تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۴۵۱۵

قرار بود چراغ‌هاي رابطه را روشن کنند!

قرار بود چراغ‌هاي رابطه را روشن کنند!
جامعه: فتیان با حمایت سازمان ملی جوانان و با هدف «غنابخشی به ادبیات نظری و مفهوم کار تشکیلاتی» منتشر مي‌شد. قرار بود ۲۰ شماره باشد؛ اما عمرش به شمارة ۷ نیز نرسید. مهم‌ترین موضوعاتی که فتیان به آنها پرداخت «نظریه‌پردازی در مورد تشکل‌ها، شبکة تشکل‌ها و مدیریت تشکل‌ها» بود.

این نشریه از دل طرحی به نام «شبکة تشکل‌های موضوعی» که بانی آن معاونت فرهنگی سازمان ملی جوانان بود، بیرون آمد. طرحی شبیه «شورای هماهنگی تشکل‌های سراسری، شورای هیئت‌هاي مذهبی، شبکة تشکل‌های موضوعی و... .»

تکثر و تنوع چنین طرح‌هایی که همگی یک هدف –ساماندهی و زمینه‌سازی برای هم‌افزایی تشکل‌ها– را دنبال می‌کنند و از قضا در برخی موارد دچار موازی‌کاری و در بسیاری موارد نیمه‌تمام رها مي‌شوند، نشان‌دهندة ضرورت کار نظری و مطالعاتی قبل از هرگونه عمل است؛ ضرورتی که در سرمقالة اولین شمارة فتیان بدان اشاره مي‌شود و آن را یکی از اهداف خود اعلام می‌کند. در این وانفسای «انفعال» یا «عمل‌زدگی‌هاي بي‌نظر» جای نشریاتی چون «فتیان» خالی است.

سرمقالة اولین شمارة فتیان
چراغ‌هاي رابطه را روشن كنيم!
محسن حسام مظاهري
سي سال از انقلاب مي‌گذرد ...
و با وجود خيل عظيمي از مراکز و سازمان‌ها و تشکل‌های فعال مذهبی، سیاسی، فرهنگی و... هنوز نمي‌توان از وجود تعریفي واحد و معیار از فعالیت تشکیلاتی در عرصة فرهنگ دینی و انقلابي سخن گفت؛ تعريفي با چفت و بست‌هاي محكم. تعريفي با كارآمدي لااقل يك دهه. تعريفي با مُعَرِفاني مشخص.

سي سال از انقلاب مي‌گذرد ...
و هنوز فعالان و مديران فرهنگي از فقدان مباحث نظری، کاربردی و تئوریک در زمینة كار تشكيلاتي رنج مي‌برند. و هنوز هرکدام بر اساس تجارب فردي و محدود خود و با مدل آزمون و خطا پیش می‌روند.

سي سال از انقلاب مي‌گذرد ...
و هنوز اين تشكل‌ها و گروه‌ها و مجامع مختلف در عين آنكه افقي مشابه دارند و بر مسيري يك‌سان ره‌سپارند؛ اما با هم حرف نمي‌زنند، دادوستد نمي‌كنند، راه تعامل نمي‌دانند، سر هم‌فكري و هم‌راهي ندارند و خلاصه «چراغ‌هاي رابطه خاموش است»!

سي سال از انقلاب مي‌گذرد ...
و هنوز خيلي سؤال‌هاي ابتدايي در راه فعاليت فرهنگي، پيِ پاسخ مي‌گردند. هنوز بر راه‌هاي منتهي به بن‌بست، بر كوره‌راه‌ها، چندين ردپاست. چه، ره‌سپاران امروز را كاري با ره‌سپاران ديروز و پريروز نبوده است! چنين است كه بسياري ردپاها را كه دنبال مي‌كني به يك دايره مي‌رسي. و چنين است كه سال‌ها با شور و شوق فعاليت مي‌كني و به خيال خود تكليفي كه برعهده‌ات است را ادا مي‌كني؛ اما فرجام كار، زير پا همان ضربدري را مي‌بيني كه نقطة آغاز حركتت را نشان مي‌دهد!

سي سال از انقلاب مي‌گذرد ...
و حالا، در آستانة دهة چهارم، ديگر ادامة روند بر مدار تكرار پيشين، صعب‌تر از هر زمان مي‌نمايد و ضرورت بازانديشي و بازتعريف ضروري‌تر از هر وقت.
زايش «فتيان» حاصل چنين دغدغه‌هايي است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما