تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۰
۰
کد مطلب : ۳۳۱۵۱

رثاء حسيني در ديوان شاعران سرزمين‌هاي عرب‌نشين در عصر معاصر

سيده مرضيه عبدالله‌زاده ديوا
مقدمه
   اهميت شعر و جايگاه آن در ادب از ديرباز مورد توجه ناقدان شعر و ادب بوده است. در گذشته، اين فن به دلايل بسيار، از جمله ماندگاري در حافظه و دل‌پذيري آن به دليل داشتن طنين آهنگين، بر بسياري از فنون ديگر عرب سروري داشته است.شعر عرب در طول تاريخ ادب، همانند زبان گوياي مردم و به عنوان رسانه‎اي همگاني مورد استفاده و اعتماد عمومي قرار گرفته است. شايد از همين روست که ائمة اطهار(ع) براي انتشار مکتب اهل‌بيت(ع) ترغيب به سرودن شعر نموده‌اند و مخصوصاً به مرثيه‌سرایي بر امام حسين(ع) تشویق کرده‌اند و از صدر اسلام تاکنون با تمسک به سنت پيامبر(ص) از شعر به عنوان سلاحي کارآمد در تهاجم و دفاع استفاده شده است.
   عاشورا روز و حادثه‌اي است که در ميان روزها و حوادث تلخ و شيرين جهان، حافظة روزگار آن را به‌خوبي به ياد دارد و گذشت زمان، هرگز آن را به فراموشي نخواهد سپرد. عاشورا، رويدادي است که در طول زمان انديشه‌ها، قلم‌ها، دل‌ها و زبان‌هاي فراواني را به خود مشغول ساخته است.
   يکي از فعال‌ترين عرصه‌هایي که در آن به شخصيت آن امام بزرگوار و حادثة عاشورا پرداخته شده و مي‌شود، عرصة شعر رثایي است. شاعران متعهد، مرثيه بر اهل‌بيت پيامبر(ص)، خصوصاً حسين بن علي(ع) و ديگر شهيدان کربلا را به عنوان بستري مناسب براي طرح و ترويج عقايد ديني و سياسي و دفاع از آنها برگزيدند.
   شعر معاصر حسیني به دلیل برخورداری از امتیازاتی ویژه جایگاه ارزشمندی را در شعر معاصر به خود اختصاص داده است؛ چرا که به دلیل ورود به مجالس و منابر حسینی پایگاه مردمی مناسبی کسب کرده است. از طرفی جزئیات حادثة عاشورا و مقتل امام حسین(ع) به صورت شعر بیان شده که باعث جاودانگی مقتل گردیده است. روح حماسي در شعر رثاء حسینی موجب به خشم آوردن ظالم گردیده است.
   از آن‌جایی که حماسة حسین(ع) در جهان شناخته شده است، بسیاری مجذوب شخصیت والای او شده‌اند و شاعران مذاهب و مسلک‌هاي مختلف به این مضمون پرداخته‌اند. با بررسی بعضی از اشعارِ مناسب، دیده می­شود که موضوعات شعر حسینی وسعت زیادی دارد. از جمله نقل تاریخی زندگی و قیام امام حسین(ع)، مبارزه با ظلم و حق‌طلبی حضرت، آثار قیام امام حسین(ع)، بهره­گیری سیاسی ـ اجتماعی از قیام حضرت، اشعار مراسم عزا و سوگواری برای امام حسین(ع) و مضامین مربوط به جنگ‌آوری و دلاوری حضرت. شعر حسینی در دورة معاصر در قالب‌های رثاء، مدح، هجو و حماسه دیده می‌شود. اولین و مهم‌ترین غرض از شعر حسینی رثاء می‌باشد؛ گریه بر اطلال و دمن، وصف احوال درونی شاعر، توصیف فاجعة کربلا و بیان عظمت آن.
   شاید علت توجه شعرا به رثاء حسینی، ریشه در روایاتی دارد که از طریق اهل‌بیت(ع) دربارة خواص گریه بر امام حسین(ع) و در مورد خواص مجلس گریه بر حضرت، اجر و ثواب گریه بر او، فضیلت ابکاء و ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا بیان شده است.
 
جایگاه امام حسین در روایات
   در خلقت نور شريف حضرت حسين(ع) آنچه از اخبار صحیحه مستفاد می‌شود، آن است که اول مخلوقات نور شریف حضرت پیغمبر(ص) است و عقل نیز بر این دلالت دارد. نظر به اشرفیت آن حضرت و واجبیت او و کثرت اعتنای خدا به شأن او. در بعضی اخبار است که اول مخلوقات نور آن سرور و نور ائمة هدی است و به هر تقدیر نتیجه آن است که اول مخلوقات نور حسین (ع) است. چون همه نور واحدند و نور احدند چنان‌که جدش فرمود: «حُسينٌ مِنّی وَ اَنا مِنْ حُسَيْن»؛ «حسین از من است و من از اویم» (مجلسی، 1403 هـ: 43/271 ).
   و در خبر است: «اَنا مِنْ حُسَيْن وَ حُسَيْنٌ مِنی»؛ «من از حسین هستم و حسین از من است» (مجلسی، 1403 هـ: 43/296).
 
خصوصيت محل آن حضرت پس از ولادت
   اولین مجلس بعد از تولد، دست‌های رسول خدا بود. چنان‌که روایت شده است که حضرت در حجره ایستاده بودند منتظر ولادت آن جناب، پس چون متولد شد به هیئت سجده ندا کرد پیغمبر خدا اسماء را پسر مرا بیاور. عرض کرد که هنوز او را پاکیزه نکرده‌ایم. فرمودند: تو او را پاکیزه می‌کنی! خدا او را پاک و پاکیزه کرده. پس آورد او را در حالتی که پیچیده شده بود در پارچه‌ای که از پشم بود. پس گرفت او را به دست خود و نظر فرمود به او و گریست و فرمود: «دشوار است بر من ای ابا عبدالله» (علامه مجلسی، 1403 هـ: 43/239).
   و بعد از آن گاهی بر دوش و گردن جبرئیل بود و گاهی بر دوش پیغمبر، یا بر سینه و پشت آن سرور (ابن بابویه، 1400هـ: 361) و گاهی بر دست او؛ هنگامی که بلند می‌فرمود او را که دهانش را ببوسد. گاهی بلند می‌فرمود او را که نشان اصحاب دهد و سفارش او را نماید (ابن بابویه، 1400هـ : 478) و گاهی بر دست امیر المؤمنین(ع) که آن حضرت او را نگاه می‌داشت تا پیغمبر(ص) جمیع اعضای او را می‌بوسید (ابن قولویه، 1377: 70) و آخر محلش در دنیا در سینة پیغمبر خدا بود در حال احتضار و آن سرور را می‌بوسید و می‌فرمود: «یزید را با من چه کار است. خدا او را مبارک نکند».
 
در خصوصيت محل حضرت حسين(ع) در روز محشر
   در روایات بسیاری آمده است که برای حضرت حسین(ع) مجلس خاصی است در زیر سایة عرش که با زوار و گریه‌کنندگان خود انس گرفته، با هم سخن می‌گویند و از شداید ایمن هستند و ازواج ایشان از بهشت پیغام می‌دهند ایشان را که ما مشتاق هستیم به شما و آنها راضی نمی‎شوند که بهشت را بر صحبت آن مجلس شریف ترجیح دهند. و موقف مخصوصی در روز محشر دارد که محشر بر پا خواهد شد، آن وقتی که بر پا می‌ایستد سر در بدن ندارد، خون از رگ‌های او جاری است و حضرت فاطمه(س) چون آن هیئت را مشاهده نماید شهقه می‌زند که اهل موقف مضطرب می‌شوند (مجلسی، 1403ق: 45/207).
 
فلسفة بکاء
   در خواص گريه بر ابا عبدالله الحسين(ع)
   ۱ـ این که صلة حضرت رسول(ص) است (ابن قولویه، 1377: 81).
   ۲ـ مساعدت حضرت فاطمه(س) است؛ زیرا که آن حضرت هر روز گریه می‌کند و حضرت صادق(ع) فرمود: آیا دوست نمی‌داری که از جملة کسانی باشی که یاور و معین حضرت فاطمه(س) باشند. (ابن قولویه، 1377: 82).
 
خواص مجالس گريه بر حضرت امام حسين(ع)
   ملائکة مقربین در آن مجالس حاضر می‌شوند؛ چنان‌که، روایت شده که روزی جعفر بن عفان به خدمت حضرت صادق(ع) مشرف شد، پس حضرت او را به نزدیک خود نشانید و فرمود: ای جعفر شنیده‌ام که در مرثیة حسین(ع) شعر می‌گویی و خوب می‌گویی. عرض کرد: بلی فدایت شوم. فرمود: بخوان. پس خواند و آن حضرت با اصحاب گریستند تا این‌که اشک بر صورت و محاسن شریفش جاری گردید (ابن قولريه، 1377: 103).
 
اجر و ثواب گريه بر حسين(ع)
   ۱ـ ملک الموت هنگام قبض روحش از مادر مهربان‌تر با او باشد (ابن قولویه، 1377:101).
   ۲ـ گریه‌کننده در وقت مردنش چنان فرح‌ناک می‌شود که آن فرح در دلش باقی است تا روز قیامت (شوشتری، 1374: 261).
 
چشمی که برای ابا عبدالله گريه کند
   چشمی که برای حضرت حسین(ع) گریه کند ممسوس ملائکه شود که اشک از آن پاک کنند و نگاه دارند (مجلسي، 1403: 44/287).
 
اشکی که جاری شود در رثاء حضرت حسين(ع)
   از برای هر عمل ثواب محدودی است مگر اشک که اجرش نهایتی و حصری نیست (مجلسي، 1403: 44/305).
 
فضيلت ابکاء و ذکر مصيبت حضرت سيدالشهداء
   در شرف و افضليت او همین کفایت است که اول وجودی که مرثیه خواند و فیض ابکاء از وی صادر شد ذات اقدس سبحانی جلّ ذکره و جبرئیل امین و ملائکه مقربین و انبیاء مرسلین سلام الله علیهم اجمعین بوده‌اند. نه یک مرتبه و یک مجلس، بلکه کرات و مرات و مجالس عدیده و مقامات کثیره چنان‌چه این مطلب از اخبار خداوند متعال از شهادت آن مظلوم به حضرت موسی و انبیاء عظام(ع) و اخبار جبرئیل در مرور از زمین کربلا و سایر مواقع موارد معلوم و روشن است (واعظ خیابانی تبریزی، 1386: 95).
 
ثواب کسی که به ‌واسطة شعر گفتن در مصيبت امام حسين(ع) گريه کند
   محمد بن احمد بن حسین العسکری از حسن بن علی بن مهزیار، از پدرش، از محمد بن سنان از محمد بن اسماعیل از صالح بن عقبه، از حضرت ابا عبدالله(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: کسی که در مصیبت امام حسین(ع) یک بیت شعر بخواند سپس خود گریسته
و ۱۰ نفر را بگریاند بهشت برای او و آن ۱۰ نفر می‌باشد. و کسی که در مصیبت حضرت حسین(ع) یک بیت شعر بخواند سپس خود گریسته و ۹ نفر را بگریاند بهشت برای او و آن نه نفر می‌باشد. پس پیوسته حضرت نفرات را یکی‌یکی کاهش داده تا فرمودند: کسی که در مصیبت امام حسین(ع) یک بیت شعر بخواند سپس خود بگرید (راوی می‌گوید: گمان می‌کنم امام(ع) فرمودند یا تباکی کرده و خود را به صورت گریه‌کن درآورد) بهشت برای او می‌باشد      (ابن قولویه، 1377: 347).
 
گريستن تمام مخلوقات بر حضرت حسين بن علي(ع)
   محمد بن جعفر قرشی رزاز از محمد بن حسین بن ابی الخطاب از حسن بن علی بن ابی عثمان از عبدالجبار نهاوندی از ابی سعید از حسین بن ثویربی ابی فاخته و یونس بن ظبیان و ابی سلمه سراج و مفضل بن عمر جملگی گفتند که شنیدیم ابو عبدالله(ع) می‌فرمودند: هنگامی که حضرت حسین بن علی(ع) به شهادت رسیدند آسمان‌های هفت‌گانه و طبقات هفت‌گانة زمین و آنچه در آنها و بین آنها بود و تمام موجودات و جنبندگان بر روی آنها و بهشت و دوزخ و بالاخره کلیة اشیایی که پروردگار ما آنها را آفریده و موجودات مرئی و نامرئی کلاً بر آن حضرت گریستند.
   و پدرم علیه الرحمه از سعد بن عبدالله، او از محمد بن الحسین و او از حسن بن علی بن ابی عثمان با اسنادش برایم مثل حدیث مذکور را نقل نمود (شیخ صدوق، 1400هـ: 253).
 
قالب‌های رثاء حسینی در عصر معاصر
   رثاء حسینی در عصر معاصر در قالب‌های کلاسیک، رمانتیک، مقتل منظوم، اشعار شعبی، ملحمه و نمایش‌نامه عرضه شده است؛ که در هر یک از موارد نمونه‌ای را همراه با مختصری از زندگی‌نامة شاعر بیان می­داریم:
 
   ۱ـ امام حسين(ع) در شعر شعرای کلاسيک:
   مکتب کلاسيسم
   واژة کلاسيس در لاتين به معني گروه، طبقه و زير مجموعه است. و از نظر اصطلاح، کلاسيسم در مفهوم متضاد رمانتيسم است. وقتي ما از کلاسيسم صحبت مي‎کنيم عموماً بر مي‎گرديم به مکاتب، قواعد، روش‎ها، زمينه‎ها، قراردادها و حساسيت‎هایي که توسط نويسندگان کلاسيک پديد آمده و همين حس و حال در نويسندگان بعدشان نيز تأثير بخشيده است؛ چنان‌که تأثير يونان را در کلاسيک‎هاي رومي ملاحظه مي‎کنيم (ثروت، 1385: 20).
 
محمد مهدی الجواهری
   محمد مهدی فرزند شیخ عبد الحسین نجفی معروف به جواهری ملک الشعرای شیعه و از علمای ادب عصر حاضر که به سال 1371ق. در نجف اشرف متولد شد. وی ایرانی‌تبار بود. ولادت او در خاندان علم بود. جد بزرگ او شیخ محمد حسن صاحب کتاب معروف «جواهر الکلام» است.
   قصیدة «آمنت بالحسین» یکی از قصاید درخشانی است که با صفا و صداقت از حسین(ع) و با حسین(ع) سخن گفته است. ابیات در عین سادگی و روشنی از صنایع محکم ادبی برخوردار می‌باشد. این اشعار از چنان استقبالی در میان مردم برخوردار شد که آن را با آب طلا بر در ورودی حرم امام حسین(ع) نوشتند.
   آنچه به‌وضوح شعر «جواهری» را ممتاز می‌سازد، صدق عاطفه و گفتار اوست؛ وی از آنچه در درون، او را به جدال و کشمکش وا می‌دارد، بی‌پیرایه سخن می‌گوید، در اثبات آنچه پذیرفته و نفی آنچه را پرده‌ای بر حقایق می‌شمارد به‌صراحت احتجاج می‌کند. محمد مهدی در سال 1997م.  وفات یافت (محمدزاده، 1383: 672).
 
   و قَدَّسْتُ «ذِکراکَ»، لَمْ اَنْتَحلِ
   ثیابَ التُّقاةِ وَ لَمْ اَدَّعِ
   تقدیس من از حسین(ع) از صورت‌های ساختگی و ادعاهای تقواپیشگی مبراست.
 
اظهار عشق و علاقه به حسین(ع)
 
فِداءٌ لِمَثْواکَ مِنْ مَضْجَعِ
 
  تَنَوَّرَ بِاْلأَبلَج۱ اِلأَرْوَعِ
 
بِأَعْبَقَ۲ مِنْ نَفَحاتِ الجِنانِ
 
  رَوْحاً، وَ مِنْ مِسْکِها أَضْوَعِ
 
وَرَعْیاً لِیَومِکَ یَومِ «الطّفُوفِ»
 
  و سَقْیاً لِأرضِکَ مِنْ مَصْرَعِ
 
وَ حُزْناً عَلَیکَ بِحَبسِ النُّفوسِ
 
  عَلی نَهْجِکَ النَّیّر الِمَهْیَعِ۳
 
 
(جواهري، 1388: 1/573)
 
   جواهری شعرش را ابتدا با اظهار علاقه و عشق به ساحت مقدس حضرت حسین(ع) آغاز می‌کند و جایگاه حضرت را می‌ستاید؛ که چگونه جهان را با خوش‌بوترین عطر بهشتی روشن ساخته است؛ و اين معاني را با مراعات نظير زيبا بيان نموده است. او یاد حضرت را در روز طف گرامی می‌دارد و با اشک و غم و اندوه، خود را رهرو راه حسین(ع) می‌داند.
 
 
وَ عَفَّرتُ۴ خَدّی بِحَیثُ اسْتَراحَ
 
  خَدٌّ تفَّرَی۵ وَ لَمْ یَضْرَعِ
 
وَ حَیْثُ سَنابِکُ۶ خَیلِ الطُّغاة
 
  جالَتْ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَخْشَعِ
 
وَ خِلْتُ وَ قَدْ طارَتِ الذِّکْرَیاتْ
 
  بِروُحی الِی عالَمٍ اَرْفَعِ
 
وَ طُفْتُ بِقْبرِکَ طَوفَ الخَیالْ
 
  بَصِوْمَعَة اِلمُلْهَمِ المُبْدِعِ
 
کَأَنَّ یَداً مِنْ وَراءِ الضَّریحِ
 
  حَمْراءَ «مَبتْورَةَ الْإصْبَعِ»۷
 
تُمَدُّ إِلی عالَمٍ بِاْلخَنَوعِ۸
 
  وَ الضَّیْمِ ذی شَرَقٍ۹ مُترَع۱۰
 
تَخَبَّطَ۱۱ فی غَابَةٍ أَطْبَقَتْ
 
  عَلی مُذْئبٍ۱۲ مِنهُ أو مُسْبِع۱۳
 
لِتُبدلِ مِنْهُ جِدَیبَ الضَّمِیَرِ۱۴
 
  بِآخَرَ مُعشَوشِبٍ۱۵ مُمْرع۱۶
 
وَ تَدْفَعَ هذیِ النّفُوس الصِّغارِ
 
  خَوفاً إِلی حَرَمٍ أَمْنَعِ
 
 
(جواهري، 1988م: 1/537)
 
   سپس اشاره به استفاده از مًهر با تربت حضرت حسین می‌کند که آن بر گرفته از زمینی است که حضرت صورتش را بر آن نهاده و در این‌جا با ظرافت اشاره به چهرة سازش‌ناپذیر امام(ع) دارد.
   با بیان این اشعار حال و هوای شاعر قدسی می‌گردد و بر اطراف حرم حضرت طواف کرده و گویی حضرت را در حالی‌که انگشتان خونین خود را از ضریح خارج ساخته و به سوی این عالم پست و مملو از ظلم و طغیان دراز شده می‌بیند و می‌خواهد جان‌های خالی از وجدان و نفوس حقیر را به آبادی و حریم امن رهنمون گردد.
 
   ۲ـ امام حسين(ع) در شعر شعرای رمانتيک
   مکتب رمانتيسم
   در تاريخ ادب غرب شايد هيچ‌کدام از مکاتب ادبي به اندازة مکتب رمانتيسم همه‌جاگير و گسترده نبوده باشد. وقتي بحث از رمانتيسم مي‎شود، تصور همه‌گاني بيشتر معطوف به احساسات رقيق و غالباً عاشقانة دوران جواني است. حال آن‌که در طول تاريخ آغاز و ادامة رمانتيسم و حوزة متأثر از اين مکتب نه‌تنها ادبيات را در بر مي‎گيرد، بلکه تمام افکار، عقايد، ايده‎هاي اجتماعي و سياسي، جنبش‌هاي مذهبي و حتي اعتقادی را هم شامل مي‎شود (ثروت، 1385:49).
 
اصطلاح رمانتيک
   لاوجوي محقق آمريکایي مي‎گفت: رمانتيسم از رمانتيک مشتق شده؛ اما از اين واژه همه‌نوع معني حاصل مي‎شود و خودش هيچ معنایي ندارد. معنايی نظير: جالب، محافظه‌کارانه، احساساتي، ذوقي، بي‌شکل، پوچ، قهرماني، غير عقلایي، افسانه‌وار و ...  (ثروت، 1385، 50).
   مي‎توان به اين نظر که «هر کس در صدد ارائة تعريف از رمانتيسم برآيد به کاري مخاطره‌آميز دست زده است»، تبصره‎اي به اين مضمون افزود که هر کس تا حدودي با معناي رمانتيسم آشنا باشد از فکر دست‌يابي به يک تعريف روشن و دايرةالمعارفي منصرف خواهد شد. سرشت رمانتيسم به‌گونه‎اي است که هر تحقيقي دربارة آن به جاي آن‌که به مجموعه‎اي از نتايج قطعي منتهي شود که به ما اجازه دهد اين مکتب را يک‌بار براي هميشه تحليل کنيم و به کنار نهيم منجر به آن مي‎شود که از مسائل و دشواري‌هاي ذاتي و لاينفک آن آگاه شويم (نوري، 1385: 166).
 
نزار قبانی
   نزار قبانی به سال 1923م. در دمشق به دنیا آمد و به عنوان دیپلمات از جانب کشور سوریه مشغول به کار شد و در سال 1966 برای پرداختن به شعر و ادب از کار استعفا داد و مؤسسة انتشاراتی تأسیس نمود؛ «قالت لی السمراء»، «انت لی»، «قصائد متوحشة» از آثار اوست
(محمد‌زاده، 1383: 635).
 
   سَمَّیتُکَ الجَنُوب
   یا لابِسا عَباءَةً الحُسَین
   وَ شَمسَ کَربَلاء ...
   یا شَجَرَ الوَردِ الَّذی یَحتَرِفُ الفِداء
   یا ثَورةَ الأَرضِ الّتی التَقَت بِثَورَةِ السَّماء
   یا جَسَداً یَطلُعُ مِن تُرابِهِ
   قَمحٌ ... وَ اَنبِیاء ...
   اِسمَح لَنا بِأَن نَبُوسَ السَّیفَ فِی یَدَیک
   اُسمَح لَنا أَن نَعبُدَ الله الّذی یُطِلُّ مِن عَینَیک (مجله کل العرب، اسبوعيه ص4)
 
   گویی در جنوب لبنان آفتاب کربلا نور افشانی می‌کند و نور حسین همه‌جا را پوشش داده است. انقلاب آسمانی و زمین به هم گره خورده و با به خون غلطیدن دلاورانش بذر زندگی و دین به بار نشسته است.
 
   شاعر با تشبيه صحنه‎هاي جنوب لبنان به واقعة کربلا از نمادهاي شهادت و ايثار آن استفاده مي‎کند. و با اسلوب جمع به بيان خصوصيات اين سرزمين مي‎پردازد و همراه با اسلوب انشایي در حوزة طلب با او سخن مي‎گويد. شاعر با استفاده از طباق عزم و اراده‎اش را براي عمل در اين راه بيان مي‎دارد.
 
   نَأتِی بِکُوفِیّاتِنا البَیضاءِ وَ السَّوداء
   نَرسِمُ فَوقَ جِلدِکُم إشارَةَ الفِداء
   مِن رَحِمِ الأیّامِ نَأتِی کَانبِثاقِ الماء
   مِن خَیمَۀِ الذُّلَ الَّتی یَعلِکُها الهَواء
   مِن وَجَعِ الحُسَینِ نأتی ... مِن أَسی فاطِمَۀَ الزَّهراء
   مِن أحُدٍ نأتیِ ... وَ مِن بَدرٍ ... وَ مِن أحزانِ کَربَلاء
   نأتِی لِکَی نُصَحِحَ التّاریخَ و الأشیاء
   وَ نَطمِسَ الحُرُوفَ ...
   فِی الشَّوارعِ العِبریّۀِ الأسماء
 
   از نوحة حسین، از مصیبت فاطمه، از احد، از بدر و از اندوه کربلا!
   از دل تمام این‌ها بیرون می‌آییم تا تاریخ و همه‌چیز را اصلاح کنیم
   و حروف را از نام‌های عبری خیابان بزداییم!
 
   شاعر با استفاده از اسلوب جمع به آنچه که او را به حرکت وا مي‎دارد سخن مي‎گويد و پوندگان راه حضرت حسين(ع) را هم‌چون چشمة زلال مي‎داند که از دل ايام مي‎جوشند و در راهشان عطش بياباني دل‌هاي خسته را التيام مي‎دهد.
   شاعر سعي دارد با استفاده از اسلوب تشبيه از حزني سخن بگويد که نماد مقاومت در طول تاريخ است.
 
امام حسين عليه السلام در مقتل منظوم
   از جمله اشعاری که در زمرۀ رثاء حسیني می‌توان شمرد اشعار مقتل منظوم است. به این صورت که وقایع کربلا، شهادت یاران امام حسین(ع) و حالات اسراء کربلا به صورت منظوم در آمده است. برخی اشعاری که ‌اکنون در عصر ما در بسیاری از مجالس حسینی استفاده می‌شود، از اين نوع اشعار می‌باشند:
 
حميد الشيخ علي الشيخ جعفر
   زندگي‎نامة شاعر در کتاب ذکر نشده است. نمونه‌ای از شعر رثاء حسيني از کتاب احداث کربلا قراءۀٌ جدیدۀ فی مقتل الامام الحسین(ع) که در آن نويسنده مقتل امام حسين(ع) را به صورت اشعاري محزون ارائه داده است:
 
ورود حضرت به کربلا
نَزَلوُ بَاِ کْنافِ الطّفُوفِ ضُحیً
 
  وَاِلی الْجنِانِ عَشّیۀُ رَحَلَوَ
 
رَحَلوُ وَ لکل یَشتَکی عَطشاً
 
  بَیْنَ الضُّوع لَهُ بِها شَعَلِ
 
رَحلوَ بِاَکْباءِ افادۀ
 
  ذُبِلَ تناهَبِهَا القَنا الذَّبلِ
 
رَحَلوُ بِأَوصْالِ یَفْصِلَها
 
  غَرَضاً بِهِ الْاَعْداد تَتَصِلُ
 
 
(الشيخ علی الشيخ جعفر، 1386: 113)
   ۴ـ امام حسين(ع) در شعر شعبي
   شعر شعبي (نبطي، بدوي)
   علت نام‌گذاري اشعار به شعر شعبي وجود قبايل مختلف عرب است که هر کدام با لهجه‌اي متفاوت سخن مي‎گويند و در اشعارشان نيز اوزان خاصي به‌کار مي‎رود.
   شعر نطبي نیز به علت نسبت آن به اولين کسي که به نام او شهرت يافت است؛ که در سرزمين شمال غربي شبه جزيره بنام «نبط» زندگي مي‎کرده است.
   شعر بدوي هم به علت اين‌که آن را به صحرانشينان و اهالي باديه نسبت داده‎اند (بحور اوزان الشعر الشعبي «سايت منتديات غرابيل»)
 
   به عقيدة استاد ماجد شبر سرزمين عراق در ميان سرزمين‌هاي عربي بيشترين شعرا را داراست و همة مناطق، محله‎ها و روستاهاي آن، شاعر خاص خود را دارند. همان‌گونه که اهالي الفرات الاوسط در دارا بودن قريحة شعر در عالم بي‌همتا هستند.
   ادبيات شعبي از سرزمين عراق و از روستایي به نام «الحسکة» در نزديکي «الديوانية» نشئت گرفته است؛ که در آن بزرگان شعر فصيح زندگي مي‎کردند. به مرور زمان شعري ممزوج از دو عنصر شهر و روستا شعري همراه با تخيل و رواني سبک به عنوان «الحسچ (الحسک) که به عنوان مقدمة شعر شعبي است ارائه شده است. در جنوب عراق، هم‌چنين جنوب شرقي عراق (از لوت تا العماره) لهجه‎هاي ديگر وجود داشته است؛ اما در منطقة بغداد تا جنوب موصل نيز لهجه‎هایي با خصوصيات متفاوت ديده مي‌شود. لهجة منطقة موصل شباهت‌هایي به منطقة الفرات الاوسط دارد (شبر، 1995: 17).
   عراق در حدود 700 سال تحت ظلم استعمار بوده و در طول اين زمان الفاظ ترکي، فارسي،‌ انگليسي و مغولي بر زبان عربي فصيح اثر گذاشته است. بعد از سال 1920م. حکومت عراق، عربي فصيح را به عنوان زبان رسمي اعلام کرد و به مرور کلمات اجنبي با کلمات فصيح عربي تعويض مي‎شد. و روستاهاي عراقي از الفاظ عربي خود استفاده مي‎کردند. و در حقيقت عربي فصيح همان لغات استعمال‌شده در قالب عربي است که عامة مردم عرب از آن استفاده مي‌کنند؛ مگر کلماتي که داراي محتواي غير عربي است (شبر، 1995: 12).
 
الشيخ عبدالعظيم الربيعي
   علامه فاضل و اديب کامل شيخ عبد العظيم پسر مرحوم شيخ حسين پسر مرحوم شيخ علي جد علي بحراني ربيعي که نسب آنها به تغلب بن ربيعه مي‎رسد، در ذيقعدة سال 1323ق. در روستاي النصار آبادان به دنيا آمد. جدش از قريه «جدعلي» از روستاهاي توبلي در بحرين به آنجا آمده بود. در سال 1342ق. به نجف اشرف هجرت نمود و در آنجا نزد علماء و فضلای بزرگ حوزة علميه استفادة علمي برد و سپس در اواخر سال 1363ش. به وطن خويش بازگشت و در مناسبت‎هاي مذهبي به ارشاد مردم و نشر احکام ديني و کتابت و غيره پرداخت. از اشعار او در منابر حسين(ع) استفاده‎هاي زيادي مي‎شود. ربيعي در اوزان مختلف اشعاري را در ديوان خويش سروده است که نمونه‎هایي از آن را مي‎آوريم. از مؤلفات او کتاب «سياسة الحسين من جزدمين»، «وفاة الرضا»- «رباعيات الربيعي»، «الفيّة الربيعي في علم النحو» مي‎باشد (الربيعي، 1421: 4).
 
في وداع ابي عبدالله الحسين
کبّرت ضجّه للحرارير بالصّواوين
 
  يصعب علي ابنات الرساله اوداع الحسين
 
يصعب افرا گه عالحرارير يسأل عدنان
 
  الحگ بديهن مهن يبگن جيش نسوان
 
يدرن يطيحن عگبه ابولية العدوان
 
  و يشوفن الوليان نومه بالميادين
 
طلعن من الخيمه لعد تالي سلفهن
 
  عگب الخدر لنهن يطبّن للدواوين
 
شافن وليهن عالمهروافترّن اعليه
 
  وگعن بلايه ارواح کلهن فوگ رجليه
 
 
(الربيعي، 1421ق: 364)
 
   شاعر وداع جان‌گداز حضرت با اهل‌بيت(ع) را به تصوير مي‌کشد:
   فرياد الله‌ اکبر که با حالت ضجه از زنان و کودکان خيام برپا شده بود، نشان از سختي وداع آنها با حضرت حسين(ع) دارد.
   چه سخت است خداحافظي اهل خيام با امام حسين(ع) چرا که همة آنها زنان وکودکان هستند.
   چرا که آنان مي‌دانند که بعد از وداع با امام(ع) اسير در دست دشمنان خواهند بود و عزيزان‌شان را در ميدان نبرد کشته خواهند ديد.
   دشمن، آنان را پس از امام حسين(ع) از خيمه‌ها خارج کرده در مجالس ابن زياد و يزيد وارد مي‌کند.
   هنگامي که امام حسین(ع) را ديدند که بر اسب سوار گرديد، گویي روح از بدن آنها خارج شده باشد خود را بر روي قدم‌هاي اسب انداختند.
 
   ۵ـ امام حسين عليه السلام در ملحمات
   تعريف ملحمه:
  
معني لغوي ملحمه جنگ و درگيري شديد است و اين کلمه به محل جنگ و ميدان کار زار نيز اطلاق شده است. در تعريف اصطلاحي ملحمه، وقتي عرب مي‎گويد: «ألحم فلان الشعر» يعني نظمه‌اي احکم أجزاءه» و بدين‌سان اشعاري که با سياقي محکم و استوار احوال قومي را به‌نظم در مي‎آورند و به‌تفصيل به جنگ‌هاي آنان مي‎پردازند، ملحمه ناميده مي‎شوند (البقاعي، 1405ق: 262).
 
   لفظ ملحمه قبل از دورة معاصر در ادب عربي کاربرد نداشت و در اين عصر به عنوان يکي از انواع ادبي مطرح شده است. آنچه سابقاً به عنوان حماسه در ادب عربي مطرح بوده، نه يک نوع ادبي بلکه غرضي از اغراض شعر همچون وصف و هجو به‌شمار مي‎رفته است (خزعلي، 1382: 196).
 
عبدالمنعم فرطوسي
   در سال 1335ق. در نجف اشرف به دنيا آمد. فقه و اصول را در محضر سيد باقر احسایي آموخت و از درس آيت‌الله خویي نيز بهرمند شد. او در سال 1404ق. وفات يافت و در جوار امير المؤمنين مدفون گرديد. برخي از آثار او چنين است: «شرح کفاية الاصول» و «ديوان شعر».
 
ملحمة اهل‌البيت
   اين ملحمه در ۲۵ هزار بيت زندگي پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) را به نظم درآورده است. بخشي از آن که بر حيات حضرت حسين(ع) اختصاص يافته است، حدود چهار هزار بيت را شامل مي‎شود که در ۲۳۵ صفحه از جلد سوم اين مجموعه گرد آمده است. او شاعر عالمي است که با بصيرت و نگرشي عميق به زندگي امام حسين(ع) و واقعة کربلا مي‎نگرد. وجود يک قافيه در اين تعداد بسيار از ابيات از معجزات شعري محسوب مي‎شود و مشابه چنين اثري در آثار ادبي غرب و شرق نادرست است (خزعلي، 1382: 222).
 
يا لَهَوْلِ الْمُصاب! هذا حُسَيْنٌ
 
  وَ هُوَ شِلْوٌ مُقَطَّعُ الْأعْضاء
 
تَصْهَرُ۱۷ الشَّمسُ جَسْمَه و هُوَ
 
  وَ المَذاکي تَدوُسُهُ۱۸ في الْغراء
 
ها هنا الشَّمْسُ اُثکِلَتْ بِضُحاها
 
  حينَ غَشيّ القتام۱۹ وجه الذکاء۲۰
 
ها هنا الفتحُ قد تروّي صَريعَاً۲۱
 
  وَ انْطوي للْجِهادِ خَيْرُ لوِاءِ
 
ها هُنا المَجْدُ وَ هُوَ صَرْحٌ۲۲ تَداعي
 
  حَينَ اُهْوَتْ دِعامَةُ العَلْياء
 
ها هُنا الحُسَيْنُ تَواري
 
  بَيْنَ ظِلِّ القَنا و مَهْدِ الإباء
 
 
(الفرطوسي، 1397ق: 3/334)
 
   شاعر بيت را با اسلوب ندا در حوزة ندبه همراه با تعجب شروع مي‎کند و به رثاء حسين مي‎پردازد. هنگامي که بدن امام حسين(ع) را پاره‌پاره و عريان در صحراي سوزان کربلا مي‎بيند. سپس مقتل را به‌نظم کشيده و زير آفتاب ماندن پيکر مقدس حضرت و لگدکوب شدن آن توسط اسب‌ها را توصيف مي‎کند. شاعر با استفاده از حسن تعليل، تيرگي آفتاب را به علت عزادار بودن براي حضرت مي‎داند؛ سپس با تأکيد در ابيات آخر، غم و اندوه دروني خويش را بيان ميکند. شاعر با تشبيه حضرت به پيروزي، او را به‌خاک‌افتاده مي‎بيند که پرچم‌دار جهاد تا ابديت خواهد بود. هم‌چنين حضرت را هم‌چون قصر بلندي مي‎داند که فرو افتاده است در ساية نيزه‎ها!
   شاعر در مصرع آخر واژة «مهد الابا» را آورده است که شايد بيان‎گر اين باشد که همة اين مصائب ظلم‌ستيزي را مي‎آموزد؛ هر چند در آغاز راه باشد؛ چرا که واژة مهد به معناي گاهواره براي پرورش نوزاد است.
 
   ۶ـ امام حسين عليه السلام در نمايشنامه‎ها
   نمايش‌نامه
   نمايش که در عربي به آن «مسرحيه» اطلاق مي‎شود از ريشة سرح به معني دنبال کاري روان شدن آمده است و به معني کاري است که نمود مي‌يابد يا عملي است که روي مي‌دهد و در يونان باستان عملي را که روي صحنه و در برابر چشم تماشاگران روي مي‌داد، «دراما» مي‌گفتند (داد، 1377ش: 302).
 
فن نمايش در ادبيات عربي
   تاريخ نگاران ادب معاصر، مارون نقاش را مؤسس فن نمايش‌نامه‌نويسي جديد در جهان عرب مي‌دانند. اين فن در سوريه و لبنان پا گرفت و سپس به مصر منتقل شد و در آن‌جا به رشد و شکوفایي رسيد. اين فن نتوانست جاي خود را به عنوان فني از فنون ادب باز کند؛ تا هنگامي که اولين نمايش شعري توسط احمد شوقي در سال 1927م. به نام «مصرع کيلو باتره» به جهان ادب عربي عرضه شد؛ و از آن تاريخ بود که نمايش و نمايش‌نامه‌نويسي رواج يافت و موقعيت خويش را در ادب تثبيت کرد (مندور، 1989 م: 66).
   خصوصيت بارز نمايش‌نامه‎هاي منظوم، تاريخي بودن آنهاست. چرا که شخصيت‌هاي تاريخي و حوادث آن نزد خواننده يا بيننده وجود حسي و مادي ندارند، از سوي ديگر، گذشته را حاله‎اي از سحر و ابهام پوشانده است و همين امر موجب مي‎شود سبک شعري که پوششي از صورت‌هاي خيالي بر کلام مي‎کنند با نمايش‌نامه‎هاي تاريخي تناسب داشته باشد و از اين طريق نمايش‌نامه‌نويس بهتر بتواند جريانات بزرگ تاريخي را براي مخاطب خويش ترسيم کند (مراد محمد، 1990م:‌20).
   عمده‎ترين گرايش‌ها در نمايش‌نامه‎هاي منظوم عصر حاضر به سه بخش تقسيم مي‎شود:
   ۱ـ گرايش‌هاي تاريخي
   ۲ـ گرايش‌هاي اعتقادي
   ۳ـ گرايش‌هاي سياسي و اجتماعي (مراد محمد، 1990 م: 48).
 
   در آغاز، نمايش‌نامه‎ها تنها به شکل شعر ارائه مي‎شود؛ اما پس از آن‌که شاعراني مانند «شکسپير» از قافيه در نمايش‌نامه‎هاي منظوم صرف نظر کردند، شعر منثور در نمايش‌نامه رايج شد و پس از مدتي نثر بر شعر پيروز گرديد به‌گونه‎اي که اغلب ادباي معاصر نمايش‌نامه‎هاي خويش را به نثر مي‎نگارند.
 
محمد تقی جمال الدین الهاشمی
   محمد جمال الدین الهاشمی به سال 1914م. در نجف اشرف به دنیا آمد. پس از طی دوران ابتدایی در 12 سالگی وارد حوزة علمیه شد و پس از گذراندن مراحل اولیه، در درس خارج «آیة الله ابوالحسن اصفهانی» و «آیة الله شیخ ضیاء» شرکت جست. وی در همین حال با شاعران بزرگ معاصرش همچون «جواد الشبیبی» و «مرتضی الطالقانی» مرتبط بود. او در سال 1977م. وفات یافت. برخی از آثار او عبارتند از: «المجموعات الشعریة»، «هکذا عرفت نفسی»، «الامام الحسین عليه‌السلام» (الهاشمی، 1415: 180).
   نمایشنامة «تداعیات مابعد الطف» که برگرفته از وقایع پس از عاشورای 61 هجری است، به عنوان یک قطعة ادبی زیبا، پیام‌های اجتماعی بسیاری را به مخاطب القا می‌کند. در صحنة پنجم و آخرين صحنة نمايش، سليمان و يارانش در صحرایي نزديک کربلا فرود آمده، آثار قبر امام حسين(ع) از دور نمايان است و سليمان رو به آن سو نموده زير لب زمزمه مي‎کند:
 
   اَرضُ الطَّفِّ!!
   قَبرُ السِّبطِ
   مَهوی أَجسادِ الشُّهَداء
   ما نَشَقَ۲۳ التَّاریخُ یَوماً أَطیَبَ مَن تِلکَ الرَّمضاء۲۴
   یا صَرحاً۲۵ أکبَرَ مِن زَمَنِهِ
   و مُسَجّی۲۶ یَهزَأُ مِن کَفَنِهِ
   وَ شُموُساً تُشرِقُ مِن نَحرِ
   یا صَوتاً لِلصَّوتِ الحُرِّ
   وَ عَزاءً فی کَونِ الغَدرِ (خزعلي؛ 1382: 304)
 
   زمین طف!!
   قبر فرزند رسول خدا(ص)
   ای در بردارندة اجساد شهدا
   تاریخ روزی را خوش‌گوارتر از آن زمینی که از شدت گرما پا را می‌سوزاند سراغ ندارد.
   ای بلندایی که زمانه تا کنون بلندتر از تو به خود ندیده است
   ای که خاک تو جامة کفن امام(ع) شده است
   و خورشید از سر بریدة آنان طلوع می‌کند
   ای ندایی که صدایت آزادگی است
   و عزا در پیمان‌شکنی است.
 
   شاعر زمين کربلاي معلي را با اسلوب ندا در حوزة تعجب مورد خطاب قرار مي‎دهد و سپس با اسلوب جمع به بيان قداست سرزمين کربلا مي‎پردازد. شاعر در استعاره‎اي زيبا سرزمين کربلا را همچون بلندایي مي‎داند که در طول تاريخ ديده خواهد شد.
 
نتيجه‌گيري
   با توجه به مراثي سروده شده توسط شاعران شيعي و غيره مي‌توان به اين نتيجه رسيد که يکي از مهم‌ترين نکاتي که رثاي شيعي را از ساير اشعار و مراثي متمايز مي‌سازد مفاهيم و مضامين خاص
آن است. اگر در مراثي غير شيعي مفاهيمي چون مرگ و حيات، گرياندن و گريستن، اندوه و غم شاعر، مدح فضايل مرثي و ياد کردن او و جلب نظر ديگران مطرح است، رثاي شيعي براي حضرت حسين(ع)، علاوه بر اين‌ها به شرح حماسه، جهاد، و قتال شهيدان و قهرمانان مي‌پردازد و هجو ستمگران و رسوایي و افشاي ماهيت ايشان را در بر مي‌گيرد؛ به سرزنش و انتقاد از عهدشکني مردم پرداخته و به دلیل فقدان حمايت از اهل‌بيت پيامبر(ص)از ايشان شکوه مي‌کند؛ و از ستم‌هایي که برخاندان پيامبر رفته سخن مي‌گويد. شاعر در مراثي خويش بر اساس آيات قرآن و سفارش‌های رسول گرامي اسلام به تبيين موضوع امامت و رهبري مي‌پردازد، از عظمت‌ها و اوصاف شايستة خاندان عترت فراوان ياد مي‌کند و هم‌چنين بر ستمگران و مخالفان لعن و نفرين و از دشمنان دعوت به انتقام می‌کند؛ و ساير مفاهيم.
   اگر در مراثي عصر حاضر، مضامين ويژه‌اي چون شرح ستم‌هاي فراوان بر خاندان پيامبر، شرح حماسه و قهرماني شهيدان، مظلوميت‌ اهل‌بيت و شيعيان، شکوه از کوتاهي‌هاي مردم و .... مطرح است، اهداف و انگيزه‌هاي خاص مذهبي سياسي و اجتماعي نيز تعقيب مي‌شود؛ شاعر با طرح و اشاره به اين مفاهيم و معاني مي‌خواهد به نشر و تبيين معارف ديني بپردازد، و از اسلام و ارزش‌هاي آن دفاع کند، حکام ستمگر زمان را افشا و رسوا و پايه‌هاي حکومت ايشان را سست و متزلزل گرداند، ياد شهيدان را همواره زنده نگه دارد، پند و اندرز داده، به عبرت گرفتن از حوادث فرا خواند، زمينه‌هاي انتقام از دشمنان را آماده نمايد و روح حماسي را در کالبد پيروان مذهب بدمد. راز مهم تأکيدات و تأييدات معصومين(ع) دربارة مرثيه‌سرایي را بايد به‌خاطر چنين مفاهيم و انگيزه‌هایی در رثا و تأثيرات آن دانست.
   با برسي اشعار تعداد زيادي از شعرای معاصر ديده می‌شود که در زمينة رثاء حسيني بسیار شعر سروده‌اند. گستردگي و فراواني اين نوع اشعار از محدودة یک تحقيق فراتر است؛ اين گستردگي نتيجة خصوصيات شکلي و محتوایي خود حادثة عاشوراست. اين حادثه مهم‌ترين حماسه و تلخ‌ترين فاجعه و کشتاري است که در تاريخ اسلام و تشيع اتفاق افتاده بود و ويژگي‌هاي خاصي دارد. در اين فاجعه فرزندان و اهل‌بيت پيامبر(ص)، تنها به فاصلة نيم قرن پس از رحلت او به شهادت رسيدند و به اسارت گرفتار آمدند.
   شاعر معاصر با مقايسة کربلا يا حوادث جنوب لبنان و فلسطين، حادثة عاشورا را نماد ظلم‌ستيزي مي‌داند و مخاطب را به مخالفت با حاکمان ظالم ترغيب مي‌کند. در هيچ يک از اعصار گذشته الهام از عاشورا در بين شاعران و ادبيات به‌گونه‌اي که در عصر حاضر وجود دارد، ديده نشده است. شعراء سني، مسيحي و حتي کمونيسم از مکتب عاشورا درس آزادگي را آموخته‌اند. در سال‌هاي اخير اشعار شعبي که در ديوان‌هاي مختص اهل‌بيت(ع) و به‌خصوص در سوگ ابا عبدالله(ع) جمع‌آوري شده است در عراق و در کشورهاي حاشية خليج فارس بسيار مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اين اشعار معمولاً در پايان منبرهاي حسيني استفاده مي‌شوند. هم‌چنين در مراسم لطم و نوحه‌سرایي و سينه‌زني کاربرد زيادي دارند. بسياري از مراثي حسيني و عاشورایيِ انتخاب‌شده از جهات اعتقادي، سياسي، اخلاقي، تربيتي و هنري سودمند مي‌باشند و نقش سازنده‌اي دارند.
   از مهم‌ترين نکات قابل ذکر در اين باره توجه به آثار اين مراثي است. بي‌شک محتوای مراثي حسيني معاصر و آفرينش‌هاي شعري مرثيه‌سرايان در آنها، بذرهاي اولية آشنايي بسياري از کودکان و نوجوانان با معارف ديني و شخصيت حسين بن علي(ع) و حوادث تاريخ اسلام به‌ويژه عاشوراست؛ چرا که در عصر حاضر علاقه‌مندي نوجوانان و جوانان به شرکت در مجالس عزاداري امام حسين(ع) پررنگ‌تر شده است. کودکان و جواناني که آن بذرها در مراسم و مجالس ابا عبدالله(ع) برصفحة ذهن و انديشة آنان پاشيده مي‌شود، چه‌بسا که مدت‌ها بلکه در طول زندگي با همان برداشت‌ها و تصويرها به حيات خود ادامه مي‌دهند.
   از آن‌جایي که بيشترين بهره‌مندي عامة مردم از اشعار رثاء حسيني در زمان کنوني در مجالس و محافلي که در عزاي ابا عبدالله در طي سال و به‌خصوص در ايام محرم و صفر برگزار مي‌شود، مي‎باشد. بيشترين رويکرد شعرا در حال حاضر به مظلوميت امام حسين(ع) و خاندان عصمت و طهارت در کربلا، و به تصوير کشيدن صحنه‌هاي دل‌خراش عاشوراست و در ساية القاي حزن به مخاطب صحنه‌هاي عاشورا زنده نگاه داشته مي‌شود؛ و از طرفي موضوع ظلم‌ستيزي امام(ع) تراژدي عاشورا را پررنگ‌تر مي‌نمايد.
   شاعر معاصر در مراثي خود به گريستن و گرياندن مي‌پردازد؛ ولي منظورش تنها کاستن از اندوه و غم مصيبت‌ديدگان نيست؛ بلکه او گرية هدف‌دار را مي‌خواهد. گريه‌اي که توأم با تفکر و تدبر است. در اين‌جا فرهنگ گريه بيشتر براي شهيدان توصيه مي‌شود. آن هم براي زنده نگه داشتن ياد و خاطرة ايشان در طول زمان. گريه بر شهيد به همان معنایي است که در تعبير زيباي استاد شهيد مطهري(ره) آمده است. ايشان مي‌گويد: «گريه بر شهيد شرکت در حماسه او و هماهنگي با روح او، موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست» (مطهري، 100:1378).
 
پی‌نوشت:
۱ـ روشن، آشکار
۲ـ خوشبو
۳ـ وسيع و روشن
۴ـ به خاک پوشاندم
۵ـ پاره پاره شد
۶ـ سم اسبان
۷ـ انگشت بريده
۸ـ ذلیل و خوار
۹ـ گلوگير
۱۰ـ پر
۱۱ـ تلوتلو خوران مي‎رفت
۱۲ـ مکان پر از گرگ
۱۳ـ مکان پر از درندگان
۱۴ـ بي‎وجدان
۱۵ـ سرسبز
۱۶ـ آباد
۱۷ـ مي‎سوزاند
۱۸ـ لگدکوب مي‎کند
۱۹ـ تيرگي
۲۰ـ خورشيد
۲۱ـ به خاک افتاده
۲۲ـ قصر بلند
۲۳ـ بوييد
۲۴ـ زميني که از شدت گرما پا را مي‎سوزاند
۲۵ـ بناي بلند و مرتفع
۲۶ـ پوشانده شده
 
منابع عربي:
۱ـ قرآن کریم
۲ـ اسر، محمد سعيد، جندي، بلال، معجم الشامل في علوم اللغة العربية و مصطلحاتها، دارالعودة، بيروت، 1985م.
۳ـ بحراني، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الايات و الاخبار والاقوال، قم، موسسه الام‌المهدي(عج) 1407ق.
۴ـ البقاعي، شفيق، الانواع الادبية، بيروت 1985م./ 1405ق.
۵ـ الجواهري، محمد مهدي، ذکرياتي، عراق، درالرافدين، 1988م.
۶ـ شبر، ماجد، الادب الشعبي العراقي، لندن، انتشارات دار کوفان، 1995م.
۷ـ الشيخ علي الشيخ جعفر، حميد، قراءة جديدة في مقتل الامام الحسين عليه السلام، نينوا، انتشارات معبود، 1386ش.
۸ـ صدوق، علي بن بابويه، عيون الأخبار، تهران.
۹ـ فرطوسي، عبدالمنعم، ملحمة اهل البيت عليه السلام، بيروت، دارالزهراء، 1397ق.- 1997م.
۱۰ـ مجلسي، مولي محمد باقر، بحارالانوار، بيروت،‌ 1403ق.
۱۱ـ مراد محمد، نعيمه، المسرح الشعري عند صلاح عبدالصبور، الهيئة المصرية العامة للکتاب، 1990م.
۱۲ـ مندور، محمد، المسرح، القاهره، نهضة مصر الفلاجة، 1989م.
۱۳ـ الناصر البحراني، عباس، ديوان الروضة الناصرّية في النوحيات و الهوسات الحسينيه، قم المقدسه، انتشارات العلمية 1410ق.- 1369ش.
 
منابع فارسي
۱ـ ابن طاووس، لهوف، تحقيق و تقديم الشيخ فارس تبريزيان «الحسون» تهران دارالاسوة للطباعة و النشر 1414ق.
۲ـ ابن قولویه، کامل الزیارات، سال 1377ش.
۳ـ ثروت، منصور، آشنائي با مکتبهاي ادبي، تهران سخن انتشارات 1385ش.
۴ـ خضعلی، انسیه، امام حسین در شعر معاصر، سال 1382ش.
۵ـ داد، سيما، فرهنگ اصطلاحات ادبي، مرواريد 1377ش.
۶ـ سپهر، ميرزا محمدتقي، ناسخ التواريخ، تهران. بي تا.
۷ـ سيدحسيني، رضا، مکتبهاي ادبي، تهران، 1336ش.
۸ـ شوشتري، شيخ جعفر، الخصائص الحسينية، ترجمه ميرزا محمد حسين شهرستاني(ره)، قم، دارالکتاب 1374ش.
۹ـ محمدزاده، مرضيه، دانشنامه شعر عاشورایي: انقلاب حسيني در شعر شاعران عرب و عجم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1383ش.
۱۰ـ مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي و مقاله شهيد، تهران، انتشارات صدرا، 1378ش.
۱۱ـ نوري، نظام الدين، مکاتب ادبي و هنري جهان تا پايان قرن بيستم، انتشارات زهره، 1385ش.
۱۲ـ واعظ خياباني تبريزي، علي، وقايع الايام في تتمة محرم الحرام، قم، انتشارات عرفة الاسلام، 1386ش.
 
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما