا، خب وقتی به این دست مداحان توجه کنیم میبینیم که متاسفانه فراموش شدهاند و هیچ کس سراغی از آنها نمیگیرد.
پس تصمیم گرفتیم ما به سراغشان برویم، طرح سوال و پرسش هیچ مانع و اشکالی ندارد اما کسانی که این ابهامات را مطرح میکنند مستحضر نیستند که مداح فقط آن کسی نیست که تلویزیون تصویرش را پخش میکند، او هست منتها از شرایط خوبی برخوردار است و اتفاقا نیازی به کمک ما ندارد، چه بسا ما بگوییم که او برای کمک به بقیه هم قشرهایش، بنیاد را یاری کند اما نباید فراموش کرد که مداح آن نابینایی است که بعد از 50 سال مداحی هم اکنون در بستر بیماری افتاده و کسی نیست که به او کمک کند، به نظرم میآید که اگر دوستان قدری تحقیق کنند میبینند که اگر ما به جهت محدودیتهایمان، از میان 40 هزار مداح به سراغ 2 هزار نفر رفتهایم احتمالا وسواسی در انتخاب افراد نیازمند در نظر داشتهایم.
آیا دعبل وارد کار سیاسی هم شده است؟ تاکنون پیش آمده که مداحان عضو بنیاد دعبل را در حمایت از جریانهای سیاسی بسیج کنید؟
در سالهای اخیر بحثهای فراوانی در موضوع آسیبشناسی مداحی صورت گرفته است. بنیاد دعبل برای رفع این آسیبها چه برنامه و یا حداقل چه نظری دارد؟
[ نشست تدوین کتاب «اشعار برجسته عاشورایی در ادب فارسی» در بنیاد دعبل برگزار شد ]
اقدام دوم، شناسایی تهدیدات است، همکاران ما در این زمینه، بررسیهایی در خصوص هجمههای سیاسی و فکری که در رسانهها به جامعه مداحان صورت میگیرد را شناسایی میکنند و ما متوجه میشویم که هدفگیری معاندین به چه شکل و صورت است، چون همانطور که میدانید جامعه مداحان به شدت مغضوب معاندین نظاماند، لهذا نقشهها و طرحهای آنها شناسایی شده و به اطلاع میرسد، از طرف دیگر سعی کردیم مطالب مثبتی که میتواند برای این جامعه مفید باشد را در سایتمان قرار دهیم اما من فکر میکنم که امروزه خرافات و بدعتهایی که در حوزه عزاداری سید الشهدا (ع) مصطلح هست از ناحیه این جامعه نیست، خوشبختانه این جامعه به سطحی از دانش و بینش رسیده که معمولا تولید خرافه و بدعت از جانب آن صورت نمیگیرد بلکه معمولا از بیرون وارد میشود، ما باید این آسیبها را شناسایی و با آنها مقابله کنیم، هرچند وظیفه اصلی ما این نیست، با این وجود به اندازه بضاعت محدودی که داشتهایم در این رابطه اقداماتی صورت دادیم، من فکر میکنم اتفاقا خیلی از نهادهای فرهنگی اعم از دولتی و غیردولتی میتوانند در این راستا فعال باشند و اگر واقعا اندوختهای داشته باشند بنیاد دعبل میتواند به عنوان یک پل ارتباطی نقشی در انتقال این اندوخته ایفا نماید.
چرا نظام پايش مناسبی براي بررسي درجه انحراف از اهداف در حوزه ستایشگری اهلبیت وجود ندارد و چرا اقدامات لازم براي تحقق اهداف و تقويت هر يک از شاخصهای مطرح در این حوزه روشن و مشخص نیست؟
با توجه به تدوین سند بالادستی «منشور توسعه فرهنگ قرآنی»، به نظر میرسد تدوین یک «سند ملی در حوزه عترت» و به تبع آن یک «سند فرا بخشی در حوزه ستایشگری اهلبیت علیهمالسلام» ضروری به نظر میرسد، تاکنون چه اقدامی در این خصوص صورت گرفته است؟
آیا سیاستگذاری در حوزه فرهنگ به اندازهای شفاف هست که بتوان آن را نقد کرد و نتایج آن را ارزیابی نمود؟
پس مردم ما با مسائل مذهبی آشتیاند، ما عاشورا را به عنوان یک فرصت در اختیارشان قرار دادیم که استقبال کردند، آمدهاند، از خودشان هزینه میکنند، خودشان کار میکنند، خودشان خدمت میدهند، خودشان هم بهرهبرداری میکنند، اینجا دولت هم هیچ نقشی ندارد، خب چرا از این فرصتها برای بقیه مقاطع فرهنگ و حیاتمان استفاده نمیکنیم؟ امروز مهمترین وظیفه ما فرهنگ انتظار است ولی چرا از این فرهنگ مثل نیمه شعبان که یک نماد است بهرهای نبردهایم؟ چرا این فرصت را در اختیار مردم قرار نمیدهیم؟ چرا به مردم مسیر را نشان نمیدهیم؟ در حالی که مردم به شدت علاقمند به این مسئله هستند، من معتقدم کم کاریهای بسیاری در این حوزه صورت گرفته است.
چرا تصمیمگیری و سیاستگذاری فرهنگی در کشور ما عمدتاً معطوف به رفع تهدیدات، حل مسائل و برطرفسازی معضلات و مشکلات فرهنگی است و نه تعیین یک هدف و تعقیب آن؟
مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با مداحان بر ضرورت کار پژوهشی در پدیده مداحی به ویژه توسط پژوهشگران و دانشگاهیان تأکید داشتهاند. از نظر شما برای تحقق این خواسته چه کارهایی میتوان انجام داد؟ بنیاد دعبل تاکنون چهکارهایی در این زمینه انجام داده است؟
از نظر شما در سالهای اخیر منزلت اجتماعی مداحان افزایش داشته است یا کاهش؟ آیا بنیاد دعبل در این زمینه کار پژوهشی انجام داده است؟
به نظر شما در عصر حاضر – با همه ویژگیها و پیچیدگیهای آن به خصوص رسانه زده بودن آن - آیا تشکلهای دینی و به تبع آن مداحان دچار بحران مخاطب شدهاند؟
آیا میتوان گفت برخی از آسیبها و اشکالات، ناشی از تلاش برای جذب و حفظ مخاطب است؟
به اعتقاد شما چه کار میشود کرد که هم آزاديهاي مشروع هنرآفرينان فرهنگي تضمین شود تا امکان خلاقيت و نوآوري فراهم گردد و هم از این مجرا به بیراهه نروند؟
بیشتر بخوانید:
مهمترین چالشهای پیشِ روی جامعه ستایشگران
نامه مداحان و شاعران آیینی به رئیس مجلس درباره بنیاد دعبل
حجتالاسلام و المسلمین محمد مهدی عرب انصاری نایب رئیس هیئت مدیره ی بنیاد دعبل خزاعی، در گفتگو با سایت دعبل، ضمن برشمردن اهداف و کیفیت فعالیتهای گذشته و امروز بنیاد دعبل خزاعی، از کم و کیف سیاستگذاری فرهنگی و دینی در کشور و نقاط قوت و ضعف آن میگویند.
بیش از یک دهه از تأسیس بنیاد دعبل گذشته است. وقتی به پشت سر نگاه میکنید آیا هنوز هم تأسیس چنین بنیادی را ضروری میدانید؟
ولی نکته قابل توجه اینجاست که ما همواره از برکات و فیوضات این آقایان بهرهمند شده بودیم و خدمات را به صورت یک طرفه از این عزیزان میگرفتیم اما حاکمیت خدمتی به جامعه مداحان ارائه نکرده بود، پس همانطور که اشاره کردم این موضوع به یک مطالبه عمومی در میان جامعه مداحان بدل شده بود.
در نظر داشته باشید که جوانان مداح کم کم به سن بازنشستگی رسیده بودند و نیازمند کمکهایی بودند که شاید به تنهایی از پس آن بر نمیآمدند.
مستحضرید که یک مداح حرفهای برای اینکه خودش را به روز کند و در محافل حضور موثر داشته باشد گاهی مواقع میبایست مداحی را به عنوان شغل و همه زندگی خود بپذیرد.
این دیدگاه همه ابعاد وجودی مداح را تحت تاثیر قرار میدهد، مهمترین ابزار یک مداح هم صوت و صدای اوست اما بعد از مدتی این حنجره خسته میشود و امکان مداحی برایش فراهم نیست، طبیعتا درآمدی هم ندارد، از آن طرف ممکن است برخی بیماریها بر مداح عارض شود و هزینههای گزافی بر سر راه او قرار دهد، آن هم در شرایطی که مداح ما نه حقوقبگیر است و نه بیمه، ما این شرایط آن روز زندگی مداحان را دیده بودیم، لذا منطقا به این قشر حق میدادیم که این خواسته به مطالبه عمومیشان تبدیل شود.
از طرف دیگر ما در سازمان تبلیغات اسلامی که متولی امور مذهبی است مطالعاتی در زمینههای مختلف من جمله بیانات حضرت آقا راجع به موضوع هیئات مذهبی و فعالیتهای دینی صورت داده بودیم. ما و همکارانمان حین انجام این مطالعات متوجه شدیم که حضرت آقا نگاهشان این هست که این جامعه میبایست از تشکیلات و محوریتی برخوردار باشد، به نظرم میآید که فحوای بیانات ایشان این بود که روزی در کشور، انجمنی تحت عنوان انجمن شعرا و ذاکرین تشکیل شود و اداره این دست امور را به عهده بگیرد، در نتیجه دیدیم که از یک طرف حضرت آقا چنین دیدگاهی دارد، خود ما هم به این نتیجه رسیده بودیم، خود هیئتها هم به حمدلله ثبات لازم را پیدا کرده بود، از سوی دیگر هم سازمان تبلیغات هیئتها را شناسایی و برایشان شناسنامه تشکیل داده و کد تعیین کرده بود، روحانیت محترم هم که ساماندهی تبلیغی شده بودند ولی جامعه مداحان به حال خود رها شده بود. پس به فکر افتادیم که اقدامی صورت دهیم، سر جمع این دیدگاههای مشترک با هدف نیل به این امر منجر به تاسیس بنیاد دعبل خزاعی شد.
به نظر من آن روز نه تنها این امر بسیار اهمیت و ضرورت داشت بلکه خیلی هم دیر شروع شده بود و حق بود که خیلی زودتر از آن تاریخ چنین مجموعهای تاسیس شود. با تاسیس بنیاد، امکان ارتباط چهره به چهره با جامعه مداحان و ملاقات با برخی از آنها فراهم آمد، ضرورت امر رسیدگی به جامعه مداحان امروز چندین برابر است، لذا اکنون اعتقادمان به ادامه این راه راسختر است، منتها اشکالی که وجود دارد این است که توانی برای ارائه خدمات به کل جامعه مداحان نیست و متاسفانه به بخش اقلی از این جامعه خدمات ارائه میشود.
به نظر شما آیا بنیاد در رسیدن به اهدافش موفق بوده است؟
در میان تشکلهای فعال در عرصه ستایشگری اهلبیت(ع)، بنیاد دعبل چه جایگاهی دارد؟
پاییز هر سال و هنگام بررسی بودجه کشور در مجلس، بحث جدول 17 در رسانهها به ویژه شبکههای اجتماعی بسیار داغ میشود، در این میان نام دعبل نیز مکرر شنیده میشود، برخی دعبل را از جمله مجموعههایی میدانند که هدف و مأموریتش مشخص نیست و عملکرد شفاف مالی نیز ندارد. چه پاسخی میتوان به این دسته از اتهامات داد؟
البته همانطور که عرض کردم به صورت مشترک با سایر تشکلهای فرهنگی، برنامههای فرهنگی هم برگزار میکنیم، این را هم باید در نظر داشت که ما با وجود داشتن هیئت علمی، همه فعالیتهایمان را با مشورت آنها انجام میدهیم، از جمله معرفی کتاب سال عاشورا که در آن جمعی از وزینترین محققین کشور کتب مفصلی را مطالعه میکنند، به نتایجی میرسند و به کتب برگزیده رای میدهند، سپس بر این اساس جلسهای برگزار میکنیم و از عموم صاحبنظران، پژوهشگران، ادبا، اهل قلم و در کل همه طبقات مردم دعوت میکنیم که تشریف بیاورند و در جریان ماحصل پژوهشهای ما قرار گیرند، فرآیندی که خوشبختانه با حداقل هزینه انجام میگیرد، ضمن اینکه هزینههای ما سالیانه حسابرسی میشود و خوشبختانه این حسابرسی همیشه مقبول بوده و تایید شده، لذا ما از این بابت جزو مجموعههای بسیار شفاف هستیم و عملکردمان در همه حوزهها روشن است.
[ گزارش اولین دوره کتاب سال عاشورا - جایزه دعبل ]
[ گزارش دومین دوره کتاب سال عاشورا - جایزه دعبل ]
-
وقتی صحبت از بیمه مداحان میشود نیز برخی با اشاره به دستمزد بالای مداحان، از عدم ضرورت و اولویت بیمه مداحان سخن میگویند. در پاسخ به این شبهه چه نظری دارید؟
لذا اگر قرار باشد قضاوتی صورت گیرد این قضاوت باید متوجه جمعیت بیش از 40 هزار نفری مداحان باشد که در اینجا لازم میدانم به نمونههایی از این مداحان اشاره کنم، یکی از این مداحانی که ما به دیدنشان رفته بودیم همراه با همسرش در یک سوئیت 38 متری زندگی میکرد، ایشان که تازه از بیمارستان مرخص شده بود به زحمت توانست از ما که هفت هشت نفر بودیم پذیرایی کند، چون هم سنی از ایشان گذشته بود و هم درآمدی نداشت، به ملاقات فرد دیگری رفتیم، متاسفانه دیدیم که سرطان حنجره گرفته و روی تخت خوابیده، دوران شهرتش تمام شده بود و مردم دیگر کمتر به او سر میزدند، طبیعتا درآمدی هم نداشت، سراغ مداح دیگری رفتیم که ماهها بود در یک اتاق تاریک بستری شده بود و به خاطر شرایط جسمیاش جرات اینکه از پلهها پایین بیاید را نداشت، یا فلان مداح نابینا، خب وقتی به این دست مداحان توجه کنیم میبینیم که متاسفانه فراموش شدهاند و هیچ کس سراغی از آنها نمیگیرد.
پس تصمیم گرفتیم ما به سراغشان برویم، طرح سوال و پرسش هیچ مانع و اشکالی ندارد اما کسانی که این ابهامات را مطرح میکنند مستحضر نیستند که مداح فقط آن کسی نیست که تلویزیون تصویرش را پخش میکند، او هست منتها از شرایط خوبی برخوردار است و اتفاقا نیازی به کمک ما ندارد، چه بسا ما بگوییم که او برای کمک به بقیه هم قشرهایش، بنیاد را یاری کند اما نباید فراموش کرد که مداح آن نابینایی است که بعد از 50 سال مداحی هم اکنون در بستر بیماری افتاده و کسی نیست که به او کمک کند، به نظرم میآید که اگر دوستان قدری تحقیق کنند میبینند که اگر ما به جهت محدودیتهایمان، از میان 40 هزار مداح به سراغ 2 هزار نفر رفتهایم احتمالا وسواسی در انتخاب افراد نیازمند در نظر داشتهایم.
آیا دعبل وارد کار سیاسی هم شده است؟ تاکنون پیش آمده که مداحان عضو بنیاد دعبل را در حمایت از جریانهای سیاسی بسیج کنید؟
در سالهای اخیر بحثهای فراوانی در موضوع آسیبشناسی مداحی صورت گرفته است. بنیاد دعبل برای رفع این آسیبها چه برنامه و یا حداقل چه نظری دارد؟
[ نشست تدوین کتاب «اشعار برجسته عاشورایی در ادب فارسی» در بنیاد دعبل برگزار شد ]
اقدام دوم، شناسایی تهدیدات است، همکاران ما در این زمینه، بررسیهایی در خصوص هجمههای سیاسی و فکری که در رسانهها به جامعه مداحان صورت میگیرد را شناسایی میکنند و ما متوجه میشویم که هدفگیری معاندین به چه شکل و صورت است، چون همانطور که میدانید جامعه مداحان به شدت مغضوب معاندین نظاماند، لهذا نقشهها و طرحهای آنها شناسایی شده و به اطلاع میرسد، از طرف دیگر سعی کردیم مطالب مثبتی که میتواند برای این جامعه مفید باشد را در سایتمان قرار دهیم اما من فکر میکنم که امروزه خرافات و بدعتهایی که در حوزه عزاداری سید الشهدا (ع) مصطلح هست از ناحیه این جامعه نیست، خوشبختانه این جامعه به سطحی از دانش و بینش رسیده که معمولا تولید خرافه و بدعت از جانب آن صورت نمیگیرد بلکه معمولا از بیرون وارد میشود، ما باید این آسیبها را شناسایی و با آنها مقابله کنیم، هرچند وظیفه اصلی ما این نیست، با این وجود به اندازه بضاعت محدودی که داشتهایم در این رابطه اقداماتی صورت دادیم، من فکر میکنم اتفاقا خیلی از نهادهای فرهنگی اعم از دولتی و غیردولتی میتوانند در این راستا فعال باشند و اگر واقعا اندوختهای داشته باشند بنیاد دعبل میتواند به عنوان یک پل ارتباطی نقشی در انتقال این اندوخته ایفا نماید.
چرا نظام پايش مناسبی براي بررسي درجه انحراف از اهداف در حوزه ستایشگری اهلبیت وجود ندارد و چرا اقدامات لازم براي تحقق اهداف و تقويت هر يک از شاخصهای مطرح در این حوزه روشن و مشخص نیست؟
با توجه به تدوین سند بالادستی «منشور توسعه فرهنگ قرآنی»، به نظر میرسد تدوین یک «سند ملی در حوزه عترت» و به تبع آن یک «سند فرا بخشی در حوزه ستایشگری اهلبیت علیهمالسلام» ضروری به نظر میرسد، تاکنون چه اقدامی در این خصوص صورت گرفته است؟
آیا سیاستگذاری در حوزه فرهنگ به اندازهای شفاف هست که بتوان آن را نقد کرد و نتایج آن را ارزیابی نمود؟
پس مردم ما با مسائل مذهبی آشتیاند، ما عاشورا را به عنوان یک فرصت در اختیارشان قرار دادیم که استقبال کردند، آمدهاند، از خودشان هزینه میکنند، خودشان کار میکنند، خودشان خدمت میدهند، خودشان هم بهرهبرداری میکنند، اینجا دولت هم هیچ نقشی ندارد، خب چرا از این فرصتها برای بقیه مقاطع فرهنگ و حیاتمان استفاده نمیکنیم؟ امروز مهمترین وظیفه ما فرهنگ انتظار است ولی چرا از این فرهنگ مثل نیمه شعبان که یک نماد است بهرهای نبردهایم؟ چرا این فرصت را در اختیار مردم قرار نمیدهیم؟ چرا به مردم مسیر را نشان نمیدهیم؟ در حالی که مردم به شدت علاقمند به این مسئله هستند، من معتقدم کم کاریهای بسیاری در این حوزه صورت گرفته است.
چرا تصمیمگیری و سیاستگذاری فرهنگی در کشور ما عمدتاً معطوف به رفع تهدیدات، حل مسائل و برطرفسازی معضلات و مشکلات فرهنگی است و نه تعیین یک هدف و تعقیب آن؟
مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با مداحان بر ضرورت کار پژوهشی در پدیده مداحی به ویژه توسط پژوهشگران و دانشگاهیان تأکید داشتهاند. از نظر شما برای تحقق این خواسته چه کارهایی میتوان انجام داد؟ بنیاد دعبل تاکنون چهکارهایی در این زمینه انجام داده است؟
از نظر شما در سالهای اخیر منزلت اجتماعی مداحان افزایش داشته است یا کاهش؟ آیا بنیاد دعبل در این زمینه کار پژوهشی انجام داده است؟
به نظر شما در عصر حاضر – با همه ویژگیها و پیچیدگیهای آن به خصوص رسانه زده بودن آن - آیا تشکلهای دینی و به تبع آن مداحان دچار بحران مخاطب شدهاند؟
آیا میتوان گفت برخی از آسیبها و اشکالات، ناشی از تلاش برای جذب و حفظ مخاطب است؟
به اعتقاد شما چه کار میشود کرد که هم آزاديهاي مشروع هنرآفرينان فرهنگي تضمین شود تا امکان خلاقيت و نوآوري فراهم گردد و هم از این مجرا به بیراهه نروند؟
بیشتر بخوانید:
مهمترین چالشهای پیشِ روی جامعه ستایشگران
نامه مداحان و شاعران آیینی به رئیس مجلس درباره بنیاد دعبل











