کد مطلب : ۲۳۱۲۴
آفات تفكر مداح محوري در دينداري
نفی مطلق یک پدیده اجتماعی حاکی از تعصب و بی خردی و نشان بی انصافی است. صد البته که مداحي و مراثي فوايد و حسنات زيادي دارد: مدح فضيلت ها و رشادتها و قداست ها مشوق و محرك ما براي رسيدن به آنهاست. رثاي انسان هاي نيكويي كه رفته و به ابديت پيوسته اند ولي در تاريخ بشر و قلب انسانيت و نزد خداي بزرگ جاودانه و هميشه زنده اند، رثاي مجموعه اي از الگو ها و خصال نيكوست. ياد مردان خدا، ياد خداست و صداي دلنشيني خاطرات زيباي مردان خدا را برايمان بازگو مي كند و احساس مقدس و خوشايندي در دلمان به وجود مي آيد و اشك هاي پاكي جاري مي شود كه زمينه همدلي و همفكري و همراهي با آْن بزرگمردان است. شايد بتوان از تعميم سخن پيامبر اكرم (ص) خطاب به حسان بن ثابت، نتيجه گرفت كه علاوه بر شاعران متعهد، گاهي روح القدس به زبان مداحان و مرثيه سرايان سخن هم مي گويد. در مناسبتهاي ديني هم بخشي از جشن ها و سرورها و غم ها و اندوه ها با احساس همراهي مي شود و مداحي و مرثيه ثرايي فرصتي براي تبادل عاطفي با قطعات درخشان يا دردناك تاريخ است و انسان و شخصيت و تربيتش با همين اشك ها و لبخندها ساخته مي شود و شكل مي گيرد و انسان بدون اشك ها و لبخندها يك جسد متحرك و يا آدم ماشيني شريف(!) است؛ اما مداحي و مرثيه سرايي هم مي تواند مثل هر واقعيت اجتماعي ديگر معايب و نواقص و آسيب هايي داشته باشد؛ همان طور كه هر طلايي مي تواند ناخالصي داشته باشد:
صدا گرايي و نوا و آهنگ محوري به جاي محتوا محوري:
مداحي و مرثيه سرايي عمدتا بر صدا و نوا تكيه مي زند. مداح و مرثيه سرا خوب است كه لحن نرم و گيرا و دلنشيني داشته باشد ولي افراد زيادي هم به اين كار مي پردازند كه اين توانايي را ندارند و تن صدا و لحن و ريتم بيانشان چندان خوشايند نيست و عرفا و قانونا هم كسي يا چيزي بازدارنده از فعاليت اين افراد نيست. چنان که می بینید، در این جریان، محتوا و مطالب تنها چاشنی است و امری حاشیه ای است و اصل نیست.
احساس محوري و عاطفه گرايي افراطي و معرفت گريزي:
عكس العمل عموم انسان ها در برابر مرثيه سرايي و مداحي عكس العمل عاطفي و انفعالي است و نه عكس العمل رفتاري و اين به ماهيت مداحي و مرثيه سرايي بر مي گردد و نه عمدتا مخاطبان آن. مجالس مداحي و مرثيه سرايي ذاتا و ماهيتا با مطالعه و بحث علمي و ديني سنخيتي و رابطه اي ندارد و دليلش واقعيت جاري در همه يا اكثر اين قبيل مجالس است و موارد استثنايي كليت ندارد و ملاك نيست.
اشعار خيالي و تعبيرات عوامانه و توهم آميز به جاي مستندات تاريخي معتبر:
مداحي و مرثيه سرايي غالبا با شعر و ريتم شعري سر و كار دارد و علاوه بر اين كه شعر ذاتا احساسي و عاطفي و خيال برانگيز و غير مستند و غيرگزارشي است و از حقايق و واقعيت ها دور و بيگانه است و شعرهاي مذهبي مربوط به مراثي و مداحي غالبا غير مستند و حتي از لحاظ شعري هم جزء اشعار و متون بسيار ضعيف و بي مايه ادبي است و تاييديه عالمان و متخصصان تاريخ شناس كه سهل است ، تاييديه شاعران و اديبان را ندارد؛ بلكه برخي احيانا في المجلس و في البداهه ساخته و اجرا مي شود و هنر مداح همين است. شايد در صدهزار مداح و مرثيه خوان دو سه تن هم پيدا نشود كه متن مداحي مورد نظر خود را قبلا به تاييد مراجع تقليد رسانده باشند و انتقادهاي شديد مراجع تقليد از بدعت ها و خرافات اين محافل و ضعف محتوايي شديد متن مراثي و مداحي ها خود بهترين گواه اين واقعيت است.
افراط در مداحي و گرايشات احساسي (غير رفتاري و غير اعتقادي )در دينداري:
عبادت و نيايش ها و مراسم شب هاي قدر هم غالبا با ساعات طولاني مداحي و مرثيه سرايي مداحان متعدد پر مي شود .در حالي كه مداحي مداح نمي تواند جايگزين عبادات خاص و نمازها و قرائت هاي قرآن و يا عزاداري خود فرد شود. (خيلي فرق است بين سينه زني شخص در كنار ديگران با نشستن و صرفا گوش دادن به مراثي) همان طور كه با مطالعه و مقايسه اندك مراسم شبهاي قدر در زمان خودمان با زمان پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت و مي توان به اين واقعيت آشكار پي برد .البته مي تواند در كنار عبادات و اذكار و قرائت قرآن و ساير امور عبادي مداحي و مرثيه سرايي هم باشد ولي نه اين كه ۹۰% شبهاي عبادت و نيايش و عمده فعالیت محافل مذهبی به اين امر اختصاص يابد.
مريد و مراد بازي و تشكيلات سازي و سنت آفريني خارج از چهارچوب فقاهت و مرجعيت ديني:
كم كم شركت در مراسم مداحي و مرثيه سرايي جايگزين آموزش ها ديني و عبادات و اذكار معنوي و ارتباط با عالمان برجسته شده است. چون مراحان و مرثيه سرايان به مجوز هيچ مرجع تقليد و عالم وارسته اي نياز ندارند و از آغاز تا پايان در امور خويش مستقل و خودسرانه عمل مي كنند و اين جريان و نهاد در همه شهرها و حتي روستاها خودجوش و طبيعي شكل مي گيرد .در موارد زيادي به نظر عالمان و فقيهان توجه نمي شود ولي سخن و سبك يك مداح و مرثيه خوان ساده و متوسط ، حجيت و نفوذ و اعتبار ملي عجيبي پيدا مي كند. در موارد متعدد مشاهده شده كه طرفداران مداح خاصي دور و بر عالم وارسته اي را كه مشغول سخنراني براي امام حسين (ع )است، خالي مي كنند و براي شنيدن مداحي آن مداح در مكان ديگري هجوم مي برند.
مهارت در لحن و صدا به جاي تخصص ديني:
براي مداحي و مرثيه سرايي چه تخصص ها و اطلاعاتي لازم است؟ حتی سن و سال هم مطرح نیست .چون کودکان مداح هم داریم. تازه مداحی می تواند یکی از دهها مشغله مداح باشد. به جز موارد بسيار اندك و استثنايي كه عالمان شاخصي هم گاهي به اين امر مي پردازند، غالبا هيچ نوع آگاهی علمي و ديني براي مداحي و مرثيه سرايي لازم به نظر نمي رسد به جز تمرين و تكرار و مهارت و تجربه و السلام. جالب اين كه بر در و ديوار مشهد و قم اطلاعيه هايي مشاهده مي شود براي آموزش اين شگردها و هنرنمايي هاي عملي و صوتي، كه البته هزينه هايي هم دارد.
تجارت گرايي و گرايش اقتصادي در مداحي:
مداحي و مرثيه سرايي هم مثل همه جريانهاي اجتماعي ديگر مي تواند شكل اقتصادي و كاسبكارانه پيدا كند و مداح مي تواند پولكي شود و كار به بده بستان هاي عجيب و غريب روي مبالغ قابل توجه و باور نكردني بكشد. اگر كسي بخواهد محفلي برپا كند و نياز ببيند كه از مداحان مشهور دعوت كند، آن وقت اگر بتواند شماره تلفن دفتر كار (؟ !) مداح مزبور را بيابد، به قدر كافي از هزينه ها و مخارج گزاف مداح مزبور و اطرافيانش كه در سفرها با ايشان هستند و مخارج آنها هم به صورت حساب اضافه مي شود، مطلع خواهد شد. رقابت هاي كاذب بين خود مداحان هم گاهي اين مشكل را دوچندان مي كند.
تقليد از لحن و روش آواز خوانان غير ديني و افراط در استفاده از ابزارهاي موسيقي:
يكي ديگر از آسيب هاي مداحي و مرثيه سرايي، عبارت است از نفوذ سبك هاي غربي غير سنتي در ريتم و آهنگ و مضامين غلط و افراطي و مبالغه ها ي ضد ديني و روش ها و ابزارها و آداب ساختگي و جديد و نيز لباس ها و تيپ هاي خاص برخي مداحان مشهور گوياي اين واقعيت تلخ است.
شخصيت تراشي و شخصيت پرستي:
مبالغه در شخصيت مداحان و بالا بردن آنان و مقدس تر از عارفان و عالمان وارسته قرار دادن و كرامات و قصه پردازي برايشان و ايجاد دار و دسته و مريدان و طرفداران و علاقه مندان پر و پا قرص و متعصب و افراطي و دامن زدن برخي مداحان به اين مريد و مراد بازي ها خود آفت بسيار بزرگي است كه نشان از تهي شدن سرمايه صدق و اخلاص است و بشارت ظهور مدعيان و خواب نمايان و دين سازان و باب ها و بهاء الله هاي جديد و مهديان دروغين نوين.
فقدان نظارت بر فعاليت مداحان:
با توجه به نفوذ گسترده مداحان در ارکان کشور، تقریبا هیچ مركز و مرجع رسمي و قانوني قدرتمندی براي نظارت بر انحرافات و بدعت گزاري هاي عمومي و علني مداحي ها و مرثيه سرايي هاي آفت زده وجود ندارد. البته در موارد استثنايي كه كار در حد فاجعه و بدعت ها و کفرگویی های علنی یا فساد و ابتذال باشد، عكس العمل هايي نشان داده مي شود كه اتفاقی و موردي و گذراست و به نظارت و مديريت محافل مذهبي مربوط نمي شود. البته براي مداحان و محافل مربوطه هم بسيار دشوار است كه تن به نظارت و كنترل فرهنگي بدهند و زیرنظر عالمان و فقیهان کار کنند ، که این هم ناشی از ضعف تقوا و تعهد و تعبد است.
البته بايد توجه داشت كه مراد از اين سخنان، حذف مداحي ها و مرثيه خواني ها از صحنه جامعه و دين نيست، بلكه هدف اصلاح و كنترل و هدايت اين نيرو و ظرفيت بسيار بالا و آفت زدايي از اين درخت تنومند و پرحاصل است. مشكل در محوريت مداحي در دينداري و محافل مذهبي است. ضمنا حساب مداحان و مرثيه سرايان صديق و اهل معرفت و دلسوخته و مخلص همانند دعبل خزاعي و يا در زمان ما زنده ياد آغاسي و امثال اين بزرگواران از اين مقوله ها جداست و خوشبختانه جامعه ما هنوز از اين قبيل افراد خالي نيست .
صدا گرايي و نوا و آهنگ محوري به جاي محتوا محوري:
مداحي و مرثيه سرايي عمدتا بر صدا و نوا تكيه مي زند. مداح و مرثيه سرا خوب است كه لحن نرم و گيرا و دلنشيني داشته باشد ولي افراد زيادي هم به اين كار مي پردازند كه اين توانايي را ندارند و تن صدا و لحن و ريتم بيانشان چندان خوشايند نيست و عرفا و قانونا هم كسي يا چيزي بازدارنده از فعاليت اين افراد نيست. چنان که می بینید، در این جریان، محتوا و مطالب تنها چاشنی است و امری حاشیه ای است و اصل نیست.
احساس محوري و عاطفه گرايي افراطي و معرفت گريزي:
عكس العمل عموم انسان ها در برابر مرثيه سرايي و مداحي عكس العمل عاطفي و انفعالي است و نه عكس العمل رفتاري و اين به ماهيت مداحي و مرثيه سرايي بر مي گردد و نه عمدتا مخاطبان آن. مجالس مداحي و مرثيه سرايي ذاتا و ماهيتا با مطالعه و بحث علمي و ديني سنخيتي و رابطه اي ندارد و دليلش واقعيت جاري در همه يا اكثر اين قبيل مجالس است و موارد استثنايي كليت ندارد و ملاك نيست.
اشعار خيالي و تعبيرات عوامانه و توهم آميز به جاي مستندات تاريخي معتبر:
مداحي و مرثيه سرايي غالبا با شعر و ريتم شعري سر و كار دارد و علاوه بر اين كه شعر ذاتا احساسي و عاطفي و خيال برانگيز و غير مستند و غيرگزارشي است و از حقايق و واقعيت ها دور و بيگانه است و شعرهاي مذهبي مربوط به مراثي و مداحي غالبا غير مستند و حتي از لحاظ شعري هم جزء اشعار و متون بسيار ضعيف و بي مايه ادبي است و تاييديه عالمان و متخصصان تاريخ شناس كه سهل است ، تاييديه شاعران و اديبان را ندارد؛ بلكه برخي احيانا في المجلس و في البداهه ساخته و اجرا مي شود و هنر مداح همين است. شايد در صدهزار مداح و مرثيه خوان دو سه تن هم پيدا نشود كه متن مداحي مورد نظر خود را قبلا به تاييد مراجع تقليد رسانده باشند و انتقادهاي شديد مراجع تقليد از بدعت ها و خرافات اين محافل و ضعف محتوايي شديد متن مراثي و مداحي ها خود بهترين گواه اين واقعيت است.
افراط در مداحي و گرايشات احساسي (غير رفتاري و غير اعتقادي )در دينداري:
عبادت و نيايش ها و مراسم شب هاي قدر هم غالبا با ساعات طولاني مداحي و مرثيه سرايي مداحان متعدد پر مي شود .در حالي كه مداحي مداح نمي تواند جايگزين عبادات خاص و نمازها و قرائت هاي قرآن و يا عزاداري خود فرد شود. (خيلي فرق است بين سينه زني شخص در كنار ديگران با نشستن و صرفا گوش دادن به مراثي) همان طور كه با مطالعه و مقايسه اندك مراسم شبهاي قدر در زمان خودمان با زمان پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت و مي توان به اين واقعيت آشكار پي برد .البته مي تواند در كنار عبادات و اذكار و قرائت قرآن و ساير امور عبادي مداحي و مرثيه سرايي هم باشد ولي نه اين كه ۹۰% شبهاي عبادت و نيايش و عمده فعالیت محافل مذهبی به اين امر اختصاص يابد.
مريد و مراد بازي و تشكيلات سازي و سنت آفريني خارج از چهارچوب فقاهت و مرجعيت ديني:
كم كم شركت در مراسم مداحي و مرثيه سرايي جايگزين آموزش ها ديني و عبادات و اذكار معنوي و ارتباط با عالمان برجسته شده است. چون مراحان و مرثيه سرايان به مجوز هيچ مرجع تقليد و عالم وارسته اي نياز ندارند و از آغاز تا پايان در امور خويش مستقل و خودسرانه عمل مي كنند و اين جريان و نهاد در همه شهرها و حتي روستاها خودجوش و طبيعي شكل مي گيرد .در موارد زيادي به نظر عالمان و فقيهان توجه نمي شود ولي سخن و سبك يك مداح و مرثيه خوان ساده و متوسط ، حجيت و نفوذ و اعتبار ملي عجيبي پيدا مي كند. در موارد متعدد مشاهده شده كه طرفداران مداح خاصي دور و بر عالم وارسته اي را كه مشغول سخنراني براي امام حسين (ع )است، خالي مي كنند و براي شنيدن مداحي آن مداح در مكان ديگري هجوم مي برند.
مهارت در لحن و صدا به جاي تخصص ديني:
براي مداحي و مرثيه سرايي چه تخصص ها و اطلاعاتي لازم است؟ حتی سن و سال هم مطرح نیست .چون کودکان مداح هم داریم. تازه مداحی می تواند یکی از دهها مشغله مداح باشد. به جز موارد بسيار اندك و استثنايي كه عالمان شاخصي هم گاهي به اين امر مي پردازند، غالبا هيچ نوع آگاهی علمي و ديني براي مداحي و مرثيه سرايي لازم به نظر نمي رسد به جز تمرين و تكرار و مهارت و تجربه و السلام. جالب اين كه بر در و ديوار مشهد و قم اطلاعيه هايي مشاهده مي شود براي آموزش اين شگردها و هنرنمايي هاي عملي و صوتي، كه البته هزينه هايي هم دارد.
تجارت گرايي و گرايش اقتصادي در مداحي:
مداحي و مرثيه سرايي هم مثل همه جريانهاي اجتماعي ديگر مي تواند شكل اقتصادي و كاسبكارانه پيدا كند و مداح مي تواند پولكي شود و كار به بده بستان هاي عجيب و غريب روي مبالغ قابل توجه و باور نكردني بكشد. اگر كسي بخواهد محفلي برپا كند و نياز ببيند كه از مداحان مشهور دعوت كند، آن وقت اگر بتواند شماره تلفن دفتر كار (؟ !) مداح مزبور را بيابد، به قدر كافي از هزينه ها و مخارج گزاف مداح مزبور و اطرافيانش كه در سفرها با ايشان هستند و مخارج آنها هم به صورت حساب اضافه مي شود، مطلع خواهد شد. رقابت هاي كاذب بين خود مداحان هم گاهي اين مشكل را دوچندان مي كند.
تقليد از لحن و روش آواز خوانان غير ديني و افراط در استفاده از ابزارهاي موسيقي:
يكي ديگر از آسيب هاي مداحي و مرثيه سرايي، عبارت است از نفوذ سبك هاي غربي غير سنتي در ريتم و آهنگ و مضامين غلط و افراطي و مبالغه ها ي ضد ديني و روش ها و ابزارها و آداب ساختگي و جديد و نيز لباس ها و تيپ هاي خاص برخي مداحان مشهور گوياي اين واقعيت تلخ است.
شخصيت تراشي و شخصيت پرستي:
مبالغه در شخصيت مداحان و بالا بردن آنان و مقدس تر از عارفان و عالمان وارسته قرار دادن و كرامات و قصه پردازي برايشان و ايجاد دار و دسته و مريدان و طرفداران و علاقه مندان پر و پا قرص و متعصب و افراطي و دامن زدن برخي مداحان به اين مريد و مراد بازي ها خود آفت بسيار بزرگي است كه نشان از تهي شدن سرمايه صدق و اخلاص است و بشارت ظهور مدعيان و خواب نمايان و دين سازان و باب ها و بهاء الله هاي جديد و مهديان دروغين نوين.
فقدان نظارت بر فعاليت مداحان:
با توجه به نفوذ گسترده مداحان در ارکان کشور، تقریبا هیچ مركز و مرجع رسمي و قانوني قدرتمندی براي نظارت بر انحرافات و بدعت گزاري هاي عمومي و علني مداحي ها و مرثيه سرايي هاي آفت زده وجود ندارد. البته در موارد استثنايي كه كار در حد فاجعه و بدعت ها و کفرگویی های علنی یا فساد و ابتذال باشد، عكس العمل هايي نشان داده مي شود كه اتفاقی و موردي و گذراست و به نظارت و مديريت محافل مذهبي مربوط نمي شود. البته براي مداحان و محافل مربوطه هم بسيار دشوار است كه تن به نظارت و كنترل فرهنگي بدهند و زیرنظر عالمان و فقیهان کار کنند ، که این هم ناشی از ضعف تقوا و تعهد و تعبد است.
البته بايد توجه داشت كه مراد از اين سخنان، حذف مداحي ها و مرثيه خواني ها از صحنه جامعه و دين نيست، بلكه هدف اصلاح و كنترل و هدايت اين نيرو و ظرفيت بسيار بالا و آفت زدايي از اين درخت تنومند و پرحاصل است. مشكل در محوريت مداحي در دينداري و محافل مذهبي است. ضمنا حساب مداحان و مرثيه سرايان صديق و اهل معرفت و دلسوخته و مخلص همانند دعبل خزاعي و يا در زمان ما زنده ياد آغاسي و امثال اين بزرگواران از اين مقوله ها جداست و خوشبختانه جامعه ما هنوز از اين قبيل افراد خالي نيست .