تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۰۷:۵۴
۰
کد مطلب : ۵۳۵۷

گزارشی از برگزاری مراسم سوگواری حسینی در حیدرآباد هندوستان(1)

گزارشی از برگزاری مراسم سوگواری حسینی در حیدرآباد هندوستان(1)
به گزارش خیمه، این مراسم چندان جالب است که بارها و بارها به عنوان موضوع پژوهش روی آن تحقیقاتی صورت گرفته و پایان نامه هایی به نگارش درآمده است. این مراسم سابقه‌ای طولانی دارد، سابقه‌ای که به حضور تشیع در هند باز می‌گردد.

یکی از مهم ترین شهرهای شیعه نشین حیدر آباد است که همچنان تا به امروز – و نه به شکوه سابق – به برگزاری مراسم عاشورا،‌ می پردازد. این را هم بیفزاییم که اهمیت عاشورا در هند به حدی است که تا به امروز هم روز عاشورا تعطیل عمومی در سراسر این کشور است.

چون هلال ماه محرم الحرام در بلده به نظر می آید اول حسینی علم و نعل مبارك و علم بی بی ایستاد می كنند و سهره گل بابت سلامتی هزار ساله عمر دولت حضور پر نور از سر كار می رسد و سهره گل از خانه سروی آب شجر و غیره فروش، یعنی كلالنی در حسینی علم نیز می‌آید.

معمول قدیم است كه بعد داخل شدن سهره سلامتی حضور پر نور به وقت دو پهر شب با جلوس نشان فیل و دیگر جلوس‌های معمولی از پلطن بار و هجوم خلایق اوّل غسل كرده و خود را معطر نموده با لباس سبز و زیور بسیار و گیسوی باب تر گشاده به اعتقاد تمام كشتی سهره بر سر خود گرفته،‌ قدم به قدم برهنه پا در هجوم هزارها مردم معه سبوچ‌های شربت و دیگ طعام نیاز اندرون مكان ایستادگاه علم مبارك حسینی علم آمده، سهره بسته فاتح دهانیده به مكان خود می رود و هزارها خلایق كه برای دیدنش می‌آیند اكثر فیمابین اینها كشمكش می شود اما از تقید حكم سركار منجر به فساد نمی گردد.

درین ولا از اولاد او دختری بر سال سهره معمولی می آرد چرا كه سروی مرده است اما بهمون جلوس و تكلف و كثرت خلقت و مرثیه خوانان تمامی بلده برای قبولیت مرثیه‌ها در بمون شب كه سلخ محرم باشد در آن مكان به تكلف روشنی و آتشبازی و جوانان همراهی بر هر جماعت مرثیه خوان در حسینی علم آمده، پنج پنج بند مرثیه تیمناً می خوانند لهذا كثرت خلایق بسیار شده،‌ اكثر فیمابین جماعتها خانه جنگی‌ها می‌شد اما درین ولا از غضب سلطانی فساد بر پا نمی‌كنند بسیار می‌ترسند.

پس در خانه های امیر و فقیر اندرون خانه ها و بیرون در راسته و بازار علم‌ها و تعزیه‌ها و غیره ایستاد می‌نمایند و نوبت ماتمی همه جا می نوازند چه در خانه ها و تعزیه خانه های امیر و چه در عاشورخانه فقیر كه درین ایام در نواختن نوبت در عاشورخانه‌ها از سر كار ممانعت نیست،‌ اذن عاماست كه به مجرد شنیدن صدایش حالت غم مستولی می‌گردد و بر سر هرهر بشر صورت غم و الم هویدا می شود و مردم ذی مقدور روشنی در عاشورخانه‌های خودها از شیشه آلات گران بها می كنند و در بعضی جاها از شمع كافوری و در صحن مكان‌ها روشنی تخته بندی چراغان كه بالایش پرده‌های سرخ باریك می بندند و چراغ‌ها به طور چلیپا و به نقش‌های انواع و اقسام دیگر روشن می‌سازند.

عجائب سیر و تماشاست از غره محرم تا دهم ماه روز شهادت مردمان اشراف و امرای سركار بعض بعض لباس سبز و سیاه خود هم می پوشند و طفلان خود را نیز می پوشانند و تعزیه داری به جای می‌آرند و طعام لذیذ می خورانند و واقعه خوانی می كنایند و برخی خودها می خوانند و غم و الم امام علیه السلام را به درجه كمال می‌رسانند و بعضی مردم بالكل ترك لذات می‌نمایند و سوای غذای بی روغن و نمك هیچ نمی خورند و اكثر این مقدمات پرهیز و تعزیه داری در ستورات نجبا بسیار است و از مرد، آدمیان بسیار كسان در میان عشره محرم لباس دنیا داری را ترك كرده، رخت فقیرانه آزاد می‌پوشند یعنی فقیر می‌شوند كه سر و پا برهنه می‌دارند.

و اكثر نیم مرد آدمیان نعلین‌هائی زرتار در پا و دهوتی عمده یا فقط لنگوته سفید می‌بندند و كمر از دوبته‌های گلابتونی بنارسی و غیره بیش قیمت رنگارنگ و یا با دو شال ورومال شالی بسته خودها را به زیور نقرئی و طلائی می‌آرایند و اینها مجموع دو جوق می‌شوند یكی از تعلیم دنیا صاحب نام كه مرد زور كش بود از مغلپوره بلده بتاریخ هفتم محرم به وقت یك پاس از شب گذشته، همه ها قریب هفتصد كس بلكه زیاده‌تر از هرهر مجا در تعلیم مذكور نزد سرگروه خود جمع شده با نشان فیل برمی‌آیند.

بر سر هرهر فقیران محله آفتابی‌ها می‌باشند كه نقشه لباس و آفتابی‌های هرهر محله علیحده علیحده است مشابهت به یكدیگر ندارد و مزدوران آفتابی بر دار آفتابی هر هر فقیر بر سرش گرفته عقب او می‌باشند كه اگر نقشه آفتابی یكی از اهالی محله مشابه دیگر از محله دیگر تیار كرده بیارد در هر جا كه به نظر آید جنگ صعب رو به كار است و مجرم سر كار و گنهكار سرگروه می‌شود.

و جریمانه می گیرند چرا كه همه نقش‌های لباس وآفتابی‌هائی هرهر محله بی استرضای سرگروه و پروانگی سركاریست نزد سرگروه دفتر اسماء هر برمحله و فقیران آنجاست چه قدیم و چه جدید پس به این صورت از محله خودها در تعلیم مذكور حاضر شده،‌ موافق معمول خود با صف بصف در میان میل یعنی قطار فقیران مقام می‌گیرند اگر خلاف مقام مقرری خود جای دیگر بایستند خانه جنگی است و مجرم سرگروه و سر كار می‌گردند اكثر باین مقدمات مردم بسیار كشته شده‌اند و در سر كار مچلكه‌ها داده‌اند كه فساد نكنند تا خونریزی نشود.

پس از تعلیم خود بر آمده از راسته مكان مهاراجه بهادر راجه چند دلعل در گذشته یكصد و یك روپیه و رومال سبز بنارسی معمود خود از مهاراجه بهادر معزز گرفته،‌ صف به صف قرینه با قرینه منقبت خوانان، عبیر پاشان در راسته كلان زیر دولتخانه و بنگله بیخمجله بآمدگاه حضور پر نور می‌آیند، معمول خود یكصد و بیست و پنج روپیه كه از قدیم است گرفته، می‌روند.

قریب یك پاس روز بر آمده نشان فیل اینها زیر چار منار می‌رسد و اگر كار به تكرار منقبت خوانی و جوابدهی راز و نیاز گفت‌ و گوی فقیری می‌افتد دو دو پهر جائی كه رسیده‌‌اند همون‌جا می‌نشینند كرسی‌ها همراه می‌دارند بدون فیصله آن بر نمی‌خیزند، آن وقت سرگروه آمده فیمابین تصفیه كرده، باصلاح آورده، روانه می‌كند.

هزارها مردم اناث و ذكور در راسته وبازار بر بام و دكاكین یعنی بر بنگله و مركی و عمارات و صاحبان مقدور بر فیل‌ها می‌نشینند و می‌بینند و این فقرای میل اسباب ضروری از خوردنی و قلیون و غیره همراه می‌دارند تا چیزی به چیزی تكلیف نشود با این همه تقیدهائی شدید است كه فی مابین خانه جنگی نكنند سابق اكثر به وقوع می آمده بود كه هر هر فقر در آن شب و روز با اسباب جنگ از قرابین و تپنچه و بندوق و شمشیر و جمد هر و بلم و سنان مستعد جنگ می‌باشد پس به همین طور هر هر صف فقرا میل بر سر كوهچه حسینی علم زیر جهذاه فاتحه خوانده بر می‌گردد.

به وقت برگشتن مقابله عشق خوانی به امیر دلاور علی المتخلص به بهار شاعر استاد منصب‌دار سركار كه در آن روز مشارالیه زره در بر به لباس فقیران معه شاگردان خویش بر‌می‌آمد می شود یعنی با شاگردان برهان صاحب مرحوم استاد زاده مرشدزاده آفاق نواب منور الملك بهادر كه استاد كامل و منقبت گوئی و عشق گوئی بوده با هم از طرفین عشق خوانی می‌كنند سؤال و جواب از جانبین به آواز بلند بلهجه سرود می‌گردد خالی از لطف نیست سابق به غیر مقابله و مواجهه صفوف یكدیگر برمی‌گردیدند این اختراع بلهار صاحب است كه از چند سال جاری شده لطف بسیار دارد معهذا شاگردان هر دو استاد از دو هزار كم نخواهند بود.

و مراد از عشق ابیاتی چند در مدح و احوال شهداء كربلااند كه در آن میان لفظ عشق باشد پس درین برگشتن و عشق‌ها خواندن طرفین قریب چهار گهری روز باقیمانده فرصت یافته هر هر كس به مكان خود می‌رود و سرگروه در اثنا راه از دولتخانه مرشدزاده‌ها و امیران سركار و غیره معمول مقرری زر نقد می‌گیرد.

و بعد عشره به روز سیوم از تحصیل معمول حلیم و قورمه لذیذ پخته،‌ فاتحه داده به همه كس‌ها كه فقیر شده بودند و به دیگر كس‌ها نیز می‌خوراند یك حبه به صرف كار خود نمی‌آرد و بهمون روز غسل كرده تبدیل لباس فقیری می‌كنند و به تاریخ هشتم ماه محرم به وقت شب به همین طور میل تعلیم بلیر كه شخصی سرگروه پیادگان در عهد سلطان عبد الله قطب شاه بود.

و احداث این مقدمه ازوست و تعلیم او معه علم سر طوغ تا حال موجود است از محله متصل فتح دروازه بلده بر‌می‌آید و معمولها گرفته با بلهار صاحب مقابله كرده به دستور مسطور قریب چهارگهری روز باقی مانده مراجعت می‌نمایند.

و بلهار صاحب هم معمول اشرفی‌ها و زر نقد از مرشدزاده‌ها و امرا دارند كه می‌گیرند طرفه‌تر این كه چند سال در عالم ابتدای سن چهارده سالگی سید احمد ولد سید مخدوم سینه قریب یك صد و پنجاه اشراف زاده هم سن خود را كه همه‌ها چهارده سال بودند با تمامی اسباب بنارسی مطلا از رومال‌های مغرق گلابتون و دوپیه‌های مغرق طلا و كرتی‌ها كمخاب مغرق طلا بنارسی مطلا و بر سر هرهر كس آفتابی‌های نقرئی درخشان و زیورها مروارید گران بها همه اسباب از مكان خود داده فقیر كنانیده به همراه صفوف فقرا به جای معمولی و مقرری خود با روشنی بسیار و آتشبازی بی شمار با جلوس دو صد كس دیگر از عروب و پیادگان و غیره ملازم خود وقتی كه برمی‌آید.

و منقبت‌ها به خوش صدای می‌خواند هزارها مردم به اشتیاق دیدن ایشان خواه نا خواه می‌آمدند و می دیدند هر گاه زیر دولتخانه بوقت چهار گهری شب باقیمانده می رسیدند و منقبت‌ها می‌خواندند اشرفیها و زر نقد قریب یكهزار پانصد روپیه معمولها می‌یافتند.

الغرض این معامله قابل ملاحظه و تماشا است بسیار لطف دارد معهذا اكثر مردم ارازل و انفار و كمینه قوم شیر می‌شوند یعنی خود را از دست نقاش به رنگ شیر صحرای زرد می‌آرایند و در كمر خود مانند دم شیر دم چوبی به زنجیر بسته چند كس همراه خود زنجیر در دست گرفته در راسته ها و بازارها عاشورخانه‌ها با دفها نواخته می‌گردند و از بقالان دوكانداران معمول می‌گیرند و گوسفند را از دندان خود گرفته حلقوم او را گزیده، خون برمی‌آرند و حمله‌های شیر می‌كنند البته در تمام بلده و بیگم بازار و غیره از دو صد كس كم نخواهند بود و مجموع بروز شهادت زیر پل قدیم جمع می‌شوند.

و بعضی مجنون می‌گردند با كلاه بزرگ دنباله دار كاغذی مختلف به الوان بسیار و كارا برق وبرنجی و غیره و بعضی به رنگ یعنی به طور قاصدان زنگوله‌ها در كمر بسته فقیر می‌شوند و بسیارها به انواع و اقسام اوضاع مختلف فقیر می‌گردند و زر بسیا پیدا می‌كنند و در تمام شهر دفها نواخته می‌گردند و فیمابین اینها فسادها و قضیه‌ها و خانه جنگی‌ها بر پا می‌شود كه قریب به جنگ و جدل می‌رسد اما از داب و رعب حكم سركار مقدوری ندارند كه قصاص سر دست از سركار موجود است.

و قریب دوصد جوق جوانان و طفلان گهگری واله‌ها فقیر می‌شوند یعنی به لباس و رنگ مختلف بست بست كس از هر هر محله برمی‌آیند كه در دست همه‌ها گهگری می‌باشند مانند زنگوله‌های خرد مدور كه از آن آواز برمی‌آید و یك سبوچه‌های برنجی را زنگوله‌های خردخرد بسته موافق لهجه سرود خود بر می‌گردانند و ابیات چند در مدح احوال شهدا می‌خوانند و فیما بین اینها نیز تقید لباس و رنگ است كه دیگری به آن رنگ بر نه آید اینها همه از اهل پلانهای سركاراند و از مقام حسین ساگرنیز در شهر می‌آیند و می‌گردند و مجموع را معمول از سركار مرشد‌زاده‌ها و امرای سركار است.

از غره محرم تا دهم شهر مذكور همین هنگامه اینها خانه به خانه كو به كو بر پاست كه دفها نواخته،‌ معمول و الفامها می‌گیرند درین ولاد و حبش ولایتی قوی الجثه جوان شیر می‌شوند كه دستار و طاش بر سر و رنگ شیر از اوراق طلائی بر بدن خود درست كنانیده مطلا ومنقش با دیگر حبوش و عروب ولایتی قریب بیست و پنج نفر با همه آلات حرب بر می‌آیند هیچ كس از شیران دیگر مانند روباه دم در كشیده به مقابله این دوتا نمی‌آیند اگر كسی بیاید دم او را بریده سر می‌دهند كه سال آینده دیگر خودرا شیر نكنند كه دم بریده است و ازین هر دو یكی در رساله عبد الله بن علی خان جمعدار عروب و دیگر سانیس طویله بن شامش جمعدار عروب نوكراند.

الغرض درین معامله هندو و مسلمان با هم شریك شهادت دهم محرم تمامی علمها و تعزیه‌ها و براق‌ها مجموع ازراسته حسینی علم كه راسته بزرگ بلده است در دریای موسی با نشان‌های فیلان و نوبت‌ها و نقاره‌ها و پلانهای بار و علی غول و عروب و غیره از هرهر خانه امیر و فقیر به قدر مقدور بیرون دروازه پل قدیم می‌برند و این فقرا هر دو میل هر دوم تعلیم مذكور و فقیران ملنگ‌ها و دیگر فقرا رنگ به رنگ به اوضاع مختلف وصور گوناگون و جمیع شیران و مجانین و بهرنگ‌ها و غیره همه در دریای موسی جمع شده منقبت‌ها می‌خوانند و تمام شب می‌باشند.

و كثرت خلقت خدا از چهل و پنجاه هزار یا لك آدم كم نخواهند بود بلكه زیاده‌تر و فیلان بسیار و اسپان بی‌شمار را حسابی نیست و ذیمقدوران خیمه‌ها می‌دهند و فرود می‌آیند قابل سیر و تماشای عجیب و غریب است اما بهر حال مداحی امام علیه السلام را نمی‌گذارند اگر بعد عشره محرم یك كس غریب بی مقدور را زر خطیر دهند كه فقیر شود یا شیر گردد هرگز هرگز نخواهد شد.
                                                                                                        ادامه دارد ...
مرجع : کتابخانه تخصصی تاریخ ایران و اسلام
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما