تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۸
۰
کد مطلب : ۳۲۸۷۲
درس‌گفتارِ درون‌مایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیبایی‌شناسی و آرایه‌ها

جلسة دوم: ضرورت نقد اشعار مذهبی

استاد اسماعیل امینی
جلسة دوم: ضرورت نقد اشعار مذهبی
درس‌گفتارِ درون‌مایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیبایی‌شناسی و آرایه‌ها

 
جلسة دوم: ضرورت نقد اشعار مذهبی
استاد اسماعیل امینی
 
   برای خیلی از کسانی که شعر مذهبی می‌سرایند و شاعران عاشورایی هستند، این سؤال مطرح است که آیا شعر مذهبی، نیازی به نقد دارد یا ندارد؟ به هر حال در مجامع مذهبی، در هیئت‌های مذهبی و در مساجد، نسبت به کسی که در مدح و منقبت اهل‌بیت(ع) شعر می‌گوید، احترامی وجود دارد؛ این یک واقعیت است و صحیح هم است که در روایات آمده است، شعر گفتن در مدح و منقبت اهل‌بیت(ع) و مرثیه‌سرایی، مدیحه‌سرایی، شعرهای نیایشی و مناجاتی، جایگاه والایی دارد؛ ثواب دارد؛ عملی است که بسیار پسندیده است و وعده‌های نیکویی دربارة پاداش شاعر عاشورایی در روایات آمده است. این‌ها همه در جای خود محفوظ است؛ اما سخن بر سر این است که اگر ما از موضوع مقدسی سخن گفتیم؛ مثلاً در شعرمان از توحید سخن گفتیم، از معاد سخن  گفتیم، از قرآن کریم حرف زدیم، از مصیبت‌های سیدالشهدا(ع) و یارانش در روز عاشورا حرف زدیم، از کرامت‌ها و معجزات رسول‌الله حرف زدیم، آیا به این دلیل که دربارة موضوع مقدسی حرف می‌زنیم، شعر ما مصون از نقد است و نیازی به نقد ندارد؟
 
   با همین تعارفاتی که بین خودمان است، می‌توانیم دل‌خوش کنیم که مثلاً خدا اجرت دهد! به‌به چه کردی! بعضی از دوستانی که شعر می‌گویند، مثلاً از این چیزها می‌گویند که این را که من نگفتم، خود اهل‌بیت کرامت کردند. ما هیچ دسترسی به این نداریم که بدانیم این را خودمان گفته‌ایم یا کرامت غیبی بوده است. شاید تصور کرده‌ایم که کرامت غیبی است. ما به کجا دسترسی
داریم؟ ما فقط به آن شعری که محصول کار بوده دسترسی داریم. به‌خصوص در مورد شاعرانی که در میان ما نیستند. برای مثال از شاعر قرن پنجم، ششم و قرن دهم شعر داریم؛ از کجا بدانیم که این کرامت بوده است یا نبوده است. هدیة آسمانی بوده یا ساختة خود شاعر است؟ هیچ راهی برای این نداریم. بنابراین وقتی با یک اثر ادبی، با یک شعر مواجه هستیم که موضوع آن، موضوع مقدسی است، به‌خاطر تقدس موضوع نمی‌توانیم از نقد آن چشم بپوشیم. چنان‌که بزرگان ما هم این کار را نکردند. بزرگان دین ما هم این کار را نکردند. آنها هم که در ادبیات صاحب‌نظر بودند این کار را نکردند. یعنی نقد کردند؛ گفتند این شعر خوبی است، آن شعر متوسطی است، آن یکی هم ضعیف است. با این‌که موضوع هر سه، مثلاً عاشورا بوده است.
 
   گاهی کسی می‌گوید من این را با نیت خالص گفتم. بله، با نیت خالص گفته است، ممکن است اصلاً به منظور شعر هم نگفته باشد؛ ممکن است پیش خودش زمزمه‌ای کرده باشد، درد دلی کرده باشد، نیایشی کرده باشد؛ این‌که ما در هر لحظه‌ای دل‌مان می‌خواهد با خدای متعال سخن بگوییم، با ارواح پاک ائمة دین سخن بگوییم، این یک مسئلة شخصی است که به هر لفظ و به هر زبانی می‌تواند باشد. هیچ نیازی به آداب و ترتیب و چارچوب ندارد؛ تا وقتی که شخصی است؛ اما وقتی می‌خواهیم منتشر کنیم، فرق می‌کند. مثل این است که می‌خواهیم از خانه بیرون آییم. وقتی از خانه بیرون می‌آییم، باید لباس رسمی تن‌مان باشد. با لباس خانه نمی‌توانیم بیرون بیاییم. در حالی که وقتی در خانه هستیم، هر لباسی پوشیدیم، پوشیدیم. ما وقتی چیزی را منتشر می‌کنیم، طبعاً در معرض نقد قرار می‌گیرد. دیگر فرقی نمی‌کند که
موضوعش مقدس باشد یا نباشد. مقدس‌تر از کلام خدا هیچ چیزی نیست. یعنی آیات قرآن کریم مقدس‌ترین کلام است. کلام الهی و وحی است؛ به‌نحوی که حتی گفته‌اند اسم «ابو لهب» که در قرآن آمده ـ که از سران کفار بوده است ـ چون کلام الهی است، دست زدن به همان کلمه هم بدون وضو گناه است و اشکال شرعی دارد. با این‌که اسم دشمن خداست؛ ولی چون در قرآن آمده حرمت دارد؛ حتی اسم شیطان، وقتی که در قرآن آمده حرمت دارد؛ مثلاً ابلیس.
 
   مقدس‌تر از کلام خدا هیچ کلامی نیست؛ اما دربارة کلام خدا نیز به لحاظ بلاغت و به لحاظ زیبایی فراز و فرود هست. این شعر از سنایی است:
   در کلام ایزد بی‌چون که وحی منزل است
   کی بود تبت یدا مانند یا ارض ابلعی
 
   یعنی در کلام خدا این‌گونه نیست که همة آیات از نظر فصاحت و بلاغت در یک مرتبه باشند؛ با این‌که همة آن اعجاز و همه کلام خداست؛ اما در آن هم تأمل کردند و گفتند که «يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي» به لحاظ مجموع تمهیدات بلاغی چنان در اوج است که هیچ کدام از آیات دیگر به پای این نمی‌رسد؛ اما برخی از آیات است مثل « تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ» که به لحاظ بلاغی، سطح متوسط و معمولی دارد و آن برجستگی را ندارد. در مورد کلام خدا هم این نقد انجام شده است، دیگر چه برسد به کلام بشر که کاملاً قابل ارزیابی است. دیگر این‌که همان کلام خدای متعال را هم اگر کسی بخواهد بنویسد، می‌دهند به بهترین استاد خوشنویسی تا آن را بنویسد. در بهترین کاغذ می‌نویسد. بعد آن را تذهیب می‌کنند. با بهترین کیفیت چاپ می‌کنند. این‌گونه نیست که هر آدم بدخطی مثل من، آیاتی از قرآن
را روی کاغذ بنویسد، بعد بگوید من یک قرآن منتشر کردم. جامعه از او نمی‌پذیرد. با این‌که قرآن کریم است و استنساخ قرآن، به هر حال ثواب دارد. دیگر این‌که در قرائت قرآن هم همین‌طور است؛ یعنی وقتی در یک مجلس می‌خواهند قرائت قرآن کنند، از آدمی که با دستگا‌ه‌های موسیقی و با تجوید آشنا نیست، دعوت نمی‌کنند تا قرآن بخواند. برای خودش اگر خواست، بخواند؛ اما وقتی در مجلسی و محفلی برای یک جمع می‌خواهند قرآن بخوانند، از آدم خوش‌صدا دعوت می‌کنند. من دیده‌ام که حتی بعضی از علمای بزرگ ما و مفسرین ما، در مجالس‌شان که تفسیر قرآن می‌گویند، موقعی که به آن آیات می‌رسند، از یک قاری خوش‌صدا می‌خواهند که او بخواند. یعنی هم در نوشتن و هم در عرضه کردن، این زیبایی و ملاحظات هنری تأثیر دارد.
 
   بنابراین با این بهانه که من برای اهل‌بیت(ع) شعر گفتم، برای رونق محفل عزای امام حسین(ع) شعر گفتم، پس شعرم نیازی به نقد ندارد؛ با دلم گفتم، با عشق گفتم، با اعتقادم گفتم و ... دلیل نمی‌شود. این موضوع وقتی که شخصی باشد اشکالی ندارد؛ ولی وقتی بخواهیم شعر را منتشر کنیم یا در مجلس عرضه کنیم، حتماً اشکال دارد و حتماً نیازمند این است که کسی، صاحب‌نظری، بزرگی، آدم باتجربه‌ای این را ببیند و بعد منتشر کنیم و بعد از آن در مجلس بخوانیم؛ اما این‌که نقد چه ویژگی‌هایی دارد؟ نقد کردن شعر عاشورایی، آیا مثل سایر شعرهاست؟ آیا شعر عاشورایی را هم مثل شعر غنایی، مثل شعر اجتماعی، مثل شعر حماسی نقد می‌کنند، یا ویژگی‌های خاص خودش را دارد؟ این هم مبحثی است که به هر حال دوستانی که اهل تأمل هستند، می‌توانند درباره‌اش بیندیشند.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما