حال و هوای عطر سیب در میدان آیینی امام حسین(ع)

خبرگزاری مهر , 12 مرداد 1401 ساعت 15:35

با دیدن اسم «عطر سیب» به سمت میدان آیینی امام حسین علیه السلام حرکت کردم تا ببینم چه حال و هوایی دارد.


 
یک نام جذاب من را مشتاق کرد تا به سمت میدان امام حسین علیه السلام بروم. «عطر سیب» که یادآور نوحه‌های قدیمی و خاطرات خوب کربلا بود، اسم نمایشگاهی است که شروع محرم برپا شده. هنوز به میدان نرسیده بودم که صوت مداحی به گوش رسید و از همان ابتدا فضای دلنشینی بر من حاکم شد. کم کم به میدان آئینی تهران رسیدم و چشم که چرخاندم با سقاخانه روبرو شدم که پذیرای بازدیدکنندگان بود. در میان میدان سکویی قرار داشت که نشان می‌داد قرار است برنامه‌ای باشد.
دورتادور میدان غرفه‌هایی که سازه زیبایی داشتند قرار داشت. مسئولان هر غرفه مشغول فروش محصولات مرتبط با هیئات و تکایا بودند. تقریباً هرچیزی که برای یک مراسم در ایام محرم نیاز است، در اینجا پیدا می‌شد. از سیستم صوت و نورپردازی گرفته تا پرچم و کتیبه‌هایی که داخل غرفه‌ها به چشم می‌خوردند.
بیشتر که به تابلوی بالای غرفه‌ها دقت کردم، با تکیه کودکان و پاتوق نوجوان‌ها روبرو شدم. اول به سراغ پاتوق نوجوان‌ها رفتم. یک تابلوی چوبی که روی آن نوشته شده بود «پاتوق نوجوانان حسینی» متفاوت با سایر غرفه‌ها بود چرا که این تابلو دستنویس بود اما بقیه غرفه‌ها با لیزر حکاکی شده بودند.
با ورود به پاتوق نوجوان‌ها، فضاسازی دلنشینی دیدم که با گلدان‌هایی تزئین شده بود. چند میز هم بود که بچه‌ها مشغول بازی بودند. مسئول غرفه را پیدا کردم، دو چهارپایه گذاشتیم و صحبت کردیم. ابتدای کار علاقه‌ای نشان نمی‌داد ولی کم کم با رودربایستی راضی شد. از هدفشان برای تشکیل این پاتوق پرسیدم. گفت اسم این طرح «بلندا» است، سوگواره هیئت نوجوانان که سازمان فرهنگی شهرداری تهران در کنار نمایشگاه عطر سیب برگزار می‌کند. ما اینجا به هیئت‌های نوجوان کمک می‌کنیم تا بتوانند مقدمات ایجاد هیئت را انجام دهند و آموزش‌های لازم مثل دمام‌زنی را ببینند. یکسری اقلام مثل کتیبه هم به آنها داده می‌شود. در کنار این آموزش‌ها، کافه داریم که از بچه‌ها پذیرایی می‌کنیم و هم میزهای بوردگیم وجود دارد که تحت این بازی‌ها بچه‌ها با احادیث آشنا می‌شوند.
از استقبال نوجوان‌ها پرسیدم که آیا خوب بوده است. قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهد گفت که نوجوان‌ها در همین سن و سال هستند که باید با فرهنگ عاشورا آشنا شوند و ترغیب داشته باشند در هیئت‌ها و مساجد حضور پیدا کنند. در ادامه گفت استقبال خوب بود. ما بعد از اینجا هم در محلی دیگر فعالیت تسهیل‌گری خودمان را ادامه می‌دهیم.
به سمت تکیه کوچک‌ترها رفتم. بالای هر غرفه اسامی جالبی نوشته شده بود. هنرمند کوچولو، نقاش کوچولو و نقال کوچولو از جمله این اسامی بود. نگاه که انداختم کودکانی را دیدم که مشغول نقاشی کشیدن بودند و دورتادور غرفه پرده‌های کودکانه‌ای نصب بود که به نظر می‌رسید هرکدام از آنها ماجرایی از اتفاق‌های واقعه عاشورا را نشان می‌دهد. جلو رفتم و با مسئول غرفه که آقای جوانی بود صحبت کردم. در مورد غرفه توضیحاتی داد. این تکیه را برای این ایجاد کرده بودند تا وقتی خانواده‌ها برای بازدید از نمایشگاه می‌آیند بچه‌ها بتوانند سرگرم شوند. میزهایی برای نقاشی کردن و درست کردن کاردستی نیز در این غرفه به چشم می‌خورد.
مسئول این غرفه گفت: بعد از اینکه کار بچه‌ها تمام می‌شود، برای شنیدن نقالی می آیند تا از روی پرده‌هایی که وجود دارد با وقایع کربلا و شخصیت‌های روز عاشورا آشنا شوند. پرسیدم حضور کودکان چطور بود، توانستند ارتباط بگیرند؟ گفت خدا را شکر خیلی اتفاق خوبی بود. به صورت کلی تعریف و تصویرسازی واقعه عاشورا برای بچه‌ها باید لطیف باشد و این اتفاق افتاد و بچه‌های خیلی دوست داشتند. در ادامه در مورد ارزیابی نمایشگاه گفت: امسال با توجه به اجرای برنامه‌های فرهنگی در کنار فروش ملزومات هیئت‌ها فضای بهتری نقش بسته شده است. صحبت‌های من تمام شد و بعد از خداحافظی بازهم مشغول عکاسی و فیلمبرداری از بچه‌ها شدم و تکیه را ترک کردم.
دیگر وقت آن شده بود به سراغ مردم و هیئت دارها بروم تا از زبان آنها نمایشگاه را ارزیابی کنم. به اطراف نگاه کردم. پیش خودم گفتم بهتر است ببینم چه کسی بن خرید در دست دارد تا اول به سراغ همین شخص بروم. با کمی چرخاندن چشم یک نفر را پیدا کردم و جلو رفتم. پرسیدم فضای کلی نمایشگاه را چطور ارزیابی می‌کنید؟ در پاسخ گفت: سال‌های گذشته فضای نمایشگاه در بوستان ولایت بهتر و بزرگ‌تر بود و ملزومات بیشتری پیدا می‌شد. پاسخ جالبی برای من بود. تصمیم گرفتم از بقیه کسانی که قرار است سوال کنم این موضوع را درمورد نمایشگاه سال‌های قبل هم مطرح کنم.
با چندین نفر صحبت کردم و سوالات مختلفی پرسیدم. درباره فضای کلی نمایشگاه تقریباً اکثراً اذعان داشتند که سال‌های گذشته فضای غرفه‌ها بزرگ‌تر بود و محصولات بیشتری عرضه می‌شد. از صحبت‌های مردم می‌شد به این نتیجه رسید که از نبود غرفه‌های عرضه اقلام خوراکی مثل برنج و روغن دلخور هستند. بعضی‌ها هم از جور نبودن و تکراری بودن محصولات گلایه داشتند و می‌گفتند یک محصولی مثل پرچم واقعاً تنوع کمی دارد.
امسال شهرداری به هیئت‌ها بن خرید ۶ میلیون تومانی هدیه داده بود تا کمک هزینه‌ای برای خرید ملزومات باشد. تا درباره مبلغ بن خرید و کافی بودن آن سوال می‌کردم تقریباً همه شروع به خندیدن می‌کردند. می‌گفتند با این افزایش قیمت‌ها این ۶ میلیون تومان تقریباً هیچی به حساب نمی‌آید. یکی گفت پول خرید یک دیگ است. دیگری گفت توانستم چند عدد کتیبه تهیه کنم. فرد دیگری اشاره کرد این مبلغ برای نصف وعده پذیرایی یک روز هیئت ما هم نمی‌شود.
سوال دیگری که از همه پرسیدم حمایت شهرداری از هیئات بود. پرسیدم به جز بن ۶ میلیون تومانی، شهرداری حمایت دیگری کرده است یا خیر؟ تمام کسانی که جواب دادند گفتند شهرداری هیچ حمایت دیگری نکرده است. یک نفر به نکته خوبی اشاره کرد و گفت اگر شهرداری در نوسازی هیئات کمک کند واقعاً خوب است.
سراغ قیمت محصولات و تخفیف هم رفتم تا ببینم نظر مردم در مورد این موضوع مهم چیست. نظرات متفاوت بود. یک جوانی از مناسب بودن قیمت‌ها گفت. فرد دیگری اشاره کرد چاپ مخمل تقریباً ۵۰ هزار تومان از بیرون گران‌تر است. آقایی از عدم ثبات قیمت‌ها گلایه کرد و گفت دیروز پنکه ۶ میلیون تومان بود و امروز یک میلیون گران‌تر شده است. مسئول هیئتی که خود در زمینه صوت و تصویر شاغل بود اشاره کرد غرفه‌های این نمایشگاه می‌توانستند تخفیف بیشتری لحاظ کنند. یک نفر هم به ارزان‌تر بودن حدود ۱۰ درصدی قیمت ظروف پلاستیکی در مولوی نسبت به این نمایشگاه خبر داد.
از نظر مردم می‌شد نتیجه گرفت قیمت اقلام در نمایشگاه نسبت به بیرون آن چنان تفاوتی ندارد. بعضاً یکسان، گاهی گران‌تر و یکسری هم ارزان‌تر هستند.
بعد از شنیدن حرف‌های مردم باید به سراغ غرفه دارها می‌رفتم تا ببینم چقدر حرف‌ها با مردم شباهت دارد. برخلاف نظر مردم که نمایشگاه بوستان ولایت را بهتر ارزیابی کرده بودند، غرفه داران معتقد بودند امسال اصلاً قابل مقایسه با سال‌های گذشته نیست. از نظر دسترسی، مکانی برای حضور مردم گرفته تا نوع و زیبایی سازه به کار گرفته شده برای غرفه‌ها از نکات مثبت قابل وصف از طرف غرفه داران بود.
نکته‌ای که باعث تعجب من شد، اذعان غرفه داران به داشتن تخفیف و عرضه ارزان‌تر اجناس بود. گزاره‌ای که دقیقاً برخلاف نظر مردم بود. حال سوال اینجاست که این دوگانگی را چطور می‌توان پاسخ داد؟
مسئول غرفه‌ها نسبت به گرمای هوا و عدم پیش بینی بارندگی گلایه داشتند. می‌گفتند بهتر بود شهرداری منابع آب بیشتری اطراف میدان تعبیه می‌کرد تا برای نوشیدن آب تا آن طرف میدان نرویم. در مورد بارندگی‌های اخیر هم گلایه کردند و گفتند باید سقف غرفه‌ها را دقیق‌تر و با توجه به بارندگی اجرا می‌کردند.
به یک غرفه فروش ملزومات چایخونه رسیدم. یک آقای ریش سفید و باصفا مسئول غرفه بود. او گفت ۸ سال سابقه حضور در نمایشگاه دارد و خوشحال است که نمایشگاه امسال در میدان آئینی امام حسین علیه السلام برگزار شده است. اشاره کرد زیبایی نمایشگاه امسال اصلاً قابل مقایسه با سال‌های گذشته نیست.
حین مصاحبه گرفتن‌ها بودم که نواهای خاصی نظرم را جلب کرد. برنامه‌های میدانی نمایشگاه در حال اجرا بود. از برنامه نمایشی گرفته تا تعزیه خوانی جز طرح‌های نمایشگاه بود. غرفه داران از طرح‌های آئینی و فرهنگی اجرا شده بسیار ابراز خوشحالی کردند و گفتند این برنامه‌ها باعث شده تا استقبال مردم بیشتر شود و فروش ما هم بالاتر رود.
دم غروب نزدیک به سه ساعت بود با افراد مختلفی صحبت کردم. کار من به پایان خودش نزدیک شده بود. حال و هوای میدان آنقدر جذاب بود که دوست داشتم بازهم بمانم. تا زمانی که میدان را ترک کنم داشتم به نتایج مصاحبه فکر می‌کردم. نتیجه مهمی که نمایشگاه داشت و می‌شود به آن اشاره کرد رضایت غرفه‌داران و نارضایتی نسبی مراجعه‌کنندگان بود. و هنوز برای من سوال بود که چرا غرفه‌داران از تخفیف صحبت می‌کردند اما مردم می‌گفتند تفاوت قیمتی مشاهده نکردیم! ‌


کد مطلب: 36100

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/36100/حال-هوای-عطر-سیب-میدان-آیینی-امام-حسین-ع

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir