تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۳۹
۰
کد مطلب : ۲۵۴۴
در گفت‌وگو با دکتر دريايي، اسلام‌شناس، بررسي شد:

دست‌هاي پنهان تحريفات عزاداري از آل بويه تا پهلوي

دست‌هاي پنهان تحريفات عزاداري از آل بويه تا پهلوي
به گزارش خيمه به نقل از برنا، بررسي پيشينه تاريخي عزاداري براي امام حسين(ع) در طول تاريخ و تحول آن در دوره‌هاي مختلف، جالب و قابل تامل است؛ ضمن اينکه بررسي اين تحولات کمک شاياني به کشف تحريفات بوجود آمده در عزاداري‌ها و همچنين علل و دلايل اين تحريفات مي کند.


از زماني که پيامبر گلوي حسين(ع) را بوسيد
«محمد رسول دريايي فرد جهرمي» نويسنده، محقق ديني و اسلام شناس درباره تاريخچه عزاداري در اسلام، به يک سير و خط تاريخي از زمان پيامبر اسلام(ص) اشاره مي کند؛ اينکه عزاداري براي امام حسين(ع) از زمان رسول اکرم(ص) شروع شد و نهضت امام حسين(ع) از همان ابتدا مورد توجه پيامبر اسلام بود.

اين نهضت از جانب پيامبر(ص) پيش بيني شده و در مقاطع مختلف پيامبر(ص) از اين مسئله به گريه مي افتاد و ديگران را مي گرياند؛ پيغمبر گلوي امام حسين(ع) را مي بوسيدند و چون از طرز شهادت ايشان آگاه بودند، براي ايشان به شدت ناراحت مي شدند، اين مسئله را هم اهل سنت و هم شيعه نقل کرده اند.

بنابراين اين يک نهضت الهي و وحياني است، در همين راستا بعد از وفات پيامبر(ص)، امير المومنين(ع) هم تذکراتي درباره اين واقعه دادند؛ پس نهضت امام حسين(ع) و گريه بر طرز شهادت حضرت، ريشه تاريخي دارد.


دستور امام صادق(ع) براي عزاداري
دريايي فرد معتقد است: «در زمان معاويه، امام حسين(ع) مخالفت هايي مي کند اما به احترام امام حسن(ع) سکوت مي کند؛ البته معاويه هم رعايت خيلي چيزها را مي
کرد اما در زمان يزيد نفاق علني شد و اوضاع به کفر مطلق گراييد، امام حسين(ع) قيام کرد و واقعه عاشورا رخ داد.

از آن زمان به بعد نهضت هاي ديگري هم انجام شد، از جمله نهضت توابين. در زمان امام صادق(ع) هم به شيعيان دستور بر گريه و عزاداري مي دادند و عزاداري براي امام حسين(ع) در زمان ايشان بسيار سنگين و توام با اشعار انقلابي بود.

شعراي زيادي در زمان بني اميه و بني العباس شعرهاي انقلابي گفتند مانند دعبل خزاعي؛ در زمان امام رضا(ع) نيز به عناوين مختلف درباره نهضت عاشورا و گريه بر امام تاکيد شد و همچنين اشعار بسيار انقلابي و داغي که فضايل امام و يارانش را مطرح مي کردند، سروده شد. اين روند تا زمان غيبت کبري ادامه پيدا کرد.»


آل بويه و ظهور شيعه ناب
بعد از غيبت کبري حکومت هاي مختلفي روي کار آمد؛ دريايي در اين باره مي گويد: «در زمان علويان و با ورود نوادگان امام حسن مجتبي(ع) به طبرستان، عزداري براي امام حسين(ع) با قوت بيشتري دنبال شد.

بدنبال آنها آل بويه روي کار آمد که اصيل ترين حکومت شيعي در تاريخ اسلام است؛ ناب ترين حرکات سياسي و شيعي در اين دوره به وقوع پيوست و عزاداري براي امام حسين(ع) در آن دوران بسيار عميق، پر شور و ناب بود.

آنها با سني ها بسيار خوش رفتاري مي کردند و با ملاطفت آنان را جذب خود کردند، از جمله کارهايي که در اين دوره انجام شد احترام زياد به فضايل اهل بيت(ع) بود. به گونه اي که دانشمندان بزرگي مثل شيخ مفيد را تحت محبت خود
قرار دادند و توانستند معارف شيعه را بصورت منطقي بگسترانند.»

اين محقق ديني مي افزايد: «نحوه عزاداري آنها به اين صورت بود که در روزهاي تاسوعا و عاشورا در خيابانها راه مي افتادند و سينه زني مي کردند؛ شيوه عزاداري آنها بسيار مقبول و پسنديده بود.

نوحه هايي که مي خوانند بسيار انقلابي و شبيه به شعرهايي بود که مردم شمال در زمان نزول باران مي خوانند؛ شيوه عزاداري آل بويه مثل زمان امام صادق(ع) بود.

البته در زمان امام صادق(ع) دسته هاي سينه زني در خيابان راه نمي افتاد چون در زمان بني العباس تحت فشار بودند و اجازه انجام اين کار را نداشتند، اما در زمان آل بويه به صورت گسترده اي مراسم سوگواري عاشورا را انجام دادند.

حتي مغازه ها بسته شد و خريد و فروش را حرام اعلام کردند. سني و شيعه را اطعام مي کردند، فضايل اهل بيت(ع) را مي گفتند؛ مي شود گفت حکومت آل بويه در ايران مبدا پيدايش فرهنگ اصيل شيعه است.»


عزاداري مخفيانه
بعد از 126 سال، حکومت آل بويه بوسيله سلجوقي ها از بين رفت؛ در زمان غزنويان و سلجوقيان حاکمان شيعيان را در تنگنا گذاشتند و عزاداري ها براي امام حسين(ع) در اين دوران مخفيانه و محدود بود و اين وضع در زمان خوارزمشاهيان نيز ادامه يافت.

دريايي مي گويد: «يکي از ويژگي هاي دوره سلجوقي اين بود که در مقابل مسجد، خانقاه را گستردند. خانقاه ترکيبي از وسايل اسلامي، هندي و مسيحي است؛ عصر سلجوقي را از نظر تاريخ اسلامي عصر خانقاه مي
گويند.

بعد از سلجوقيان حمله مغول شروع شد؛ مغول ها در دوران 200 ساله حکومت شان به شيعه عنايت ويژه اي داشتند.

وقتي چنگيز از بين رفت و سلسله هاي مختلفي از خود مغول بوجود آمد، بيشتر پادشاهان مغول در آن زمان شيعه مي شدند؛ بنابراين در زمان مغول آزادي مذهب وجود داشت و براي امام حسين(ع) هم عزاداري انجام مي شد اما دسته هاي عزاداري وجود نداشت.»


افراط در عزاداري ها از کجا شروع شد؟
وي ادامه مي دهد: «بعد از مغول ها و تيموريان به زمان صفويه مي رسيم. در زمان صفوي تا روي کار آمدن شاه اسماعيل، افراطي در عزاداري ها نبود. اما وقتي شاه عباس روي کار آمد اين قضيه روبه افراط گراييد.

در آن زمان کارهايي از قبيل توهين کردن به ترک هاي عثماني که سني بودند انجام مي شد؛ از آن طرف علماي عثماني را تحريک مي کردند که بالاي منبر بروند و به شيعه توهين کنند.»

دريايي درباره چگونگي باب شدن برخي انگاره هاي وارداتي غربي در مراسم عزاداري امام حسين(ع) و پيدايش خطي از حضور تبشيري هاي مسيحي، افرادي که از جاسوسان انگليس، پرتغال، فرانسه و زخم خورده هاي دوران صليبي بودند، مي گويد: «آنها با ديدن کشمکش هاي بين عثماني ها و ايراني ها، از يک طرف خليفه هاي عثماني را عليه پادشاهان ايران تحريک مي کردند و از طرف ديگر حاکمان ايران را عليه آنان تا جايي که اين دو قدرت را به جان هم انداختند.

صفويه به دنبال اوج دادن مفاهيم قومي و به کار بردن مذهب شيعه به عنوان نيرويي قوي
عليه سني بود. استفاده مذهب عليه ترکان عثماني راه را براي سوء استفاده خارجيان باز کرد.»


نفوذ مسيحيت در شکل عزاداري
در زمان شاه عباس مسيحيان نفوذ و زد و بندهاي زيادي با دربار داشتند، به همين علت مسائلي وارد تشکيلات و دربار صفوي شد که علما نمي توانستند براي مقابله با آن کاري کنند؛ البته تذکر مي دادند که اين رسوم مسيحيت است و جايي در اسلام ندارد اما در نهايت مجبور به تمکين بودند.

از طرف ديگر چون صفويان دنبال توجيه حکومت خود به عنوان شيعه بودند، بعضي از ارشادات و رهنمودهاي علماي شيعه را مي پذيرفتند ولي در بعضي از امور علما توان اعتراض نداشتند چون اين مسايل توسط علماي منحط که جيره خوار دربار بودند، اوج مي گرفت.

به گفته اين محقق ديني در زمان شاه عباس فردي از طرف دربار به اروپا فرستاده شد تا در مراسمي که حواريون براي شهادت(!) مسيح در شهر لوور انجام مي دادند حضور يابد.

در آن مراسم از آلاتي چون عّلم و.. براي گراميداشت مسيح استفاده شده بود که نماينده اعزامي در بازگشت به دربار صفوي کاربرد آنچه را ديده بود براي عزاداري امام حسين(ع) پيشنهاد داد که شاه عباس با روي باز پذيرفت...

استدلال شاه عباس اين بود که اولا ما با برادران مسيحي مشکلي نداريم، ما با آنها راحت تر از سني هاي مسلمان زندگي مي کنيم لذا احساس غرور مي کرد که اين مراسم را بگيرد و در تشکيلات عزاداري وارد کند چون اينها را عامل هيجان و برانگيختن شيعه مي دانست.

مردم با شنيدن
صداي طبل و سنج راه مي افتادند و زنجير و سينه مي زند حتي اين علامتي که الان وجود دارد و متاسفانه ساليان سال است از آن استفاده مي کنند، از همين زمان باب شد.



توهمات و خرافات؟
دريايي درباره استفاده از ابزار غربي در مراسم عزاداري در دوره پس از صفوي مي گويد: «در زمان قاجار عَلم کشي و اين سبک عزاداري اوج گرفت؛ در زمان پهلوي رضاخان مخالف عَلم کشي بود اما انگليس به او دستور داد که به علم و کتل بي اعتنا نباشد.»

وي همچنين درباره ساير توهمات و تفکرات درباره قيام عاشورا ادامه مي دهد: «انگاره هاي مسيحيت وقتي در دوران صفويه اوج گرفت کم کم اين توهم بوجود آمد که امام حسين(ع) مثل مسيح کشته شده تا گناهان شيعيان بخشيده شود!! همان تفکري که در مسيحيت وجود دارد...»

عوامل بيگانه در هر دوره به صورت مستقيم و غير مستقيم افراد و افکار خودشان را در راس برنامه ريزي ها و سياست گذاري ها قرار مي دهند و با حمايت هاي مالي برنامه هاي وسيع خودشان را براي ترويج خرافات در عزاداري ها همچنين ساير زواياي فرهنگي به مرحله اجرا مي گذارند.

اما بايد دانست آنچه امروز در دل و جان مردمان ايران زمين وجود دارد؛ ارادتي است عميق و قلبي به يک خاندان مطهر و راهگشا و حسين(ع) و عاشورا شاه بيت اين غزل عاشقي مردم ايران است.

اگرچه نبايد از موج سواري بيگانه بر اين احساس مردمي و خودجوش و پتانسيل بي بديل اجتماعي و مبناي اتحاد ملي غافل ماند.


 اميررضا پرحلم- ليلا باقر
مرجع : برنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما