تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۱۶
۰
کد مطلب : ۳۰۷۷۲
کمبودها در حوزۀ کتابهای عاشورایی

پژوهش، داستان وجوه گمشدۀ عاشورانویسی

فاطمه عميدي
پژوهش، داستان  وجوه گمشدۀ عاشورانویسی
کمبودها در آثار تاریخی و ادبی همیشه وجود دارند؛ چون تاریخ روزبه‌روز خوانده و متناسب با هر زمان و برهه‌ای معنا می‌شود؛ اما وقتی در کشور اسلامی و شیعه‌ای همچون ایران بحث از کمبودهای آثار عاشورایی در حوزۀ کتاب و ادبیات می‌شود، این «کمبود» دیگر آن کمبودی نیست که باید متناسب با زمان و برهه بازخوانی شود، بلکه منظور نداشته‌ها هستند.
گرچه در نگاهی کلی به نظر می‌رسد که تولید در این حوزه و زمینه زیاد است، مشکلات و نوع آسیب‌هایی که هنوز بر سر راه فرهنگ عاشورایی وجود دارد، نشان می‌دهد این تولیدات یا رضایت‌بخش نیستند یا مسیر درستی را در مورد مخاطب پیش نگرفته‌اند. حوزۀ عاشورایی با توجه به ابعاد و وجه‌های مختلف، حوزۀ متنوعی است که می‌تواند خوراک آثار بسیاری باشد؛ اما واقعیت این است که در بعضی از این بخش‌ها ضعف‌های بزرگی وجود دارد.


هنر و نداشته‌هایش
یکی از مهم‌ترین جلوه‌هایی که می‌توان هر موضوع و حدیثی را در آن به زیباترین وجه به تصویر کشید، جلوۀ هنر است؛ چنانچه بارها شاهد بوده‌ایم که چگونه یک عکس می‌تواند دنیا را متأثر سازد و این نشان از معجزۀ هنر دارد. خاصیت دیگر هنر این است که حرف‌های تازه و به‌روز نیز دارد و می‌توان اتفاقات عاشورایی جهان اسلام را با هنر به دنیا معرفی کرد. گرچه در سال‌های اخیر هنرهای تجسمی در فرهنگ عاشورایی راه خود را باز کرده‌اند، هنوز یکی از کمبودهای اصلی در این حوزه‌اند و نیاز به فرصت است تا در این عرصه به رشد و بالندگی برسیم و از هنر کاربردی در این زمینه بهره ببریم.

 
کودکان دورافتاده
در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان و ادبیات داستانی برای کودکان گرچه تلاش‌های بسیاری برای اشاعۀ ابعاد پراهمیت عاشورایی در اوایل دهۀ هفتاد صورت گرفت، مثل فعالیت‌هایی که بنیاد بعثت، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و انتشارات مدرسه در این زمینه انجام دادند، این فعالیت‌ها نتوانستند به یک جریان تبدیل شود؛ از این رو همچنان کمترین و کم‌استقبال‌ترین آثار حوزۀ عاشورایی در حوزه کودک و نوجوان دسته‌بندی می‌شوند.
آثار موجود نیز در حوزۀ کودک و نوجوان با مخاطب خاص خود ارتباط برقرار می‌کند و بر آن‌ها تأثیر می‌گذارد؛ اما این تأثیرات گاهی سطحی و حتی منفی است. مقصر نیز هر دو طرف قضیه، یعنی هم اهل علم و هم واسطه‌های میانی که نویسندگان ادبی این حوزه به شمار می‌آیند، هستند. مشکل گروه اول این است که در تحلیل و تبیین ماجرا کار جدی و بزرگی انجام نمی‌دهند. گروه دوم نیز از منابع و پژوهش‌های صورت‌گرفته بهره نمی‌گیرند و گاهی اصلاً آن‌ها را نمی‌شناسند و به رونویسی از چند کتاب دم‌دستی بسنده می‌کنند.

 
حزن برانگیز نه تفکر برانگیز
می‌توان ادعا کرد در مجموعه آثاری که با موضوعات عاشورایی پا به عرصه وجود می‌گذارند، بیشتر حزن برانگیزند؛ از این رو یکی از اصلی‌ترین کمبودهای حوزۀ ادبیات عاشورایی، وجود آثار تفکربرانگیز است. عمده کتاب‌های موجود در این حوزه فقط یک بُعد را می‌بینند که آن‌هم بعد احساس و سوگ است. درست است که یک وجه عاشورا، امری احساسی، عاطفی و اعتقادی است و به عامۀ مردم نیز مربوط است، اما به دلیل نوع تأثیرگذاری این وجه، دخالت غیرمتخصصان در آن زیاد بوده و مباحثی که از سوی آنان طرح و اجرا می‌شود، گاه آلوده به غلو و افراط است و با مبانی دینی سازگار نیست و منبع و مأخذ درستی نیز ندارد. از اینجاست که تحریفات آغاز می‌شود و رشد می‌کند. گاهی این تحریفات را نیز قدرت‌ها و افراد متعصب و بی‌اطلاع رواج می‌دهند و باعث باورپذیری نابه‌جای آن‌ها می‌شوند. در واقع هر روایتی از عاشورا که بیشتر احساسی و اشک‌آورتر باشد به رشتۀ نظم و نثر درآمده و بسیاری نویسندگان از کنار روایات و اخباری که اشک و سوز کمتری داشته، به‌راحتی عبور کرده‌اند.

 
کمیت بی‌تأثیر
آثار پژوهشی (یا به‌اصطلاح پژوهشی) در حوزه و شاخص‌های عاشورایی از لحاظ کمیت در صدر قرار دارند. برخی از آن‌ها واقعاً موضوعات بدیع دارند و بر اساس نیازمندی‌های موجود نوشته شده‌اند؛ از این رو توانستند در صدر پرفروش‌های این حوزه باشند و به چاپ‌های یازده یا دوازده برسند؛ مانند بعضی آثار «سید مهدی شجاعی» یا آثار «محمدرضا سنگری» مانند کتاب دو جلدی «آینه‌داران آفتاب»؛ اما کتاب‌هایی هم وجود دارند که فقط با هدف حمل نام فرد یا افراد خاصی پا به عرصۀ موجودیتشان می‌گذارند. کتاب‌سازی و تولید آثار تقلبی در حوزۀ عاشورایی کم نیستند. کسانی که هدفشان تطهیر نام خود از طریق نام امام حسین(ع) و مقتضیات عاشورایی است، از این جمله‌اند. پررنگ‌کردنِ خود از طریق نام امام حسین(ع) و عنوان عاشورا کاری است که پیش از این نیز توسط شخصیت‌های بسیاری صورت گرفته و همچنان صورت می‌گیرد؛ از این رو تولید کتاب‌های بی‌ارزش از لحاظ تحقیقی و پژوهشی که فقط نام افراد را به دوش می‌کشند، در این حوزه کم نیست؛ البته کمبود حوزۀ تحلیلی و پژوهشی در ادبیات عاشورایی به کم‌کاری محققان نیز باز می‌گردد که توجیه‌پذیری ندارد.
 

تحلیل بر اساس مقتضیات
کمبودهای حوزۀ تحلیلی-پژوهشی ادبیات عاشورا به دو دلیل عمدۀ دیگر نیز ختم می‌شود. اولین دلیل آن، مقتضیات زمانی، مکانی و شرایط اجتماعی است. در دهه‌های 40 و 50 شمسی، بسیاری نویسندگان و علمای حوزوی به سمت آثار تحلیلی-پژوهشی عاشورا گرایش پیدا کردند؛ چون شرایط زمانی، مکانی و اجتماعی این‌طور اقتضا می‌کرد و مسائلی چون بحث مبارزه با رژیم شاه، عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی بود. در جامعه این انگیزه فراوان بود که از نگاه و فکر امام حسین(ع) برای مبارزه مستقیم و غیرمستقیم علیه ظلم و ستم حکومت شاهنشاهی الهام گرفته شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت پایه‌های حکومت دینی در کشور، کم‌کم فکر مبارزه با ظلم و ستم کمرنگ شد و بسیاری پژوهشگران عرصۀ ادبیات عاشورایی، شور و اشتیاق خود را برای انتشار آثاری از این دست از دست دادند؛ چون فکر می‌کردند که جامعه دیگر به چنین آثاری نیاز ندارد.
 

داستان‌های نانوشته
یکی از تأثیرگذارترین حوزه‌های ادبی، بخش داستانی است که به دلیل قدرت در خیال‌پردازی و اغنا در باورپذیری بیشترین تأثیر را بر مخاطبان خود دارد؛ اما ادبی‌نویسان ما غالباً محقق و پژوهشگر نیستند و برای بازنویسی یا بازآفرینی مباحث و حوادث عاشورایی از همین منابع و مآخذ ناقص موجود استفاده می‌کنند که هیچ فضایی برای اغنای مخاطب در متونشان وجود ندارد. یکی از دلایل دیگری که باعث شده داستان‌نویسی در سبک عاشورایی بسیار به‌ندرت اتفاق افتد، این است که تاریخ کلیات است، داستان به شرح جزئیات می‌پردازد و جزئیات غالباً در تاریخ موجود نیست؛ از این رو کمتر نویسنده‌ای به خود زحمت کشف و خلق جزئیات را می‌دهد؛ البته می‌توان گفت شاید هم از ترس تندروها به سمت خلق نمی‌رود.
بررسی درونمایۀ دعاها و زیارات حسینی نیز می‌تواند سر منشأ آثار درخشان بسیاری باشند. این زیارت‌نامه و دعاها فصلی درخشان از ادبیات الهی ما را تشکیل می‌دهند؛ گرچه قسمتی از تاریخچۀ این دعاها را باید در میراث علمی تسنن، اسماعیلیه، زیدیه و دیگران بجوییم. با تأکید بر درونمایۀ این دعاها و زیارات می‌توان به محتوایی سالم دست یافت.

انتهای پیام/
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما