پای منبر رضاخان میرپنج ...

نویسنده: مرتضی وافی

10 مهر 1387 ساعت 8:00

در یکی از روزهای ایام عزاداری محرم، رضاخان که در آن وقت سردار سپه بود با دسته‌اش وارد مسجدی شد.


در یکی از روزهای ایام عزاداری محرم، رضاخان که در آن وقت سردار سپه بود با دسته‌اش وارد مسجدی شد.
عساکرانش(1) به زدن دور حوض و خودش به پله سوم منبر برآمده که ناگزیر هم روضه‌خوان که بر صدر منبر نشسته بود، لب از سخن بسته کارگردانی را به او واگذار نمود و او غربال‌کش کاه(2) دسته‌اش را به جلو خوانده ابتدا نظری به جمعیت و چشمی به چشم مجلسیان گردانده، گفت: می‌دانید امروز چه روزی است؟ خاک بر سرم کنند؟!

بعد مشت کاهی از غربال برداشته به سر حضار پاشید و اضافه کرد (ای امام حسین! کجا بود در روز عاشورا رضا که جان خودش و این سربازانش را در راهت فدا بکند) و با همین چند کلمه چنان مجلسی آراست و اشکی از مردم گرفت که صد روضه‌خوان کارکُشته نمی‌توانستند و همراه غیه کشیدن و به سینه کوبیدن و غش و ضعف زنان از منبر نزول کرده به راه افتاد و دسته‌اش به دنبالش از مسجد خارج گردیدند!

این یک منظره بود و منظره دیگرش هم قدغن کردن دسته و سینه‌زنی و هر نوع عزاداری از تعزیه، روضه و نوحه به وسیله خود او در وقتی که به سلطنت رسیده تاج‌گذاری کرده بود، تا آنجا که برپا دارندگانش را توبيخ و به زندان افکندند و آرایش مساجد و عزاخانه‌ها مانند تکایا و حسینیه‌ها که مظهر و نمایانگر عزاخانه بودند، ممنوع شد و حتی افراشتن بیرق سیاه بر سر خانه، دکان، دالان و کاروانسرایی به علامت عزای حسین در حکم بدترین کار خلاف محسوب مي‌شد و لازم بود که صاحبش تنبیه شود و حتي بانی، ذاکر و مستمع روضه نيز دستگیر و حبس شوند.

امام حسینی که دیگر کاری با او نبوده بهره لازم از وی و نامش کشیده شده باید تا زمان مقتضی دیگر کنار گذاشته بشود...

***

حکایت حساسیت شدید نهاد قدرت بر اعتقادات و آداب و رسوم آیینی مردم، به ‌ویژه آن دسته اعتقاداتی که منجر به حرکت‌های اجتماعی می‌شود، تاریخی دیرینه دارد. صدور احکام حکومتی مبنی بر ترویج و یا ممنوعیت مناسک آیینی و یا برگزاری این مناسک و مراسم به شیوه‌ای خاص همیشه در دستور کار نهادهای قدرت تا قبل از انقلاب اسلامی ایران به‌ویژه سه دورۀ پادشاهی آخر ـ یعنی صفویه ، قاجاریه و پهلوی ـ بوده است.

فلسفه اکثریت این احکام، مصادره پتانسیل و توانمندی‌های اجتماعی اعتقادات و رفتارهای آیینی مردم به نفع نهاد قدرت بوده که حکایت فوق نمونه‌ای از این رفتار است.

***


اما تعامل نهاد قدرت و مردم در زمینه رفتارها و اعتقادات آیینی، با ظهور و بروز انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ماهیتی دیگر به خود گرفت؛ نهاد قدرت، این بار از دل همان مردم و معتقد به همان اعتقادات شکل گرفته است.

همانقدر که مدیر یک هیئت در مورد برگزاری مراسم هیئت خود نگران، حساس و پیگیر بوده و تمام تلاش خود را برای حفظ اصالت و عدم انحراف این حرکت به کار می بندد، مدیران فرهنگی در مقیاسی کلان‌تر در همین زمینه نگران، حساس و پیگیر هستند.

فلسفه مصوبات مختلف شورای انقلاب فرهنگی، تشکیل ستادهای مختلف نظارت بر عزاداری‌ها در استان‌ها، برنامه‌های همیار هیئت در نیروی انتظامی و برنامه‌های سازمان تبلیغات و ستاد ساماندهی شئون فرهنگی دقیقا بر همین مبنا و هدف بوده است.

هر چند در اجرای این برنامه‌ها برخی کاستی‌ها و نواقص مشاهده می‌شود، اما باید به این نکته توجه کرد که دولت در عرصه صیانت از ارزش‌ها و پاسداری از حریم مناسک آیینی بیشتر نقش نظارتی برای خود قائل بوده و «مردم‌نهاد» بودن همه حرکت‌های اجتماعی ـ مذهبی و اینکه جز با حمایت و همراهی تشکل‌های مذهبی ـ مردمی هیچ اصلاحی در مورد انحرافات احتمالی نمی‌توان انجام داد ، را به عنوان اصلی مسلم ، سرلوحه کار خویش قرار داده است.

به عنوان نمونه شورای عالی انقلاب فرهنگی راهکار اجرایی برای اولین مصوبه خود با این مضمون « غنابخشي فکري و محتوايي مجالس و مراسم سوگواري در جهت ارتقاء و تعميق بصيرت و معرفت اقشار و آحاد جامعه درباره فلسفه، عمق و ابعاد و تعليمات و تبعات حماسه حسيني(ع) و مقابله با تحريفات و اکاذيب پديد آمده در اين زمينه» را به شکل زیر به ستاد ساماندهی شئون فرهنگی ابلاغ کرده است:

* اهتمام بيشتر به توسعه انديشه‌ها و نظرات دانشمندان و متفکران بزرگ درباره محرم و آيين‌هاي عزاداري سالار شهيدان(ع).

* تهيه برنامه‌هاي منظم و منسجم رسانه‌اي براي نقد و بررسي شعر، مداحي و تعزيه‌خواني و همچنين مناظره فکري فقهي توسط متخصصان.

* تبيين و تشريح فلسفه و ضرورت و نقش تاريخي قيام عاشورا و ارائه تحليل‌هاي مناسب از فرآيند شکل‌گيري نهضت حسيني و نفي تحليل‌هاي ناصواب غيرمنطبق با واقعه عاشورا و شعائر حسيني از طريق رسانه‌ها به‌ويژه صدا و سيما با همکاري دستگاه‌هاي ذيربط فرهنگي.

که با بررسی این راهکار اجرایی می‌توان به فرهنگی بودن روش‌های اجرایی ـ و نه بخشنامه‌ای بودن و یا دستورالعمل‌های اداری یک‌شبه پی برد.


1) عزاداران و سینه‌زن‌ها را عساکر حضرت حسین می‌خواندند.
2) برای تهییج بینندگان در هر دسته و مجالسِ روضه معتبر، یکی دو نفر غربال‌کش کاه بودند که در شور عزا، مشت‌مشت بر سر افراد كاه می‌پاشیدند.


کد مطلب: 157

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/note/157/پای-منبر-رضاخان-میرپنج

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir